Theodor Herzl نوشته: خود تروتسکی در دهه ۳۰ به خاطر انتقاد از شوروی به همکاری با فاشیستها محکوم شده بود! شما که دیگه از تروتسکی که بنیان گذار ارتش سرخ و دست راست لنین بود که کمونیست تر نیستید. هرکه را که بگوید بالای چشم حکومت شوروی ابرو است به برده دار و بهره کش بودن محکوم میکنید!
more Catholic than the Pope ؟!:)))
پاکسازی استالین در نوع خودش بینظیره:))
Theodor Herzl نوشته: نمیدونم چرا این متن رو خوندم یاد روضه زینب افتادم ! ببینید مشکل اصلی شوروی این بود که به زور اسلحه می خواست مردم را سوسیالیست کند! میخاییل بوکانین میگوید که سوسیالیسم بدون آزادی حق ویژه داشتن و بی عدالتی و آزادی بدون سوسیالیسم برده داری و خشونت است. سوسیالیسم یعنی تقسیم ثروت مشترک نه تقسیم درد مشترک!
خب همینه میگن آنارشیست ها چپ تر از کمونیست ها هستند:))
مزدك بامداد نوشته: [ATTACH=CONFIG]3178[/ATTACH]
این فهرستی از هنبازان این جستار است که من در رنگسار راست تا چپ، رده بندی کرده ام
( از دید و داوری خودم )
•
پارسیگر
خدایی! در حق من جفا شده،من در بدترین حالت دیدگاه سیاسی خودم رو نزدیک امیر میدونم بعد من رو نه وسط که حتی نزدیک وسط هم نزاشتی؟!:)))
مزدك بامداد نوشته: این فهرستی از هنبازان این جستار است که من در رنگسار[١] راست تا چپ، رده[٢] بندی کرده ام
( از دید و داوری خودم )
بسیار زیبا بود. یک سپاس کمه براش. اجرکم عند الاستالین
[MENTION=286]Alice[/MENTION] [MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION]
من این اختلاف شما رو نمیفهمم،اینکه اثبات کدوم سیستم اقتصادی به "طبیعت و فرگشت" نزدیک تر هست اهمیتی نداره،چون دقیقا میتونه مصداق بارز سفسطه توسل به طبیعت باشه:))
undead_knight نوشته: @Alice
@مزدك بامداد
من این اختلاف شما رو نمیفهمم،اینکه اثبات کدوم سیستم اقتصادی به "طبیعت و فرگشت" نزدیک تر هست اهمیتی نداره،چون دقیقا میتونه مصداق بارز سفسطه توسل به طبیعت باشه:))
شما بتازگی یک سفستهی "توسل به طبیعت" یاد گرفته اید و هنوز نمیدانید کجا کاربرد دارد و
اصلا دربارهی چیست! مزدک منظور من را گرفت شما خودتان را رنجه نفرمائید.
Alice نوشته: شما بتازگی یک سفستهی "توسل به طبیعت" یاد گرفته اید و هنوز نمیدانید کجا کاربرد دارد و
اصلا دربارهی چیست! مزدک منظور من را گرفت شما خودتان را رنجه نفرمائید.
من در آرزوی این موندم یکی بدون حمله شخصی دیدگاه های من رو نقد کنه،انگار یافت می نشود! :))
البته راستش من یک اشتباه کردم مشکل منطقی که این وسط موجوده خیلی شبیه سفسطه طبیعت گرایانه هست(که البته خود این سفسطه کمی با توسل به طبیعت فرق داره) که
Is–ought problem هست، اینکه اثبات کنید چه چیز هست یا چه چیز طبیعتا هست(یا با طبیعت سازگاره) ربطی به این نداره که چطور باید باشه،پس بحث در مورد طبیعی تر! بودن کاپیتالیسم یا کمونیسم نتیجه مهمی نداره مگر اینکه وضعیت طبیعی رو مبنایی برای وضعیت اخلاقی بزاریم.
نکته:نظر شخصی من هم اینه که قانون بازار به طور کلی نزدیک تر به Survival of the fittest هست:))
شما فعلا بروید به فلسفه پوچی و ابزوردتان برسید و هذیان نگویید! :)
من گفتم خون کاپیتالیسم در رگ و پی آدمیان جریان دارد, پس کمونیسم هرگز کارامد نخواهد بود و در
حد همین ایدئولوژی باقی میماند. شما چه میگویی مثلا این وسط شوالیهی مُرده؟
Alice نوشته: شما فعلا بروید به فلسفه پوچی و ابزوردتان برسید و هذیان نگویید! :)
من گفتم خون کاپیتالیسم در رگ و پی آدمیان جریان دارد, پس کمونیسم هرگز کارامد نخواهد بود و در
حد همین ایدئولوژی باقی میماند. شما چه میگویی مثلا این وسط شوالیهی مُرده؟
باز هم حمله شخصی؟!:)))
خب همین دیگه، با فرق درست بودن فرضت هیچ دلیل وجود نداره که وضعیت طبیعی یا موجود تعیین کننده وضعیت درست یا ممکن باشه چون پتانسیل آدم ها برای تغییر بسیار زیاده.
بنابراین اگر اثبات بکنی که کاپیتالیسم(یا کمونیسم) سیستمی بسیار طبیعی هست شواهد زیادی هست که نشون میده آدم ها در بسیاری موارد رفتارهای غیرطبیعی دارند اجباری در پیروی از یک سیستم طبیعی نیست.
undead_knight نوشته: خب همین دیگه، با فرق درست بودن فرضت هیچ دلیل وجود نداره که وضعیت طبیعی یا موجود تعیین کننده وضعیت درست یا ممکن باشه چون پتانسیل آدم ها برای تغییر بسیار زیاده.
بنابراین اگر اثبات بکنی که کاپیتالیسم(یا کمونیسم) سیستمی بسیار طبیعی هست شواهد زیادی هست که نشون میده آدم ها در بسیاری موارد رفتارهای غیرطبیعی دارند اجباری در پیروی از یک سیستم طبیعی نیست.
بیجاست.
ما نگفتیم سیستم کاپیتالیسم بدلیل طبیعی بودن بر حق است, ما تصریح کردیم که انسانها
بطور اتوماتیک میلیونها سال با این سیستم خو گرفته اند و مهمترین رانههای زیستی آدمی
در این سبک و شیوه به تکامل رسیده است. یعنی حکومت کاپیتالیستی به رفتار و سیاق فرهنگ
آدمان نزدیک تر است تا سامانهی کمونیسم. پس طبیعتاً سرمایه داری که با خیم و خوی انسانی
بیشتر و بهتر جور میاید نظم طبیعی جوامع خواهد بود. همانطور که مزدک گرامی در
این جا کاستی
کمونیسم را "شکنندگی" آن توصیف کردند, که البته علت این شکنندگی هم باز به سرشت بشری
بازمیگردد. چنین کسانی در سرزمین کاپیتالیستی هرگز شانس کامیابی ندارند و خودبخود از میدان
رقابت حذف خواهند شد.