mamad1 نوشته: و ممکنه دیگه دست به یقه بشیم
کله ، کف گرگی ، زیر پا کشیدن ممنوع
viviyan نوشته: ضد حال وقتیه که مجبوری بشینی سر کلاس تفسیر موضوعیِ قرآن و خزعبلات استاد رو گوش کنی و جلوی خودتو بگیری که دم برنیاری
من تا این اواخر سر این کلاس ها اکثرا سرم رو میگذاشتم روی میز و میخوابیدم. هر چند وقت یکبار که از خواب میپریدم یک چیزی میپروندم و همه میخندیدن و دوباره سرم رو میگذاشتم روی میز و ادامه ی خواب رو پیگیری میکردم.
یک زمانی با استادهای گروه معارف سر کلاس زیاد بحث میکردم ولی دیدم این بدبخت ها از اسلام قد بز هم نمیفهمن و آخرش من رو به هفته ی بعد و یا پایان ساعت کلاس ارجاع میدن برای همین بحث با این ابله ها رو گذاشتم کنار.
در ثانی الان که اینقدر سر کلاس های قرآن و معارف و تاریخ امامت , کافر و مرتد ریخته که با یک مزه پروندن سر کلاس فاتحه ی استاد خونده ست و همه ی کلاس یک هو به حرف میان و کلاس رو به گند میکشن و با کمترین هزینه ماموریت با موفقیت به پایان میرسه
البته بعضی از این ها هم عقده ای هستند و آخر ترم موقع نمره دادن تلافی میکنند که باید مراقب بود.
فکرش را بکنید مثلن دانشجوی هوافضا هستید و دارید در رشته ای مثلن طراحی بدنه تحصیل میکنید . بعد باید بروید در کنارش معارف و عربی و قرآن و وصیت نامه خمینی بخوانید ! مسخره است
به یک خبر کاملا لایو و زنده گوش کنید
همین الان پای کامپیوتر بودم یکی زنگ زد. رفتم پای آیفون دیدم 3 تا پسرن. گفتم: بله؟ یکیشون گفت: داریم برای هیئت پول جمع میکنیم شمام یک کمکی بکنید.
گفتم: بیام پایین هر 3تا تون رو به هم گره بزنم که دیگه سر ظهری مزاحم آسایش مردم نشید؟
یکیشون گفت: آقا ما بخدا مزاحم نیستیم داریم برای هیئت پول جمع میکنیم. یک کم فکر کردم با خودم گفتم بزار یک پیام اخلاقی هم به اینا بدم بلکم بعدا به دردشون خورد.
گفتم :ببین پسر جون واسه خودت میگم این کارا واسه آدم نون و آب نمیشه. جای این جنگولک بازی ها برین درستون رو بخونین که پس فردار به یک دردیتون بخوره. اگر حال درس خوندن ندارید برید کار کنید پول دربیارید که خبربزه آبه.
سعی کردم خیلی تاثیر گذار بگم
گفتن باشه و سرشون رو انداختن پایین و رفتن...
sonixax نوشته: همون ۶ و ۸ خودش یک چیز قناصیه توی موسیقی
6 و 8 واقعا نه ریتم خاصی داره که با ریتمش حال کنی نه معنی و مفهومی داره که بهش فکر کنی هر چند من با فکر کردن به مفهوم شعر زیاد موافق نیستم و معتقدم موزیک بیشتر باید ریتم داشته باشه.
ولی از حق نگذریم واقعا هیچ چیزی غیر از یک موزیک 6 و 8 و شاد نیست که بتونه یک جشن تولد یا نامزدی یا عروسی ایرانی رو گرم کنه و همه رو بیاره وسط!
واقعا تو همچین جاهایی فقط 6و8 جواب میده. خیلی خوب هم جواب میده!
:e106:
جناب ریاکتور یک توضیحی دربارهی امضای خود بدهید بدانیم یعنی چه؟
هماکنون یک پیک از این میزنم به سلامتی دوستان دفترچه:
[ATTACH=CONFIG]979[/ATTACH]
برای من حال شاهانه محسوب میشود، و بطری سی یورو پول پای آن رفته،
بدی آن اینست که کمی تند است و حتما باید با یخ آنرا نوشید. خوبیهای آن لیستشدنی نیست..
sonixax نوشته: من هفت جد پشت سرم هم تهرانی هستند مسافرت خارج از تهران هم زیاد نرفتم همش تهران بودم به خاطر اینکه تهران رو بیشتر دوست داشتم . تا اینکه اومدم بیرون و تازه فهمیدم چه بدبختهایی هستیم ماها !
سلام همشهری
من در این کشور غیر از تهران فقط از کیش خوشم اومده. بحث خارج از کشور و امکاناتش که جداست!
ولی چند روز که مسافرت خارج از کشور برم وسط های هفته یک هو دلم برای دربند و درکه و فشم و خیابون ولیعصر و ... حتی دور دور تو ماشین با رفقا تو خیابون هم لک میزنه:e058:
ولی وقتی بر میگردم و وضع کشور و مردم رو میبینم و با خودم فکر میکنم که همه چیز خیلی بهتر میتونست باشه دوباره حالم بهم میخوره
Ouroboros نوشته: جناب ریاکتور یک توضیحی دربارهی امضای خود بدهید بدانیم یعنی چه؟
مفهومش که خیلی واضحه. با یک بار خواندنش میشه فهمید.
در مورد حفظ ظاهر هست. در ایران وقتی باطن آدم تغییر کنه خیلی جاها لازمه که این تغییر رو نشون نده. بهتره آدم با ظاهر یا ماسک مورد پسند اون جمع حاظر بشه.
لازم نیست آدم عقیده اش رو همه جا جار بزنه.
این کار بعضی جاها میتونه دلیلش ترس از به مجازات رسیدن باشه یا بعضی جاها میتونه ترس از دست دادن منافعی خاص باشه.
ایرانیش یک جورهایی میشه همون مَثَل قدیمی خودمون که میگه خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
البته من همیشه این سیستم رو روی زندگیم پیاده نمیکنم چون آدم رو دیوانه و چند شخصیتی میکنه ولی ناچارا باید بعضی جاها با این روش جلو رفت.
تا که آینده چه شود...
همین میانه روی ها باعث بدبختی مردم و هرکی که متفاوت فکر میکنه تو این جامعه کوفتی شده دیگه...