Theodor Herzl نوشته: دلیل اینکه زیاد روی ختنه مردها توجه نمیشود این هست که مسلمانها و یهودیها ختنه میکنند و دولت نمیخواهد با آنها درگیر بشود وگرنه ربطی به مرد ستیزی و اینها ندارد!
تقریبا تمامِ زنانی که ختنه میشوند بر اساسِ Religion Views ختنه میشوند، در اسلام هم میانِ سنیها، دو شاخهی بزرگ از این مذهب(شافعی و حنبلی) به لحاظِ فقهی گفتهاند که هم مرد و هم زن باید ختنه شوند و آن دوی دیگر ( حنفی و مالکی ) هم آن را به عنوانِ سنت میشناسند و حدیث هم برایش دارند :
One hadith from the Sunan Abu Dawood collection of hadith states that "a woman used to perform circumcision in Medina. Muhammad said to her, 'Do not cut severely as that is better for a woman and more desirable for a husband
یا :
نقل قول:Sahih Muslim (349): Aisha narrated an authentic hadith that the Prophet said: "When a man sits between the four parts (arms and legs of his wife) and the two circumcised parts meet, then ghusl (full body washing) is obligatory
و احادیثِ دیگر(
منبع).
این را هم بخوانید تا ببینید که اکثرِ کشورهایی که بیشترین (بیش از 90 درصد از ختنههای زنان در مجموع) در آنها رخ میدهد، قوانینی تصویب کردهاند در جهتِ ممنوعیتِ ختنهی زنان.
آنچه موجب شد سنتِ حسنهی ختنهی مردان پابرجا بماند و ختنهی زنان ممنوع بشود چیست؟ این را فکر کنم از بس ما اینجا گفتهایم، خواجه شیرازی هم دیگر بداند که اهمیتِ نداشتهی مردان و بیارزشیِ همیشگیِ آنان در برابر زنان، تنها یک علتاش است که اینبار از منظرِ تاریخی بدان پرداخته شد. تصور بکنید مسلمانی در آمریکا دخترش را بر حسبِ همان سنتِ محمدی که هر روز مردان را ختنه میکنند، ختنه بکند، چه خواهد شد؟ کسی آیا میگوید که این بیچاره تنها دارد به سنتِ دینِ خود عمل میکند؟
آن منبعِ نخستی که برای پستِ پیشین آوردهام گفته که نتیجهی تحقیقاتِ خود را به کشورهای مختلف و تمامِ ایالتها فرستادهایم و تنها ایالت کالیفرنیا از آن استقبال کرده، بقیه ایالتها و کشورها بطور محترمانهای گفتهاند "زر نزنید بابا، حوصله نداریم".
Theodor Herzl نوشته: دلیل اینکه زیاد روی ختنه مردها توجه نمیشود این هست که مسلمانها و یهودیها ختنه میکنند و دولت نمیخواهد با آنها درگیر بشود وگرنه ربطی به مرد ستیزی و اینها ندارد!
خوب مسلمونها زنان رو هم ختنه میکنند !
دلم نیامد پیش از رفتنم، در موردِ خشونت در ایران قدری توضیح ندهم:
shirin نوشته: داریوش ما داریم در بین مردم زندگی میکنیم. مثلا ممکنه بگی افسانه هست و الکی شایعه شده. ولی به یکی بگو که اصلا بین مردم نبوده باشه. نه مایی که بارها کتک وردن خواهر ها و مادر ها و دختر ها رو به دست پدر ها و برادرها و شوهرهای همسایه ها آشنایان و اقوام و.. دیدیم . کسانی که ادعای فرهنگ و مدرن شدن دارن. حالا تصور کن زنان و دخترانی که تو جوامع سنتی تر زندگی میکنن چه وضعیتی دارن.
viviyan نوشته: مردا چقدر مظلومن
داریوش اغراق نکن، البته شاید دوروبر شما اینطور باشه ولی چیزی که من دیدم این بوده که زن باید در هر شرایطی احترام شوهرش/دوست پسرش را حفظ کند مخصوصا جلوی دیگران چون مرد غرور دارد ولی مرد میتواند اگر خواست زنش را/دوست دخترش را بزند، چون مرد هست و اختیار زنشو داره. آزارهایی هم که شما از مردان به خاطر کمک به یک زن جوان خوردید به خاطر دیدگاه سنتی جامعه است و نه به خاطر فعالیت های فمنیست ها. همونطور که شاهدیم (در همین دفترچه، مشت نمونه خروار هست) با وجود فعالیت های کم فمنیست ها در جامعه ایرانی مردان بسیاری علیه شان شوریده اند. اصلا جامعه مسلمان و مردسالار ایرانی برابری حقوق زن و مرد را برنمیتابد، لطفا در پشت ظلم به مردها خودتان را پنهان نکنید. در جامعه ما انواع خشونت ها علیه زنان و دختران بسیار شدیدتر از پسران هست و البته به هیچ کدام رسیدگی نمیشود. چیزیست که ما میبینیم. چیزیست که ما در مراکز بهداشت و در بیمارستان ها میبینیم.
بدبختانه به نظر میرسه شما هیچ درکی از وضعیت زنان ایرانی ندارید.
شوربختانه به سببِ یکسویه(فمنیستی) دیدن و بررسیدنِ موضوعات و مشکلات باعث میشوند که چنین سخنانی را ببینیم و این دقیقا همان چیزیست که من سعی میکنم در مقابلاش بیاستم، یعنی همینکه بازتعریفِ موضوع و متنِ مسائلِ موجود در جامعه به گونهای تنها به یک جنبه از آنان پرداخته شود و اطلاع رسانیِ یکسویه از مشکلاتیست که ما را بدین جا میرساند که معنای خشونت میشود «خشونت علیه زنان» و خشونت علیه مردان شود جریانِ زندگی، چرا که همانطور که گفتم خشونتِ «مادر به پسر»،«پدر به پسر»،«برادر به برادر»،«خواهر به برادر» و... هرگز دیده نمیشود و تنها آنسویِ موضوع دیده میشود.
این در حالیست که خشونت علیه مردان بسیار رایجتر از خشونت علیه زنان است. من نمیدانم چه تعداد از دوستانِ فمنیستِ ما مدارسِ پسرانه را مشاهده کرده و به یاد دارند. در مدارسِ پسرانه خشونت، کتک زدن ، توهین و تحقیر دانشآموزان یک امر بسیار معمول است. ناظم و مدیرِ مدرسه یا یک چوبدستی در حیاطِ مدرسه میگردد و هر دانشآموزی را که قدری شیطنت کند، تنبیه بدنی یا زبانی میکند. کسی از مردانِ اینجا هست که کتکهای دورانِ مدرسه را به خاطر نیاورد؟ یا این مثل را : چوب معلم گله، هرکی نخوره خله؟! معلمها در کلاسها (به ویژه در مرحلهی ابتدایی و راهنمایی) خیلی راحت و ساده دانشآموزان را کتک میزند یا تحقیر میکند. من خودم از این دوران خاطرات پرشماری دارم که معلمِ بیشرف با لبهی تیزِ خطکش دستمان را میزد. کسی از بانوانِ این سایت آیا به خاطر میآورد که معلماش در یازده سالگی، پنجاه بار با خطکش دستاش را زده باشد، طوری که تا یک هفته نتواند مشق بنویسد؟ گمان نکنم!
[ATTACH=CONFIG]2226[/ATTACH]
من صحنههایی شبیه به این در دورانِ مدرسه زیاد دیدهام:
دانلود کلیپ کتک زدن وحشیانه دانش اموز توسط معلم
http://www.clipyab.com/2160-%D8%AF%D8%A7...%B6%DB%8C/
یا این یکی که متاسفانه یوتیوب آن را به سببِ خشونتِ عریاناش پاک کرده، چرا که ناظمِ مدرسه دانشآموزان نگه داشته و با شلنگ و سیلی کتک میزند. این لینکِ بالاتریناش است:
بالاترین: کتک زدن دانش آموزان در مدرسه
و این هم ویدیو در یوتیوب که پاک شده :
YouTube
چند نفر از شما دوستان کلیپِ زیر را دیده و خندیده است؟ فیلمبردار خود معلم است:
چرا در شمال بام خانه ها را شیب دار میسازند؟
نقل قول:در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷ در اهواز معلمی دانش آموز خود را به دلیل دیر آمدن بر سر کلاس درس با کابل برق تنبیه کرد به شکلی که این دانش آموز از ناحیه نخاع دچار آسیب جدی شد و به حالت اغما رقت و بعد از چندی نیز فلج شد. معلم به مراجع قضایی معرفی شد تا حکم قانونی برای او صادر کنند. بعدها نیز عنوان شد که این معلم بدلیل فشارهای زندگی دچار عصبانیت شده و خشم خود را بر سر دانش آموز خالی کرده است.
نقل قول:تا اینکه در سال تحصیلی جاری خبر مرگ دانش آموزش زاهدانی بر اثر ضربهای که معلم با کتاب بر سر وی زد، بار دیگر نشان داد که نظام تربیتی و آموزشی کشورمان همچنان دچار نقصانهای جدی است و همچنان روشهای قدیمی و خطرناک تنبیه بدنی در بین معلمان مرسوم است به طوری که جان دانش آموزان در معرض تهدید جدی است. دانش آموز زاهدانی چند ساعت پس از ضربه معلم به کما رفته و پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان فوت میکند.
نقل قول:به فاصله زمانی کمی پس از مرگ دانش آموز زاهدانی و انتشار فیلمی ویدیوئی که در آن معلم بیماری دو دانش آموز خود را مانند گلادیاتورها به جان هم انداخته و مجبور به سیلی زدن به صورت همدیگر کرده بود، خبر تنبیه بدنی تعدادی از دانش آموزان مدرسه... منطقه ۱۸ تهران توسط معاون در زیر زمین مدرسه منتشر شد. این تنبیه به قدری وحشت آور بود که برخی از دانش آموزان این مدرسه ابتدایی بدلیل ترس از معاونشان دیگر حاضر نشدند به مدرسه بروند.
والدین دانش آموزان این مدرسه حاضر به شکایت از این معاون نشدند چرا که واهمه داشتند که سازمان آموزش و پرورش با احضار معاون خاطی و نام بردن از شاکیان موجب شود این معاون پس از بازگشت به مدرسه از نمره انضباط دانش آموزان کم کند یا موجب آزار و اذیت مجدد فرزندانشان شود.
اما این پایان ماجرا نیست، در مدرسه شهدای گمنام منطقه ۱۵ تهران نیز معلم درس هنر در جلسه دوم کلاس به صورت ۱۲ نفر از دانش آموزان بدلیل همراه نداشتن وسایل خوشنویسی سیلی میزند تا یادشان بماند که تا پایان سال وسایلشان را فراموش نکنند.
هنگامی که برخی از والدین دانش آموزان این مدرسه به سامانه پاسخگویی شکایات مردمی آموزش و پرورش شهر تهران تماس میگیرند، این معلم به اداره احضار میشود، اما در جلسه بعدی به دانش آموزان میگوید که «من از این جلسه درس نمیدهم و هرکس که میخواهد به آموزش و پرورش منطقه و استان خبر دهد اما بدانید که من از هیچ کس نمیترسم.»
چند روز گذشته نیز در منطقه پنج تهران، معلمی دهان دانش آموز کلاس پنجمی را به خاطر پر حرفی با چسب بست تا دیگر این دانش آموز هوس صحبت کردن در کلاس درس را نداشته باشد. این اقدام از جهت سمبلیک هم حائز اهمیت است چرا که یکی از اهداف آموزش و پرورش تربیت دانش آموزان پرسشگر است.
آقای وزیر؛ چند دانشآموز دیگر باید قربانی شوند؟ - پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda News
دورانِ سربازیِ مردان هم براستی یک فاجعهایست از تحقیر و توهین و خرد کردنِ شخصیتِ سرباز. تحقیرِ سرباز و بازی با شخصیت و روانِ او در سربازی یک امرِ «تربیتی» و بسیار معمول است. از مردانی که در همین انجمن به سربازی رفتهاند بپرسید که چه بلایی بر سرِ هویت، شخصیت، روان و اعصابِ سرباز میآید چنانکه شعار در همان روزِ نخست این است : گاو بیا، آدم برو!
این همان جامعهایست که مردانِ خود را اینطور تربیت میکند و بعد در مقامِ متهم نیز باز همان مردان را قرار میدهد و البته کاملا طبیعیست که فمنیستهای ما (چه آنان که خود را فمنیست مینامند و چه غیر آنها) این چیزها را اساسا نمیبینند، اما توصیه میکنم به دیگر دوستان که قدری بیشتر به این موضوع بیاندیشند.
Dariush نوشته: به فاصله زمانی کمی پس از مرگ دانش آموز زاهدانی و انتشار فیلمی ویدیوئی که در آن معلم بیماری دو دانش آموز خود را مانند گلادیاتورها به جان هم انداخته و مجبور به سیلی زدن به صورت همدیگر کرده بود، خبر تنبیه بدنی تعدادی از دانش آموزان مدرسه... منطقه ۱۸ تهران توسط معاون در زیر زمین مدرسه منتشر شد. این تنبیه به قدری وحشت آور بود که برخی از دانش آموزان این مدرسه ابتدایی بدلیل ترس از معاونشان دیگر حاضر نشدند به مدرسه بروند.
والدینشون هم البته چلفتی بودند ! یعنی چه حاضر به شکایت نشدند ؟
در مدرسه یکی از دوستان ما معلم یک سیلی به گوش پسرش زده بود . رفت شکایت کرد پاسخی عجیب گرفت : سیلی کتک زدن نیست !!!
رفت مدرسه تا جا داشت سیلی زد توی گوش معلمه :دی (گنده منده هم بود این دوستمان) و گفت این که کتک نیست . طرف از فرداش دیگه مدرسه نرفت و یک معلم آدم حسابی بردند سر کلاس.
یادمه یک زمانی میگفتند : "چوب معلم گُله هر کی نخوره خُله" . خوب معلومه در نتیجه چنان فرهنگی یک عده یابو برشان میدارد و دست روی دانش آموز بلند میکنند .
کلاس سوم ابتدائی که بودیم معلم ما خودکار رو می ذاشت لای انگشتامون بهش فشار می داد برای تنبیه بدنی ؛ یا اینکه یادمه چهارم ابتدائی یکی از هم کلاسی هام پاکن رو پرت کرد طرف من من هم پرتش کردم طرفش از بخت ِ بد من معلم ِ نقاشیم منو دید گفت چرا این کارو کردی منم تا خواستم توضیح بدم یکی محکم خوابوند زیر گوشم .. البته که می دونم خانم های فمنیست اینجا موارد بسیار بدتری از دوران تحصیلی خودشون به یاد دارند حق میدم بهشون.
اون ها دخترند نازک هستند لطیف هستند اصلاً این کارها ظلم هست ولی واسه پسرها نه؛ وقتی هم که به حقوق تساوی میرسد .. من ؟؟ من برم خدمت سربازی ؟ من ؟؟ بچه بزرگ کنم ؟؟ من ؟ خرج ِ خونه رو در بیارم ؟؟ به قول یکی از دوستان تو فروم هم میهن پول در می آوردند که النگ و دو لنگو و سه لنگو طلا و جواهر بخرند ... به ما که می رسد تو مردی باید کار کنی باید قوی باشی محکم باشی ،عرق ِ جبین ، کار جوهریه مرد است... اصلاً این واژه هایی که به مردها از روز ازل نسبت داده اید دقیقاً با همجنسگرایی مرد منافاد دارد .. یعنی شما فکر می کنید مردها مثل شما به آغوش نیاز ندارند ؟؟ به اینکه یکی درکش کند .. اینقدر شریک زندگی اش پای تلفن نشیند هی وِر بزند ... و خیلی موارد دیگر که اگر انصاف بخرج دهید نیاز به پایور کردن نیست.
در یک دهه آینده، سی میلیون دختر در معرض ختنه هستند
نقل قول:[h=1]در یک دهه آینده، سی میلیون دختر در معرض ختنه هستند[/h] گزارش میگوید که تعداد دختران ختنه شده در سی سال گذشته کمتر شده
بیش از سی میلیون زن و دختر در دهه آینده در معرض ختنه شدن هستند. عملی که سازمان ملل آن را مثله کردن آلت جنسی زنان می خواند.
این نتیجه یک تحقیق است که در یونیسف، صندوق بینالمللی کودکان سازمان ملل، انجام داده است.
بنا به این تحقیق، هم اکنون در جهان بیش از ۱۲۵ میلیون زن و دختر زندگی می کنند که ختنه شده اند. آنها ساکن کشورهایی هستند که بیشترشان اکنون با این عمل مخالفند.
در برخی از کشورهای آفریقایی، خاورمیانه و شرق آسیا، دختران را به این هوا که بکارتشان حفظ شود ختنه می کنند.
یونیسف، از کشورهای جهان خواسته تا با این عمل مخالفت کنند.
آن طور که تحقیق این نهاد بین المللی نشان می دهد، تمایل برای ختنه کردن دختران در میان زنان و مردان در جهان کاهش یافته است.
گیتا رائو گوپتا، معاون مدیر اجرایی یونیسف، گفته که ختنه دختران "تعدی به حق صحت و سلامت" آنهاست.
او از گزارش سازمان متبوعش نتیجه گرفت که: "قانونگذاری تنها راه مناسب [برای مبارزه با این موضوع] نیست."
' فرصت اعتراض'
گزارش یونیسف برگرفته از اطلاعاتی است که در ۲۰ سال گذشته و از ۲۹ کشور آفریقایی و خاورمیانهای به دست آمده که هنوز در آنها ختنه دختران اتفاق می افتد.
بنا به این گزارش تعداد دخترانی که دچار این عمل می شوند نسبت به ۳۰ سال گذشته کمتر شده است.
یافته های این گزارش نشان می دهد که احتمال ختنه شدن دختران در کشورهای تانزانیا و کنیا، یک سوم کمتر شده است و در کشورهای بنین، جمهوری آفریقای مرکزی، عراق، لیبریا و نیجریه حدودا نصف شده است.
اما همچنان ختنه دختران در سومالی، گینه، جیپوتی و مصر به همان میزان قبل ادامه دارد.
در کشورهای مالی، چاد، گامبیا، سنگال، سودان و یمن هم تا حدی کمتر شده است.
بنا به این تحقیق بیشتر زنان و دختران مخالف مثله کردن آلت جنسی دختران هستند و تعداد قابل توجهی از مردان و پسران هم با این عمل مخالف هستند. در چاد، گینه و سیرالئون تعداد مردانی که مخالف این عمل هستند از زنان بیشتر هستند.
خانم رائو گوپتا، گفت که الان "مهم این است که به مردان و پسران و زنان و دختران اجازه داد تا به راحتی مخالفتشان را با این عمل عنوان کنند."
این عمل ممکن است باعث خونریزیهای شدید، مشکل ادرار، عفونت، نازایی و بالا رفتن احتمال مرگ و میر نوزادان شود.
و چند صد میلیون مرد در معرض همین خطر هستند ؟!
امروز داشتم کتاب the second sexism نوشته
David Benatar را می خواندم که به مطلب جالب و در عین حال اسفناکی برخوردم. درمورد فشار های اجتماعی بر رروی مردان برای خدمت نظامی به کشور و رفتن به جنگ.ترجیح می دهم عینا آن صفحه را ترجمه کنم و به جد به تمام دوستان توصیه می کنم حتما این کتاب را بخوانند.من این کتاب را برای دانلود فقط یک جا پیدا کردم و اگر از دید مدیران محترم اشکالی ندارد می توانم لینک دانلود آنرا اینجا قرار دهم.
نقل قول:
احتمالا آشکارترین مثال زیان مردی(male disadvantage)، تاریخچه ی دور و دراز فشار های اجتماعی و قانونی بر روی مردان و نه زنان برای ورود به ارتش و جنگیدن در نبرد و بواسطه ی آن به خاطر انداختن جانشان و سلامت بدنی و روانی شان بوده.مجازات تخطی از این وظیفه ی خطیر هم شامل تبعید،زندانی شدن،شکنجه و در بدترین حالت اعدام می شده.میلیون ها مرد در طول تاریخ و تا کنون مجبور به حضور در جنگ شده اند،در حالیکه خدمت اجباری نظام در بسیاری از کشور ها ممنوع شده اما اکنون(در زمان نوشتن این کتاب سال 2012) در بیش از 80 کشور جهان این قانون وجود دارد.این مثال ها شامل بسیاری از کشورهای لیبرال دموکرات می شود که در آنها اکثر موانع پیشرفت زنان برداشته شده.
در آن زمان ها که فشار بر روی مردان بیشتر اجتماعی بوده تا قانونی،هزینه عدم نام نویسی در ارتش شرمساری و مطرود شدن از سوی جامعه بوده.احتمالا درک این موضوع برای مردم قرن 21 امی کشور های غربی سخت است که چه مایه این فشار ها خرد کننده بوده و شدت آن دست کمی از مجازات های قانونی نداشته.مردان جوان و حتی پسر بچه ها احساس می کردند وآنها را مجبور می کردند که احساس کنند در صورت عدم حضور در ارتش مردانگی شان از بین می رود.به بیان دیگر آنها بزدل و ترسو خطاب می شدند اگر به ارتش نمی رفتند.زنها بی خبر از مزیت زنانگی شان که آنها را از این فشار و وظیفه معاف می کرد بسیاری اوقات نقشی اساسی در این شرم دادن مردانی ایفا می کردند که آنها(زنان) گمان می کردند که باید برای خدمت به ارتش داوطلب شوند.
یکی از مثال های بارز این موضوع کمپینی است که زنان در طول جنگ جهانی نخست در بریتانیا تشکیل داده بودند که در آن زنان بریتانیایی پرهای سفید(نشان بزدلی ) رابر روی سر مردانی می ریختند که یونیفورم نظامی نپوشیده بودند.این اتفاق حتی برای پسر بچه هایی که از نظر قانونی شرایط ورود به ارتش را نداشتند و سن شان کمتر از سن قانونی بود هم رخ می داد.به طور مثال پسر بچه ای به نام "فردریک بروم" که موفق شده بود غیر قانونی در ارتش ثبت نام کند و به جنگ رفته بود،زمانی که از نبرد بازگشته بود با فشار پدرش که شناسنامه ی او را تغییر داده بود تا مسئولین ارتش را مجاب کند که پسرش را بپذیرند مواجه شد.زمانی که برای پیاده روی به یکی از پل های شهر رفته بود با چندین دختر مواجه شده بود که به او تعدادی پر سفید داده بودند.او بعد ها چنین این واقعه را روایت می کند:"من به شدت تحقیر شدم به گونه ای که همان موقع رفتم و در آن دفتری که برای نام نویسی مردان برای ارتش بود ثبت نام کردم."
نویسنده در چند صفحه پس از این به تشریح شرایط جنگ و وضعیت سربازارن جنگی می پردازد که در جایی مثالی از یک سرباز بریتانیایی می آورد که در کتاب خاطراتش نوشته:"در دمای 30 درجه فارنهایت(تقریبا منفی 1 درجه سانتی گراد) بسیاری از سربازان از اسهال رنج می بردند و از آنجایی که مافوق ها اجازه نمی دادند جایگاه خودشان را ترک کنند مجبور بودند همانجایی که ایستاده اند کارشان را انجام دهند."نویسنده به تفصیل در مورد قربانی های جنگ و جانبازان جنگی توضیح می دهد و اینکه سربازان جنگ به انواع و اقسام مرض های روانی دچار می شوند.
به شدت توصیه می کنم این کتاب را بخوانید و من از این پس هرگاه به مطلب درخور توجهی در این کتاب برخوردم آنرا همینجا بازگو می کنم.
امیر گرامی و داریوش عزیز پیشتر درباره ی "خشونت" و پروپاگاندای بی مورد زنان و فمینیستها در باب خشن بودن مردان نوشته اند.اما هدف از نوشتن این پیک این بود که اینگونه استدلال ها را به نحوی منظم یکجا گردآوریم.به گمانم امیر گرامی به بخشی از این پژوهش ها درباره ی خشونت مردان پیشتر اشاره کرده بودند اما به نگرم تکرار دوباره ی آنها با بسیاری از پژوهش های جدید زیانی نداشته باشد.این بخش عینا ترجمه ی کتاب the second sexim بخش violence صفحه 62-63 و 64 است.نویسنده پس از این قسمت به corporal punishment می پردازد که ترجمه ی این قسمت از حوصله من خارج بود و از سویی فکر می کنم همه ی ما به اجحافی که در موضوع تنبیهات بدنی در حق مردان می شود اشراف داریم.نکته ی دیگر اینکه نویسنده در این قسمت فقط به شرح این نابرابری می پردازد و ثابت کردن این موضوع که خشونت علیه مردان discriminaton است را به فصل بعدی موکول می کند که اگر نقی بخواهد بعدا آن قسمت را ترجمه می کنم.
نقل قول: خشونت
نبرد وجنگ تنها مواردی نیستند که مردان در آن قربانی خشونت می شوند.در واقع،به غیر از دوحالت استثنا،این مردان اند که بیش از زنان آماج خشونت قرار می گیرند.36
نخستین مورد استثنا،تجاوز جنسی است.اگر چه بعدا نشان خواهم داد که چگونه "تجاوز جنسی" علیه مردان به شدت دست کم گرفته و بی اهمیت پنداشته می شود.
مورد استثنا دوم نوعی از خشونت خانگی(domestic violence) است اما این مورد در شرایط استثنا بودن با مورد نخست تفاوت دارد.عبارت خشونت خانگی عموما به صورت خشونت شوهر و دوست پسر علیه زن و دختر فهمیده می شود.درک عمومی از این فرهشت به صورتی است که spousal violence منحصرا مربوط به رفتار خشن مردان علیه پارتنرشان می شود،در صورتی که این برداشت کاملا نادرست است.
بسیاری از پژوهش ها نشان داده اند که زنان به همان اندازه مردان،علیه پارتنرشان خشونت به کار می برند.38با دانستن اینکه این یافته ها برای بسیاری از مردم غیر منتظره جلوه می کند یکی از نویسندگان مشهور این نتایج را برای تطابق آنها با واقعیت تست کرده است.39تقریبا در تمام موارد زنان به همان اندازه مردان خشن بوده اند.در این پژوهش ها نشان داده شد که نیمی از خشونت دوسویه است،و در نیمه دیگر میزان مردان و زنان متهاجم یکسان است.40زمانی که میان "خشونت نرمال"(مانند:هل دادن،توگوشی زدن و پرتاب اشیاء) و "خشونت سخت"(مانند لگد زدن،گاز گرفتن،مشت زدن، با شی کوبیدن و حمله با چاقو یا تفنگ) تمایز قائل شویم،در می یابیم که نرخ خشونت دوسویه به یک سوم کاسته می شود، اما خشونت از سوی شوهران همان مقدار باقی می ماند و خشونت از سوی زنان افزایش می یابد.41در این پژوهش نشان داده شد که زنان به همان میزان مردان آغاز کننده درگیری و خشونت بوده اند.42دست کم چندیدن پژوهش موجود است که در آنها نشان داده شده که میزان زنانی که به شوهرانشان حمله می کنند از همان مردان بیشتر است.43در بیشتر آمارها در مورد dating violence میزان خشونت مردان علیه زنان بیشتر بوده44 اما باید توجه داشت که در این پژوهش ها خشونت زنان علیه مردان دفاع شخصی(self defence) تعبیر شده و از اینروست که آمار زنان پایینتر از مردان است.
تحقیقات در مورد "اثرات" خشونت بر مردان و زنان متفاوت است.برخی نشان داده اند که زیان هایی که مردان به زنان وارد کرده اند بیشتر است45 در این تحقیقات گفته شده که چون مردان از نگر بدنی قوی تر هستند،زیانی که می رسانند بیشتر است.46 در حالیکه برخی پژوهش های دیگر عکس این موضوع را ثابت می کنند47در صورت به کار بردن اسلحه، میان توانایی وارد کردن جراحات از سوی زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد از اینرو برخی دیگر از پژوهش ها نشان داده اند که تفاوتی میان جراحات وارده از سوی زنان و مردان در درگیری وجود ندارد.48
از اینرو spousal violence در این روال که مردان بیش از زنان در خطر قربانی شدن قرار دارند یک استثنا است،نه به خاطر اینکه مردان احتمال کمتری می رود که مورد خشونت قرار بگیرند،بلکه از این رو که مردان در خطر قابل قیاس با زنان هستند.در حالیکه این برداشت نادرست که مردم گمان می کنند زنان بر علیه شوهرانشان خشونت اعمال نمی کندد باعث شده که مردان در موقعیت خطرناکتری قرار بگیرند و این نابرابری برای آنها تشدید شود.مردانی که مورد بدرفتاری قرار گرفته اند زمانی که در مورد این بدرفتاری شکایت می کنند و یا از دیگران درخواست کمک می کنند جدی گرفته نمی شوند و از سوی دیگر منابع کمتری نسبت به زنان برای کمک به آنها وجود دارد.
به غیر از این دو مورد استثنا(خشونت جنسی وintimate partner violence)،احتمال اینکه مردان قربانی خشونت باشند بسیار بیشتر از زنان است.در بسیاری از پژوهش ها بروشنی نشان داده شده که هم مردان و هم زنان در در رویارویی با مردان(در مقایسه با زنان) بسیار تهاجمی تر و خشن تر رفتار می کنند.49این یک حقیقت انکار نشدنی است که مردان بسیار بیشتر از زنان قربانی خشونت می شوند.این موضوع در بسیاری از موارد صدق می کند.به طور مثال جنایت های خشن را در نظر بگیرید.آمارها در ایالات متحده نشان می دهد که مردان دوبرابر زنان مورد تهاجم خشن قرار می گیرند و بیش از سه برابر زنان به قتل می رسند.50آمار ها در انگلیس و ولز هم همین را نشان می دهند.طی سالهای 2008 و 2009، تحقیقات گسترده نشان داد که"احتمال قربانی خشونت شدن برای مردان دو برابر زنان است."51بویژه در مورد پسران 16 تا 24 سال.30 درسد از این پسران قربانی جنایت خشن بوده اند،مقایسه کنید با آمار 3 درسدی بزرگسالان.
باید بدانیم که که به طور مثال اکثر قربانی های پاکسازی های استالین هم مردان بوده اند.با توجه به نتایج سرشماری شوروی در ژانویه 1959،Robert Conquest بیان می دارد که اگر چه آمار تلفات جنگ نابرابری میان زنان و مردان را نشان می دهد، اما نابرابری مهم تر در گروه جمعیتی بزرگسالان است که که در تلفات جنگ جهانی سهم کمتری داشته اند ولی در پاکسازی های استالین بیشترین سهم را دارا بودند.از اینرو،در گروه جمعیتی 55 تا 59 سال،فقط 33 درسد از جمعیت مردان بوده اند.درگروه های جمعیتی نزدیک هم همین روال برقرار است.نزدیک 38 درسد از جمعیت 40 تا 54 سال و فقط نزدیک 35 درسد از جمعیت 60 تا 69 سال مردان بوده اند.53
در آفریقای جنوبی، کمیته ی حقیقت و آشتی(the Truth and Reconciliation Commission) به این نتیجه رسید که اکثریت قریب به اتفاق قربانی های خشونت(قتل،شکنجه،آدم ربایی و رفتار های وحشیانه)در سالهای رژیم آپارتاید(به دست عاملان حکومت و مخالفان) مردان بوده اند.54مشاهدات نشان داد که آمار مردانی که در آن سالها کشته شدند بیش از 6 برابر(!) زنان بوده.55
برای اینکه بدانید که این کمیته، زنان و شهادتشان را نادیده نگرفته شایان یادآوری است که بیش از 55 درسد از شهاد دهندگان زنان بوده اند56
در سالهای درگیری و جنگ در کوزوو(1989-1998)90 درسد کشته شدگان و بیش از 96 درسد از افراد مفقود شده مردان بوده اند.58در حالیکه زنان و دختران اکثیرت قربانی های تجاوز را تشکیل می دادند،این مردان بودند که با اختلاف زیاد نسبت به زنان شکنجه و کشته می شدند.
اینها فقط چند مثال هستند از تاریخچه خشونت های انسان که در آن مردان قربانی های اصلی کشتار و تجاوز به حقوقی انسانی بودند.برای دیدن باقی موارد خشونت علیه مردان و کشتار آنها رجوع کنید به سلسله مقالات Adam Jones که در آنها ایشان به تفصیل این موارد را ذکر کرده:
Gender Inclusive: Essays on Violence, Men, and Feminist International Relations by Adam Jones
منابع:
[ATTACH=CONFIG]2337[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]2338[/ATTACH]
با اینکه ارزش
چندانی[sup][aname=rpa881e][[/aname][anchor=pa881e]1][/anchor][/sup] برای این گفتمانها نمیپندارم, ولی برای بجاآوردن
خویشکاریِ[sup][aname=rpa4cef][[/aname][anchor=pa4cef]2][/anchor][/sup] خود هم که شده, نوشتههایِ
برگزیدهیِ[sup][aname=rpa5fd9][[/aname][anchor=pa5fd9]3][/anchor][/sup] دوستان را اینجا آوردم:
https://facebook.com/mardsetizi
بپسندید,
بهمبازید[sup][aname=rpad87d][[/aname][anchor=pad87d]4][/anchor][/sup], and usual stuff.
گفتگو در این دو رزمگاه هم خودبهخود دارد پیش میرود:
***
Mehrbod نوشته: «به زنان احترام بگذارید: وظیفهیِ هر مرد ایرانیست که به بانوان میهن اش احترام گذارد.»
آری؟ ولی چرا؟
هرگز از خودتان پرسیدهاید که چرا این اندازه از مردان, چه در ایران چه در هر جایِ جهان پیوسته میخواهند که به زنان احترام بگذراند؟ آیا کسی به شما چون مرد هستید, از روی "مردی" احترام میگذارد!؟
این پدیده که آنرا ما «ارجِ بیجا» مینامیم یکی از ابزارهایِ همیشگی[sup][aname=rpa3ce2][[/aname][anchor=pa3ce2]5][/anchor][/sup] فمینیستها برای باجگیری از مردان میباشد. این پدیده که در آغاز در چهرههایِ نرم و ناآزاردهندهای همچون «ladies first» خود را مینمایاند, کم کم به پدیدهای تبدیل میشود که از شمایِ مرد میخواهد به همهیِ زنان تنها و تنها از روی اینکه زن میباشند احترام بگذارید! هر آنکه در سوی وارونه, زنان برای اینکه شما مرد هستید هرگز تره هم خورد نکرده و نخواهد کرد.
احترام یا «ارج», چیزی است که هر کسی باید برای به دست آوردن آن بتنهایی و برای خود «بکوشد». چنانکه در انگلیسی میگویند ارج به دست آوردنی است, نه دادنی (Respect has to be earned, not given).
همانگونه که در میان مردان, تنها کسانی ارجمند هستند که برای آن در زندگی کوششها کردهاند, همین رویکرد را میباید در برابر زنان نیز در پیش گرفت.
— هیچ زنی ارجمند نیست, مگر آنکه ارج را به دست آورده باشد.
----
[aname=pa881e]1[/aname]. [anchor=rpa881e]^[/anchor] candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
[aname=pa4cef]2[/aname]. [anchor=rpa4cef]^[/anchor] xwiš+kâr+i::Xwiškâri || خویشکاری: وظیفهشناسی; انجام کار درست MacKenzie proper function
[aname=pa5fd9]3[/aname]. [anchor=rpa5fd9]^[/anchor] bar+gozidan::Bargozidan || برگزیدن: ترجیح دادن; برتر شمردن Ϣiki-En to prefer
[aname=pad87d]4[/aname]. [anchor=rpad87d]^[/anchor] han+bâxtan::Hanbâxtan <— Hambâxtan || هنباختن: هنبازی شدن; اشتراک گذاشتن Dehxodâ, Ϣiki-En to share
[aname=pa3ce2]5[/aname]. [anchor=rpa3ce2]^[/anchor] hamiš+eg+i::Hamišegi || همیشگی: یوند تنگاتنگی با پندارهیِ زمان دارد, آنچه در همهیِ زمانها باشد; میتواند «هستنده» باشد و بباید «باشنده» نیست. Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ eternal