دفترچه

نسخه‌ی کامل: پدافند از حقوق مردان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
فکر میکنم تنها number guy اینجا منم:))
راستش استدلال های امیر بسیار زیباست و جدا از خوندنشون لذت میبرم:)ولی ضعفی که من میبینم که گاهی خیلی مهم میشه اینه که خیلی وقت ها از تجربه های شخصی نه فقط برای اثبات یک واقعیت بلکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای اثبات فراگیری،شدت و سایر ویژگی هایی استفاده میشه که مرتبط به اندازه گیری و آمار هست.
undead_knight نوشته: فکر میکنم تنها number guy اینجا منم:))
راستش استدلال های امیر بسیار زیباست و جدا از خوندنشون لذت میبرم:)ولی ضعفی که من میبینم که گاهی خیلی مهم میشه اینه که خیلی وقت ها از تجربه های شخصی نه فقط برای اثبات یک واقعیت بلکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای اثبات فراگیری،شدت و سایر ویژگی هایی استفاده میشه که مرتبط به اندازه گیری و آمار هست.

آروین شخصی + پشتوانه‌یِ فرگشت ≠ آروین شخصی

اینکه بگوییم "در فرهنگ من دیده‌ام جانِ مردان کمتر از زنان ارزش دارد, زیرا فرگشت‌وار یک مرد جایگزین‌پذیری نزدیک به ١٠٠% دارد",
تا اینکه بگوییم "من دیده‌ام در همبود مردان خشم بیشتری از زنان نشان میدهند, پس در مردان خشمِ بالاتری هست"

بیگمان یکی نیستند, دومی را تنها از مادین‌گرایان (feminsts) میشنوید و هرگز هم برایتان نمیگویند این نگره‌هایِ بامزه‌اشان از دیدگاه فرگشت چگونه آزندیده (= interpret) میشوند,
هتا اگر نیک بنگرید مادین‌گرایان یکی از دشمن‌هایِ فرگشت هستند که گرچه
به خودِ پنداره نمیتازند, ولی با فرجامیابی‌هایِ فرگشتیک پیوسته دشمنی نشان میدهند.
Ouroboros نوشته: راه‌هایی که وجود دارند:
با همه‌ی اینها، آیا شما همچنان باور دارید میشود در برابر هجمه‌های فمنیست‌ها و آنچیزها که در پست پیشین گفتم ، جبهه‌ای منسجم و متحد تشکیل داد ؟ من که باور ندارم . به خصوص اینکه در صورتی که بخواهیم در مقابلشان بایستیم، نخستین مشت‌ها توسط مردان است که به سمت ما می‌آیند . البته به هرحال از منفعل بودن بهتر است، اما قدری اگر واقع‌بین باشیم ، فمینیست‌ها در قبال سکوت ما و حمایت‌های چندجانبه، چند دهه از ما پیش هستند، سربازان بیشتری دارند، گفتمان جعلی «زن ستیزی» را به خوبی جاانداخته‌اند و در پوششِ آن آشکارا مردستیزی میکنند ، حمایتهای حکومت‌ها را دارند و ... . هیچ چیز نمیتواند جلوی یک حرکت عوامانه احمقانه را بگیرد و معمولا مهم نیست که حق با کیست و استدلال‌های کدام طرف محکم‌تر هستند. قبل از اینکه مرا بدبین توصیف کنید، یکبار دیگر به مساله نگاه کنید و همسان‌هایش را در تاریخ پی بگیرید تا ببینید وقتی نوعی گفتمان و نگاه خاص در میان عوام جا افتاد دیگر رهایی از آن به سادگی امکانپذیر نیست و معلوم نیست کجا متوقف شود . مثل اتومبیلی که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت در حرکت است و ترمز پاره میکند.
Mehrbod نوشته:
آروین شخصی + پشتوانه‌یِ فرگشت ≠ آروین شخصی

اینکه بگوییم "در فرهنگ من دیده‌ام جانِ مردان کمتر از زنان ارزش دارد, زیرا فرگشت‌وار یک مرد جایگزین‌پذیری نزدیک به ١٠٠% دارد",
تا اینکه بگوییم "من دیده‌ام در همبود مردان خشم بیشتری از زنان نشان میدهند, پس در مردان خشمِ بالاتری هست"

بیگمان یکی نیستند, دومی را تنها از مادین‌گرایان (feminsts) میشنوید و هرگز هم برایتان نمیگویند این نگره‌هایِ بامزه‌اشان از دیدگاه فرگشت چگونه آزندیده (= interpret) میشوند,
هتا اگر نیک بنگرید مادین‌گرایان یکی از دشمن‌هایِ فرگشت هستند که گرچه
به خودِ پنداره نمیتازند, ولی با فرجامیابی‌هایِ فرگشتیک پیوسته دشمنی نشان میدهند.
داستانی داریم ما با این تفسیر از فرگشت:)) (البته با این یکی هیچ مخالفتی نداشتم:) )
منطور من چیزهای دیگه ای هست و ناشی از اینه که خیلی روی تفسیر آمار و ارقام حساس هستم:) :
نقل قول:ضایع شدن تمامی حق و حقوق پدران
بدون به اشاره به آمار مردانی که به دنبال حق سرپرستی هستند؛که آمارهای بسیار جالبی داره:)
نقل قول:اینکه ۹۵٪ بیشتر ِزندانیان سیاسی و غیرسیاسی مرد هستند
فکر میکنم فعال سیاسی برخلاف سربازی یک چیز اجباری نباشه:))آیا ما آمار فعالان سیاسی و یا مجرمین زن و مرد رو داریم مقایسه میکنیم؟!آیا تعداد مجرمین برابر هست؟!:)
undead_knight نوشته: فکر میکنم فعال سیاسی برخلاف سربازی یک چیز اجباری نباشه:))آیا ما آمار فعالان سیاسی و یا مجرمین زن و مرد رو داریم مقایسه میکنیم؟!آیا تعداد مجرمین برابر هست؟!:)
یا امام نقی !!
مگر زندانیان سیاسی قرار است ربطی به سایر زندانیان داشته باشد.بدیهیست که اینها دسته جدایی هستند که زندانی بودنشان از بیخ نامشروع است.به قول امیر بعد تنها برای نجات از اعدام زنی که شوهر خودش را کشته کمپین راه میافتد.
در کل بنگرم تنها دفاع از فمینیسم میتواند دوستان را مجبور کند چنین پستهایی را بنام استدلال برای ما بفرستند !!
یک ترول کوچولو هم برای اینکه بعدا فمنیسم محکوم بشه:))
برای پداآقند از حقوق مردان در برابر فمنیست ها ناامید نباشید این راهکارها ممکنه جواب بده:))
Spate of hoax bombs hits family courts | UK news | The Observer
و البته در راستای اینکه همچنان خوشبختانه! درصد زیادی از اعضای ارتش ها، پلیس و نیروهای امنیتی و نظامی مرد هستند میشه با گسترش آگاهی با توسل به قوه قهریه جلوی توطئه جهانی فمنیست ها رو گرفت:))
Dariush نوشته: با همه‌ی اینها، آیا شما همچنان باور دارید میشود در برابر هجمه‌های فمنیست‌ها و آنچیزها که در پست پیشین گفتم ، جبهه‌ای منسجم و متحد تشکیل داد ؟ من که باور ندارم . به خصوص اینکه در صورتی که بخواهیم در مقابلشان بایستیم، نخستین مشت‌ها توسط مردان است که به سمت ما می‌آیند . البته به هرحال از منفعل بودن بهتر است، اما قدری اگر واقع‌بین باشیم ، فمینیست‌ها در قبال سکوت ما و حمایت‌های چندجانبه، چند دهه از ما پیش هستند، سربازان بیشتری دارند، گفتمان جعلی «زن ستیزی» را به خوبی جاانداخته‌اند و در پوششِ آن آشکارا مردستیزی میکنند ، حمایتهای حکومت‌ها را دارند و ... . هیچ چیز نمیتواند جلوی یک حرکت عوامانه احمقانه را بگیرد و معمولا مهم نیست که حق با کیست و استدلال‌های کدام طرف محکم‌تر هستند. قبل از اینکه مرا بدبین توصیف کنید، یکبار دیگر به مساله نگاه کنید و همسان‌هایش را در تاریخ پی بگیرید تا ببینید وقتی نوعی گفتمان و نگاه خاص در میان عوام جا افتاد دیگر رهایی از آن به سادگی امکانپذیر نیست و معلوم نیست کجا متوقف شود . مثل اتومبیلی که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت در حرکت است و ترمز پاره میکند.
خوب داریوش جان گل دوم رو که اول نمیشه زد،جنبش ضد برده داری هم از یکجایی شروع شد بالاخره و بعد از سال‌ها نتیجه عینی خودش رو داد.
در نبرد با ایدئولوژی‌هایی مثل اسلام و... باید بلند مدت و یکمقدار فراتر از من و خودت نگاه کنیم با نگاه به آیندگان،پدران ما اگر اینکار رو کرده بودند مثلا با اسلام این داستان رو نداشتیم،این نگاه بدون سود و فایده در نبرد چیز خوب و لازمیه.
Russell نوشته: یا امام نقی !!
مگر زندانیان سیاسی قرار است ربطی به سایر زندانیان داشته باشد.بدیهیست که اینها دسته جدایی هستند که زندانی بودنشان از بیخ نامشروع است.به قول امیر بعد تنها برای نجات از اعدام زنی که شوهر خودش را کشته کمپین راه میافتد.
در کل بنگرم تنها دفاع از فمینیسم میتواند دوستان را مجبور کند چنین پستهایی را بنام استدلال برای ما بفرستند !!
راسل عزیز من در مورد توجه به زندانیان سیاسی چیزی نگفتم و نمیدونم چرا به چیزی حمله میشه که اصلا در موردش نظری ندادم:))

من در مورد خود آمار صحبت میکنم و خب شاید این گیر برای دوستان چندان منطقی و آشنا به نظر نرسه :))ولی اینکه چون درصد بالایی از زندانیان سیاسی مرد هستند پس در حق مردان بیشتر از زنان ظلم میشه استدلال خوبی نیست مگر اینکه نشون بدیم آمار فعالان سیاسی مرد و زن چندان اختلاف زیادی نداره.

مگرنه اینکه توجه به زندانیان زن بیشتر از توجه به زندانیان مرد هست به نطر استدلال خوب و محکمی میاد و من هم فعلا در موردش هیچ نطری ندارم:)
undead_knight نوشته: یک ترول کوچولو هم برای اینکه بعدا فمنیسم محکوم بشه:))
برای پداآقند از حقوق مردان در برابر فمنیست ها ناامید نباشید این راهکارها ممکنه جواب بده:))
Spate of hoax bombs hits family courts | UK news | The Observer
و البته در راستای اینکه همچنان خوشبختانه! درصد زیادی از اعضای ارتش ها، پلیس و نیروهای امنیتی و نظامی مرد هستند میشه با گسترش آگاهی با توسل به قوه قهریه جلوی توطئه جهانی فمنیست ها رو گرفت:))
همونطور که دوستان گفتند فمینیسم شباهت زیادی به اسلام داره و اگر فمینیسم بخواد با این روشها موفق بشه قطعا اسلام چند صد برابر موفقتر در فتح جهان خواهد بود،ما بیش از شما در موفقیت روشهای فاشیستی نگرانی نداریم !!
فمینیستها هم توطئه شان مثل مردسالاری توسط روح و جن نیست،سازمان دهی واقعی و ورکشاپ دارند از خودآگاهانه هم آنطرفتر است.
شما هم قدری بیشتر ترول کن ،تعارف نکن،ببینیم تکنیک‌هایِ روانشناسی (ناصادقانه) موثرتر هستند یا سبک مناظره ما !!
Dariush نوشته: با همه‌ی اینها، آیا شما همچنان باور دارید میشود در برابر هجمه‌های فمنیست‌ها و آنچیزها که در پست پیشین گفتم ، جبهه‌ای منسجم و متحد تشکیل داد ؟ من که باور ندارم . به خصوص اینکه در صورتی که بخواهیم در مقابلشان بایستیم، نخستین مشت‌ها توسط مردان است که به سمت ما می‌آیند . البته به هرحال از منفعل بودن بهتر است، اما قدری اگر واقع‌بین باشیم ، فمینیست‌ها در قبال سکوت ما و حمایت‌های چندجانبه، چند دهه از ما پیش هستند، سربازان بیشتری دارند، گفتمان جعلی «زن ستیزی» را به خوبی جاانداخته‌اند و در پوششِ آن آشکارا مردستیزی میکنند ، حمایتهای حکومت‌ها را دارند و ... . هیچ چیز نمیتواند جلوی یک حرکت عوامانه احمقانه را بگیرد و معمولا مهم نیست که حق با کیست و استدلال‌های کدام طرف محکم‌تر هستند. قبل از اینکه مرا بدبین توصیف کنید، یکبار دیگر به مساله نگاه کنید و همسان‌هایش را در تاریخ پی بگیرید تا ببینید وقتی نوعی گفتمان و نگاه خاص در میان عوام جا افتاد دیگر رهایی از آن به سادگی امکانپذیر نیست و معلوم نیست کجا متوقف شود . مثل اتومبیلی که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت در حرکت است و ترمز پاره میکند.

بطور کلی جنبشهای مردمحور اکنون سه شاخه شده‌اند:

1. «مردان به راه خود»، بزرگترین آنها که بیش از آنکه «جنبش» باشد یک «وضعیت» است. مرد ِ ترس‌خورده و نابودشده تحت هجمه‌ی فمینیستی و اشغال فضای مردانه توسط زنانگی آگاه یا نا-آگاه به این نتیجه رسیده که به سود اوست در زیرزمین خانه‌ی پدری پلی‌استیشن بازی بکند و کاری انتخاب بکند که فقط برای پرداخت اجازه و قبوض خانه کافی باشد. 40٪ مردان زیر سی سال ژاپن هرگز ازدواج نمی‌کنند، بسیاری مردان آن کشور همخوابی با عروسکهای مصنوعی را به همنشینی با زنان ترجیح می‌دهند و یکی از بالاترین آمارهای خودکشی مردان(71% کل خودکشی‌ها)در جهان صنعتی را دارند. پس هرچند خود جنبش(کسانی که آگاهانه می‌روند به «راه خودشان»)بسیار اندک است، عده‌ی پسرانی که به نتیجه می‌رسند که بازی دیگر ارزش ادامه دادن ندارد زیرا برنده شدن در آن ممکن نیست همه جای دنیا به درصدی بسیار شایسته‌ی توجه تبدیل شده.

2. خانم‌بازها. اینها دریافته‌اند که گند ِ ماجرا درآمده و نظم حاکم شده درپی جنبش فمینیستی چه مایه ویرانگر است، می‌دانند اگر تمام حرکاتشان هم مبتنی بر استانداردهای «مرد خوب» باشد تا آخر عمر تنها می‌مانند و یک زن برای سکس یک گوشت‌کوب را به یک «مرد خوب» ترجیح می‌دهد، و می‌کوشند در این نبرد نابرابر به نحوی گلیم خودشان را از آب بکشند. اینها مدافعان حقوق مردان را متهم می‌کنند به «بتاهای خاک‌برسر و احمقی» که «قصد پیروزی در نبردی از پیش باخته» را دارند و بجای خوش‌گذراندن یک دمی که هست که پس از آن هیچ، می‌خواهند جنگی که صد سال پیش سرنوشت آن مشخص شده را دوباره ببازند. من سالها عضوی از این جامعه بودم، و ترجیح می‌دادم به جای تلاش جهت دگرگون کردن وضعیت، از آن به سود خودم سوء استفاده بکنم. چه شد که از آن جدا شدم؟ نمی‌دانم. شاید دیدن پسر کوچک یکی از نزدیکانم مرا به آن واداشت، و اینکه این پسربچه‌ی معصوم قرار است تمام آن فلاکتهایی که من تنها بخاطر مرد بودن متحمل شدم را یکسر بکشد، و در آخر هم «دارای امتیاز» و «مردسالار» و «مرد تیپیک ایرانی» و ... لقب بگیرد.

3. مدافعان حقوق مردان. ما کوچک هستیم، با کثیف‌ترین روشها توسط فمینیستها ترور می‌شویم(از کندن پوسترهای انجمنهایمان گرفته، تا ممانعت از برگذاری سخنرانی‌ها، تا فیلتر کردن سایتها توسط ای‌اس‌پی‌های خصوصی به عنوان «Hate Speech» و ...)همه‌ی شانس خود را برای بدست آوردن و جلب نظر زنان در دم از دست می‌دهیم(زیرا نه همچون «مردان فمینیست» و «مردان خوب» به زنان استفاده می‌دهیم، نه همچون خانم‌بازها علاقه‌ای به صرف انرژی برای فریب آنها را داریم)و با بیشترین مقاومت روبرو می‌شویم.

اگر شما نبرد را در هر سه جبهه به خوبی بنگرید و بکاوید، و خصوصا سقوط فمینیسم هم در ایدئولوژی(با برآمدن موج سوم و به نوعی سر خوردن به روی مدفوع خودش)و هم در عمل(با از کار انداختن جامعه از طریق بیرون راندن مردان از محل کار و «زنان مستقلی» که به هزار و یک نهاد دولتی و خصوصی و عمومی وابسته هستند)می‌بینید وضع چندان هم بد نیست و شاید معجزه‌ای رخ داد و در آخر داستان همه‌ی ما با هم به دوزخ نرفتیم. E523
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60