11-09-2013, 04:41 PM
Dariush نوشته: نخیر کشتن دگراندیش در هیچکجای قانون ایران نیامده و اگر هم آمده بود بیربط بود چرا که قانونی بودن به معنای مشروع بودن نیست.
ببخشایید؟ مگر نگفتید خواستهیِ بیشینگان مشروعیت میدهد؟ خوب انقلاب اسلامی و رای ٩٩% مردم به
همین کشتن دگراندیش (که بخوبی هردویمان میدانیم هم در اسلام هست, هم در جمهوری اسلامی) چگونه ناگهان مشروعیت نداشت؟
یک بام و دو هوا؟
پس بپذیرید که دادمندی (قانونیت) و دادوندی (مشروعیت) دو چیز جداگانه هستند!
Dariush نوشته: ما هم گفتیم برچیدگی بهره کشی اگر قرار است به روش استالینی با اردوگاههای کار اجباری و گورهای دست جمعی و کا گ ب و دولت اقتدارگرای خفقان زا و .... ایجاد شود هزار بار بهتر است که اجرا نشود. باهماد برای بچه بازی و مقایسه آن با سیستمهای سیاسی هم خنده دار بود از اساس. کمونیسم یک روش حکومت داری است که به واسطه آن قرار است دولتی بر سرکار باشد که عدم تمرکز سرمایه دار را تضمین کند. روشهای بسیار دیگری هم هستند (از قبیل آنارشیسم که سرمایه داری در آن به شکلی دیگر از بیخ برچیده میشود). در ثانی ممکن است مردم کشوری تمایل داشته باشند به شکل سرمایه داری زندگی کنند. حق تعیین سرنوشت هم که گفتیم و انگار کسی در اینجا چیز به این سادگی را در نمیابد این است که مردم خودشان حق داشته باشند برای خودشان تصمیم بگیرند. این هم نیازمند وجود نهادهای دموکراتیک است. پس پیش از آنکه اساسا درستی یا نادرستی سرمایه داری و کمونیسم مطرح شود نخست و مهمتر این است که به حق اساسی مردم یک کشور برای تعییین سرنوشت خود احترام گزارده شود.
من نمیدانم, مگر کسی پیدا میشود که بخواهد واژگشت کرده و اردوگاه کار اجباری و گور دسته جمعی درست کند!؟ خُب
روشنه اینها کژرویها و کژکاریهایی بودهاند که نمیبایستی پیش میامدهاند, نکته اینجاست که خاستگاه آنها چه بوده, کمونیسم یا سرمایهداری؟
آنچه شما نمیگیرید این است که خود همینها واکنشهایی دربرابر فشار همهسویه و گستردهیِ زورداران و سرمایهداران بودهاند + پروپاگانداهایِ گسترده که آنها را در کوس و کرنا کردهاند.
پس شما نمیتوانید با کژرویهایِ کشورهای کمونیستی (که انگیزهها و خاستگاه کژرویِ آنها بیش از
همه از همین سرمایهداران بوده است) را از بدیِ خود کمونیسم ببینید, مگر آنکه پیوندِ فرنودین آنرا نشان بدهید.
Dariush نوشته: سرمایه داری و کمونیسم هم از بحث های پرمناقشه هستند و همچون حساب دو دوتا چهارتا نیست که بگوییم همین است و هرکس غیر از این میگوید اشتباه میکند.
بر پادِ باور شما, بدرستی همان دو دو تا چارتا هست. سازکار بهرهکشی + بازنگشتن همهیِ بهرهیِ افزوده —> ناکارآمدی و هومنستیزی سرمایهداری:
Dariush نوشته: طبیعت یک بحث پرمناقشه همچون این بحث این است که بپذیریم طرف مقابل ما حق آزادی گفتار و فعالیت سیاسی داشته باشد و به همین دلیل است که لیبرالیسم از کمونیسم سیاسی بس جلوتر است چرا که هتا به فرض آنکه در اولی زایش سرمایه داری رخ میدهد و همچنین به فرض آنکه سرمایه داری نادرست است اما در آن امکان دگرداندن حکومت همیشه برای مردمش فراهم است چرا که اجاز میدهد تمام اندیشه های سیاسی در آن فرصت برای فعالیت داشته باشند. در کمونیسم همانطور که گفتیم به لحاظ ماهیت دولت کمونیستی که ایجاب میکند دولت نهادی مقتدر و انحصارگرا باشد اساسا اجازه فعالیت سیاسی دیگر احزاب به آن داده نمیشود. و به همین خاطر است که در تمام کشورهای کمونیستی یک حزب حاکم وجود دارد. اینکه چرا یک دولت کمونیستی خودبه خود یک بستر برای ایجاد اقتدار و انحصار میشود را در پست پیشین گفتیم.
و اینجا بسختی به بیراهه میروید, زیرا سازوکار ساده بهرهکشی را نمیگیرید و آنرا با "آزادی" — که لیبرالها عاشق این
واژه هستند و از همینرو خودشان را "لیبرال" مینامند و به سرمایهداری هوواژهیِ دهن پُرکنِ Free Enterprise میدهند و ... — نادرست میگیرید.
Dariush نوشته: این دیگر براستی تلاش وقیحانه ایست به روش استالینی برای ترور شخصیت و بی اهمیت جلوه دادن کارهای دیگر شخص مقابل که در جایی دیگر انجامیده برای تحقیر او. من هرگز برای ترجمه چند خط سفسطه در سال منت بر کسی نگذاشته و سخنی از آن به میان نیاوردم و همیشه هم گفته ام که هر کس که خطایی یا ایرادی را در آنها میابد لطف میکند اگر آن را اصلاح کند و هتا اجاز دادم که دیگر کاربران نوشته های مرا خودشان در آن جستار ویرایش کنند. از این کارهای رذیلانه که براستی چهره شما را در نزد من به کلی دگرگون ساخت و آنرا تهی از هرگونه اعتبار کرد نمیدانم چه قصدی دارید اما هرچه که هست در من کمترین تاثیری ندارد. من اگر روحیه ای چون شما میداشتم پیرامون این جار و جنجالهایی که در این مدت کرده اید و منتهایی که بر سر سایت و کاربرانش گذاشته اید برای نوشته ها و کارهایی که کرده اید مینوشتم.
نمیشود که تنها شما ما را خمینی و خامنهای و پیر و جوان ببینید, پس آنچه میکارید میدروید
Dariush نوشته: من این را به شعور و قضاوت خوانندگان وا میگذارم که شما چگونه از پاسخ دادن به پرسشهای من طفره میروید و هزار و یک جور سفسطه و سخن نامربوط بیان میکنید. من پرسشم را خیلی شفاف و روشن پرسیدم:
Dariush نوشته: هیچ ترازی از آرمانهای مدعی انسانی بودن هتا به فرض درست بودن حق به زنجیر کشیدن و منکوب کردن ملتی که آن را نمیخواهند ندارند. دولت مارکسیستی هم به سبب آنکه نیاز به کنترل سرمایه ها و منابع دارد خود به خود بستر و پتانسیل زایش اقتدار انحصار در آن بوجود میاید. برای من که نمیتوانم به امید و آرزوی نیکخو بودن انسانها و یا سیستم حکومتی بنشینم همین به خودی خود یک فاجعه محسوب میشود. دولت همیشه باید در مهار و کنترل و نظارت باشد تا شاخه های اقتدارش هر روز هرس شوند و گرنه دولتی که میتواند اقتدارگرا شود و نشود هرگز در تاریخ دیده نشده است. سرنگونی یک حکومت استبدادی انحصارگرا بسیار بسیار پرهزینه است و میتواند به قیمت جان میلیونها انسان تمام شود. بنابراین بایسته است که پیش از آنکه با طناب شما به چاه رویم نخست دلایل تبدیل شدن تمام حکومتهای کمونیستی به حکومتهای دیکتاتوری را دریابیم. اینک بر عهده ی شماست که توضیح دهید که چرا دولتی که سرمایه و منابع کشور در اختیار اوست و از سویی به سبب آنکه برای برپایی سیستم کمونیستی نیاز به انحصار قدرت دارد چرا عملا نمیتواند به یک سیستم اقتدارگرا و انحصارطلب و استبدادی تبدیل شود؟
پاسخ شما به این پرسشها این بود: ...
پاسخ آنچنانی ندارد, دگرسانی دولت در سامانهیِ کمونیستی تنها در این است که بهرهکشی هومن از هومن در آن با دادن مالکیت
ابزار فرآورش به دولت (= نمایندهیِ مردم) برچیده شده تا بهرهیِ آنها به همگان بازگردد, نه ٥% سرمایهدار که ٩٥% بنمایهها را از آن خود کنند.
این تنها دگرسانی مهادین میان دولت کمونیستی و دولت لیبرال است. پس شما از همین یک دگرسانی میتوانید بکوشید بفرجامید که اگر بجای ٥% مفتخور سرمایهدار,
دولت همهیِ سرمایهها را در دست داشته و مالکیت آنها همگانی باشد چرا و چگونه به گنداب فاشیسم و ... فرومیرویم,
که تا اینجا تنها فرنودی که شما و دیگر هواداران سرمایهداری توتیوار کردهاید از این بیرون نرفته:
هیچ دولت خوبی تاکنون دیده نشده, پس نباید قدرت بیشتر به دولت داد = سفستهیِ تعمیم ناروا, اگر هیچ قوی سیاهی دیده نشد, فرنود بر اینکه قوی سیاه هستومند نبوده و نمیتواند باشد نیست + سفستهیِ مصادره به مطلوب (پنداشت پرسش): برای ما روشن کنید که چرا دولت همیشه بد است؟
پس با هزار بار تکرار رنگوارنگ همین گزاره تنها دارید چند کژفرنود را میهمارید, مگر آنکه بپیاورید:
دولت همیشه, همواره و در همهیِ زمانها بد بوده, بد هست و بد خواهد بود (سازوکار درونی دولت را آناکافته و پیوند فرنودین و سرشتین میان بدی و دولت را بنمایانید).
سپس باید بفرمایید که چه دگرسانیای هست میان این دولت آژگاهیک, و این ٥% سرمایهداری که هماکنون همهیِ جهان را
در دست دارند؟ این ٥% که میتوانند با میلیاردها دلار پول خودشان همه چیز را همانجور که دوست دارند و میپسندند دیسانده و ریخت بدهند؟
چگونه است هیچ عیبی ندارد کمتر از ٥% مردم این اندازه قدرت داشته باشند, ولی بجای آنها دولت که سر کار بیاید ناگهان زمین و زمان بهم دوخته میشوند!؟
Dariush نوشته: من خوشمزگی نکردم.بلکه یک شباهت معنادار میان سخنان دو کس را بیان نمودم.
آفرین, به همین میگویند سفستهیِ همراهی با بدان, زیرا اگر کسی مانند خامنهای دشمن دشمن کند, به این معنی نیست که براستی دشمنی
آنجا نیست, مگر آنکه شما بخواهید با همانندی سخن وی به خامنهای منفور, چیرهدستانه و سفستهگرانه یک "شباهت معنادار" جازده باشید.
Dariush نوشته: اینها هم سفسطه هستند. اینکه امریکا هرگز به دنبال کمک دیگران نبوده و نیست خود یک سفسطه مصادره به مطلوب است و جای بحث دارد.
خیر, ما اینجا "پیوند فرنودین" میان سودِ آمریکا و بدبختی دیگران را نشان دادهایم. اگر نگارهیِ بالا را یکبار خوب بنگرید و به سازوکار بهرهکشی نگرش کنید,
درمیابید که با دُزدی از بهرهیِ افزودهای که پیوسته فرآورده (= بهرهکشی) میشود, مایهیِ این میگردد که سرمایهداران نتوانند این روند بازی را تا ابد دنبال کنند و یکی از
راههایِ نیازین و بایسته برای پایسته نمودن بیشترِ خودشان — تا یک آستانهای — در این است که نیروی کار ارزان و بدبختی را درون نموده و در فرجام به زیانِ این سرمایهدار, آن سرمایهدار سود کند.
پس زمانیکه سود شما در گروی زیان دیگری است, خودبهخود سخن ما که آمریکا بدنبال
یاریرسانی به دیگران نیست پایور میشود, زیرا یاریرسانی به دیگر کشورها مایهیِ زیان وی است.
در هنبازگرایی بوارونه, از آنجاییکه ما سامانهیِ سود-سود (یا بُرد-بُرد = win-win) داریم, به زیان شماست که دیگران بدبخت و ندار باشند و از همینرو به آنها یاریمیرسانید.
از دانشهایِ پُرشمار مزدائیک و رایانه و کژفرنودهای اتان یک بهرهیِ پیشبردین بُرده و اینها را یکبار بآناکاوید.
Dariush نوشته: دیگر آنکه همین الان بسیاری از اساتید و دانشمندانی که در ایران هستند (و تعدادی از اساتید دانشگاههایی که من در آن درس میخواندم و میخوانم) در بهترین دانشگاههای آمریکایی درس خوانده اند و اکنون بازگشته اند و در کشور خود کار میکنند.
u زمانی دزدی متخصصان میبود که به کسانی که از کشورهای دیگر میایند اجازه درس خواندن بدهد اما پس از فارغ التحصیلی به زور آنها را همانجا نگه دارد. در حالیکه آنها براحتی و به میل خود میتوانند به کشور خود بازگردند و اگر بازنمیگردند یا یک ایرادی در سیستم کشورداری وطن شان وجود دارد و یا اینکه دوست ندارند که بازگردند (سلیقه) و ما هم نشان دادیم که اگر شما یک کشور درست و حسابی برپا کنید همانقدر نخبه و متخصص که میروند همانقدر هم از کشورهای دیگر به کشور شما می آیند. پس این کلمه دزدی دزدی که هی میگویید بیمعناست.
به زبان هر چه سادهتر:
آلمان = هزینهیِ رایگان برای زندگی و آموزش و پرورش و بیمه —> برساختن نیروی کار
آمریکا = هزینهیِ زندگی و آموزش و پرورش و بیمه ... با خودتان —> دزدی نیروی کار + برسازش نیروی کار (با پول خودتان)
آمریکا = هزینهیِ زندگی و آموزش و پرورش و بیمه ... با خودتان —> دزدی نیروی کار + برسازش نیروی کار (با پول خودتان)
دریابید که اگر کسی هم آمریکا میرود با پول خودش میرود و چیزی را به او ندادهاند که وامدار باشد, هنگامیکه کسیکه در آلمان میزیود و از این بستر رایگان
بهرهمیجوید و به زمان بهرهرسانی رسید چیزی بازنمیگرداند (زیرا آمریکا همینکه دید این آدم به درد میخورد, او را با پول و پیشاورد بهتر میفریبد) نمکنشناسی کرده و دزدی نیروی کار رخداده است.
Dariush نوشته: بازهم بیربط بود. من گفتم که آلمان خودش به سختی به دانشجویان و متخصصان اجازه ی اقامت میدهد و این به این معناست که حتما نمیخواهد که آنها را نگه دارد و نشان هم دادیم که برای درس خواندن در آلمان از شما تعهد میگیرند که حتما پس از تحصیل به کشورتان بازگردید.
ما به شما از زندگی در آلمان میگوییم و اینکه هزینهیِ گذران زندگی و آموزش و پرورش و بهداشت و خانه و بیمه و ... برای آلمانیها و پناهندهها و بیکاران و نداران از بیخ رایگان است, پس کسیکه از اینها برای سالها بهره میبرد و به زمان بازدهی و سودرسانی خودش رسید بدست آمریکا با پیشنهاد
و پیشآوردهایِ فریبنده قاپیده میشود
همانا دزدی نیروی کار بیشتر رُخنداده است, آنگاه شما برمیدارید میگویید اینها مهند نیست, مهند اینه آلمان ویزای آموزشیک که میدهد, همراه با ویزای اقامت دائم نیست؟ (:
پارسیگر