یه نفر نوشته: بیخود است! اوج لذت سکس به ارضا شدنش هست. هر دو نفر (ختنه شده و ختنه نشده) به اوج میرسند. از هرکدام بپرسی میگویند عالی بود! پس ربطی به ختنه نداره..!
چنان میگویند قربانی شده ایم انگار چه شده است! یک رفتار صحیح پزشکی ست که به اثبات هم رسیده
خوب شما هم بروید ختنه کنید!!!
نمودهایی از مردسالاری جاری در در ایران:
[ATTACH=CONFIG]3873[/ATTACH]
تلفاتِ جادهای در ایران:
سال 92، تعدادِ تلفاتِ مرد 12007 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 3531 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 197410 مرد و 76415 زن.
سال 91، تعدادِ تلفاتِ مرد 14988نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4101 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 232049 مرد و 86753 زن.
سال 90، تعدادِ تلفاتِ مرد 15624 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4444نفر بوده.
قربانیانِ نزاعها در ده ماه سالِ نود و دو : 363168 نفر مرد و 157989 نفر زن.
مرگِ ناشی از گازگرفتگی :
در ده ماهِ سالِ 92 : 398 نفر مرد و 166 نفر زن.
در سال 91: 490 نفر مرد و 207 نفر زن.
در سالِ 90 : 712 نفر مرد و 253 نفر زن.
مرگِ ناشی از برقگرفتگی:
در سالِ 92: 51 نفر زن و 601 نفر مرد.
در سالِ 91 : 68 نفر زن و 621 نفر مرد.
در سالِ 90 : 81 نفر زن و 646 نفر مرد.
از سالِ 82 تا 91، هشت هزار و هشتصد و شصت و شش مرد توسط سلاحهای سرد کشته شدهاند در حالی که این آمار در مورد زنان هزار و هفتصد و چهل شش نفر بوده.
در نه ماهِ اول سال نود 156 زن در اثر سوءمصرفِ موادِ مخدر جانِ خود را از دست دادهاند در حالیکه این آمار در موردِ مردان 2554 نفر بوده.
آمارها از سایت پزشکی قانونی جمهوری اسلامی ایران.
Dariush نوشته: تلفاتِ جادهای در ایران:
سال 92، تعدادِ تلفاتِ مرد 12007 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 3531 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 197410 مرد و 76415 زن.
سال 91، تعدادِ تلفاتِ مرد 14988نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4101 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 232049 مرد و 86753 زن.
سال 90، تعدادِ تلفاتِ مرد 15624 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4444نفر بوده.
این آمار نشون میده که مردا خوش گذرون ترن.سیر و سفرشونم بیشتر از زناست
میتونید جیغ بزنید:))
iranbanoo نوشته: این آمار نشون میده که مردا خوش گذرون ترن.سیر و سفرشونم بیشتر از زناست
میتونید جیغ بزنید:))
گویا شانس و طبیعت هم مرد ستیز! هستند:))
البته فکر میکنم اینجا یکی جدی جدی همچین حرفی رو زده بود:))))
undead_knight نوشته: گویا شانس و طبیعت هم مرد ستیز! هستند:))
البته فکر میکنم اینجا یکی جدی جدی همچین حرفی رو زده بود:))))
آری, من بودم.
برای نمونه در میان جانوران, شانس در فرگشت به برتری آدمها نیانجامیده؟
چرا نمیتواند این شانس در برتری یک جنس به جنس دیگر بیانجامد؟
این چیزهای پیش پا افتادهیِ فرگشتیگ را دیگر آدم میبیوسد پس از این همه سال
یاد گرفته باشی آرَش جان, در فرگشت ما نه بباید یکسنجی داریم, نه همسنگی.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: آری, من بودم.
برای نمونه در میان جانوران, شانس در فرگشت به برتری آدمها نیانجامیده؟
چرا نمیتواند این شانس در برتری یک جنس به جنس دیگر بیانجامد؟
این چیزهای پیش پا افتادهیِ فرگشتیگ را دیگر آدم میبیوسد پس از این همه سال
یاد گرفته باشی آرَش جان, در فرگشت ما نه بباید یکسنجی داریم, نه همسنگی.
پارسیگر
گفتم که گوینده پیدا بشه:))
مرد ستیز یا زن ستیز نیاز به یک عامل هوشمند یا سیستمی داره که توسط عامل هوشمند ایجاد شده باشه.
چطور "طبیعت" میتونه با چیزی که جزئی از خودش هست "ستیز" داشته باشه؟!
البته باید مشخص بکنم اینجا منظور از ستیز چیه:
Misogyny /mɪˈsɒdʒɪni/ is the hatred or dislike of women or girls
اینجا واژه موردنظر رو ما از این واژه ها گرفتیم، طبیعت نمیتونه زن ستیز باشه چون نمیتونه از زن ها متنفر باشه یا دوسشون نداشته باشه!چون طبیعت یک موجود هوشمند نیست
مطمئنا اینجا منظور ستیز به معنای عام نیست،همونطور که هیچکس نمیگه طبیعت آدم ستیزه(همه عوامل مرگ و میر ما طبیعی هستند) نمیتونیم بگیم طبیعت مرد یا زن ستیزه
undead_knight نوشته: گفتم که گوینده پیدا بشه:))
مرد ستیز یا زن ستیز نیاز به یک عامل هوشمند یا سیستمی داره که توسط عامل هوشمند ایجاد شده باشه.
چطور "طبیعت" میتونه با چیزی که جزئی از خودش هست "ستیز" داشته باشه؟!
البته باید مشخص بکنم اینجا منظور از ستیز چیه:
Misogyny /mɪˈsɒdʒɪni/ is the hatred or dislike of women or girls
اینجا واژه موردنظر رو ما از این واژه ها گرفتیم، طبیعت نمیتونه زن ستیز باشه چون نمیتونه از زن ها متنفر باشه یا دوسشون نداشته باشه!چون طبیعت یک موجود هوشمند نیست
مطمئنا اینجا منظور ستیز به معنای عام نیست،همونطور که هیچکس نمیگه طبیعت آدم ستیزه(همه عوامل مرگ و میر ما طبیعی هستند) نمیتونیم بگیم طبیعت مرد یا زن ستیزه
سخن ات از اینکه در طبیعت شانس نمیتواند به برتری یک جنس بیانجامد به اینکه
طبیعت نمیتواند زنستیز؟ باشد (ما دربارهیِ اندک مردستیزی طبیعت در اینجا سخن گفته بودیم) فرگشت؟
بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونهای تارتن به نام بیوهیِ سیاه, ماده پس از جفتگیری نر را میخورد:
شوالیهیِ ولی نامرده اینجا نرستیزی نمیبیند, چون طبیعت که آخر "ستیزیدن" نمیداند; انگار که نمونهوار طبیعت هوش میدانسته که هومنِ هوشمند آفریده.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونهای تارتن[٢] به نام بیوهیِ سیاه, ماده پس از جفتگیری نر را میخورد:
+ مانتیس (آخوندک) :
[ATTACH=CONFIG]3879[/ATTACH]
آخوندک، حشره ی سنگدل! | شگفتیها
نقل قول:در حین جفت گیری، حشره نر روی حشره ماده ،که از نر بزرگتر است، می پرد. هر گونه اشتباه از جانب حشره نر به معنای خورده شدن او توسط حشره ماده می باشد! حتی اگر پرش، موفقیت آمیز باشد، باز ممکن است حشره ماده چرخیده و شروع به خوردن سر مرد بیچاره کند!!نکته جالب و البته عجیب اینکه حشره دعاخوان بعد و حتی در حین آمیزش به بلعیدن شریک خود ادامه میدهد. قسمتهای باقی مانده از بدن نر برای ادامه جفت گیری کافی می باشد! ویلیام براون، زیست شناس تکاملی از دانشگاه نیویورک در فردونیا، می گوید” اگر شما یک جفت را با یکدیگر رها کنید و مدت کوتاهی برگردید، تنها بالهای حشره نر را پیدا می کنید.”
من وارد این بحث نمیشم فقط محض اطلاع گفتم :دی
Mehrbod نوشته: سخن ات از اینکه در طبیعت شانس نمیتواند به برتری یک جنس بیانجامد به اینکه
طبیعت نمیتواند زنستیز؟ باشد (ما دربارهیِ اندک مردستیزی طبیعت در اینجا سخن گفته بودیم) فرگشت؟
بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونهای تارتن به نام بیوهیِ سیاه, ماده پس از جفتگیری نر را میخورد:
شوالیهیِ ولی نامرده اینجا نرستیزی نمیبیند, چون طبیعت که آخر "ستیزیدن" نمیداند; انگار که نمونهوار طبیعت هوش میدانسته که هومنِ هوشمند آفریده.
پارسیگر
مهربد جان برات مثال زدم که اشتباه برداشت نکنی،ستیز در معنای خیلی عامش رو نباید اینجا به کار برد،ماده و پادماده هم ستیز دارند و در صورت برخورد هم دیگه رو نابود میکنند،ولی "انگیزه" یا "احساس" ندارند.
در مرد ستیزی، زن ستیزی، انسان ستیزی یک سیستم یا یک گروه یا یک آدم داشتن انگیزه یا احساس مهمه.
ستیز=بیزار بودن(در اینجا) واژه های مورد نظر در انگلیسی هم به بیزار بودن اشاره میکنند،من هم با همین تعبیر میگم،طبیعت نمیتونه بیزار! از چیزی باشه.
undead_knight نوشته: مهربد جان برات مثال زدم که اشتباه برداشت نکنی،ستیز در معنای خیلی عامش رو نباید اینجا به کار برد،ماده و پادماده هم ستیز دارند و در صورت برخورد هم دیگه رو نابود میکنند،ولی "انگیزه" یا "احساس" ندارند.
چه بامزه, خب مگر ما از انگیزه یا احساس طبیعت در مردستیزی گفته بودیم؟ (= کژفرنود پهلوان پنبه)
ما گفتیم طبیعت مردستیزی دارد, درست همانجوریکه در آخوندک یا تارتن ِ بیوهیِ سیاه طبیعت نرستیزی دارد. رویهمرفته
جنس نرینه در طبیعت دورانداختنی و جایگزینپذیر است (از روی بخت و شانس), جنس مادینه ولی نه. این تا اندازهای در پستانداران وارونیده یا
دگریسته, برای نمونه در گربهسانان میبینیم شیر نرینه جایگاه والاتر و بهتری یافته یا در هومنی زنْ مرد را پس از جفتگیری نمیخورد, چون در روند فرگشت ما
بودِ مرد بهرهیِ بیشتری در بهینش زادآوری میرسانیده تا نبود او و هتّا ابزار «دلباختگی» نیز فرگشته که روی هم زن و هم مرد کارگر است.
با این همه این هم برابری در آدمی فرزام نیست و
جنس مادینه همچنان بیشترین برتری را داشته و دارد و گسترش فندآوری نیز به آن دامن میزند (تا زمانیکه
به جایی برسد که مرد برای زادآوری از زن بینیاز شود {که پیش از رسیدن به اینجا گرایندیِ بالا میرود جهانی که ما میشناختهایم نابود شده و این گفتگوها بیهوده شده باشند.})
پارسیگر