دفترچه

نسخه‌ی کامل: پدافند از حقوق مردان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
Mehrbod نوشته: چرا دخترها باید آزادانه و با هر ابزاری (از رُژ لب و پودر کرم و سایه چشم و ... آغازیده[١] تا بوتاکس و ...) تا برسیم به کاردپزشکی‌هایِ[٢] فراوان
(لیپوساکشن, بینی, شکم, گونه, ...) خودشان را زیباتر از آنچه هستند, بنمایانند, ولی پسرها ب.ن.[٣] نباید خودشان را پولدارتر از آنچه هستند, بنمایانند؟

شاید چون شما دوست ندارید؟
این همسنجی نادرست است.
یک دختر خانم با رژ لب یا دیگر آرایشها خود را زیباتر می کند، کاری ندارم فریب و ترفند است یا نه، ولی به هر روی گیرا تر و زیباتر میشود.
ولی یک پسر با وانمود کردن به پولدارتر بودن ، پولدارتر نمی شود! با دروغ گفتن حساب بانکی او بیشترنمی شود.

دختر دست به ترفند می زند و زیباتر میشود. پسر دست به ترفند می زند ولی پولدارتر نمی شود!

بعدشم معمولاً پسره میداند که دختره آرایش کرده یا فلان کارد پزشکی را انجام داده، وگر روزی دختری بگوید سرخی لبانم از رژ لب است، هیچ پسر خردمندی نمیگوید، چه دختر نیرنگبازی! ولی روزی که پرده های حقیقت فرو می افتد و فاش میشود که پسر دروغ گفته درباره ثروتش، دختر سُهش خیانت می کند.
پارسیگر
kourosh_bikhoda نوشته: شما هرکی حرفتون رو نفهمه تعمیمش میدید به کل قضیه؟ من حتا همین حرف های الانتونم زیاد نمیفهمم چون فکر میکنم چیز کس شعری رو سعی دارید به طرز مسخره ای خیلی فلسفی کنید!

راسل گرامی عزیزتر از جان تمام این موضوعاتی که مطرح کردید به نظر من کس شعر نیستند. اینها شاید بسیار هم برای جامعه دارای اهمیت باشند و گرفتاری جوامع باشند. ولی تمام اینها رو من در حوزه یک بحث اخلاقی و درون فلسفه اخلاق مجاز میدونم. در مراحل پیشرفته تر تبدیل به بحث حقوقی میشن. چه نیازیه براشون قشون کشی زن و مرد بشه؟ شما چرا سعی میکنید هی انگ بچسبونید؟

بعدم دیدگاه شما به لیبرالیسم نمیدونم چیه که فکر میکنید مثلن نژادپرستان در یک جامعه لیبرال مجاز به فعالیتند! ولی همونطور که قبلن هم گفتم هر کسی مجازه هر غلطی در دایره قانون بکنه.
1-حقیقتش شنیدن این سخنان از دهان فردی که مخالف هرگونه فعالیت اجتماعی-سیاسی ست و معتقد است هرکس باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد میتواند قابل درک است ولی گمان نمیکردم به شما که اینجا در "قشون کشی" بر علیه دین و اسلامستیزی ظاهرا با ما همسو هستید نیاز به توضیح باشد.
2-در لیبرال دموکراسی هم نژادپرستی میتواند براحتی وجود داشته باشد، چنانچه که پس از جنگ داخلی آمریکا و لغو برده‌داری در تصحیح قانون اساسی هم ظاهرا باید داستان تمام میشد ولی میدانیم که نشد.
3-بحث ما هم مشخصا هم جنبه‌یِ اخلاقی دارد و هم حقوقی، ولی گویا منظور این است که ما باید رجوع کنیم به مرجعیت و اینکه مسئولان و حقوقدانان و فیلسوفان اخلاق در مراکز آکادمیک کارشان را بلد هستند، در یک جامعه‌یِ لیبرال دموکرات در چهارچوب قانون همه چیز درست است و خارج از آن نادرست و ایراد اعتراض به آن هم بچه بازی و نق زدن و ...؛ من نمیدانم چطور ادعا میکنید اینها برچسب است؟ اینها بیان صادقانه‌یِ درک من است از آنچه نوشتید. برای همین میگویم اندکی پیرامون دیدگاه اخلاقی خود دراینباره بگویید، بنابراین شما میتوانید برای شرکت در بحث برای بی اهمیتی کل موضوع بحث کنید یا برای غلط بودن سخن ما از نگر اخلاقی. همچنین من اینطور میبینم که دلیل چرند دانستن ایرادات ما همان است که دلیل مخالفت شما با اهمیت ایرادات دوستان چپ است، برای همین دلیل بیمعنی بنظر رسیدن سخن ما را بدیهی تلقی شدن این باور است که تمام بحثهای اخلاقی و بیعدالتی‌هاا با برپایی لیبرال دموکراسی حل میشوند و برای همین به ما روند مشروعیت حکومت و قانون را در سیستم مورد نظر آدرس میدهید نه اینکه با ما درباره‌یِ بیعدالتی‌ها در قوانین و جامعه با ما وارد بحث شوید، باقی بحثها میشود بحث حقوقی و فرعی و البته نیازمند تخصص. من گمان میکنم در صورت قبول سخن شما سخن شما تمام بحثهایی که در اینجا بعد اخلاقی یا حقوقی دارند شایسته‌یِ تعطیل شدن هستند چرا که ما صلاحیت لازم آنرا نداریم.
kourosh_bikhoda نوشته: حرف من اینه که فمینیسم یه چیز بیخود و الکیه.
فمنیسم چیز چرندی‌ست، اما کمتر چیز چرندی‌ست که اینچنین تاثیرگذار بوده و همینطور شوخی شوخی، جدی شده که در اثر آن کار به آنجا رسیده که ما باید به خود تعلیم که چرا نباید برای مرد بودنِ خویش شرمنده باشیم. من به شما حق می‌دهم، از این جهت که فمنیسم گفتمانی‌ست بس سخیف و پرداختن به آن اگرچه خود عملی‌ست اخلاقی، اما مستلزم این است که شخص، لجن‌مال شدن را به جان خریده و اغلب با فرومایگان همسخن شود و درگیر گفتگوهای بی‌مایه.( آنقدر که شما می‌بینید در همین انجمن جز دو نفر، که بروشنی خویش را فمنیست معرفی میکنند، دیگرانی که نامستقیم از آن دفاع می‌کنند، شهامت فمنیست خواندنِ خویش را ندارند) من نیز خیلی بیشتر دوست می‌داشتم که اساسا چنین موضوعی نمی‌بود که لازم به نقد داشته باشد. همه‌ی اینها اما هرگز از اهمیت کاری که ما اینجا می‌کنیم نمی‌کاهد.

ما در اینجا با خروارها پست نشان داده‌ایم که چگونه این جنبش، بارهایی گران بر دوش جامعه نهاده. چگونه خود را در همه‌ی جوامع به انحاء مختلف نفوذ داده و کار به آنجا رسیده که دولت‌های فمنیستی داریم، چگونه جهان در سکوت (و احتمالا بهت) نظاره‌گر تصویب قوانینی هستند که بطور عینی در راستای نژادپرستی جنسیتی‌ست، چگونه برابری جنسیتیِ مورد ادعا باعث تثبیت کهتری تاریخی یک جنسیت شده، چه روشهای غیراخلاقی‌ای برای پیشبرد اهدافِ خود برگزیده، چگونه با دروغ‌ها و فریب‌های گوش‌نواز تمام جریان‌های روشنفکری (از راست‌ترین‌ها تا چپ‌ترین‌ها را) تحت تاثیر خویش برده‌ و موارد پرشمار دیگری که در این یک سال در این انجمن پیرامونش بحث بوده. همه‌ی اینها اگر از سوی جنبشی مهجور و بی‌نام و نشان می‌بود، کسی محلی بدان نمی‌کرد، اما شوربختانه چنین نیست و هتا در پرت‌ترین گوشه ی جهان نیز فمنیست‌هایی یافت می‌شوند که اگر چه شاید خود معنای فمنیسم را ندانند و یا اینکه خود را فمنیست ندانند، اما مشخصا در آن راستا گام برمی‌دارند. چنانکه در همین انجمن اکثر ضدفمنیست‌های امروزی، فمنیست‌های دیروز بوده‌‌اند و برخی نوشته‌هایشان هنوز در اینجا هست ( @Russell ، @Ouroboros،@Mehrbod، و یکی دو تا دیگر). من چند بار نشان داده‌ام که چگونه روشن‌فکرترینِ روشنفکران، در ایران و در غرب تحت تاثیر شعارهای فمنیستی هستند. تمامِ آن نادرستی‌ها و این نفوذ بسیار بالا از نگاهِ شما باعث نمی‌شوند که این موضوع ارزش نقد کردن داشته باشد؟ ندیدنِ آثار نافذ فمنیسم در جهان امروز به چیزی بیش از نابینایی و ناشنوایی نیاز دارد. در یک نمونه بسیار پیش‌پا افتاده و شاید بچه‌گانه، من همین امروز با یکی از دوستان دختر خویش، در مترو وارد بخش میان زن و مرد شدم (بخشی که واسط میانِ بخش زنان و مردان است) دقایقی نگذشت که مورد اعتراض واقع شدم و همینکه با یکی از زنان وارد بحث شدم که چگونه شما به سادگی وارد بخش مردانه می‌شوید (و تقریبا همیشه هم مردی یافت می‌شود که صندلی خویش را به شما بدهد) مردان اما حق وارد شدن به این فضا را ندارند، که ناگهان سه چهار زن دیگر به او پیوستند و در کمالِ ناباوری و بُهت مردان نیز یکی یکی موضع او را تائید کردند و به من تاختند و وقتی من از دیدنِ چنین فضایی عاقلانه دیدم که خاموش شوم، تمامشان شروع کردند برای هم در مورد جامعه‌ی مردسالار و مغزشویی‌هایش، از بهشتی که در اروپا برای زنان فراهم شده، بدبختی‌های زنان در ایران ِ زن‌ستیز و.... برای هم سخنرانی کردن و خاطره تعریف کردن.

پدافند از حقوق مردان نیز به معنای مقابله‌ به مثل نیست و اگر چه گاها از همان لحن و بیان گروه مقابل استفاده می‌شود، اما هرگز با آن در فقر فلسفی و نبودِ تحلیل واقع‌بینانه اشتراک ندارد. شما وقتی از مردسالاری می‌شنوید، به دنبال نخودسیاه فرستاده می‌شوید، ما اما در اینجا اگر از کهتری ارزش تاریخی مرد سخن می‌گوییم، به استناد شواهدی غیرقابل انکار است و مستدل. اگر از نفرت‌پراکنی وقیحانه‌ای که علیه مردان روزافزون است، از ستیز عینی‌ای که علیه مردان بطور چراغ خاموش در جریان است، از نژادپرستیِ جنستی‌ای که در این گفتمانِ جهانگیر برقرار است، از سوء استفاده‌های بیشرمانه‌ای که از ناآگاهی و سکوتِ لیبرالیستیِ انسانِ مدرنِ قرنِ بیست و یکمی و استقبال و تن‌دادگیِ او به هر چه فریب و دروغ که علیه نیمی از انسانهاست می‌شود، از استانداردهای دوگانه و... سخن می‌گوییم، همگی به رغم جوان بودنِ این سخنان و وجودِ حفره‌ها یا خطاهایی در آنها، آنقدر که بایسته و شایسته‌ی چنین موضوعی‌ست مستدل و مستند هست که شعور مخاطب را به بازی نگیرند. شما اما وقتی از جامعه‌ی مردسالار می‌شنوید، پرسش‌تان در موردِ اینکه این چگونه جامعه‌‌ی مردسالاری‌ست که همه چیز در آن بر پاد مردان است، این چگونه جامعه‌ی مردسالاری‌ست که در آن مردان بیشترین خشونتها را تحمل می‌کنند، بیشترین قربانیان تجاوزهای جنسی هستند، بیشترین قربانیان جنگ‌ها هستند، بیشترین تلفاتِ کارهای طاقت‌فرسا هستند، تبعیض علیه‌شان بطور نامرئی همه جا برقرار است و... هرگز پاسخی نخواهد یافت. اگر از جامعه‌ی زن‌ستیز می‌شنوید، اگر بگویید این چگونه جامعه‌ی زن‌ستیزی‌ست که در آن نیمی از جامعه در خدمت نیمی دیگر است و چطور است که تمام بار امنیت و رفاه زن بر دوش مرد است چه در سطح جزء یعنی خانواده و چه در کل یعنی دولت، هرگز پاسخی نخواهید گرفت.

در بستر همین گفتمان فریب‌آلود و دروغین است که جامعه در اثر یک نئشگی ناشی از حقوق بشر، خود را در عمقِ یک ناآگاهی و خودفریبی غوطه‌ور می‌سازد و باور می‌کند که مثلا براستی سنگسار حکمی‌ست از سوی جامعه مردسالار و زن‌ستیز علیه زنان جامعه، در حالیکه در تحریم خبری ناشی از همین فمنیسم، مردان یک به یک در ژرفنای سکوتی عظیم سنگسار می‌شوند و آب از آب تکان نمی‌خورد و این در حالی‌ست که هر زنی که خبری در مورد احتمالِ سنگسار شدن‌اش منتشر می‌شود، کمپین‌های بین‌المللی براه می‌افتد تا در نهایت او را از این مهلکه برهانند. چنانکه به تکیه‌ی آماری که قبلا در همین انجمن منتشر کرده‌ام (و احتمالا شما هم مثل دیگر دوستانی که که به ما در مورد پرداختن به اینها خرده می‌گیرند، آنها را نخوانده‌اید)از سال 88 تا کنون 6 مرد سنگسار شده و تنها یک مرد از سنگسار گریخته، در حالیکه به یمن کمپین‌های بین المللی و نهادهای مدافع حقوق زنان 6 زن از سنگسار نجات یافته و تنها یک زن سنگسار شده است. در همین ایرانِ مردسالارِ زن‌ستیز، وقتی خبری در مورد قانونی که در آن ازدواج با فرزندخواندگی را مجاز می‌شمارد، غوغایی برپا می‌شود و این در حالی‌ست که در این قانون هیچ کجا از جنسیت فرزندخوانده‌ی مذکور سخن گفته نشده و هیچ معلوم نیست که فمنیست‌ها چرا از آن پیراهن عثمان ساخته‌اند که این قانون ضدزنان است و اینکه اصلا مگر در کلِ ایران مگر کلا چقدر این مورد احتمال رخ دادن دارد. از آنسو اما در سکوت و آرامش، قانونی شدیدا حمایتی که تقریبا همه‌ی زنان را در بر می‌گیرد تصویب می‌شود که مطلقا در راستای تثبیت زیست انگلی زنانِ ایرانی‌ست : قانون بیمه‌ی زنانِ خانه‌دار! این یعنی اینکه زنی که تا دیروز در خانه می‌ماند و مشغول وقت‌گذرانی و خورد و خواب بود، اگر از لحاظ مالی به مرد خانه وابسته بود و به سبب همان وابستگی گاهی باید یک چایی جلوی مرد خانه می‌گذاشت، امروز دیگر از آن نیز خبری نیست. این در حالی‌ست که مرد کارگر جامعه که پست‌ترین و سخت‌ترین کارها و مسئولیت‌های جامعه بر دوش‌اش است، حق داشتنِ یک نهاد کارگری مستقل و حمایتگر را ندارد و پس از آن که خونش را از کارخانه‌دار و سرمایه‌دار گرفته تا دولت، تا قطره‌ی آخر نوشیدند، فردای بیکاری باید خویش را در آماده‌ی گدایی و زندگی سگی کند. همین جا وقتی مرد داستان از روز نخست انقلاب، انسان حساب شدن‌اش، سفرش به خارج از کشور، ازدواجش و... منوط به 2 سال بیگاری دادن و برده شدن در کثیف‌ترین نظام جهان و تحمل انواع تحقیرها، توهین‌ها و خشونت‌ها در بهترین و باارزش‌ترین سالهای عمرش است، کسی چیزی نمی‌گوید، اما همینکه خبر از قانونی نیم‌بند برای مشروط کردن سفرِ خارجه‌ی دخترانِ مجردِ زیر چهل سال به رضایت پدر انتشار می‌یابد، طوفانی بر پا می‌شود.

در همین فرهنگِ مردسالار و زن‌ستیزی که در ادبیات‌اش نغزترین و رمانتیک‌ترین شعرها، نثرها و داستان‌های جهان با محوریت زنان یافت می‌شوند و از آنسو مملو است از غلام‌بارگی و شاهدبازی( که نمود بارزی‌ست از فرهنگ ریشه‌دار تجاوز به پسربچه‌ها) ما همچنان خود را شرمنده از فرهنگ زن‌ستیزی می‌یابیم و داوطلبانه به سوی جایگاهِ متهم می‌رویم.

تمام اینها(که تنها بخشی بس جزئی از آن در اینجا نمایان شد) اگر برای شما کس و شعر محض است، اگر برایتان تبعیض ِ سیستماتیک علیه گروهی از جامعه ، صرف بیشتر منابعِ مادی و معنوی جامعه به نفع یک جنسیت مشخص، بی‌اعتنایی به مصائب و مشکلات یک جنسیت زیر پروپاگاندای فمنیستی و نادرستی‌های منجر شده از آن، آگاهی دادن به جامعه نسبت به این موارد همگی چرند است و مستلزم بی‌خیالی، مشخصا در اینجا ما با یک دشواری اخلاقی مواجه هستیم که ناشی از تمایز و یا هتا تضاد در ایده‌ها و آرمانهای کسی چون من با همانهای شماست.
kourosh_bikhoda نوشته: E414

خب شما میتونید کارگر نباشید. ولی نمیتونید مرد نباشید. همینطور یک زن نمیتونه زن نباشه. میفهمید؟ یعنی جنسیت شما انتخابی خودتون که نیست. این خیلی سادست ولی از شما انتظاری نیست البته.

راستی سرور مزدک نظرشون در این مورد چیه؟ نکنه خلاف ایشون باشید شما E415

هیچ نوشته‌ای از اینجا را خوانده‌اید که میگویید زن نمیتواند مرد باشد, مرد زن؟
ما درباره‌یِ نگرش جامعه به زن و مرد نوشته‌ایم (=چیزی دگرپذیر), نه درباره‌یِ زن یا مرد بودن.

از آن بدتر, اگر زن یا مرد زاده شدن جایگاه کسی را پایین یا بالا میکند و اگر
شما کنترل 0 روی زن یا مرد بودن داشته باشید — که این روزها کمی بالاتر از 0 است —
پس بروشنی سخن شما در راستای سُست نمودن فرجامیابیِ خود شما پیش‌میرود, زیرا در
چنین ایستاری به مردان دوچندان ستم میرود و کاری هم هرگز نخواهند توانست برای آن بکنند!

هرچند همه‌یِ اینها زمانی‌ست که ما خواهان سامانه‌ای دادگر باشیم, که این را هم میدانیم شما پیشتر یک بیلاخ حواله‌ اش نموده‌اید:

kourosh_bikhoda نوشته:
مزدک بامداد نوشته: بزرگترین، برابر دادگرانه[١] ترین نیست

خب نباشه. چه اصراری دارید جهان بر پایه داد بنا بشه؟ خیلی چیزها دادگرانه نیست. از جمله همون سیستم واپسمانده ی به زباله رفته ی سوسیالیسم که همه رو به یه چوب میزنه E412





Spehr نوشته: این همسنجی نادرست است.
یک دختر خانم با رژ لب یا دیگر آرایشها خود را زیباتر می کند، کاری ندارم فریب و ترفند است یا نه، ولی به هر روی گیرا تر و زیباتر میشود.
ولی یک پسر با وانمود کردن به پولدارتر بودن ، پولدارتر نمی شود! با دروغ گفتن حساب بانکی او بیشترنمی شود.

دختر دست به ترفند می زند و زیباتر میشود. پسر دست به ترفند می زند ولی پولدارتر نمی شود!

بعدشم معمولاً پسره میداند که دختره آرایش کرده یا فلان کارد پزشکی را انجام داده، وگر روزی دختری بگوید سرخی لبانم از رژ لب است، هیچ پسر خردمندی نمیگوید، چه دختر نیرنگبازی! ولی روزی که پرده های حقیقت فرو می افتد و فاش میشود که پسر دروغ گفته درباره ثروتش، دختر سُهش خیانت می کند.
پارسیگر

چه کسی میگوید نمیشود؟
مگر ما در جایی بجز چشم فریب‌خورده اینها را داریم ارز‌میابیم؟
از چشمِ مرد فریب‌خورده زن زیباتر شده, هنگامیکه "براستی" نشده و لیپوساکشن کرده و از چشم زن
فریب‌خورده هم مرد پولدارتر شده هنگامیکه "براستی" نشده و تنها این نکته که شش ماه دیگر ورشکسته میشود را نگفته.

از چشم زن یا مرد, اینجا جنس دیگر براه این فریب گیراتر شده و تا زمانیکه این فریب بجاست, این خواستنیگی هم بجا میماند.

پارسیگر
Spehr نوشته: معمولاً پسره میداند که دختره آرایش کرده یا فلان کارد پزشکی را انجام داده، وگر روزی دختری بگوید سرخی لبانم از رژ لب است، هیچ پسر خردمندی نمیگوید، چه دختر نیرنگبازی! ولی روزی که پرده های حقیقت فرو می افتد و فاش میشود که پسر دروغ گفته درباره ثروتش، دختر سُهش[٦] خیانت می کند.

معمولا؟! مرد همیشه با آگاهی فرزام اینرا می‌داند. هتا
پرگاه مرد درباره‌ی آرایش و زیبایی زن نگر می‌دهد تا زن
آنگونه که مرد می‌خواهد خویش را بیآراید. ولی در سرگاه
دیگر زن نمی‌داند که مرد دروغ می‌گوید و در فربود و براستی
فریب می‌خورد.
این جستار بسیار پیش پا افتاده و ساده است، نمی‌دانم
چرا برخی به جای اینکه لغزش خود را بپذیرند به جای آن
گفتگو را پیچیده و فرسایشیک می‌کنند.

پارسیگر
Dariush نوشته: تمام اینها(که تنها بخشی بس جزئی از آن در اینجا نمایان شد) اگر برای شما کس و شعر محض است، اگر برایتان تبعیض ِ سیستماتیک علیه گروهی از جامعه ، صرف بیشتر منابعِ مادی و معنوی جامعه به نفع یک جنسیت مشخص، بی‌اعتنایی به مصائب و مشکلات یک جنسیت زیر پروپاگاندای فمنیستی و نادرستی‌های منجر شده از آن، آگاهی دادن به جامعه نسبت به این موارد همگی چرند است و مستلزم بی‌خیالی، مشخصا در اینجا ما با یک دشواری اخلاقی مواجه هستیم که ناشی از تمایز و یا هتا تضاد در ایده‌ها و آرمانهای کسی چون من با همانهای شماست.
من بعد از نوشتن پست بالا خاطرم آمد در همینجا خیلی وقت پیش بحثی داشتیم بین [MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] و [MENTION=2]kourosh_bikhoda[/MENTION]‌یِ گرامی و من درباره‌یِ اخلاق و قانون، آنجا اگر خاطرم باشد کوروش موضعش این بود که در همین ایران تحت سلطه‌یِ ج.ا هم قوانین باید رعایت شوند مگر اینکه در تضاد با حقوق بشر باشد که از نظر او مرجع بالاتری بود.من هم آنجا البته نگاه کاملا متفاوتی نیسبت به حقوق بشر داشتم؛ بگمان من همین اختلاف و همانطور که گفتی تفاوت در آرمانهاست که در مرکز بحث فعلی‌ست.
این فریبی که مهربد درباره‌یِ آرایش و عمل زیبایی میگوید هم تا حد زیادی درست است، همان پرورش اندام هم که قرار است معادل فریب جذابیت فیزیکی در مردان باشد اگر بزور قرص نباشد بسیار صادقانه‌تر از آرایش است. در مرحله‌یِ بیپرده‌تر این فریب میشود دروغ سر راست، در یکجا این میشود دروغ مردان برای رابطه‌یِ کوتاه مدت، برای زنان هم همانطور که خیلی وقت پیش بحثش اینجا رفت تنگنمایی زنان در برابر مردانی که برای تعهد و ازدواج مناسب میبینند. حتی خود این دروغگویی هم بنگر من ترفندی‌ست تا مردان باهوشتر را با توانایی نانآوری و بیرون کشیدن گلیم خود از آب را جدا کنند و البته در موقع مواجه شدن با جنس بد، خود سوژه را وادارند کار گزینش را برای آنها انجام دهد.
تورو خدا / اسپاگتی / ... ببینید به چه چیزایی گیر میدن! شامپوی خانمها!
خب عزیز من، مگر تو از جون اون تلفن همراهت چی میخوای که وقتی میری خرید، 100 نوع رو نیگاه میکنی تا یکیشو بخری؟!
خب هر جنسی و هر انسانی دارای تفاوت هایی هست! باید درکش کنید و بهش احترام بگذارید...
از خدات باشه دوس دخترت خریدش بیشتر از 1ساعت میشه. اینجوری بیشتر کنارش هستی!
Russell نوشته: این فریبی که مهربد درباره‌یِ آرایش و عمل زیبایی میگوید هم تا حد زیادی درست است،

گفتیم که امروزه در کنار خانم‌ها، انبوهی از مردان ایرانی هم دماغ‌عروسکی هستند.


نقل قول:آمارها نشان می دهد سالانه بیش از 25 هزار مرد ایرانی، بینی شان را قلمی می کنند و روزانه 3 هزار نفر در تهران، از تزریق بوتاکس برای جوان شدن استفاده می کنند
منبع

نقل قول:
عمل جراحی زیبایی در میان مردان، سالانه ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش دارد. در این میان بوتاكس با حدود ۵۰ درصد رشد، بیشترین جراحی زیبایی در مردان است و جراحی بینی و رینوپلاستی رتبه دوم را دارد.
منبع

اگر هم با رژ لب و کرم مشکل دارید خب زیبایی و آرایش از دوران انسان‌های
نئاندرتال هم بوده است و هوموساپینس‌های اولیه هم از رنگدانه‌های تن جانوران
و یا عصاره‌ی گیاهان و .. سر و صورت خود را بزک می‌کردند.
Alice نوشته: گفتیم که امروزه در کنار خانم‌ها، انبوهی از مردان ایرانی هم دماغ‌عروسکی هستند.
من نمیدانم چگونه باید نحوه‌یِ بحث آماری را به دوستان توضیح داد؟! از همان لینک خودتان:
نقل قول:انجام عمل جراحی بینی بیش از 80 هزار بار در سال، در ایران اتفاق می افتد که 27 هزار بیمار، مرد هستند.

؟=80000-27000

نقل قول:روزانه در تهران به‌طور متوسط بین دو تا سه هزار نفر زن و مرد برای تزریق بوتاکس به مطب‌ها و کلینیک‌های پوست و زیبایی مراجعه می‌کنند که البته مردان هم تعدادی از این مراجعه کنندگان را تشکیل می دهند
یعنی همچنان اکثریت مطلق تزریق بوتاکس هم زنان هستند.

تازه در میان مردان افزایش یافته مردان به گرد زنان هم در این زمینه‌ها نمیرسند.
این رژ لب، رژ لب گفتن هم به بتونه کاری و صافکاری-نقاشی زنان ایرانی بیش از اینکه باعث منحرف شدن ذهن خواننده شود باعث خنده میشود. باور کنید!!

Alice نوشته: اگر هم با رژ لب و کرم مشکل دارید خب زیبایی و آرایش از دوران انسان‌های
نئاندرتال هم بوده است و هوموساپینس‌های اولیه هم از رنگدانه‌های تن جانوران
و یا عصاره‌ی گیاهان و .. سر و صورت خود را بزک می‌کردند.
خب که چه؟
مگر کسی اینجا مدعی شده اینها در گذشته بکل وجود نداشته‌اند یا ریشه یا کارکرد فرگشتی آن نفی شده؟ تا اینجا که دیده‌ایم اینجا دوستان فمینیست بوده‌اند که دربرابر تحلیل فرگشتی داد مخالفت سر داده بودند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60