دفترچه

نسخه‌ی کامل: کافه دومگو
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
هر فرومی نیاز به یک کافه دارد، محلی امن برای تراوشات ذهنی بصورت فله و نیز دانه‌ای‌.
در کنار «پاتوق شب‌نشینی»، قرار است پاتوق شب‌ و روزنشینی باشد.
اسم را از کافه‌ی معروف پاریسی گرفته‌ام،
و بله: آنقدر وقیح هستم که جمع خودمان را با همینگوی و کامو و سارتر مقایسه بکنم. E402

[ATTACH=CONFIG]898[/ATTACH]
دو پسربچه‌ی قبطی در مصر بدلیل «توهین به اسلام» دستگیر شده‌اند.

یکی ۹ ساله و دیگری ۱۰ ساله است، پدرشان گفته بی‌سواد هستند و داشتند با کاغذ پاره‌ها در کنار سطل زباله بازی می‌کرده‌اند.. یک ضرب‌المثلی چیزی نبود در اینباره؟ :e108:
Ouroboros نوشته: یکی ۹ ساله و دیگری ۱۰ ساله است، پدرشان گفته بی‌سواد هستند و داشتند با کاغذ پاره‌ها در کنار سطل زباله بازی می‌کرده‌اند.. یک ضرب‌المثلی چیزی نبود در اینباره؟
من موندم این چند میلیون مسیحی جطور جون سالم تا اینجا بدر بردن تو مصر
Alice نوشته: من نخستین روزی که به این انجمن آمده بودم اصلاً خوشم نیامد...



پ ن : ببخشید بی ربط بود به هر روی اینجا آزادیم هرچه می خواهیم بگوییمــــ... ؛

چرا!؟
Alice نوشته: من نخستین روزی که به این انجمن آمده بودم اصلاً خوشم نیامد...
ببخشید بی ربط بود به هر روی اینجا آزادیم هرچه می خواهیم بگوییمــــ... ؛
عذرخواهی نمیخواهد الیس جان.
دوستان نظرشون رو چه گذشته چه آینده درباره انجمن بگند در راهکاریابی برای توسهخ در آینده مفیده.من یکی یمقدار عادت کردن اینجا تصور نگاه کاربران جدید به انجمن برام سخت شده.
پس چرا موندگار شدی آلیس
امیر حرف از شطرنج زد میگم امکانش هست بازی برای اعضای انجمن داشته باشیم؟مثلا همون شطرنج؟
فقط البته بذهنم رسید شدنیه؟خوبه؟بده؟مشکل امنیتی داره؟نداره؟
البته انجمنمون که سرد و بیروح بود. الان بهتر شده وضعیتش. :D بعدم بزنم به تخته کاربرا همشون یه پا استاد و متخصص بودن آدم خجالت میکشید بعضی وقتا نظراتشو بگه. :D
shirin نوشته: البته انجمنمون که سرد و بیروح بود. الان بهتر شده وضعیتش. :D بعدم بزنم به تخته کاربرا همشون یه پا استاد و متخصص بودن آدم خجالت میکشید بعضی وقتا نظراتشو بگه. :D

به راستی همینست زیرا بیشینه‌ی کاربران اینجا را اشخاصی با اندیشه‌ها و باورهای جدی تشکیل می‌دهند که علاقمند به گفتگو پیرامون آن اندیشه‌ها و باورها هستند. آستانه‌ی تحمل کاربران نیز کم است و اگر فرض مثل فرگشت را نپذیرید در دم مرده محسوب می‌شود، و دیگر هرگز هیچ اعتبار و احترامی در اینجا نخواهد داشت، این وضع باید کمی تغییر بکند.
Alice نوشته: جدای از بی روح بودن از کاربر امیر می ترسیدمــــ... :) مرا یاد فیلم های ترسناک و مرموز می انداخت !
شیوه ی نگارش و نوع بیان ایشان به علاوه ی آواتارشان شاید مزید بر علت بود که نوعی حس مرموز بودن و سردی به من القا شود !

البته من کم و بیش همینطور هم هستم. :e108:E414