undead_knight نوشته: این آل احمد که کلا کیس جالبیه!
این خودش از نوچههای احمد فردید بوده و عبارتِ غربزدگی را هم از او در اثرِ یک کجفهمی دزدیده است. خودِ فردید هم دیگر آشناست، یک جانوری بود برای خودش که یک شیفتگیِ خاصی به هایدگر داشته که آنهم از طرفدارنِ نازیسم بوده و فردید هم به سیاقِ مرادِ خود نخست طرفدارِ شاه، بعد طرفدارِ خمینی و اسلام شد و میگفت هایدگر هم اسلام را خیلی دوست میدارد! نظرش در موردِ سارتر خواندنیست:
نقل قول: ژان پل سارتر اصلاً تفکرش تفکر نیست، مرد بی فکری است و یک موجودی است که حقیقتاً مطالب را از بین برده. یکی از کثافت ترین حامیان امپریالیسم و بورژوازی و هر فکر غربی، ژان پل سارتر است زیرا مقدماتش طوری است که همه چیز معتبر به اعتبار انسان است. ژان پل سارتر انسان را به جای خدا میگذارد و خودبنیادی به اینجا میرسد که شما چگونه میتوانید به آزادی خودبنیادانه، بشر را اصلاح کنید. چیز تازه ای در ژان پل سارتر نیست. آزادی ژان پل سارتر همان حوالت و آزادی غربی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تمام میشود.
آزادی حقیقی آزادی از آزادی ژان پل سارتر است و این آزادی سارتر عین گریز از آزادی است.
ژان پل سارتر یک چشم نداشته، دجال هم یک چشم است. در زمان ما دجالی مانند این سارترها زیادند. اینها مدافع دجالند. بنده یکبار گفتم این دجال عجوزی است که الاغی ندارد، برای این الاغ خصوصیاتی وصف کردهاند. این الاغ پشکل می اندازد و دیگران این پشکل را برمیدارند و تناول میفرمایند. حالا این ژان پل سارترها و این فلاسفه الاغ هایی هستند که دجال سوار آنهاست.
این شخص از تئوریسینهای اصلیِ یهودستیزی در ایران بوده (این را هم گویا از هایدگر آموخته). نوچههای او هم تعجببرانگیز نیست که مثلِ او شوند.
Dariush نوشته: این خودش از نوچههای احمد فردید بوده و عبارتِ غربزدگی را هم از او در اثرِ یک کجفهمی دزدیده است. خودِ فردید هم دیگر آشناست، یک جانوری بود برای خودش که یک شیفتگیِ خاصی به هایدگر داشته که آنهم از طرفدارنِ نازیسم بوده و فردید هم به سیاقِ مرادِ خود نخست طرفدارِ شاه، بعد طرفدارِ خمینی و اسلام شد و میگفت هایدگر هم اسلام را خیلی دوست میدارد! نظرش در موردِ سارتر خواندنیست:
این شخص از تئوریسینهای اصلیِ یهودستیزی در ایران بوده (این را هم گویا از هایدگر آموخته). نوچههای او هم تعجببرانگیز نیست که مثلِ او شوند.
قبل فردید "سید"ش رو هم میزاشتی!بچه اولاد پیغمبره ها:)))
در همین مجلات اصلاحات! البته در دوره های متاخر هم از آشوری مطلب خوبی دیده بودم در نقد فردید،این یکدونه رو امیدوارم پیدا کنم،مخصوصا اینکه اونجا چندین نفر از منتقدان فردید کلی خاطره از شخصیتش داشتند که نشون میده چه موجود مالیخولیایی بوده:))
گفتی هایدگر یاد نقل قولی افتادم که منبعش رو یادم نیست که نظرش ای نبود فلسفه هایدگر دریایی مفاهیم فلسفی هست که بعضا تضاد دارند!کافیه فقط یک نفر بخواد یه چیز رو توش پیدا بکنه:))
برتراند راسل هم تقریبا چیز مشابهی در موردش گفته بود:
نقل قول:Highly eccentric in its terminology, his philosophy is extremely obscure. One cannot help suspecting that language is here running riot. An interesting point in his speculations is the insistence that nothingness is something positive. As with much else in Existentialism, this is a psychological observation made to pass for logic
دیدگاه دوستان در مورد دانش گرایی چیه؟
Scientism - WiKi
بیشتر هم وجه فلسفیش منظورم هست.
نقل قول:science has no boundaries and that all human problems and all aspects of human endeavor, with due time, will be dealt with and solved by science alone
چیزی که بیشتر علم گرایان فلسفی در نهایت ممکنه بهش باور داشته باشند همین مسئله زمان هست،یعنی در زمان کافی علم هر مسئله ای رو حل میکنه .
من فعلا ترجیح میدم دیدگاه خودم رو نگم تا دوستان هم نظر بدند:)
undead_knight نوشته: در همین مجلات اصلاحات! البته در دوره های متاخر هم از آشوری مطلب خوبی دیده بودم در نقد فردید،این یکدونه رو امیدوارم پیدا کنم،مخصوصا اینکه اونجا چندین نفر از منتقدان فردید کلی خاطره از شخصیتش داشتند که نشون میده چه موجود مالیخولیایی بوده:))
خواندهام آن را. «اسطوره در میانِ ما»عنوانِ اثریست که آشوری در موردِ فردید نوشته که در اینترنت هم براحتی یافت میشود، نشد بگو برایت آپلود کنم جایی.
undead_knight نوشته: گفتی هایدگر یاد نقل قولی افتادم که منبعش رو یادم نیست که نظرش ای نبود فلسفه هایدگر دریایی مفاهیم فلسفی هست که بعضا تضاد دارند!کافیه فقط یک نفر بخواد یه چیز رو توش پیدا بکنه:))
ارزشِ هایدگر در فلسفه بیش از اینهاست که قرار باشد متوهمهایی چون فردید یا هتا طرفداریِ خودش از نازیسم چیزی از آن بکاهد. او حتما در میانِ سه فیلسوفِ برجستهی قرنِ بیستم قرار خواهد داشت و انسانهایی چون او همیشه چنین پیامدهایی را هم خواهند داشت. به قولِ نیچه «ترجیح میدهم که فهمیده نشوم تا بد فهمیده شوم». فلسفهی هایدگر بسیار گسترده است؛ آنقدر که میتوان آن را آمیزشی از نیچه و شوپنهاور و همزمان هگل و کانت دانست و همین یکی نشان از گستردگیِ فلسفهی او دارد. من تاکنون آثارِ او را نخواندهام و به این زودیها هم گمان نمیکنم بخواهم فلسفهاش را مطالعه کنم، اما آنچه در موردِ فلسفهاش به طورِ پراکنده خواندهام نشان از این دارد که فلسفهای بسیار دشوار و دیرفهم دارد و کاملا طبیعیست که از دلِ چنین چیزهایی، افرادی چون سید احمد فردید هم بیرون بزنند!
Dariush نوشته: خواندهام آن را. «اسطوره در میانِ ما»عنوانِ اثریست که آشوری در موردِ فردید نوشته که در اینترنت هم براحتی یافت میشود، نشد بگو برایت آپلود کنم جایی.
والا من فرصت خوندن ندارم فعلا ولی اپلود کن شاید دوستان و بعدا هم خودم خواستیم بخونیمش:)
نقل قول:ارزشِ هایدگر در فلسفه بیش از اینهاست که قرار باشد متوهمهایی چون فردید یا هتا طرفداریِ خودش از نازیسم چیزی از آن بکاهد. او حتما در میانِ سه فیلسوفِ برجستهی قرنِ بیستم قرار خواهد داشت و انسانهایی چون او همیشه چنین پیامدهایی را هم خواهند داشت. به قولِ نیچه «ترجیح میدهم که فهمیده نشوم تا بد فهمیده شوم». فلسفهی هایدگر بسیار گسترده است؛ آنقدر که میتوان آن را آمیزشی از نیچه و شوپنهاور و همزمان هگل و کانت دانست و همین یکی نشان از گستردگیِ فلسفهی او دارد. من تاکنون آثارِ او را نخواندهام و به این زودیها هم گمان نمیکنم بخواهم فلسفهاش را مطالعه کنم، اما آنچه در موردِ فلسفهاش به طورِ پراکنده خواندهام نشان از این دارد که فلسفهای بسیار دشوار و دیرفهم دارد و کاملا طبیعیست که از دلِ چنین چیزهایی، افرادی چون سید احمد فردید هم بیرون بزنند!
در مورد تاثیر گذار بودنش که شکی نیست تقریبا من هرجا دیدم که منتقد یا مخالفی داشته در تاثیرگذار بودنش تردیدی نداشتند.
البته من خودم هم واقعا به جز نقل قول های در حد چند پاراگراف ازش چیزی نخوندم ولی این گستردگی و ابهام از دید من کمی نقطه ضعف محسوب میشه چون هرچند به قولی"فلسفه پرسش هاییست که هرگز پاسخی پیدا نمیکنند"ولی اگر یک جریان فلسفی نتونه پاسخ شفاف و نامتناقض به ما بده به نظرم مشکل داره.
undead_knight نوشته: والا من فرصت خوندن ندارم فعلا ولی اپلود کن شاید دوستان و بعدا هم خودم خواستیم بخونیمش:)
مرجع دانلود کتاب - اسطوره فلسفه در میان ما - داریوش آشوری
undead_knight نوشته: البته من خودم هم واقعا به جز نقل قول های در حد چند پاراگراف ازش چیزی نخوندم ولی این گستردگی و ابهام از دید من کمی نقطه ضعف محسوب میشه چون هرچند به قولی"فلسفه پرسش هاییست که هرگز پاسخی پیدا نمیکنند"ولی اگر یک جریان فلسفی نتونه پاسخ شفاف و نامتناقض به ما بده به نظرم مشکل داره.
فلسفه حوزهی تفسیر هم هست. و تفسیرپذیر بودنِ یک فلسفه به معنای مهمل بودناش نیست. من برای پرسشهایی که فلسفه ایجاد میکند خیلی بیشتر از پاسخهایش ارزش و اعتبار قائلم. فلسفه تنها یکی از تلاشهای ما برای پاسخ بدان پرسشهاست، اما پرسشهایی که فلسفه تولید میکند، تنها از فلسفه بیرون میآیند و در جایی دیگر یافت نمیشوند.
البته من هم موافقم که صعب بودنِ یک فلسفه خودش یک ضعف است، اما غیر از آن مواردی که خودِ فیلسوف عمدا سخناش میپیچاند(مثلِ نیچه) یا آنجا که فیلسوف دچار مهملگویی میشود(مثل هگل)، یک جاهایی هم هست که اساسا اقتضای مبحث پیچیدگیست. مثلا همین مبحثِ زمان و هستیشناسی که هایدگر بیش از همه به خاطرِ آن شناخته شده است، خیلی موضوعِ پیچیدهایست و تقریبا سادهگویی در موردش ناممکن است. من در موردِ هایدگر دیدهام که میگویند تناقضگویی یا پیچیدهگویی کرده، اما ندیدم جایی بگویند مهمل گفته. همهی آثارش هم پیچیده نیستند آندد. یک اثری دارد به نام «چیست آنچه فکر خوانندش» که گویا سادهتر از بقیه است. من یک پنجاه صفحهای از این کتاب را خواندهام و لذت بردم:
خبرگزاری کتاب ایران (IBNA) - چه باشد آنچه خوانندش تفکر
من هادیِ خرسندی را بسیار دوست میدارم(به نقل از وبلاگِ نقدِ قرآن):
[h=5]خر همان خر، رهبری بر آن سوار
هادی خرسندی
هموطن علاف روحانی مشو
زینب این تعزیه خوانی مشو
از پس آن یاوه گوی بددهن
محو استاد سخنرانی مشو
با مواعیدش خودارضایی مکن
همچنین در خواب، شیطانی مشو
در عروسی و عزای این رژیم
مثل مرغ و جوجه قربانی مشو
خر همان خر، رهبری بر آن سوار
خوشدل از تعویض پالانی مشو
بگذر از سبز و بنفش و سرخ و زرد
در حصار رنگ، زندانی مشو
خانه ات روشن ز دزد با چراغ
بیخودی شاد از چراغانی مشو
تا کلید خانه دست سارق است
در شکایت از نگهبانی مشو
گول بی.بی.سی و وی.او.ای مخور
خام حرف مفت و مجانی مشو
توی رودرواسی امت نمان
وامدار جهل و نادانی مشو
راه خود را زود پیدا میکنی
منکر ادراک ایرانی مشو
از کنار گود لنگش کن مگو
هادی خرسندی ثانی مشو
برگرفته از تارنمای هادی خرسندی
Asgharagha.com :: Hadi Khorsandi
[/h][ATTACH=CONFIG]2272[/ATTACH]
آقا این شعر خرسندی انگیزه من در مورد پرسیدن همون مسئله توهم توطئه در بین ایرانیان بود:))
undead_knight نوشته: آقا این شعر خرسندی انگیزه من در مورد پرسیدن همون مسئله توهم توطئه در بین ایرانیان بود:))
البته آنجا که به رسانههای بیبیسی و صدای آمریکا اشاره میکند، چندان نادرست نمیگوید. صدای آمریکا موقعِ اتفاقاتِ 88 رئیساش کسی بود که با لابی رژیم در ارتباط بود و این ارتباط کاملا آشکار شد. چالنگی و دیگران در این مورد زیاد گفتهاند که اگر دنبال کرده باشی میدانی. بیبیسی هم کم بازیهای موزیانه در نمیآورد. در همین انتخابات، سه روز پشت سر هم عنوانِ نخستِ همهی اخبارش «با پیروزیِ روحانی در انتخابات مردمِ ایران به خیابانها آمدند برای شادی»؛ همین مردم موقعی که برای شادی ِ راهیابی ِ تیم ِ ملی به جام ِ جهانی، با شماری بسیار بیشتر به خیابانها آمدند و هتا درگیریهای خیابانی هم اتفاق افتاد، بیبیسی در بخشِ خبرهای کوتاهاش چیزکی گفت و سریع رد شد.
Dariush نوشته:
البته آنجا که به رسانههای بیبیسی و صدای آمریکا اشاره میکند، چندان نادرست نمیگوید. صدای آمریکا موقعِ اتفاقاتِ 88 رئیساش کسی بود که با لابی رژیم در ارتباط بود و این ارتباط کاملا آشکار شد. چالنگی و دیگران در این مورد زیاد گفتهاند که اگر دنبال کرده باشی میدانی. بیبیسی هم کم بازیهای موزیانه در نمیآورد. در همین انتخابات، سه روز پشت سر هم عنوانِ نخستِ همهی اخبارش «با پیروزیِ روحانی در انتخابات مردمِ ایران به خیابانها آمدند برای شادی»؛ همین مردم موقعی که برای شادی ِ راهیابی ِ تیم ِ ملی به جام ِ جهانی، با شماری بسیار بیشتر به خیابانها آمدند و هتا درگیریهای خیابانی هم اتفاق افتاد، بیبیسی در بخشِ خبرهای کوتاهاش چیزکی گفت و سریع رد شد.
خب صدالبته که به هر حال هر کشوری و رسانه های دولتیش به دنبال منافعش هستند،حالا صدای آمریکا به درجاتی شدیدتر.
ولی خب مثلا در سال 88 اگر بخوایم درجه بندی کنیم رسانه ها رو در پخش اخبار اون موقع نصف فعالیتش از دید من به بی بی سی تعلق داره.
اهمیت اخبار سیاسی به این شکل هم برای اونها در اصل همراه با اهمیت رفتار حکومت هست که مثلا نوعی نرمش نشون داده.