خب در راستای این تاپیک یک پست هم من بزنم که دینم رو به جنسیتم ادا کرده باشم:))
آیا به ذهنتون رسیده که چطور میشه به مردان تجاوز کرد؟
خب ظاهرا سه روش کشف شده در صورت رسیدن اخبار جدید این روش ها هم آپدیت میشند:))
1-تجاوز زن بالغ به پسر نابالغ.نمونه:شما یک معلم هستید و یک پسر حسابی چشمتون رو میگیره،پسر بخت برگشته رو به یک بهانه نگه میدارید و بعد به عنوان یک ویبریتور ازش استفاده میکنید:))البته بسته به سن پسر ممکنه مجبور باشید فقط به انگشت راضی بشید:))
2-تجاوز به مرد به روش مردانه!:در این مورد با مرد لجبازی مواجه هستیم که حاضر نیست در مکان و زمانی که شما میخواید باهاتون سکس کنه،برای ادب کردن این مرد نالایق اون روپس از یک روز خسته کننده و یا به کمک الکل معجزه گر! رام میکنید:))بعد با انگشت به حسابش میرسید یا اینکه فرایند لیسیدن رو بهش آموزش میدید:))
البته در این مورد برای ادب کردن میشه از دیلدو هم استفاده کرد:))
3-تجاوز به روش کاملا زنانه:در این مورد اگر مرد به اندازه کافی در شماره 2 تحریک شده بود و راست کرده بود میتونید ازش به عنوان دیلدوی زنده برای لذت شخصی!استفاده کنید:))
نکته علمی: برای راست کردن در مردان یا انزال (در زنان)لزوما رضایت ملاک نیست(هرچند خوشی روانی رو بسیار کمتر میکنه و گاهی هم دقیقا میتونه آزاردهنده باشه)
undead_knight نوشته: شوخی میکنید؟!عنوان این تاپیک کاملا در راستای ماسکیولیزم هست:
پدافند از حقوق مردان :)
خیر کسی اینجا طرفدار «مردگرایی» نیست، من خودم را «مدافع حقوق مردان» میدانم:
MRM
مردگرایی هم به اندازهی زنگرایی ولمعطل است و در جاده خاکی. دلیل اینکه خودم را مدافع حقوق مردان و نه مثل مهربد «برابریطلب» معرفی میکنم وجود فمینیسم و هجمهایست که این ایدئولوژی برپاد مردان و پسران براه انداخته و نیز، احساس لزوم به وجود جنبشی برای نقد و تشکیک در نقش سنتی مرد و فراتر رفتن از آن برای رسیدن به هرگونه برابری میان حقوق و امتیازات.
iranbanoo نوشته: مشکل این نوع بحث این است که هر کس وضعیت خود را نسبت به دیگری وخیم تر میبیند.
یعنی مردان ,مردان را میفهمند و زنان ,زنان را:))
احساس کردم تمامی دوستان تجربه های شخصی را ملاک قرار داده اند که تا حدودی درست هم هست.به هر حال چون خود را در وضعیت ایده آل نیافته ایم دیگری را به راحتی متهم میکنیم!! اما این واقعیت را برای ما برملا نخواهد کرد.
پس اجازه دهید من هم یافته های شخصی خود را که با لجاجت دنبال کردم تا مسائلی دست کم برای خودم ثابت شود را گواه سخنانم کنم.
در اینکه پذیرش مسئولیت های اصلی زندگی به دوش مرد است جای هیچ گونه بحثی نیست.سخت است...وقت گیر است...انرژی بر است....و برنامه های ذهنی فرد را به کل واژگون میکند....
حالا فرض کنید یک زن بخواهد از قالب هایی که شما از ان با نگاه منتقدانه و تمسخر امیز یاد میکنید خارج شود و بخواهد از نقش تحمیلی جامعه فاصله بگیرد و در یک کلام ((مردانه)) زندگی کند!!
فکر میکنید بعد از پدر ومادر-خانواده-سیستم گند حکومتی و سیاسی- و جامعه بزرگترین مانع زنان در این نوع از زندگانی کیست؟؟
-به زرس قاطع میگویم مردان....
مردان دشمن شماره یک زنان نیستند.اما خودشان حاضر نیستند نه زنان را درک کنند و نه حاضرند قدمی از موضع خود کناره گیری کنند تا زنان اجازه ی بروز خود را بدهند.اینکه بگویید زنان باید خود شان, خودشان را ثابت کنند خیلی به طنز میناید.
چون من خودم روزگاری اینطور فکر میکردم و زنان آشنایم را که با وجود توانایی های بالقوه ای که در انها سراغ داشتم را تسلیم در برابر خواست جامعه میدیدم سرزنش میکردم انهم با همین استدلال!
اما وقتی به طور واقعی درگیر این سیستم شدم متوجه شدم که زنان شاید به قول مهربد ((هیچ کاره اند)):))
متوجه شدم زنانگی و مردانگی جدا از اینکه از بدو هوشیاری با ما عجین شده گویا توجیه هم شده.و زن خواه ناخواه شده جنس درجه دو و این هم برای مرد و هم برای زن توجیه شده و جا افتاده.اگر زن بخواهد سرکشی کند و از این وضعیت فاصله بگیرد با چنان حرکتی سرکوب میشود که تا اخر عمر هوس مردانگی به سرش نزند.
مسلما تنها راه رهایی من این است که مردان مخاطبم در تعریف مردانگی-زنانگی ذهنشان تجدید نظر کنند.
اما این راه که مرا به گونه ای دیگر ترسیم کنند نه تنها کارم را به سامان نمیرساند که هردو درگیر نا بسامانی دیگری خواهیم شد.
در همین بحث تحصیل و کار:
زنان زیادی هستند که علاقه دارند دربخش صنعت و یا بازار(به معنای عام)شرکت داشته باشند.اما حتی در دوران کار اموزی مردان هستند که در اولویتند.در خود دانشگاه ها تمرکز اموزش بر مردان است. در بازار موقع استخدام و تحویل کار مردان در اولویتند.و اگرمردی پیدا نشود که کار را تحویل بگیرد مطمئن باشید ترجیح داده میشود که منصب خالی بماند تا اینکه وجود ننگین یک زن در ان اعمال اثرکند!
به نظر شما چند زن انقدر احمق هستند که مثلا رشته ی صنعتی اینچنین را به روانشناسی بالینی ترجیح دهند؟
این دسته از زنان احمق خیلی کم هستند و از بین این زنان احمق خیلی خیلی کمتر یافت میشوند که کارشان را با وجود تمامی مشکلات و موانع به ثمر برسانند.(کدام ثمر؟؟)
اینها را مشاوران تحصیلی میدانند و زن را در همان موقع انتخاب رشته از درگیرکردن خود منصرف میکنند.
بهتر:))
مردان رقیبی کمتر دارند.کارشان را با وجود رقیبان کمتر میابند.و خوب بالطبع موقع پول در اوردن ناله میکنند که تا کی باید وجود انگل وار زنان را تحمل کنند!
زنان کجا هستند؟ در خانه....
زنان سرکش چه وضعی دارند؟
بگذارید وضعیت یک دوست را بگویم که به عنوان یک زن تمام عیار تحسینش میکنم.
تهدید هایی که از طرف مردان بازار در یافت میکند-یک زن بی شخصیت و اراذل و اوباش (چون موقع بازاری صحبت کردن از واژگان مردانه استفاده میکند که معمولا با پوزخند مردان طرد میشود)-چک هایی که حتی نمیتواند با صدای زنانه اش مجبور به پاسشان کند-در ازای کار باید پیشنهاد سکس مردان را با یک لبخند تهوع اور رد کند- موقع کارهای حقوقی ودرگیری در ادارات دولتی از یک حیوان همحقوقش پایین تر است و اگر خواهد مردانه کارش را پیش ببرد در اخر بیلاخ هم تحویلش نمیدهند و اگر بخواهد زنانه کارش را پیش ببرد باید از بسیاری از حقوقش چشم پوشی کند.....و.....ببخشید پیشنهادتان برای این زن مرد صفت چیست؟بهتر نیست یک شوهر پیدا کند و از یک بار فرصت زندگی اش نهایت لذت را ببرد؟؟
یا بهتر نبود زمان را به عقب برگرداند و همان رشته ی مامایی را انتخاب کند و سرش را با الت های زنانه سرگرم کند و پول با عزت در بیاورد؟
1-آنچه من از تجربیات شخصی بیان کردم آنچنان عام هستند که نه تنها مردان بلکه خود شما هم میدانید چقدر در ایران همهگیر است.
2-آنجا که میگویید اگر زنی بخواهد از قالبهای از پیش تعین شده و نرمهای و عرفهای جامعه در تعریف و نگاه جایگاه زن خارج شود، راهی بس دشوارتر از مردان در پیش دارد، حرف حساب است و جواب ندارد.جایی که زن سیگار به لب یک پتیاره و سلیته (درست نوشتم؟) شناخته میشود ، زنی که تمام هزینههای تابوشکنی را به جان خود میخرد، از نظر من یک قهرمان است.
3-من قدری دچار وجدان درد میشوم از اینکه سعی میکنم شما را به زور وادار کنم مثل خودم نگاه فراجنسیتی داشته باشید . اما از این گذشته چیزی که مورد اعتراض من ( و دیگر دوستان در این جستار) است استانداردهای دوگانه است. این وضع به شکلی مبتذل و احمقانه از غرب به ایران نیز سرایت کرده است. مثلا هماینک این همه داد و فریاد برای نسرین ستوده به راه افتاده ، یک صدمش برای مردانی که از روز اول انقلاب اسلامی در زندان بودند (هنوز هم هستند) براه افتاد؟(مردانی را میشناسیم که 30 سال است در زندانهای جمهوری اسلامی هستند . جز اینکه بخواهید مثل آن دوستمان بگویید زندانبانها مرد هستند! چرا یک حادثه ناگوار برای یک زن تراژدی میشود ولی تراژدیهای هر روزه که بر مردان میرود مورد کمترین توجه هم قرار نمیگیرد؟
4-ناهنجاریهای موجود محصول چندین عامل است.بخشی از آن از سوی سیستم است که ربطی به مردان و زنان ندارد.بخشی از سوی سنتها ست که بازهم ربط چندانی به مردان و زنان امروزی ندارد و صرفا به دلیل آنکه زیر پا گذاشته نشده و از سوی حاکمیت حمایت میشوند همچنان دنبال میشوند.یعنی گویی همه در انتظار این هستند کسی بیاید بگوید دیگر این کار را نکنید چون خوب نیست تا اینها هم دست از آن بردارند. همین دو دسته بخش عمدهای از ناهنجاریها را باعث میشوند.پس از اینها بخشی از گرفتاریها زیر سر خود زنان و مردان است. اینجا محل بحث اساسی است.آنجا که ما میگوییم بیاییم همه بندها و زنجیرهایی که به دست و پایمان بسته شده را بگشاییم تا در سایه آزادی همه رها باشیم، فمینیست ( که شوربختانه برخی از مردان هم به غفلت با آنها همدست شدهاند) میگویند "هرچه میکشیم از مردان است"،"زنان یگانه مظلومان و ستم دیدگان هستند" و در یک اشارههایشان سراسر بر زنان است. ما هم ناچار شدهایم اینجا نشان دهیم چنان که اینان میگویند هم نیست و براستی جامعه مردان چندین برابر جامعه زنان هزینه میپردازند.
عریانتر از این دیگر نمیتوانم بگویم.
undead_knight نوشته: خب در راستای این تاپیک یک پست هم من بزنم که دینم رو به جنسیتم ادا کرده باشم:))
آیا به ذهنتون رسیده که چطور میشه به مردان تجاوز کرد؟
خب ظاهرا سه روش کشف شده در صورت رسیدن اخبار جدید این روش ها هم آپدیت میشند:))
1-تجاوز زن بالغ به پسر نابالغ.نمونه:شما یک معلم هستید و یک پسر حسابی چشمتون رو میگیره،پسر بخت برگشته رو به یک بهانه نگه میدارید و بعد به عنوان یک ویبریتور ازش استفاده میکنید:))البته بسته به سن پسر ممکنه مجبور باشید فقط به انگشت راضی بشید:))
2-تجاوز به مرد به روش مردانه!:در این مورد با مرد لجبازی مواجه هستیم که حاضر نیست در مکان و زمانی که شما میخواید باهاتون سکس کنه،برای ادب کردن این مرد نالایق اون روپس از یک روز خسته کننده و یا به کمک الکل معجزه گر! رام میکنید:))بعد با انگشت به حسابش میرسید یا اینکه فرایند لیسیدن رو بهش آموزش میدید:))
البته در این مورد برای ادب کردن میشه از دیلدو هم استفاده کرد:))
3-تجاوز به روش کاملا زنانه:در این مورد اگر مرد به اندازه کافی در شماره 2 تحریک شده بود و راست کرده بود میتونید ازش به عنوان دیلدوی زنده برای لذت شخصی!استفاده کنید:))
نکته علمی: برای راست کردن در مردان یا انزال (در زنان)لزوما رضایت ملاک نیست(هرچند خوشی روانی رو بسیار کمتر میکنه و گاهی هم دقیقا میتونه آزاردهنده باشه)
سپاس از بابت این پیک. اغلب اشخاص نادان، هنگاهی که با آنها از تجاوز جنسی زن به مرد سخن میگویید همین پیشفرض «راست شدن» قضیب را پیش میکشند و ادعا میکنند «اگر واقعا نمیخواست کیرش هم بلند نمیشد». به این میماند که من بگویم زن مورد تجاوز قرار گرفته اگر به هنگام سکس مهبلش خیس شد و لذت برد این دیگر تجاوز نیست!
یک نوع دیگری از سکس اجباری منحصرا برای مردان هم هست: وایگرا. وقتی یک مرد به دلایل روانی تحریکپذیر نیست، دارویی شیمیایی برای دور زدن این نارضایتی و بیمیلی درست کردهاند که چیزی بجز تجاوز غیررسمی نیست. اگر یک مرد قادر به تحریک شدن نیست یا از مشکلی جسمی رنج میبرد و بجای دور زدن آن با کامپند شیمایی باید به یافتن بیماری نفهته و برطرف کردن آن اقدام ورزید، یا مسئله روانشناختیست(شما را زیبا نمییابد، از بدنتان خسته شده، میل و علاقهای به سکس ندارد و ....). در هر دو صورت هیچ مردی نباید بدلیل اثبات «مردبودن» خود هیچ کاری، از جمله مصرف وایگرا را انجام بدهد و تنها زمانی به سکس بپردازد، که از نظر جسمی و روانی یکسره مایل به انجام آنست، نه در رودربایستی با چشمداشتهای اجتماعی.
پ.ن: من در آینده بیشتر در اینباره خواهم نوشت.
راستی، پوزش مرا بابت اشتباهات نگارشی بپذیرید.من نمتوانم نوشتههایم را ویرایش کنم از بس که آخوند پایش را روی شلنگ اینترنت میفشارد.
Dariush نوشته: 2-آنجا که میگویید اگر زنی بخواهد از قالبهای از پیش تعین شده و نرمهای و عرفهای جامعه در تعریف و نگاه جایگاه زن خارج شود، راهی بس دشوارتر از مردان در پیش دارد، حرف حساب است و جواب ندارد.جایی که زن سیگار به لب یک پتیاره و سلیته (درست نوشتم؟) شناخته میشود ، زنی که تمام هزینههای تابوشکنی را به جان خود میخرد، از نظر من یک قهرمان است.
اینکه تلاش برای بیرون جهیدن از هنجارهای بیدلیل اجتماعی کاریست ستودنی به جای خود، اما به نظر شما زندگی در ایران ِ امروز برای یک زن لاشی آسانتر است یا یک مرد کونی؟ هر دو به نقوش سنتی خود نه گفتهاند، اما مصائب کدامیک به باور شما فزونتر است؟ سیگار کشیدن زنان را باید با ابرو برداشتن و ماتیک مالیدن پسران مقایسه بکنید، آنگاه درمییابید که یا هیچ تفاوتی میان برخورد منفی جامعه با دگرگونی نقوش «زنانه» و «مردانه» توسط کسان وجود ندارد و همانطورکه زن برای سیگار کشیدن در انظار میشود لاشی و خراب و آنکاره، یک پسر هم برای آرایش کردن صورت خود میشود «ابنهای» و «بده» و «مفعول» و «سوزندانی» و ...
Ouroboros نوشته: اینکه تلاش برای بیرون جهیدن از هنجارهای بیدلیل اجتماعی کاریست ستودنی به جای خود، اما به نظر شما زندگی در ایران ِ امروز برای یک زن لاشی آسانتر است یا یک مرد کونی؟ هر دو به نقوش سنتی خود نه گفتهاند، اما مصائب کدامیک به باور شما فزونتر است؟ سیگار کشیدن زنان را باید با ابرو برداشتن و ماتیک مالیدن پسران مقایسه بکنید، آنگاه درمییابید که یا هیچ تفاوتی میان برخورد منفی جامعه با دگرگونی نقوش «زنانه» و «مردانه» توسط کسان وجود ندارد و همانطورکه زن برای سیگار کشیدن در انظار میشود لاشی و خراب و آنکاره، یک پسر هم برای آرایش کردن صورت خود میشود «ابنهای» و «بده» و «مفعول» و «سوزندانی» و ...
تفاوتهای ظریفی اینجا هست. تابوشکنی برخلاف آنهایی که شما از مشکلات مردان مثال زدید صرفا از نیاز شخصی نشات نمیگیرد و معمولا یک حرکت عامالمنفعه (شرمنده مهربد جان!) است. همچنین انصافا باید پذیرفت حصارهایی که دور زنان کشیده شده بسیار تنگتر از مشابه مردانهاش است.مثلا مردی که با چندین زن بخوابد یک قهرمان است ولی اگر مردم بفهمند دختری با معشوقش همآغوشی کرده است یک «لکه ننگ» ، یک مفسده، یک جنده و... شناخته خواهد شد.وحشتناکتر اینکه اگر به او تجاوز هم شود ، باز هم نگاه جامعه به او بسیار شرماور است.نمونههای اینچنینی برای زنان زیاد هستند.این را باید پذیرفت.
Dariush نوشته: تفاوتهای ظریفی اینجا هست. تابوشکنی برخلاف آنهایی که شما از مشکلات مردان مثال زدید صرفا از نیاز شخصی نشات نمیگیرد و معمولا یک حرکت عامالمنفعه (شرمنده مهربد جان!) است. همچنین انصافا باید پذیرفت حصارهایی که دور زنان کشیده شده بسیار تنگتر از مشابه مردانهاش است.مثلا مردی که با چندین زن بخوابد یک قهرمان است ولی اگر مردم بفهمند دختری با معشوقش همآغوشی کرده است یک «لکه ننگ» ، یک مفسده، یک جنده و... شناخته خواهد شد.وحشتناکتر اینکه اگر به او تجاوز هم شود ، باز هم نگاه جامعه به او بسیار شرماور است.نمونههای اینچنینی برای زنان زیاد هستند.این را باید پذیرفت.
بله متفاوت است: در بدتر بودن شرایط مردان.
کسی منکر وجود اینها نشده، قیاسی که شما میکنید نامربوط است. مثلا سیگار کشیدن مردان را با سیگار کشیدن زنان مقایسه میکنید و اینکه موردی برای سیگار کشیدن مردان وجود ندارد را نوعی کهتری بخصوص و خودویژه برای زنان میانگارید. این همان خبطیست که نخستین بار فمینیستها مرتکب شدند و به این توهم رسیدند که مرد بطور سنتی برتر از زن بوده. آنچه مردانه تلقی میشود و در انحصار مردان است برای زنان ناپسند، و آنچه زنانه انگاشته میشود و مطلقا متعلق به زنان برای مردان ناپسند شمره میشود. سیگار کشیدن زن را باید با آرایش کردن مرد بسنجید. تحقیر لاشیگری زن را باید با کونی بودن مرد مقایسه بکنید، تحقیر زن شاغل را با تحقیر مرد خانهدار همنسجی بکنید، دیهی کمتر زن را بگذارید کنار وظیفهی جهاد، ارث بیشتر را بگذارید بقل ختنه و ...
ما باید «نه»ی زن به فرهنگ/نقش سنتی خود را با «نه»ی مرد به همانهای خود مقایسه بکنیم و سپس نتیجه بگیریم که آیا به راستی فضای سنتی برای حرکت مردان گل ِ گشادتر است یا ما فقط بخشی از مشکل را پیشتر دیده بودیم.
در پی مذاکراتی که داشتیم ، برای خنثی سازی برخی توطئههای نفاقآلود و همچنین به جهت تجدید قوا ، با اجازه امیر بزرگوار(صاحب جستار) و دیگر دوستان ؛برای حسن ختام موقتی این جستار :
Ouroboros نوشته: بله متفاوت است: در بدتر بودن شرایط مردان.
کسی منکر وجود اینها نشده، قیاسی که شما میکنید نامربوط است. مثلا سیگار کشیدن مردان را با سیگار کشیدن زنان مقایسه میکنید و اینکه موردی برای سیگار کشیدن مردان وجود ندارد را نوعی کهتری بخصوص و خودویژه برای زنان میانگارید. این همان خبطیست که نخستین بار فمینیستها مرتکب شدند و به این توهم رسیدند که مرد بطور سنتی برتر از زن بوده. آنچه مردانه تلقی میشود و در انحصار مردان است برای زنان ناپسند، و آنچه زنانه انگاشته میشود و مطلقا متعلق به زنان برای مردان ناپسند شمره میشود. سیگار کشیدن زن را باید با آرایش کردن مرد بسنجید. تحقیر لاشیگری زن را باید با کونی بودن مرد مقایسه بکنید، تحقیر زن شاغل را با تحقیر مرد خانهدار همنسجی بکنید، دیهی کمتر زن را بگذارید کنار وظیفهی جهاد، ارث بیشتر را بگذارید بقل ختنه و ...
ما باید «نه»ی زن به فرهنگ/نقش سنتی خود را با «نه»ی مرد به همانهای خود مقایسه بکنیم و سپس نتیجه بگیریم که آیا به راستی فضای سنتی برای حرکت مردان گل ِ گشادتر است یا ما فقط بخشی از مشکل را پیشتر دیده بودیم.
من یک زن سیگاری را با یک مرد سیگاری مقایسه نکردم چرا که مشخص است که چنین قیاسی باطل است . اما به نظر نمیرسد که در محدودیتهای بیشتر آزادیهای فردی برای زنانِ ایرانی نسبت به مردانِ ایرانی کسی شک داشته باشد . خود شما هم میگویید باید بندهایی که برپای مردان بسته شده بطور یک به یک با همانهایی که برای زنان بسته شده بسنجیم(در شکلی که قابل سنجش باشد). بسیار خب ، قدری در اینکار که پیش بروید ، بیشک به جایی میرسید که دیگر برای بندهای زنان ، همانندی در مردان نمییابید . این خاصیت جامعه ایران است . من در مثالی که زدم، اشارهام به مهمترین نیاز هر شخصی بود ، که همانا نیاز جنسی است ، چه در زن و چه در مرد. در عوض شما وضعیت مرد کونی را پیش میکشید که این با آن قابل همسنجی نیست چرا که شاید 10 درصد مردان ایرانی کونی باشند اما نیاز جنسی مربوط به همه است . بگذریم از اینکه همین برطرف کردن نیاز جنسی برای زنان گاهی مجازات مرگ هم در پی دارد (در استانهایی چون کردستان و بلوچستان و...).به هرحال انتقادهای ما به فمینیسم و رد ادعاهای پوچشان نباید منجر شود که وضعیت اسفبار زنان ایرانی را فراموش کنیم. در سال چند دختر کودک ایرانی به خانه شوهر فرستاده میشوند؟ چند زن یا دختر به وهم ارتباط با نامحرم توسط خانواده کشته میشوند(یا چیزهای دگر)؟چه تعداد دختر فروخته میشود؟ دستکم تراژدیهای انچنینی برای مردان وجود ندارد . از هر طرف که بنگرید ، میبینید که چه در کمیت و چه در کیفیت ، اینها با نمونههایی که برای مردان هست قابل مقایسه نیست. خود ما تا کنون چند خانواده روشنفکر دیدهایم که به ازای تاخیر زن یا دخترش از مثلا کلاس ، او را به باد فحش و کتک نگرفته باشد ؟ در گیلان که دیگر برای این آزادیها مشهور است، آنگاه که آنجا بودم، به کرات این چیزها را دیدهام . آنگاه که یک پسر در یک خانواده میتواند به راحتی چندین دوست دختر داشته باشد ، روابط و زیر و زبر وسائل شخصی دختر خانواده مثل موبایل پویش میشود تا مبادا با پسری در ارتباط باشد. پسران جوانی که به هر شهری بخواهند با دوستان خود میروند اما دخترها برای اردوهای مدرسه هم با خانواده دچار مشکل میشوند. بازهم پیش بروم ؟ و اینجا آن اصلی که گفتید نمیتواند برقرار باشد چرا که به هر حال تعداد این مشکلات زیادند.
پس اگر زندگی در ایران را به یک جاده تشبیه کنیم موضع من چنین است : برای مردان جادهای پهن اما پر از سنگلاخ ، چاله و چاه . برای زنان جادهای تنگ اما صاف و بدون پیچ . یعنی اکثریت زنان اگر در همان مسیری که جامعه از آنان انتظار دارد بروند هیچ مشکلی ندارند : اما این انتظارات تا حد زیادی آزادیهای فردی آنها را سلب میکند؛در عوضش زندگیای تنآسا و راحت خواهند داشت ( و فراموش نکنیم که برای اکثریت زنان ایران چنین است). مردان اما آزادیهای فردی و امکان مانور بیشتری دارند اما بار زندگی بسیار بیشتر بر دوششان سنگینی میکند.
بنابراین با حفظ مواضع پیشینم در قبال چرندیات و داستانسراییهای فمنیسم و باور به اینکه این معضلات برآمده از جامعهای سنتی و منحط جهان سومی است که به سرعت در اثر آزادیهای سیاسی و اجتماعی ، مدرنیسم، ارتباط با جهان خارج و افزایش رفاه اجتماعی تا حد زیادی حل خواهند شد و نیازی به راهکارها و نگاههای فمنیستی نیست چرا که علاوه بر نگاه نادرست و تحلیلهای کوکانه و بیپایه ، منجر به باززایی ناهنجاریهای قرینه خواهد شد؛ و همچنین با تکیه بر اصل تغییر ناپذیر تواضع در برابر حقیقت، باید پذیرفت که زنان ایرانی گاهی برای رفع نیازهای ساده و کوچک خود نیز باید هزینه زیادی چون ترد از خانواده و جامعه، انگهایی چون فاحشه و هرزه، فشارهای روحی و روانی و .... را دریافت کنند . برخی از اینها برای مردان نیز وجود دارند ، اما در کیفیت و بخصوص در کمیت معضلاتی که برای آزادیهای فردی زنان وجود دارند بیشترند.