10-11-2013, 04:25 PM
Mehrbod نوشته: خوشی برای من بی ارزش است, اگر بخواهم از چیزی خوشی ببرم میروم یک چایی/قهوه مینوشم و یک کتاب میخوانم.اگر خوشی برایتان بی ارزش است؛ پس چرا برای خوشی بردن، قهوه می نوشید یا کتاب می خوانید؟!!!
از دیدگاه فرگشتیک ، اگر خوشی و رنج جایگاه ابزار را برای ارضای غریزه ها و فرازیست دارد؛ همچنان برای موجودات زنده، خوشی(لذت) و رنج معنا می دهد.
زیرا موجود زنده به خاطر خوشی می خوابد، به خاطر خوشی جفت گیری می کند و به خاطر خوشی تغذیه می نماید.
برای نمونه؛ اگر جفت گیری موجود برایش خوشی آور نبود، به آن روی نمی آورد و تولید مثل و فرازیست ژن نیز ادامه نمی یافت.
Mehrbod نوشته: هر دو نیز بمانند هر ابزاری دیگر, گه گاه لغزشمند میباشند: گاهی چیزی بیخود بههنگامی که چشیدن خوشی بیشتر خودش ارزش باشد؛ خوشی و رنج بیخود چیست؟
شما خوشی میدهد, گاهی چیزی بیخود دردناک است; در پایانِ روز این خردِ شماست که میگوید چه کاری درست است, چه کاری نه.
"درست بودن" به معنای فرازیستن؟!:e420:
Mehrbod نوشته: من نمیگیرم, شما میپرسید کدام را میبرگزینی[1], من هم میگویم دومی را, اکنون پاسخ من پذیرفتنی نیست, چون با نگرش ات از فربود[2] سازگاری ندارد!؟نقطه ی دیدگاه پرسش شما از خرد و پیش فرض هایی که برای آن تعیین نموده اید؛ در کارایی اش دگرسانی ایجاد می نماید.
به باور من، شما همچنان از نقطه ی دیدگاه فرگشتیک و با فرض اینکه فرازیست ارزش اصیل می باشد؛ به پرسشم پاسخ دادید. اگر در اشتباه هستم؛ اصالت معنای فرازیست را برای من به عنوان
انسانی که به سادگی از آن تخطی می کند و حتی از همان کارایی ابزارگونه رنج و لذت در فرگشت نیز در حال تخطیست؛ تبیین نمایید.