دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
sonixax نوشته: زمانی که 99% یک جامعه خواستار کشتن من به عنوان یک دگر اندیش باشند ! من تنها کاری که میتوانم بکنم و تنها حقی که دارم ترک (فرار از) آن جامعه است .
همچنین اخلاقی نیست که به خاطر یک نفر 99% جامعه را زد تار و مار کرد !!!
اما کماکان به خاطر داشتن آزادی بیان میتوان عقاید خود را از هر طریقی که میشود به گوش آن جامعه برسانم - کاری که همین الان هم دارم میکنم .

شما در همبودی زندگی میکنید که ٦٠% مردم همسوی برده‌داری هستند.

یک دختری را پیش روی چشم شما گرفته و میخواهند او را برده‌یِ جنسی کنند. چه کنیم, به خواست بیشینگان همراهی کنیم؟ (:

پارسیگر
Dariush نوشته: احساسات خود را کنترل کنید جانم!
نخست آنکه من همچون شما نگفتم که حتما اینطور است و اگر پیش از آنکه رگ غیرت به سبب بی‌ادبی به ساحت مقدس عمو استالین بالا بزند نوشته‌ام را میخواندید می‌دید که نوشته بودم "گمانه" و گفتگوها در این مورد زیاد است و همانطور که گفتم در سطح گمانه است. . اما این گمانه هم چندان بی‌پشتوانه نیست و البته برخلاف شما این سرمایه‌داران نیستند که چنین گمانه‌ای را پشتیبانی میکنند بلکه تقریبا اولین بار یکی از جاسوسان شوروی کتابی در این مورد نوشت :
و علاوه بر تاریخ نگاران کشورهای گوناگون، تاریخ نگاران روسی هم از این گمانه پشتیبانی میکردند :

منبع
البته احتمالا تمام اینها فریب خورده‌ی رسانه‌های سرمایه‌داری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی!Qq_12
و شواهد هم کم نیست :
“Stalin planned to invade Germany” — RT News


سایت هم وطنی استا، راشاتودی ، میشناسید دیگر؟E105


[ATTACH=CONFIG]2931[/ATTACH]
What, no chair for me?

بیجاست، خودتان میگویید که گمانه زنی است ولی بازهم سخنان یاوه ای را که هیچگونه
پشتوانه ی فربودینم ندارد، بازگو میکنید. فربود ساده هم این بود که هیتلر و آلمان از
دید ارتشتاری و ساختاوری بالاتر آن بود که شوری هرگز بتواند به تنهایی بر آن چیره شود.
پس یا استالین کودن بوده و یا ان گمانه زن ها و "تاریخ نویس" ها. و چیزی که میدانیم
این است که استالین کودن نبوده!


نقل قول:البته احتمالا تمام اینها فریب خورده‌ی رسانه‌های سرمایه‌داری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی
:e057:بنمایه ی شما:
یک گویا جاسوس "پیشین" روس که چون از سیاست شوری ناامید و سرخورده شده بود،
یکراست به انگلستان گریخت و از بخت خوب، با هوفمن آلمانی یک ابگوشت خوردند!!
E105
Soviet ex-spy Viktor Suvorov (Rezun) also worked on this thesis. He deserted the Soviet
intelligence service and fled to Great Britain because he was disillusioned about the Soviet regime
Qq_12

پارسیگر
sonixax نوشته: همچنین اخلاقی نیست که به خاطر یک نفر 99% جامعه را زد تار و مار کرد !!!
[SIZE=3][/SIZE]

بگذراید یک داستانی برایتان بگویم: در زمان شاه یک دوستی داشتم که از شهرک "کیوی"
در نزدیکی شهری بنام خلخال بود که پیشتر در استان آذربایجان خاوری بود، اکنون نمیدانم
شاید خودش استان شده باشد! او یک بار از سرنوشت دردناک یک پسر ۸-۹ ساله ای برای
من گفت که پدر و مادرش مردند، و مردم این شهرک به این بدبخت برای یک لقمه نان ،
هی تجاوز میکردند و تا اینکه در ١۰- یازده سالگی در یک بامداد زمستانی پیکر یخزده اش
را هم که شلوار هم نداشت کنار کوچه یافتند. من چنان از این داستان به درد آمدم که گفتم
که سزای این چنین ملتی که یک ناتوان ترین و نیازمندترین به پشتیبانی را اینگونه رفتار
میکنند، سزاوار این هستند که همگی دچار بدبختی شده و میلیونها از ایشان کشته و آواره
و بی‌بهره شده، به رنج دیرنده دچار شوند! شگفت اینکه همینجور هم شد. پس همبودی
که ستمگر باشد، باید نابود شود، باید بمب اتم بخورد، باید همگی از دم تیغ بگذرند تا
دیگر هومن، از راه بیداد و ستم برگردند.


پارسیگر
Mehrbod نوشته: شما در همبودی[1] زندگی میکنید که ٦٠% مردم همسوی برده‌داری هستند.

یک دختری را پیش روی چشم شما گرفته و میخواهند او را برده‌یِ جنسی کنند. چه کنیم, به خواست[2] بیشینگان[3] همراهی کنیم؟ (:

چاره دیگری هم مگر دارید ؟
میخواهید اسلحه بردارید 60% جامعه را بکشید خلاص ؟! چه طور است ؟


مزدك بامداد نوشته: بگذراید یک داستانی برایتان بگویم: در زمان شاه یک دوستی داشتم که از شهرک "کیوی"
در نزدیکی شهری بنام خلخال بود که پیشتر در استان آذربایجان خاوری بود، اکنون نمیدانم
شاید خودش استان شده باشد! او یک بار از سرنوشت دردناک یک پسر ۸-۹ ساله ای برای
من گفت که پدر و مادرش مردند، و مردم این شهرک به این بدبخت برای یک لقمه نان ،
هی تجاوز میکردند و تا اینکه در ١۰- یازده سالگی در یک بامداد زمستانی پیکر یخزده اش
را هم که شلوار هم نداشت کنار کوچه یافتند. من چنان از این داستان به درد آمدم که گفتم
که سزای این چنین ملتی که یک ناتوان ترین و نیازمندترین به پشتیبانی را اینگونه رفتار
میکنند، سزاوار این هستند که همگی دچار بدبختی شده و میلیونها از ایشان کشته و آواره
و بی‌بهره شده، به رنج دیرنده[1] دچار شوند! شگفت اینکه همینجور هم شد. پس همبودی[2]
که ستمگر باشد، باید نابود شود، باید بمب اتم بخورد، باید همگی از دم تیغ بگذرند تا
دیگر هومن[3]، از راه بیداد و ستم برگردند.

خوب شما اینچنین فکر میکنید ! کشتن 99 نفر از 100 نفر به خاطر یک نفر اخلاقی نیست .
حالا این شهر واقعن اسمش کیوی بوده ؟!!!! Kiwi !!! یا طور دیگری خوانده میشود ؟
sonixax نوشته: چاره دیگری هم مگر دارید ؟
میخواهید اسلحه بردارید 60% جامعه را بکشید خلاص ؟! چه طور است ؟


٥١% مردم مسلمان هستند و میباورند همه‌یِ دگراندیشان را باید از بیخ کشت (بشیوه‌یِ اسلامی: بُریدن دست راست, پای چپ).

شما, خواهر شما و دوست نزدیک شما را به بزه دگراندیشی میخواهند بکشند, چه کنیم, به خواست بیشینگان ارج نهیم؟ (:

پارسیگر
Mehrbod نوشته: ٥١% مردم مسلمان هستند و میباورند همه‌یِ دگراندیشان را باید از بیخ کشت (بشیوه‌یِ اسلامی: بُریدن دست راست, پای چپ).

شما, خواهر شما و دوست نزدیک شما را به بزه[1] دگراندیشی میخواهند بکشند, چه کنیم, به خواست[2] بیشینگان[3] ارج نهیم؟ (:

میخواهید 50 - 50 اش کنیم خلاص ؟
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
به طور مثال در لیبرالیسم شما آزادید مشروط بر آنکه به زندگی ، مال ، سلامت و آزادی دیگران آسیب وارد نکنید .
راه حل کشته نشدن دگر اندیشان در جامعه ای که بیش از نیمی از آن موافق کشته شدن دگر اندیش هستند کشتن و سرکوب آن 51% نیست و چنین راهکاری فقط و فقط شرایط را بدتر میکند و باعث و بانی کشته شدن شمار بیشتری میشود (جنگ داخلی) .
sonixax نوشته: میخواهید 50 - 50 اش کنیم خلاص ؟
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
...

٩٠% مردم آلمان خواهان کشتن همه‌یِ یهود‌یان هستند.
چه کنیم, خواسته‌یِ بیشینگان آلمان را ارج نِهیم؟ (:

پارسیگر
sonixax نوشته: ...

خوب شما اینچنین فکر میکنید ! کشتن 99 نفر از 100 نفر به خاطر یک نفر اخلاقی نیست .
؟

چرا هست،یک مهاد فرامنشی ارزشی بالاتر از جان یک گروه در یک زمان ویژه دارد.
برای نمونه، شکنجه کردن کار فرومنشانه است. هتا اگر جایی بشود با شکنجه کردن یک
تروریست، جای بمبی را که پنهان کرده، یافت و هزار تن را رهانید، نباید دست به اینکار
زد، چرا که این کار، شکنجه کردن را دادوند و روا میسازد و میلیونها تن را بدان دچار
میکند، ولی اگر یکبار این مرگ و میر هم روی دهد و این بمب هم بترکد، ولی شکنجه از
میان برداشته شود، آینده ی کمتر دردناک تری را میتوان چشم امید داشت.
همچنین ، فرامنشی از رفتاری که با ناتوان ترین کس همبود میکنید نمایان است.


sonixax نوشته: ...
.
حالا این شهر واقعن اسمش کیوی بوده ؟!!!! Kiwi !!! یا طور دیگری خوانده میشود ؟
گیوی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پارسیگر
بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.
اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند. در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.
kourosh_bikhoda نوشته: رئیس جمهور ونزوئلا رو ببینید که چطور برای بهتر کردن وضعیت خراب اقتصاد سوسیالیستی به صورت آشکار اقدام به دزدی میکنه. ایشون دستور داده یک فروشگاه زنجیره ای اموالش ملی بشه و مردم برن به قیمت پایین تر ازش خرید کنند. جالبش اینجاست که اتهام دزدی رو به صاحبان اون فروشگاه میچسبونه. چقدر ادبیاتش شبیه جناب مزدک خودمون هست. وقتی من میگم اقتصاد از نظر سوسیالیست ها "مالِ خر" است به همین خاطره. ‮جهان‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮حراج اجناس مغازه‌های زنجیره‌ای به دستور رئیس جمهوری ونزئلا‬
نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.