دفترچه

نسخه‌ی کامل: پدافند از حقوق مردان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
undead_knight نوشته: مثل اینکه فقط من نیستم که از آلزایمر حاد رنج میبرم!

[ATTACH=CONFIG]3337[/ATTACH]
:e140:
آقای آنتی ترول فکر میکنید چون توی فیسبوک نوشتید میتونید از زیرش در برید!؟:))
در ضمن وقتی میخواید چیزی رو رد کنید باید بگید دقیقا چه چیزهایی رو و با چه شواهدی رد میکنید مگرنه اینکه کل یک پست رو نقل قول بگیرید و بنویسید "مزخرف است" نیاز به هوش و هنر زیادی نداره،از ترول های آماتور هم برمیاد:))
شما خودت به این پستت برو و با نگاه منصفانه ببین خودت میفهمی"این آمار آخری هم مزخرف است" یعنی چی؟!

نخست اینکه باید بگویم این تاکتیک ات براستی دیگر چندش آور شده که از این شاخه به آن شاخه می پری و وقتی برای هر موضوع پاسخ درخور می گیری به موضوع دیگر می روی و می گردی در منابع مطالبی را می یابی که دخلی به بحث ما ندارد تا مگر اینکه از این رهگذر بتوانی حواس خواننده و البته مخاطب را از اینکه سرچشمه ی بحث چه بوده پرت کنی.

1- در مورد منبعی که من در فیس بوک گذاشته ام سخنت درست است اما من دیرتر و در پیک بعدی منبع اصلی را گذاشتم.
2-در مورد ادعاهایت دقیقا توضیح دادم،گفتی این آمار ها بر اساس cts است و البته ادعا کردی که زنان 7 تا 10 برابر(!) بیشتر آسیب می بینند،برای اینکه از زیر بار ادعای مزخرفت ات فرار کنی خود را به ندیدن می زنی.
نقل قول:هر دم از این باغ بری میرسد!وای شهریار جان اگه بدونی من چقد عاشق آماراتونم،این یکی یخورده بی ربطه ولی یادته یه جا پستی در مورد خشن تر بودن لز ها گذاشته بودی!؟:))
p8
الان دیگه کاملا برای من محرز شده که اینها رو نمیخونید چون فقط مایه آبرو ریزی بیشتر میشه براتون:))
[ATTACH=CONFIG]3338[/ATTACH]
ارتباط نوع رابطه قربانیان و جنسیتشون،باز هم درصد زیادی از قربانیان همسر سابق،همسر فعلی یا دوست سابق/فعلی زن هستند.
جنسیت قربانیان باز هم آمارهای قبلی شما(عجیبه،نه؟!) رو تائید میکنه،شمار بیشتری از قربانیان زن هستند:2,260 مرد و 6,454 زن.
[ATTACH=CONFIG]3339[/ATTACH]
در این امار خشونت خانگی به دو دسته تقسیم شده و همینطور که میبینی باز هم قربانیان زن در خشون پارتنرها خیلی بیشترند.
[B]ادعای من در مورد خشونت پارتنرها علیه هم بود و نه سایر انواع خشونت خانوادگی
(که توش ممکنه حمله کنندگان و قربانیان هر دو مرد باشند)

با همین آمار هم که پیش رویم باز سخن شما که زنان 7 تا 10 برابر بیشتر آسیب می بینند باز هم پوچ می شود وطبق معمول در ردیف سخنان مزخرف قرار می گیرد.
نقل قول:نخیر شما انگار هوش نمیکنید:))هنوز شما در نقض"وارد شدن صدمات بیشتر به زنان در خشونت پارتنر" موندید.
در ضمن اگر دقت کنید،همه قتل های خانوادگی عمدی نیستند،شماری از قتل ها فقط نتیجه شدت کتک هستند و اینجاست که باز آمار بیشتر مقتولین زن خودنمایی میکنه.
در هر حال هرچند خودم هم فکر میکنم آمار 7 برابر بیشتر صدمه دیدن خیلی بزرگنمایی شده ولی همچنان تفاوت صدمه دیدن بسیار بالاست.
Domestic Violence Statistics | Commission on Domestic Violence
The Facts About Violence Against Women | Canadianwomen.org

[ATTACH=CONFIG]3340[/ATTACH]
استفاده از آمار یاد بگیرید نه اینکه حفظ کنید!:))
زنان در خشونت پارتنر علیه پارتنر حدود سه برابر بیشتر قربانی میشند.
حالا اینها به کنار جالبه بدونید در آمریکا یکی از مهمترین دلیل کشته شدن زن ها "پارتنرهاشون" هستند.حدود یک سوم از همه زنانی که کشته میشند به دست پارتنرهاشون(سابق یا فعلی) کشته میشند.حالا اگر این آمار رو به آشنایان هم تسری بدیم حدود دو سوم زنان توسط آشنایانشون کشته میشند!این در حالی هست که تنها سه درصد از مردان کشته شده توسط پارتنرهاشون کشته شدند.

این دروغ گویی دیگر واقعا وقاحت آور است:
شما آمدی ادعا کردی:
نقل قول:2-اگر هفته ای یک مرد کشته شده باشه در عوض هفته ای 4 زن در خشونت های خانگی کشته شدند:))

دقیقا هم گفتید خشونت خانگی،سخنی از پارتنر و این حرفا نزدید،نشانتان دادیم که اینگونه نیست،بعد آمدید گفتید حالا 4 برابر نه 3 برابر(گویی مسخره بازی است من هم می گویم سه برابر نه دو برابر یا 10 برابر) به روشنی آمار را تحریف کرده اید و باز هم که نشانتان می دهیم آمار قتل خانگی مردان 39 درسد است بعنی آمار قتل زنان در حدود 1.5 برابر است ول کن نیستید و همچنان بر طبل جهالت خود می کوبید.در مورد همان آمار پارتنر ها هم که بررسی کنیم می شود 2.6 برابر نه 4 برابر.


پ.ن1:آمدم پاسخ این حرف ات را بدهم:
نقل قول:شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه
گفتم الان پاسخ دهم می روی باز درباره ی گنگ و گنگ بنگ و اینها فغان سر می دهی،این بود که بیخیال شدم.

پ.ن2: من به شدت در رفع فیلتر دچار مشکل شده ام و اگر دیر به دیر پاسخ ات را دادم نگران نباش،دست کم من مانند دوستان فمینیست عادت ندارم ماه به ماه پاسخ دهم تا هم شور گفتگو بخوابد و هم امیدی واهی پیدا شود جهت از میدان در رفتن حریف.
undead_knight نوشته: مردان در همه این موارد به قول انگلیسی ها مونوپولی دارند!:))
من به شخصه پلی‌گامی ، چه از نوع پلی‌جنی و چه از نوع پلی‌اندری‌اش را به بقیه ترجیح می‌دهم:))

undead_knight نوشته: یعنی شاید در مورد درصد قربانی بودن مردان اختلافاتی باشه ولی مردان تقریبا در همه جرم های خشن عاملین اصلی هستند.
خب؟ چه کسی کسی تکذیب کرد؟

undead_knight نوشته: داریوش جان حرف منو تائید کردیا:))تجاوز هم به خاطر مسئولیت اجتماعیه؟اینکه زنان برای رسیدن به سکس زحمت نکشند! :))
اگر از انسانهایی که در تنش و فشار روانی و جسمی هستند انتظار رفتار به هنجار را داشته باشید جای شگفتی دارد.


undead_knight نوشته: a recent study shows ؟!گاو شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه.کدوم پژوهش ها؟!
رفرنس‌های شهریار را پیدا نکردم، اما فعلا این را داشته باش است:
http://www.cdc.gov/violenceprevention/pd...2010-a.pdf



undead_knight نوشته: حالا شما بفرمائید نشون بدید که جرائم خشن و مخصوصا اونهایی که توسط ادم های عادی و نه جنایت کاران حرفه ای انجام میشند(که ربط چندانی به مسئولیت های اجتماعی! ندارند) چطور اثبات کننده این نیستند که مردان خشن تر نیستند؟
مطمئنی من باید این ادعای تو را اثبات کنم که مردان از زنان خشن‌تر هستند فقط به این خاطر که بیشتر مرتکب خشونت می‌شوند؟!
kourosh_bikhoda نوشته: همونطور که اگر منم داخل دستشویی مردانه باشم و ببینم یک زن کولی یا از این مدل زنهای پایین وارد اونجا شده سعی میکنم بیرونش کنم.

چگونه؟؟ ؟؟؟
پیرزن بدبخت پرتش میکنی بیرون؟
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, [MENTION=307]undead_knight[/MENTION], [MENTION=313]iranbanoo[/MENTION], [MENTION=286]Alice[/MENTION] در اینور,
[MENTION=48]Russell[/MENTION], [MENTION=251]Nevermore[/MENTION] و [MENTION=299]Dariush[/MENTION] در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:
آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.

اکنون پرسش مِهادین:
A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟

اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:
١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟


پارسیگر
من نظرم کمی عوض شده است! E406 بحث قبلی را که ظاهرا (!) نیمه کاره رها کردم و اینجا چون
اسمم را خواندید پاسخ می‌دهم تا دوستان در پاتوغ به ما حمله نکنند. E523
---
فکر نمی‌کنم ژنتیکی بودن/نبودن موضوعیت داشته باشد، ما همچنان تحت همان فرهنگ دگم‌پرور
سنتی این بار به شکلی نوین کمر خم کرده‌ایم! به فرض که ژنتیکی هم در کار نبود؛ مردان همواره
بای دیفالت خشن‌تر از زنان تربیت می‌شوند، در عبارت «مردان خشن» نقش مم‌ها انکارناپذیر است.
برای نمونه: اصولاً خشونت جنسی در ایران ریشه در کمبود یا فقدان آزادی جنسی دارد. محدودیت
قطعا عوارضی دارد و من هیچ راهکاری برای آن نمیابم، جز اینکه ناگزیر بندها را شل‌تر نمود. جائی
دوستمان @Ouroboros ادعا می‌کرد که نخستین مبدعان حجاب زنان بوده‌اند و کارکرد آن هم بالاتر
بردن «نرخ» و بهای بیشتر بوده است؛ این تعریف بخش وسیعی از خشونت‌ها و تزاحمات جنسی
که همگی بطور عینی در کوچه و خیابان شاهد آن هستیم را توجیه می‌کند.
بنابراین نه! گزینه‌های شما که مردان را سرکوب کنیم و به زنان موقیعیت بالاتری بدهیم و... کارایی
ندارد، نگرگاه من اینست که خشونت و تبهکاری در یک بستر فرهنگی تشکیل می‌شود؛ در این رهگذر
نشو نمای نادرست مردان در جامعه و بطور کلی مم‌های خشونت نقش اساسی و پررنگی دارد، نباید
از آن غافل شوید.
Mehrbod نوشته: من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight, @iranbanoo, @Alice در اینور,
@Russell, @Nevermore و @Dariush در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم[١] همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.

اکنون پرسش مِهادین[٢]:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟

اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن[٣] قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ[٤] بیشتری داده شود.
٢- در همبود[٥] و نگرش همبودین[٦], به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟
این را بگمانم امیر گرامی در همان صفحات اول همین تاپیک بخوبی توضیح داد و تمام کرد؛ دلیل مشاهده‌یِ خشونت بیشتر در مردان یک بحث است، اینکه ما با یک اپیدمی خشونت در مردان روبرو هستیم و چه میدانم سخن گفتن از "فرهنگ تجاوز" و چنین چرندیاتی بحثی دیگر. دست‌بردن در بیطرفی سیستم قضایی هم با چنین پشتوانه‌هایی بسیار ابلهانه است(جنانچه نتایجش را در دستکاری‌هایِ فمیستی درباره‌یِ تجاوز در غرب میبینیم). آنچه ما از آن سخن میگوییم مشکلی فرهنگی-سیاسی‌ست که با "تبعیض مثبت" (حتی اگر د جهت اشتباه هم صورت نگیرد) و اینها هم گمان نکنم کار چندانی بتوان درباره‌اش کرد.
Mehrbod نوشته: من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight, @iranbanoo, @Alice در اینور,
@Russell, @Nevermore و @Dariush در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:
آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.

اکنون پرسش مِهادین:
A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟

اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:
١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟


پارسیگر

پرسش خوبی‌ست مهربد گرامی؛ اما یک ایراد در آن هست و آن اینکه بالاتر بودنِ آمار جرم‌های خشن در میانِ مردان الزاما بدین معنا نیست که مردها خشن‌تر هستند چنانکه توجه به راهکارهای پیشنهادی‌تان نشان از پیش‌فرض گرفتن درستی این استدلال دارد. هرگز جایی اثبات نشده که عنصری ذاتی در مردان آنها را خشن‌تر از زنان می‌کند و تنها به این خاطر که مردان بیشتر مرتکبِ خشونت می‌شوند نمی‌توان اثبات کرد که مردان خشن‌تر هستند. از آنطرف نمونه‌های نقض هم بسیار هستند، مثلا در خانواده‌ی مادری من زنان بسیار خشن‌تر از مردان هستند! کتک‌هایی که من از دستِ من مادرم خوردم هرگز از پدرم نخوردمE415

زنان هرگز همچون مردان قربانی فضای تنش‌آلودِ جنسی، سرکوبِ سیاسی، دشواری‌های اقتصادی، چالش‌های اجتماعی، آسیب‌های روحی و رانی و ... نبوده‌اند؛ زنان در ارضای نیاز جنسی خویش (در حالت کلی) دست‌شان بسیار بازتر از مردان است، بار اقتصادی‌شان بر دوشِ مردان است، خانه‌ی امن برایشان کافی‌ست و نیازی به جامعه‌ی امن آنچنان حس نمی‌کنند، در کارخانه بد و بیراه‌های سرکارگر و حقوق نگرفته‌ی چند‌ماهه و خطر قطع شدنِ دست‌اشان زیر دستگاه و سر و صداهای ناشی از روشن بودنِ دستگاه‌های کارخانه که خواب‌اش را به دیازپام و والیوم وابسته کرده‌اند و در نهایت حس کرختی‌زا و کشنده‌ی بی‌ارزش بودن و تحقیر شدن را تحمل نمی‌کنند، وقتی آلارمِ جنگ نواخته می‌شود از تصور گلوله و تانک و بمباران به خود نمی‌لرزند، فشار خون‌شان با قیمت روزِ دلار و سکه و ملک وابستگی مستقیم ندارد و ... . در واقع می‌شود گفت بیش از 80 درصد از چالش‌های زنان در همان فضای خانه و کاشانه و مربوط به اهلِ خانواده است که این به خودی خود هزاران بار قابل تحمل‌تر از چالش‌های بیرونی‌ست؛ چرا که پسر و دختر و همسر من هر چه هم که باشند، شب اگر بر من پرخاش کنند و بر من پنجه بکشند، فردا نمی‌گذارند نهارنخورده و گرسنه بمانم و علارغمِ تمامِ جنگ و جدل‌های خانگی، همگی از هم در برابر بیگانگان حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. در حالیکه مردان باید در بیرون با دندان‌های تیز و پنجه‌های برآهیخته‌ی گرگ‌هایی بجنگند که منتظرند تا با کمترین خطا، از سرمایه‌اش تا ماهیچه‌اش و از ناموس‌اش تا لباسِ بر تن‌اش را از چنگش درآورند.

مردان را از روز اول برای همچین فضایی بار می‌آورند، به آنها می‌آموزند نباید از کسی انتظار رحم و دلسوزی داشته باشند، تنها باید بر خویش اتکا کنند، جوابِ سیلی را با مشت بدهند، احساس خویش را پشت غرور و مردانگی خویش پنهان کنند، تنِ خویش را برای کار سخت و روانِ خویش را برای رنج و درد آماده نگه دارند و زبانِ خویش را بیاموزند که زیر فشار و درد، آه برنیاورد و... . پسر که زاده می‌شود اولین اسباب‌بازی‌اش تفنگ است و نشانِ پلیس در حالیکه جنس مخالف‌اش با عروسک باربی‌ای در دست دارد لِی لِی بازی می‌کند، قهرمان‌اش علی اصغر و علی اکبر و حسین فهمیده است، همزمان که قهرمانِ خواهرش زهرا است و زینب، بزرگتر که می‌شود ضرب خطکشِ معلم بر دست و سیلی ناظم بر صورت به او راه و رسمِ آتوریتی را برای اولین می‌آموزند، از نوجوانی که می‌گذرد، فحش دادن به سروانِ عقده‌ای و رذل را در حین کلاغ‌پر و بشین‌پاشو یاد می‌گیرد، پس از همه‌ی اینها تازه می‌افتد به دست سرمایه‌دار و کارخانه‌دار و پلیس و وزارت اطلاعات و ... .

تمامِ اینها نشان از حضور فشارها و تنش‌هایی دارند که بسیار بیشتر از همانهای زنان است. با تمامِ اینها به نظر شما جای شگفتی‌ست اگر مردان بیشتر از کوره به در روند و بیشتر خشونت بورزند؟با تمامِ اینها نتیجه‌ی پژوهشی قابل اتکا و مستند دیده نمی‌شود که با مشاهداتِ ما مبنی بر عدمِ وجودِ فاصله‌ی قابل توجه در میزانِ خشونت‌های خانگی مغایزت داشته باشد.

راهکار در این مورد اما هرچه هست، بیشتر باید معطوف به کاهش بار روانی، جسمی و ذهنیِ جامعه از روی مردان و بالانس کردنِ آن بر روی هر دو جنس باشد. در مورد راهکار سخن بسیار است، اما فعلا بیش از هر چیز ما نیازمند آسیب شناسی‌هایی جامع و واقع‌بینانه و بدون سوگیری هستیم.
Nevermore نوشته: نخست اینکه باید بگویم این تاکتیک ات براستی دیگر چندش آور شده که از این شاخه به آن شاخه می پری و وقتی برای هر موضوع پاسخ درخور می گیری به موضوع دیگر می روی و می گردی در منابع مطالبی را می یابی که دخلی به بحث ما ندارد تا مگر اینکه از این رهگذر بتوانی حواس خواننده و البته مخاطب را از اینکه سرچشمه ی بحث چه بوده پرت کنی.
پ.ن2: من به شدت در رفع فیلتر دچار مشکل شده ام و اگر دیر به دیر پاسخ ات را دادم نگران نباش،دست کم من مانند دوستان فمینیست عادت ندارم ماه به ماه پاسخ دهم تا هم شور گفتگو بخوابد و هم امیدی واهی پیدا شود جهت از میدان در رفتن حریف.
E523
you are getting delusional
[عکس: clear.gif]
شهریار عزیز متاسفانه من یه کوچولو خودشیفته هستم و به خودبزرگ بینی به شدت آلرژی دارم،ترجیه میدم این اخرین پستم باشه که با جواب دادن به پست های شما احساس با اهمیت و ارزش بودن بهتون دست بده.
You're never too old to learn something stupid ;)
undead_knight نوشته: E523
you are getting delusional
[عکس: clear.gif]
شهریار عزیز متاسفانه من یه کوچولو خودشیفته هستم و به خودبزرگ بینی به شدت آلرژی دارم،ترجیه میدم این اخرین پستم باشه که با جواب دادن به پست های شما احساس با اهمیت و ارزش بودن بهتون دست بده.
You're never too old to learn something stupid ;)

delicate flower has grown thorns:))
Dariush نوشته: چنانکه توجه به راهکارهای پیشنهادی‌تان نشان از پیش‌فرض گرفتن درستی این استدلال دارد. هرگز جایی اثبات نشده که عنصری ذاتی در مردان آنها را خشن‌تر از زنان می‌کند

راهکارها در گروی پذیرش خشن‌تر بودن مردان بودند داریوش جان.



Dariush نوشته: از آنطرف نمونه‌های نقض هم بسیار هستند، مثلا در خانواده‌ی مادری من زنان بسیار خشن‌تر از مردان هستند! کتک‌هایی که من از دستِ من مادرم خوردم هرگز از پدرم نخوردم

بهمچنین! E00e



هر آینه برای من گیراست بدانم از این بازی‌هایِ آمار چه میشود فرجامید. من در دنباله‌یِ سخن بالا باید بگویم
خودم به اینکه مردان کمی خشن‌تر هستند می‌باورم و آنرا فرگشت‌وار درست میابم, ولی خب این در راستایِ همان سخنانی میرود که در این جُستار زده بودیم: چراییِ نژادپرستی - برگ 2

اگر بگوییم برای نمونه فردا دانشیک و پژوهشیک آمد و اثبات هم شد مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, اکنون راهکار دوستان چه خواهد بود؟
آیا بر سر هر دگرش اندک و نااندکی که آماروار در دسته ونژاد و گروه و جنسی یافت میشد, ما رفتارها و هنجار‌هایِ همبودین امان را نیز باید بفراخور بدگرانیم؟

آیا چون برای نمونه آمار تبهکاری در «سیاهپوست‌ها» هم بروشنی بالاتر است, باید با سیاهپوستها "جور دیگری" رفتار نمود, که این دسته
از دوستان میگویند چون آمار تبهکاری میان «مردان» بیشتر است, پس بایستی مردان را از دستشویی زنانه بیرون انداخت یا دستکم به آنها "بد" و "گُمان‌مند" نگاه کرد؟

نگر تو چیست آرَش جان؟ و [MENTION=313]iranbanoo[/MENTION]؟


پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60