viviyan نوشته: من خیلی روحیه م داغونه
دارم فکر میکنم که زندگی چقد مسخره اس. متوجه شدم آدم اگه انگیزه داشته باشه حتی اگه به این نتیجه رسیده باشه که زندگی پوچ و تهی هست بازم شور و هیجان برا ادامه ش داره، بازم امیدواره ولی وقتی انگیزه نباشه، هرچقدر هم که توانا باشه، هرچقدر هم که به خودش و آینده ش مطمئن باشه بازم براش لذتی نداره و مرگ هم براش دردآور و سهمگین نیست.
چند تا آهنگ ایرانی شاد کمک میکنه!
این احساسها هم گذرا اند.
Mehrbod نوشته: چند تا آهنگ ایرانی شاد کمک میکنه!
این احساسها هم گذرا اند.
نه، مدتهاست همچین احساساتی دارم، احساس که نه، افکار...
من که فکر میکنم زندگی همه اش همین هست...یعنی مجموعه ای از دوره های متناوب خوشی و غم...زمانی با انگیزه و شادمان و زمانی بی انگیزه و غمگین!!! شاید این هم فرگشتیک باشد:e405:
Alice نوشته: نخیر آهنگ دیگر چیست ؟ ! آن هم "شاد ایرانی" ؟
آهنگ شاد از بهترین دستاوردهای ایرانیان است، چرا که نه، من هر گاه نیاز به یک خورده شادی افزوده پیدا میکنم راست کارم میشوند!
Alice نوشته: این سهش ها پرگرایند است که گذرا نباشند ؛ افسردگی مَرضَی ست که یکباره می آید و رفتنش به این سادگیـهــآ نیست و دیر زمانی به درازا می انجامد ؛
هرآینه تشخیص من این است که از علایم افسُردگی ست ( شاید خفیف) ؛ باید در برابر پیشرفتش ایستادگی کنی و در نطفه خفه اش کنی !
دوستان به این هم نگرش داشته باشند که افسردگی چیز بدی نیست، کاراییهای بسیار سودمندی هم دارد:
افسردگی
Alice نوشته: ولی من طرز احمقانه ای یک روز ؛ بدون دود تهران دوام نخواهم آورد...
چندی پیش به شمال ایران مسافرت کرده بودم که کم و بیش دو هفته آنجا ماندگار شدم ؛ هوای پاکیزه اش روان مرا اندک انک نابود می ساخت !
به تهران که بازگشتم در همان دم نخست ؛ بوی دود و دمش جانی دوباره به من بخشید !
خلاصه اینکه با تمام افتضاح آلودگی هوای تهران ؛ من آنقدر دمساز با آن شده ام کهـــــ... ؛ Wow
می دانم دیوانه امــــ... :e314:
دلیل این ماجرا خیلی طبیعیه
خود من یک هفته بنا بود شمال بمونیم
بعد از روز سوم انقدر فضا برام خفه کننده شد (مخصوصا هوای ابری) که سر ماشینو کج کردم سمت شیراز
دلیل عادت به محل زندگیمون هست
مثلا هی میگن رانندگی توی شیراز بده و توی تهران خوبه
به نظر من که این یه دروغه محضه
انقد رانندگی تهرانی ها بد هست که تا رسیدم شیراز وقتی یه ماشین به نشانه اعتراض دستشو گذاشت رو بوق گوش خراش به جای اینکه فحش بدم جیگرم حال اومد
Alice نوشته: شوخی م کنی ؟
آهنگ شاد ایرانی فاقد هرگونه ارج و ارزش هنری ست ؛ نه تنها شاد ایرانی ؛ که همه آهنگ های ایرانی من جُمله رپ های بیخود امروزین ؛
این نوع موسیقی تنها ویژه مجالس عروسی و تلخک بازیهای ایرانی ست ( البته خودم تا آخرین ذره وجود در این مراسم به تنزیدن (رقصیدن) مشغول میشوم ، در گاه نیاز تلخک بازی را نیز پیشه میکنیم )
خوب این چیزها برای شما هنر دوستان است ..
من کارکرد آهنگ را دگراندن mood به دلخواه میبینم، آهنگ ایرانی هم در شاد کردن بسیار کارآمد است، همه چیز که نباید ارجدار و سپنتا و اینها باشد ...
رَپ هم آهنگ پرخاش (اعتراض) است و بس پسندیدنی.
Alice نوشته: توئم که دوست داری همیشه به واروون جریان آب شنا کنی !!
با این روش می توان سرطان را نیز سودمند دانست !
چنگار چه پیوندی به افسردگی دارد آلیس جان؟
افسردگی یک مکانیسم مانهایک (ذهنی) است و چون فرگشته پس باید کارکرد سودمند هم داشته باشد.
Ouroboros نوشته: تهران بالاترین سطحیست که هر نقطهی جغرافیایی در ایران از نظر پیشرفت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به آن رسیده و همه مدل «در و دهات»، از چند دهه تا چند قرن از آن عقب هستند. من در دو شهر بزرگ و بیهوده خوشنام دیگر در ایران چند وقتی زندگی کردهام، پشم یک سگ مردهی تهرانی میارزد به کل باقی ایران. البته در قیاس با «اروپای غربی»(ولو دهاتهای آن)بدیهیست که تهران و باقی شهرهای خاورمیانه ول معطل هستند.
پ.ن: به خصوص شیراز که زبالهدانی نفرتانگیزیست انباشته از مزدور و حزباللهی ِ کثیف. ضمن احترام به دوستان شیرازی، اما بمب اتم را برای چنین جاهایی درست کردهاند..
قبول ندارم
تهران شهر تضاد ها هست به قول میلاد
اگر بالاترین نقطه پیشرفت فرهنگی توی تهرانه دقیقا پایین ترین نقطه پسرفت فرهنگی هم باز توی همون تهرانه
اگر بالاترین نقطه پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تهرانه دقیقا پایین ترین نقطه پسرفت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باز هم توی تهرانه
پولدار ترین توی تهرانه
فقیر ترین توی تهرانه
بزرگترین توی تهران
گوچکترین توی تهران
خود من هر وقت قطار و سیل کودکان کار رو توی تمامی خیابون های تهرون می بینم
حاظر میشم توی دامن دور افتاده ترین کوره دهات ها نماز بخونم
در مورد شیراز و انبوه مزدور و چه و چه اتفاقا نظر من برعکسه
به نظر من مردم شیراز مردمی هستند که اکثرا مخالف هستن با سیستم و البته ساکت
اگر دیدید تمرکز مزدور ها در یک جا زیاد هست نگید اون شهر بده و لایق بمب اتم
اتفاقا باید خوش حال بشید و دنبال دلیل بگردید که چرا تمرکز مزدور ها در این نقطه زیاده؟ چه عاملی باعث شده
در ادامه حرفای گذشتم این رو هم میگم که تمرکز همین افرادی که می فرمایید در تهران با فاصله دست نیافتنی بیشتر از تمام شهر ها هست
که البته این خبر خوشی هست که نشون میده کمیت حگومت در این شهر لنگه
من افسرده نیستم دوستان. فقط انگیزه ندارم.