دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
Russell نوشته: هم در فهم موضع ما چپول هستی هم در فهم آداب بحث و اخلاق !!
من چون به توحش عزیزان که با قضاوت تخمی خودشان که با عبارت "تشخیص سود جمعی" توجیه میشود مخالفم، شده‌ام چه؟
Political correctness ها 21
خشونت گریز !!
الیت پرستی اگر معنایش این است که معتقدیم چند نفر به خواست خود یک محفل داشته باشند و گپ بزنند و عمو استالین برای خوبی همه به آن یورش نبرد، آری من الیت پرستم 21

این بخشهایش را دوست نداشتید؟ خوب اینها هم از همان لیبرالیسم بودند دیگر!!




Russell نوشته: باعث خوشحالی ست که ستیز من با نژادپرستی باعث ناراحتی رفقا شده، البته ستیز با خود رفقای فایده‌گرا از نژادپرستان و اسلامیست‌ها در اولویت بالاتری‌ست و تصور دنیای گهی که در اثر کسترش این الیت کوچک درست میشود در نظرم انقدر نفرت انگیز است که قطعا ارزش مبارزه را دارد، البته اگر رفقا موفق شوند کار کوچک تبدیل کردن خنجر زدن از پشت از یک رذیلت به فضیلت را در اذهان عمومی محقق کنند !! وگرنه در کنار نژادپرستان میشوند یک گروه کوچک نسبتا بیخطر و اولویت اصلی میرود باز به اسلام عزیز !!

آری, بسیاری نمونه‌وار به «جولیان آسانژ» هم بد مینگرند و او را دشنه‌زنِ آمریکا میدانند. شما هم از اینکه
دست تان در دروغگویی و فریب در این یک سخنگاه کوچک رو شده اکنون آزرده اید و باید هم مرا دشنه‌زن بدانید.

ستیز با نژادپرستی هم همان خفه کردن سدای نژادپرستان با فشردن یک دکمه نیست. اگر میخواستید براستی
بستیزید هم بجای خفه کردن ایشان , میکوشیدید براه فرنودین و گفتمان با آنها درون گفتگو بشوید. ولی خب این
چیزها بگمان چشمداشت بالایی از یک لیبرال هستند, چه که رویکرد لیبرالیسم به این کوتاه میشود:
هر چه خوب نیست زیر فرش جارو شود.

پس دون کیشوت راستین هم شما هستید که "دکمه‌یِ اخراج فشردن" را جنگ و ستیز میبینید! خسته نباشید (:


پارسیگر
Mehrbod نوشته: این بخشهایش را دوست نداشتید؟ خوب اینها هم از همان لیبرالیسم بودند دیگر!!
الان اینها من شدم چون اسم خمر‌هایِ سرخ و استالین آمد ، اینها هم که همان کمونیسم نیستند که 21


Mehrbod نوشته: آری, بسیاری نمونه‌وار به «جولیان آسانژ» هم بد مینگرند و او را دشنه‌زنِ آمریکا میدانند. شما هم از اینکه
دست تان در دروغگویی و فریب در این یک سخنگاه کوچک رو شده اکنون آزرده اید و باید هم مرا دشنه‌زن بدانید.

ستیز با نژادپرستی هم همان خفه کردن سدای نژادپرستان با فشردن یک دکمه نیست. اگر میخواستید براستی
بستیزید هم بجای خفه کردن ایشان , میکوشیدید براه فرنودین[1] و گفتمان با آنها درون گفتگو بشوید. ولی خب این
چیزها بگمان چشمداشت بالایی از یک لیبرال هستند, چه که رویکرد لیبرالیسم به این کوتاه میشود:

هر چه خوب نیست زیر فرش جارو شود.

پس دون کیشوت راستین هم شما هستید که "دکمه‌یِ اخراج فشردن" را جنگ و ستیز میبینید! خسته نباشید (:
اختیار دارید، نژادپرستان دوست و برادر هستند برای رفقا، چرا ستیز؟!!
تو هم نگران نحوه‌یِ ستیز ما نباش، آسیاب‌هایِ بادی را بچسب که تسخیر کرده‌ای. E402
Russell نوشته: الان اینها من شدم چون اسم خمر‌هایِ سرخ و استالین آمد ، اینها هم که همان کمونیسم نیستند که 21



اختیار دارید، نژادپرستان دوست و برادر هستند برای رفقا، چرا ستیز؟!!
تو هم نگران نحوه‌یِ ستیز ما نباش، آسیاب‌هایِ بادی را بچسب که تسخیر کرده‌ای. E402

درسته, یادم رفته بود, شما تافته‌یِ جدابافته هستید و اینجا میباشید که تنها با دوستان فرهیخته و elite تان گپ
بزنید, اگر نه روشنگری و نمیدانم ستیز با نژادپرستی و این کارها را چه به شما؟ اخراج شان کنید (= زیر فرش) برود! (:
Mehrbod نوشته: درسته, یادم رفته بود, شما تافته‌یِ جدابافته هستید و اینجا میباشید که تنها با دوستان فرهیخته و elite تان گپ
بزنید, اگر نه روشنگری و نمیدانم ستیز با نژادپرستی و این کارها را چه به شما؟ اخراج شان کنید (= زیر فرش) برود! (:
21
اینکه کسی جمع دوستانش را انتخاب کند میشود زیر فرش کردن؟!! خود این "زیر فرش کردن، زیر فرش کردن" کودکانه‌یِ تو البته از آن مضحکتر است !!

بخواهیم با آنها گفتگو کنیم میرویم انجمن خوذشان یا هم میهن (پیش دیلک و اینها 21 ) و...
Ouroboros نوشته: پ.ن: عجب اختلافات ریشه‌دار و خصمانه است!
من حقیقتا امیدوارم دوستان ا گفتگوها و جدلهای اینجا آنقدر جدی نگیرند که بخواهند از هم دلخور شده یا کینه به دل بگیرند. همه‌ی ما در فضای بیرونی آنقدر چالش‌های ذهنی، روانی و فیزیکیِ طاقت‌فرسا داریم که برای هفت پشت‌مان کافی و وافی باشد. پس گمان نمیکنم بیش از این نیاز به جایی برای برپاییِ یک جنگِ روانیِ تمام عیار باشد. من خودم اگر گاهی در بحثی از ریشخند و تکه‌پرانی استفاده می‌کنم، همه‌شان در راستای جذابیت بخشیدن و چالشی‌تر کردنِ بحث است وگرنه اگر بخواهد تبدیل به یک جنگ روانی فرسایشی و دشنام‌دهی و یقه‌کشی شود قیدِ همه‌چیز را خواهم زد و مینشینم به کسی که آن طرف نشسته و این گفتگوها را اینقدر جدی گرفته که حاضر شده به من بد و بیراه بگوید، می‌خندم.

در ثانی، دوستان قدری مدارا، گذشت و نادیده گرفتن هم خوب است. برای هر حرفی و سخنی و حرکتی که اینقدر مته به کونِ خشخاش نمی‌گذارند. هر دوی دوستان، مهربد و راسلِ گرامی از ارادتِ من به خودشان خبر دارند و می‌دانند که هر دو را دوست می‌دارم، اما شوربختانه هر دوی اینها قدری گرفتار جدلهای دخترانه شده‌اند همینطور هم دارند بطورِ فرسایشی آن را ادامه می‌دهند. کمی دلسرد کننده است این چیزها. اما امیدوارم که پس از اینکه پایان یافت، دیگر دوباره نخواهند جایی با هم تسفیه حساب کنند.
Russell نوشته: 21
اینکه کسی جمع دوستانش را انتخاب کند میشود زیر فرش کردن؟!! خود این "زیر فرش کردن، زیر فرش کردن" کودکانه‌یِ تو البته از آن مضحکتر است !!

بخواهیم با آنها گفتگو کنیم میرویم انجمن خوذشان یا هم میهن (پیش دیلک و اینها 21 ) و...

آفرین, پس میبینیم شما سخنگاه دفترچه را محفل دوستان تان گرفته‌اید و کسانیکه خوشتان
نمیاید (نژادپرست, میهن‌پرست, ..) را میخواهید راهیِ سخنگاه‌هایِ دیگر نموده و نام این را هم گذاشته‌اید: "ستیز"

اینکه دیگر با فشردن یک دکمه‌یِ اخراج, بجای روشنگری و متقاعد کردن یکی را
راهیِ یک سخنگاه دیگر نمائیم چگونه "ستیزی" است را هم باید بیگمان از لیبرال‌ها بیاموزیم! 4


برای خنده, بکوشید با مسلمین همینگونه ستیز کنید. هر مسلمانی که آمد را اخراج کنید تا برود
در سخنگاه‌هایِ دیگر مسلمانان باشد و به خودتان در راستای ستیز (جهاد) بزرگی که انجام داده‌اید تبریک بگویید!! ((:

پارسیگر
Mehrbod نوشته: آفرین, پس میبینیم شما سخنگاه دفترچه را محفل دوستان تان گرفته‌اید و کسانیکه خوشتان
نمیاید (نژادپرست, میهن‌پرست, ..) را میخواهید راهیِ سخنگاه‌هایِ دیگر نموده و نام این را هم گذاشته‌اید: "ستیز"

اینکه دیگر با فشردن یک دکمه‌یِ اخراج, بجای روشنگری و متقاعد کردن یکی را
راهیِ یک سخنگاه دیگر نمائیم چگونه "ستیزی" است را هم باید بیگمان از لیبرال‌ها بیاموزیم!


برای خنده, بکوشید با مسلمین همینگونه ستیز کنید. هر مسلمانی که آمد را اخراج کنید تا برود
در سخنگاه‌هایِ دیگر مسلمانان باشد و به خودتان در راستای ستیز (جهاد) بزرگی که انجام داده‌اید تبریک بگویید!! ((:
21
آری حقیقتا با ‌تدبر هوشمندانه‌یِ تو در روش قبلی اینجا سیلی از جمعیت مسلمان را داشته‌ایم، !!
معلوم است که هر چه که ما اینجا موفقیت داشته‌ایم (اگر اصلا موفیتی بوده) اتفاقا در گفتگو در سخنگاه خودشان بوده.
این تجاهل تو هم در فرق جمع دوستانه‌یِ ما و میدان نبرد و ادعای پیروزی و تبریک و اینها برای خنده‌یِ ما تا مدتها کافیست، نیاز به سوژه‌یِ دیگری نداریم 21
Dariush نوشته: من حقیقتا امیدوارم دوستان ا گفتگوها و جدلهای اینجا آنقدر جدی نگیرند که بخواهند از هم دلخور شده یا کینه به دل بگیرند. همه‌ی ما در فضای بیرونی آنقدر چالش‌های ذهنی، روانی و فیزیکیِ طاقت‌فرسا داریم که برای هفت پشت‌مان کافی و وافی باشد. پس گمان نمیکنم بیش از این نیاز به جایی برای برپاییِ یک جنگِ روانیِ تمام عیار باشد. من خودم اگر گاهی در بحثی از ریشخند و تکه‌پرانی استفاده می‌کنم، همه‌شان در راستای جذابیت بخشیدن و چالشی‌تر کردنِ بحث است وگرنه اگر بخواهد تبدیل به یک جنگ روانی فرسایشی و دشنام‌دهی و یقه‌کشی شود قیدِ همه‌چیز را خواهم زد و مینشینم به کسی که آن طرف نشسته و این گفتگوها را اینقدر جدی گرفته که حاضر شده به من بد و بیراه بگوید، می‌خندم.

من هم شما را دوست دارم داریوش جان و هم اینکه میاندیشم کمی تند به شما پاسخ دادم (هنگامیکه روی سخن من اصلا شما نبودید) و از همینرو پوزش میخواهم.




Dariush نوشته: در ثانی، دوستان قدری مدارا، گذشت و نادیده گرفتن هم خوب است. برای هر حرفی و سخنی و حرکتی که اینقدر مته به کونِ خشخاش نمی‌گذارند. هر دوی دوستان، مهربد و راسلِ گرامی از ارادتِ من به خودشان خبر دارند و می‌دانند که هر دو را دوست می‌دارم، اما شوربختانه هر دوی اینها قدری گرفتار جدلهای دخترانه شده‌اند همینطور هم دارند بطورِ فرسایشی آن را ادامه می‌دهند. کمی دلسرد کننده است این چیزها. اما امیدوارم که پس از اینکه پایان یافت، دیگر دوباره نخواهند جایی با هم تسفیه حساب کنند.

نه من ایشان را "گذشتنی" نمیبینم, بویژه اینکه بسیاری از دیگر دوستان و هموندان اینجا توان
رویارویی با سخنان تلخ و تیکه‌آمیز و زننده‌یِ وی را ندارند, ولی من دارم و از انجام اش خوشی هم میبرم.‌

درباره‌یِ دخترانه بودن رفتار من یکی که درست میگویید, ولی خوب رفتار دخترانه هم گاهی پسندیده است (;

پارسیگر
بچه ها با هم دوست باشید...
Dariush نوشته: من حقیقتا امیدوارم دوستان ا گفتگوها و جدلهای اینجا آنقدر جدی نگیرند که بخواهند از هم دلخور شده یا کینه به دل بگیرند. همه‌ی ما در فضای بیرونی آنقدر چالش‌های ذهنی، روانی و فیزیکیِ طاقت‌فرسا داریم که برای هفت پشت‌مان کافی و وافی باشد. پس گمان نمیکنم بیش از این نیاز به جایی برای برپاییِ یک جنگِ روانیِ تمام عیار باشد. من خودم اگر گاهی در بحثی از ریشخند و تکه‌پرانی استفاده می‌کنم، همه‌شان در راستای جذابیت بخشیدن و چالشی‌تر کردنِ بحث است وگرنه اگر بخواهد تبدیل به یک جنگ روانی فرسایشی و دشنام‌دهی و یقه‌کشی شود قیدِ همه‌چیز را خواهم زد و مینشینم به کسی که آن طرف نشسته و این گفتگوها را اینقدر جدی گرفته که حاضر شده به من بد و بیراه بگوید، می‌خندم.

در ثانی، دوستان قدری مدارا، گذشت و نادیده گرفتن هم خوب است. برای هر حرفی و سخنی و حرکتی که اینقدر مته به کونِ خشخاش نمی‌گذارند. هر دوی دوستان، مهربد و راسلِ گرامی از ارادتِ من به خودشان خبر دارند و می‌دانند که هر دو را دوست می‌دارم، اما شوربختانه هر دوی اینها قدری گرفتار جدلهای دخترانه شده‌اند همینطور هم دارند بطورِ فرسایشی آن را ادامه می‌دهند. کمی دلسرد کننده است این چیزها. اما امیدوارم که پس از اینکه پایان یافت، دیگر دوباره نخواهند جایی با هم تسفیه حساب کنند.
داریوش جان، بحث اینجا کاملا شخصی ست ، مهربد توان خوبی در پراندن چرت و پرت از این در و آن در دارد، البته دیلکی از او خیلی حرفه‌ای تر است و من هم اصلا حریف ضعیفی نیستم !!
البته دوستانی مثل خودت و امیر که این مدت اینجا کمتر بوده‌اند خب میتوان فهمید چرا از این نظر مینگرند ولی بالاتر را بخوانی خودش بروشنی گفته که هدفش چه بوده و داستان چیست.
اینجا هم علت بحث همه چیز هست، جز بالا گرفتن بحث و اختلاف عقیده.تنها بخش نظری و غیرشخصی شاید همستگی این رفتارها با (دسته‌ای؟) ایرانیان کمونیست باشد.این داستان حقیقتا ارزش یک مطالعه‌یِ روانشناسانه را دارد.دوستان کاپیتالیست قبلا از این حرفها میزدند و من جدی نمیگرفتم !!