دفترچه

نسخه‌ی کامل: کافه دومگو
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
Rationalist نوشته: این همه اصرار برای پرداختن به اسلام و بحث با مسلمانان برای چیست؟! هنگامی که در جهان موضوعات مهم تر و جذاب تری برای پرداختن وجود دارند. (این پرسش را پیش تر از خودم پرسیده بودم و اکنون از شما)

خب این مثل این هست که بپرسیم تو چرا به پینگ پونگ علاقمندی وقتی ورزش جذاب تری مثل فوتبال وجود داره ... البته یه علاقه شخصی هست و موضوعی که ما هر روزه باهاش درگیر هستیم . صرفا هم پرداختن به اسلام نیست ، پرداختن به فلسفه خداباوری و خلقت و این داستان هاست !!
[URL="http://www.radiofarda.com/content/f2-world-science-stephen-hawking-no-god-atheist/26616909.html"]حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
[/URL]

استیون هاوکینگ، کیهان‌شناس و فیزیکدان نظری برجسته بریتانیایی، در اظهار نظری جنجالی و جدید با قطعیت و یقین اعلام کرد که «خدایی وجود ندارد».به گزارش وب‌سایت «سی‌نت»، سابق بر این و بر پایه نوشته‌های پیشین هاوکینگ تصور بر این بود که این نابغه جهان معاصر در پهنه اندیشه خود روزنه‌ای هر‌ چند کوچک را برای وجود نوعی الوهیت باقی گذاشته است.

با این همه، این پژوهشگر و نویسنده سرشناس اینک در اظهار نظری تازه، در گفت‌وگو با نشریه «ال‌ موندو» چاپ اسپانیا تصریح کرده است که به باور وی «ال موندو حاصل پدیده‌های علمی قابل توضیح است». توضیح آن که «ال موندو» در زبان اسپانیایی به معنای «جهان» است.آقای هاوکینگ این بار آشکارتر از همیشه در پیشگاه جهانیان می‌گوید که پیدایش جهان هستی نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست.این کیهان‌شناس نابغه در بخشی از مصاحبه فوق با «ال موندو» گفت: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجاب‌کننده‌تر در اختیار ما قرار می‌دهد.»خبرنگار «ال موندو» در ادامه باز از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیده است.هاوکینگ در پاسخ توضیح داد: «منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد،‌ با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم.»هاوکینگ در ادامه افزود: «دین به معجزه باور دارد، اما چنین رخدادهایی با علم ناسازگارند.»به‌رغم باور این دانشمند پرآوازه بسیاری در سراسر جهان همچنان به وجود خدا باور دارند. برای نمونه، بسیاری با تدقیق در چشم آدمی به تفکر فرو می‌روند که اگر نبود وجودِ یک خداوند دانا و توانا پدید آمدن «این گلوله چربی» را چگونه می‌توان از دیدگاه علمی توضیح داد.

با این همه هاوکینگ بی‌اعتنا به چنین نظراتی چندی بود که در عالم اندیشه به سوی اعلام حکم قاطع خود در باب نیستی خدا حرکت می‌کرد.هاوکینگ - که مدیر مرکز کیهان‌شناسی نظری دانشگاه کمبریج در بریتانیا نیز هست - طی یک سخنرانی معروف در سال گذشته توضیح داد که جهان هستی چگونه بدون وجود خدا به وجود آمده است: «خدا پیش از این خلقت مقدس چه می‌کرده؟ آیا در تدارک دوزخ برای مردمی بوده که چنین پرسش‌هایی دارند؟»فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد.»استیون هاوکینگ پیشتر در سال گذشته نیز در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفته بود که حیات پس از مرگ «افسانه» است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن دانسته بود.

این نخستین بار نیست که هاوکینگ در دنیای رسانه‌ها حضور پیدا می‌کند. پیشتر کتاب او به نام «تاریخچه مختصر زمان» جزء پرفروش‌ترین‌ها شده است و شخص هاوکینگ نیز در سریال‌های تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگ‌بنگ تئوری» در نقش خود ظاهر شده است.
Anarchy نوشته: خب این مثل این هست که بپرسیم تو چرا به پینگ پونگ علاقمندی وقتی ورزش جذاب تری مثل فوتبال وجود داره ... البته یه علاقه شخصی هست و موضوعی که ما هر روزه باهاش درگیر هستیم . صرفا هم پرداختن به اسلام نیست ، پرداختن به فلسفه خداباوری و خلقت و این داستان هاست !!
من هم با درنظر گرفتن این موضوع، چنین پرسشی را مطرح کردم.
پرداختن به اسلام چه از روی سرگرمی باشد و چه به خاطر پرداختن به خدا و خلقت؛ همچنان پرسش باقیست. زیرا برای هر دو آنها جایگزین های خیلی بهتری وجود دارند.(لازم است توضیح بدم؟!:e059:)
اینکه هر روزه به طور ناخواسته با چیزی درگیر باشیم؛ فرنودی منطقی بر این نمی شود که خود ما هم بخواهیم همواره به آن بپردازیم.
Anarchy نوشته: فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد.»

هاوکینگ هم اگر به طور شایسته به چیزی بهتر چون فلسفه پرداخته بود، خیلی زودتر و ساده تر به این نتایج می رسید.
Rationalist نوشته: من هم با درنظر گرفتن این موضوع، چنین پرسشی را مطرح کردم.
پرداختن به اسلام چه از روی سرگرمی باشد و چه به خاطر پرداختن به خدا و خلقت؛ همچنان پرسش باقیست. زیرا برای هر دو آنها جایگزین های خیلی بهتری وجود دارند.(لازم است توضیح بدم؟!:e059:)
اینکه هر روزه به طور ناخواسته با چیزی درگیر باشیم؛ فرنودی منطقی بر این نمی شود که خود ما هم بخواهیم همواره به آن بپردازیم.


خب بهترها هم باشن ... به اونها هم اگر فرصت شد ، میپردازیم !! پرداختن به اسلام برای من یه سابقه طولانی داره ... یه حالت نوستالژیک و حس میکنم یه مسوولیتی گردنه منه !!

دوست عزیز ، درگیر هستیم یعنی بخش عمده ای از هستی و نیستی ما در این جامعه وابسته به اونه ... چطور میشه بهش بی تفاوت بود ؟
Anarchy نوشته: خب بهترها هم باشن ... به اونها هم اگر فرصت شد ، میپردازیم !! پرداختن به اسلام برای من یه سابقه طولانی داره ... یه حالت نوستالژیک و حس میکنم یه مسوولیتی گردنه منه !!

دوست عزیز ، درگیر هستیم یعنی بخش عمده ای از هستی و نیستی ما در این جامعه وابسته به اونه ... چطور میشه بهش بی تفاوت بود ؟
من فکر میکنم (حداقل در مورد خودم) بخش اصلی این اسلامستیزی چرند گفتن‌ها و زورگویی‌هایی هست که بر مبنای این‌ها میشه. حالا اینجا برای هر کسی که فکر هر نوع «اکتویست» شدن رو درسرش داره مطرح هست. اول اینکه آیا امکان تغییر هست و واقعا گذاشتن وقتو انرژی خودت و خواستن از دیگران برای گذاشتن وقت و انرژی‌شون به جایی هم میرسه؟ دوم اینکه اصلا بر فرض به نتجه رسیدن چیز خوبی هست یا نه؟ مثلا بجای اسلام یک چیز بدتری بیاد.
من هنوز هم فکر میکنم مبارزه با ج.ا و ایدئولوژی شیعی چیز خوبی هست، ولی در اینکه این‌ها ارزش وقت انرژی و پیشرفت خودت رو دارند شک جدی هست. بنظر من یک کارکرد مهمی که این کار داره (در حد محدود البته) اینه که باعث میشه از تنهایی فکری دربیاد و چیزهایی رو که فکر میکنه درسته ولی نمیتونه راحت و بدون خودسانسوری جای دیگه بگه اینجا هم بگه. من قبلا فکر میکردم این‌ها رو حداقل کسی مثل سال‌هایِ پیش من پیدا میشه و میخونه ولی خب درست یا غلط الان فکر میکنم به اندازه‌یِ کافی مطلب هست و هرکس با یک فیلترشکن و گوگل (که ظاهرا برای دختربازی و پسربازی در فیسبوک الان در دسترس هر ننه قمری هست) میتونه راه خودش رو پیدا کنه.
Russell نوشته: من فکر میکنم (حداقل در مورد خودم) بخش اصلی این اسلامستیزی چرند گفتن‌ها و زورگویی‌هایی هست که بر مبنای این‌ها میشه. حالا اینجا برای هر کسی که فکر هر نوع «اکتویست» شدن رو درسرش داره مطرح هست. اول اینکه آیا امکان تغییر هست و واقعا گذاشتن وقتو انرژی خودت و خواستن از دیگران برای گذاشتن وقت و انرژی‌شون به جایی هم میرسه؟ دوم اینکه اصلا بر فرض به نتجه رسیدن چیز خوبی هست یا نه؟ مثلا بجای اسلام یک چیز بدتری بیاد.
من هنوز هم فکر میکنم مبارزه با ج.ا و ایدئولوژی شیعی چیز خوبی هست، ولی در اینکه این‌ها ارزش وقت انرژی و پیشرفت خودت رو دارند شک جدی هست. بنظر من یک کارکرد مهمی که این کار داره (در حد محدود البته) اینه که باعث میشه از تنهایی فکری دربیاد و چیزهایی رو که فکر میکنه درسته ولی نمیتونه راحت و بدون خودسانسوری جای دیگه بگه اینجا هم بگه. من قبلا فکر میکردم این‌ها رو حداقل کسی مثل سال‌هایِ پیش من پیدا میشه و میخونه ولی خب درست یا غلط الان فکر میکنم به اندازه‌یِ کافی مطلب هست و هرکس با یک فیلترشکن و گوگل (که ظاهرا برای دختربازی و پسربازی در فیسبوک الان در دسترس هر ننه قمری هست) میتونه راه خودش رو پیدا کنه.

به نظر من اگر به اندازه طرف مقابل وقت ، امکانات ، منابع مالی و انسانی وجود داشت قطعا تاثیر خیلی زیادی داشت . جایگزین بدتر از اسلام هم نمیدونم چی هست ، اما مطمئنا اسلام که 100% از بین نمیره اما با مبارزه موثر ، تاثیر و جایگاه خودش رو از دست میده در جامعه و همین کافیه ...

اما اینکه فکر میکنی بی تاثیر شده این مطالب ، یک دلیل عمده اش رو من این میدونم که منتقدین خودشون رو به روز نکردن ... همه چیز خلاصه شده به چهار تا مقاله سایت زندیق ، اما طرف مقابل از اون زمان ده ها سایت و انجمن برای رفع به اصطلاح این شبهات راه انداخته و تک تک اون مطالب رو به شکلی ، درست یا نادرست نقد کرده و برای خواننده عادی اون پاسخ ها قانع کننده هست تا حد زیادی ...

خلاصه که نیاز به یه حرکت جدید هست در این زمینه ...
Anarchy نوشته: خب بهترها هم باشن ... به اونها هم اگر فرصت شد ، میپردازیم !! پرداختن به اسلام برای من یه سابقه طولانی داره ... یه حالت نوستالژیک و حس میکنم یه مسوولیتی گردنه منه !!
فرصت و زمان زیستن اندک است و نمی توان آن را با پرداختن به موضوعات بیهوده هدر داد. از این رو باید با بینشی دقیق و عمیق به مهند ترین و اساسی ترین مسایل پرداخت. برای نمونه یک فیلسوف
نمی نشیند تمامی ادیان را مطالعه کند و یا خود را پرسش هایی اشتباه، روزمره و بی انتها مشغول سازد. بلکه دغدغه اش پرسیدن پرسش هایی درست و پرداختن به پرسش هایی اساسی است.
معیار من هم در گفتمان منطق و خرد است؛ نه حالت نوستالژیکی و نوعی حس مسوولیت!




Anarchy نوشته: دوست عزیز ، درگیر هستیم یعنی بخش عمده ای از هستی و نیستی ما در این جامعه وابسته به اونه ... چطور میشه بهش بی تفاوت بود ؟
خودتان را از این جامعه ی واپسمانده رها کنید و برای خودتان زندگی کنید.
Rationalist نوشته: خودتان را از این جامعه ی واپسمانده رها کنید و برای خودتان زندگی کنید.
این بسیار خواستنی‌ست، ولی ممکن بنظر نمی‌رسد. مشکل اصلی این‌ست که، البته تا آنجا که من فهمیده‌ام، جامعه‌یِ غرب با همه‌یِ حرف و حدیث‌ها نابخردی‌هایِ خود را دارد، این‌ست که باید عطای زندگی در جامعه را به لقایش ببخشیم. چیزی که شدنی بنظر نمیرسد و بنظر من باید جامعه‌ای هرچند کوچک از انسان‌های باشند تا با دلبستگی به آن‌ها نیازهای روانیمان را تامین کنیم.
دوستان یه سوال فلسفی دارم کمکم کنید
خرد گرایی و تجربه گرایی آیا با هم میتوانند سازگار باشند ؟
کدام بهتر و ببرتر است ؟