دفترچه

نسخه‌ی کامل: پدافند از حقوق مردان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
مزدك بامداد نوشته: آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟

همانطور که دوست‌مان مهدی گرامی گفتند، از نظر تئوری فرقی نیست و چون فرآیند ما مستقل است هرگز احتمال‌ها جا به جا نمی‌شوند اما با مراجعه به عقلِ سلیمِ خویش احتمال می‌دهیم که سکه خراب باشد (احتمالش هم زیاد است) بنابراین روی شمار داوبندی می‌کنیم. در حساب احتمالات ما می‌دانیم فرآیندی چون پرتاب سکه که مستقل است فرآیندی است که با توجه به فضای نمونه‌ی آن و فضای حالت، در صورتی که تعداد آزمایش‌ها را به بینهایت میل دهیم باید به یک احتمال ثابت برسیم، در مورد سکه این احتمال یک‌دوم است، یعنی هرچه آزمایش را با شرایط درست، بیشتر انجام دهیم، باید تعادلِ بیشتری برقرار شود، یعنی اگر 5 بار سکه را انداختیم و 75 درصد شیر آمد و 25 درصد خط، در پرتاب 100 میلیارد بار یک سکه‌ی سالم، تقریبا 50 میلیارد بار باید شیر آمده باشد و 50 میلیارد بار خط (تقریبا).
Russell نوشته: در مورد وارد شدن مردی به توالت زنانه احتمال هر ورود مستقل است و سخن شما درباره‌یِ اینکه ما باید احتمال حداقل یکبار بوقوع پیوستن یکبار تجاوز در طول عمر فرد را مبنای قضاوت درباره‌یِ احتمال وقوع آن در یک حادثه قرار داده‌اید (احتمال اینکه حداقل یکبار در دستشویی وقتی مردی وارد میشود به او تجاوز شود) سخنی حقیقتا عجیب. در احتمال و آمار سخن همواره از حالت اول است و اعداد موجود بر این مبنا، با این محاسبه‌یِ عجیب شما احتمال وقوع تجاوز در طول زندگی هر فرد میرود بالای صد درصد !!
احتمال وقوع حداقل یکبار تجاوز برای هر فرد=تعداد افرادی که در طول عمرشان یکبار به آنها تجاوز شده/کل جمعیت
احتمال مورد تجاوز قرار گرفتن در یکبار دستشویی رفتن(وقتی مردی وارد دستشویی شده)=تعداد تجاوز اتفاق افتاده در حالی که مردی وارد دستشویی شده/بکل دفعاتی که مردی وارد دستشویی شده.

بنابراین آن روشی که شما گفتید در محاسبه‌یِ احتمال حداقل یکبار رخ دادن در تعداد زیادی امتحان بیربط است (داریوش گرامی در مثال سکه بخوبی تفاوت را توضیح داده) و من ابتدا از طرح چنین مطلبی در بحث جدی آماری متعجب هستم و سپس از اینکه پس از توضیح داریوش گرامی شما چنین نکته‌ای را دوباره مطرح میکنید!!!!

یک چیز بامزه این است که وقتی کسانی بر مبنای همین پیش‌زمینه‌های افسانه‌ای، توصیه‌هایی به زنان می‌کنند برای پائین آوردنِ احتمالِ روبرویی با یک متجاوز، می‌شوند متجاوز به آزادی زنان و به زیر سوال بردنِ کرامتِ انسانی‌ِ آنها، اما وقتی اتوبوسی را نگاه می‌دارند که مردی را از قسمتِ زنانه‌اش بیرون برانند، این بیشتر جنبه‌ی احتیاطی‌ست چرا که کرامت انسانی یک زن میزان بیشتری از اهمیت را نسبت به همانِ یک مرد برخوردار است و اگر قرار باشد بین کرامتِ یک مرد و یک زن یکی را برای له کردن انتخاب کنیم، انتخابی وجود ندارد، چون کرامتِ زن قبلا از لیست انتخابها حذف شده. ما هیچ نفهمیدیم که این دوگانگی را دوستان چگونه با خود حل میکنند ولی ما هرچه اندیشیدیم به پاسخی نرسیدیم، چطور است که زن در جامعه به طور پیوسته در معرض تجاوز است اما نمی‌شود به آنها گفت که مثلا ساعتِ 12 شب با فلان لباس در فلان محله نروید، اما مردان را می‌شود از رفت و آمد به مکان‌های زنانه منع کردE412
iranbanoo نوشته: داریوش جان یک مررررد از هیچ چیز نمیترسد...
برای همین است که آمار دزدی-قتل-تجاوز و..... همچنان در مردان بالاست....!!!
ها؟E415
درک روابط علت و معلولی اینقدر برایتان سخت است؟ مردان تعدادِ بیشتر دزدان و قاتلان (در این مورد مطمئن نیستم) و متجاوزان را تشکیل می‌دهند به این خاطر که مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر است و دقیقا به همین خاطر بیشتر قربانیانِ این جرائم نیز مرد هستند، البته شوربختانه این فرصت از شما گرفته شده و دیگر نمی‌توانید مثل قبل بگویید که زنان متمدن‌تر و آرام‌تر هستند چرا که کمتر مرتکب جرم می‌شوند، به این خاطر که پژوهش‌های اخیر (که شهریار گرامی تعدادی از آنها را آورد) به روشنی نشان می‌دهند که زنان در هنگام فراهم بودن شرایط همانقدر خشن هستند که مردان و هیچ وابستگی‌ای بین مرد بودن و خشن بودن وجود ندارد. پس شکم خود را صابون نزنید که فردا که زنان عنان‌‌دارانِ جامعه شدند آمار این جرائم پائین آید...
undead_knight نوشته: ببخشید،چطور موقع داوری آماری که من گذاشته بودم اثباتی بر چرند بودنش بود،حالا محدودیت هاش داره خودش رو نشون میده؟!:))شما با این آمار به زعم خودتون اثبات کردید که "زن ها لطیف نیستند"اگر برای بقیه کشورها صادق نیست چرا نگفتید "زن های استرلیایی" لطیف نیستند" !:))
اون لینک رو هم که 200 و خورده ای آمار داره رو بده، فکر کنم مثل این یکی برای تولید خنده و شادی خیلی به درد بخوره:))
نکته:منظورت از 200، 20 نیست!؟یعنی همون ONE IN THREE نیست؟

گویا شما بروشنی یادتان می رود که اساس بحث از چه شروع شده و آنقدر در این تاپیک و آن تاپیک ترول می کنید که همه چیز را با هم قاطی کرده اید؛ شما آمدی اظهار فضل کردی که بله آمارها بر اساس تکنیک CTS و پرسش و پاسخ است که برایتان مثال نقض اش را آوردیم،از طرفی باز هم ادعا کردی که زنان 70 تا 10 برابر بیش از مردان آسیب می بینند که باز هم ادعایتان را با مثال نقض پوچ کردیم،حال بفرمایید ما کجا سخن از تعمیم این آمار به کل جهان گفتیم؟
نقل قول:لینک شماره 4 شما اینه:
NSW Bureau of Crime Statistics and Research - Bureau of Crime Stats And Research New South Wales
Reporting Violence to Police: A survey of victims attending domestic violence services
[ATTACH=CONFIG]3323[/ATTACH]
نکنه اشتباها آمارهایی جز "خشونت خانگی" رو مطالعه کردی!؟:))
در ضمن برای اطلاعات باید بگم که این آمار فقط در مورد یکی از ایالات استرلیا هست و نه حتی کل استرلیا:))

همین است دیگر،من خدمت شما عرض کردم که برای خواندن آمار کلی به همان صفحه ای که گذاشتم مراجعه کنید،منبع آن آمار این پیج است:
http://www.lawlink.nsw.gov.au/lawlink/bo.../cjb89.pdf

آن نمودار های مربوط به جراحات وارده که مهربد هم گذاشت همینجاست.



نقل قول:نخیرم این همون نیست،شما کلمه "پلیس" رو حذف کردید،فکر نمیکنید معناش فرق میکنه؟:))

تفسیر به رای میکنید!؟:))
[ATTACH=CONFIG]3324[/ATTACH]
اتفاقا ربط به شدت خشونت داره،اگر آمارها رو به دقت مطالعه میکردید(تاسف میخورم که انگار من دقیق تر از شما مطالعشون کردم!) متوجه میشدید که دلایل به تفصیل بیان شده و سایر مواردی که بیان کردید هم درصد جداگانه ای دارند.بنابراین تنها توضیحی که باقی میمونه شدت خشونت هست.

باز هم مزخرف است،چراکه شما ابتدا باید بگویید "شدت خشونت" یعنی چه؟اگر منظور میزان جراحات وارده است که نشان دادیم اینگونه نیست،وگر نه چیزی که(به قول مزدک گرامی) شما هوش نمی کنید آستانه ی تحمل متفاوت دو جنس است جانم،یعنی ممکن است شما یک مقدار خشونت بر علیه هر دو جنس به کار ببرید،یکی برود طلاق بگیرد و دیگری برایش مهم نباشد و در خانه بنشیند.
نقل قول:خب این آمار خلاصه امار دانشگاه بریتیش کلمبیا بود:
بعد من نمیدونم چطور آمار دانشگاه بریتیش کلمبیا توسط آماری در یک قاره دیگه نقض و مزخرف نامیده میشه! :))

اصلا من اشتباه کردم،بگو سه برابر،منظور من تعداد خیلی بیشتر قربانیان زن بود.

می شود به من بگویید چگونه از آمار one in three و two in five قربانیان مرد نتیجه گرفتید زنان سه برابر بیشتر قربانی می شوند؟ریاضیات جدید ابداع شده جانم؟
Dariush نوشته: اینها به بحث ما کاملا نامربوط است گرامی. دزدی و جیب‌بری و کیف‌قاپی مواردی هستند که زن و مرد مشترکا در آن قربانی هستند و مردان همه‌جا بیشترین قربانیانِ درگیری‌های خیابانی هستند، اما تنها چیزی که از اینها نمی‌توان نتیجه گرفت این است که مکانهایی را بطور اختصاصی برای گروهی خاص از افراد تعریف کنیم که به زعم ما کمتر دزد و متجاوز درشان هست. دزدی یک آسیب اجتماعی است و همچنین تجاوز. در سرزمینی که آمار تجاوز و دزدی بالاست حتم داشته باشید که یکجای کار می‌لنگد، در مورد تجاوز مشخصا این میزان بالای گرسنگی جنسی‌ست که علت اصلی‌ست[توضیحاتِ مبسوط‌تر را در جایی دیگر در این مورد داده بودم که اکنون نمی‌توانم آن پست را بیابم از بس که ترول‌ها در این جستارها فعال هستند]. در ناهنجاری‌های اجتماعی، هرگز نمی‌توان گروهی را منحصرا مسئول دانست؛ اگر مردانِ ما بیشتر تجاوز می‌کنند، بی‌شک تمامِ جامعه نسبت به آن مسئول هستند، زن و مرد تواماً. پس مردان متجاوز نباید اشاره‌ای باشد به گناه و شرارتی ذاتی در مردان، چنانکه میدانیم که مردان می‌توانند متجاوز نباشند و اکثریت مطلقِ آنها متجاوز نیستند؛ اما برای اینکه اینطور شود، باید شرایط فراهم باشد. در جایی که شما را در تنش و فشار نگه دارند و آرامش از شما ستانده شود، اگر شما برای ستاندنِ آن به زور متوسل شوید، آنچنان گناهِ نابخشودنی‌ای نکرده‌اید.
داریوش عزیز اصلن بحث جنسیت نیست در سخنان من. هر دو مشترک باشند خب باشند! بالاخره عده ای قربانی هستند و عده ای مهاجم دیگه. پرسش من از شما روشن بود و پاسخش هم بدون توضیح یک کلمه ای یا دست بالا یک جمله ایست. به مثال گیر ندید لطفن.

Dariush نوشته: آنچه شما در موردِ کوچه‌ها پرسیدید هم باز بی‌ربط است، شما می‌توانید یک کوچه دیگر یا خیابانی دیگر یا هرجایی که خواستید پارک کنید، هیچ ایرادی هم ندارد، اما همین که چرا که کوچه‌‌ها جسم بی‌جان هستند و آبجکت‌های موضوعی اخلاقی نیستند که کنش ما نسبت به آنها تاثیری در آنها داشته باشد ولی همینکه شما جمعیتی را به این احتمال که 1 درصد از آنها احتمالا متجاوز هستند را از بقیه جدا کنید و رفتار متفاوتی انجام دهید، مشخصا در حال انجام نوعی خاص از تبعیض غیراخلاقی هستید که شامل تحقیر و توهین به کرامتِ انسانی‌ست. وگرنه فردا که خواستید بروید محل کارتان که پنجاه کارمند زن در آن مشغول است، اگر با اعلامیه‌ای مواجه شدید که در آن نوشته بود:
«زن پس مردانِ این شرکت حق تردد در محلِ کارِ زنان را ندارند چون به احتمالِ چند صدمِ درصد متجاوز هستند و زنانِ اینجا خیلی از این بابت نگران هستند.»
نباید احساس توهین به شخصیت خویش را داشته باشید.
باز که شما به مثال گیر دادید. داریوش گرامی در مثل مناقشه نیست. گفتم که شما برای رفتن به منزل باید از این دو مسیر تشریف ببرید. ماشینتونو که سر کوچه قرار نمیدید وقتی پارکنیگ دارید در منزل؟ اصلن فرض کنید مجبورید که حتمن ماشین رو به درب منزل ببرید.

ببینید برای بار چندم، من با کرامت انسانی و این حرف ها مشکلی ندارم. تمام حرفی که من از اول بحثتم در این باره آوردم این بود که از نظر من هیچ اشکالی نداره که اگر مردی وارد توالت زنانه بشه با جیغ و اعتراض مواجه بشه. دلیلش هم این بود که حتمن احساس خطر میکنند.

البته من فکر نمیکنم اگر یک مرد خوشتیپ کراواتی ادکلن زده هم وارد توالت زنانه بشه زنی ازش بترسه و بیرونش کنه. به نظر من از ظاهر افراد میشه تا حد زیادی به باطنشون پی برد. همونطور که اگر منم داخل دستشویی مردانه باشم و ببینم یک زن کولی یا از این مدل زنهای پایین وارد اونجا شده سعی میکنم بیرونش کنم.

[ATTACH=CONFIG]3333[/ATTACH]

Dariush نوشته: خیر، جامعه‌ی آماری ما کراندار نیست چرا که شما با یک انسان بیشمار دفعه می‌توانید روبرو شوید و هر انسانی نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون می‌تواند روزی متجاوز باشد، روزی اخته‌تر از آغا محمدخان قاجار.

خب چنین چیزی در مثال ما وجود نداشت. اینجوری بررسی یک کیس خیلی پیچیده میشه. دیگه از آمار تاریخی نمیشه برای پیش بینی آینده استفاده کرد. چرا که همه بالقوه متجاوز میشن! از کجا معلوم که طرف چی مصرف کرده، چی دیده، چند وقت شاید سکس نداشته، شاید الان از زندان آزاد شده و غیره. ضمنن حتمن قبول دارید که عده ای هستند که همیشه غیرمتجاوزند. این تعداد رو فرض کنید 9994 تا از 10 هزارتا هستند به همین خاطر از بین 10هزار نفر 4 نفر رو متجاوز گرفتیم.
مثل اینکه فقط من نیستم که از آلزایمر حاد رنج میبرم!
نقل قول:گویا شما بروشنی یادتان می رود که اساس بحث از چه شروع شده و آنقدر در این تاپیک و آن تاپیک ترول می کنید که همه چیز را با هم قاطی کرده اید؛ شما آمدی اظهار فضل کردی که بله آمارها بر اساس تکنیک CTS و پرسش و پاسخ است که برایتان مثال نقض اش را آوردیم،از طرفی باز هم ادعا کردی که زنان 70 تا 10 برابر بیش از مردان آسیب می بینند که باز هم ادعایتان را با مثال نقض پوچ کردیم،حال بفرمایید ما کجا سخن از تعمیم این آمار به کل جهان گفتیم؟
[ATTACH=CONFIG]3337[/ATTACH]
:e140:
آقای آنتی ترول فکر میکنید چون توی فیسبوک نوشتید میتونید از زیرش در برید!؟:))
در ضمن وقتی میخواید چیزی رو رد کنید باید بگید دقیقا چه چیزهایی رو و با چه شواهدی رد میکنید مگرنه اینکه کل یک پست رو نقل قول بگیرید و بنویسید "مزخرف است" نیاز به هوش و هنر زیادی نداره،از ترول های آماتور هم برمیاد:))
شما خودت به این پستت برو و با نگاه منصفانه ببین خودت میفهمی"این آمار آخری هم مزخرف است" یعنی چی؟!
نقل قول:آن نمودار های مربوط به جراحات وارده که مهربد هم گذاشت همینجاست.
همین است دیگر،من خدمت شما عرض کردم که برای خواندن آمار کلی به همان صفحه ای که گذاشتم مراجعه کنید،منبع آن آمار این پیج است:
http://www.lawlink.nsw.gov.au/lawlink/bo.../cjb89.pdf
هر دم از این باغ بری میرسد!وای شهریار جان اگه بدونی من چقد عاشق آماراتونم،این یکی یخورده بی ربطه ولی یادته یه جا پستی در مورد خشن تر بودن لز ها گذاشته بودی!؟:))
نقل قول:almost all female victims were assaulted
by males (95.2%). Very few females
were assaulted by other females (1.5%)
or by a combination of males and
females (3.3%)
The data differ greatly
for partner relationships when male
victims are considered. Seventy per
cent of male victims were assaulted by
females, 15.8 per cent were assaulted by
males and females and 14.1 per cent
were assaulted by other males. The
relatively large proportion of male-male
partner assaults highlights the extent of
domestic violence in same-sex couples,
p8
الان دیگه کاملا برای من محرز شده که اینها رو نمیخونید چون فقط مایه آبرو ریزی بیشتر میشه براتون:))
[ATTACH=CONFIG]3338[/ATTACH]
ارتباط نوع رابطه قربانیان و جنسیتشون،باز هم درصد زیادی از قربانیان همسر سابق،همسر فعلی یا دوست سابق/فعلی زن هستند.
جنسیت قربانیان باز هم آمارهای قبلی شما(عجیبه،نه؟!) رو تائید میکنه،شمار بیشتری از قربانیان زن هستند:2,260 مرد و 6,454 زن.
[ATTACH=CONFIG]3339[/ATTACH]
در این امار خشونت خانگی به دو دسته تقسیم شده و همینطور که میبینی باز هم قربانیان زن در خشون پارتنرها خیلی بیشترند.
ادعای من در مورد خشونت پارتنرها علیه هم بود و نه سایر انواع خشونت خانوادگی(که توش ممکنه حمله کنندگان و قربانیان هر دو مرد باشند)
Nevermore نوشته: باز هم مزخرف است،چراکه شما ابتدا باید بگویید "شدت خشونت" یعنی چه؟اگر منظور میزان جراحات وارده است که نشان دادیم اینگونه نیست،وگر نه چیزی که(به قول مزدک گرامی) شما هوش نمی کنید آستانه ی تحمل متفاوت دو جنس است جانم،یعنی ممکن است شما یک مقدار خشونت بر علیه هر دو جنس به کار ببرید،یکی برود طلاق بگیرد و دیگری برایش مهم نباشد و در خانه بنشیند.
نخیر شما انگار هوش نمیکنید:))هنوز شما در نقض"وارد شدن صدمات بیشتر به زنان در خشونت پارتنر" موندید.
در ضمن اگر دقت کنید،همه قتل های خانوادگی عمدی نیستند،شماری از قتل ها فقط نتیجه شدت کتک هستند و اینجاست که باز آمار بیشتر مقتولین زن خودنمایی میکنه.
در هر حال هرچند خودم هم فکر میکنم آمار 7 برابر بیشتر صدمه دیدن خیلی بزرگنمایی شده ولی همچنان تفاوت صدمه دیدن بسیار بالاست.
Domestic Violence Statistics  | Commission on Domestic Violence
The Facts About Violence Against Women | Canadianwomen.org
نقل قول:می شود به من بگویید چگونه از آمار one in three و two in five قربانیان مرد نتیجه گرفتید زنان سه برابر بیشتر قربانی می شوند؟ریاضیات جدید ابداع شده
[ATTACH=CONFIG]3340[/ATTACH]
استفاده از آمار یاد بگیرید نه اینکه حفظ کنید!:))
زنان در خشونت پارتنر علیه پارتنر حدود سه برابر بیشتر قربانی میشند.
حالا اینها به کنار جالبه بدونید در آمریکا یکی از مهمترین دلیل کشته شدن زن ها "پارتنرهاشون" هستند.حدود یک سوم از همه زنانی که کشته میشند به دست پارتنرهاشون(سابق یا فعلی) کشته میشند.حالا اگر این آمار رو به آشنایان هم تسری بدیم حدود دو سوم زنان توسط آشنایانشون کشته میشند!این در حالی هست که تنها سه درصد از مردان کشته شده توسط پارتنرهاشون کشته شدند.
Dariush نوشته: ها؟E415
درک روابط علت و معلولی اینقدر برایتان سخت است؟ مردان تعدادِ بیشتر دزدان و قاتلان (در این مورد مطمئن نیستم) و متجاوزان را تشکیل می‌دهند به این خاطر که مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر است و دقیقا به همین خاطر بیشتر قربانیانِ این جرائم نیز مرد هستند، البته شوربختانه این فرصت از شما گرفته شده و دیگر نمی‌توانید مثل قبل بگویید که زنان متمدن‌تر و آرام‌تر هستند چرا که کمتر مرتکب جرم می‌شوند، به این خاطر که پژوهش‌های اخیر (که شهریار گرامی تعدادی از آنها را آورد) به روشنی نشان می‌دهند که زنان در هنگام فراهم بودن شرایط همانقدر خشن هستند که مردان و هیچ وابستگی‌ای بین مرد بودن و خشن بودن وجود ندارد. پس شکم خود را صابون نزنید که فردا که زنان عنان‌‌دارانِ جامعه شدند آمار این جرائم پائین آید...
مردان در همه این موارد به قول انگلیسی ها مونوپولی دارند!:))
Criminal Offenders Statistics - Article - Criminal-Records.org
یعنی شاید در مورد درصد قربانی بودن مردان اختلافاتی باشه ولی مردان تقریبا در همه جرم های خشن عاملین اصلی هستند.
داریوش جان حرف منو تائید کردیا:))تجاوز هم به خاطر مسئولیت اجتماعیه؟اینکه زنان برای رسیدن به سکس زحمت نکشند! :))

a recent study shows ؟!گاو شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه.کدوم پژوهش ها؟!

حالا شما بفرمائید نشون بدید که جرائم خشن و مخصوصا اونهایی که توسط ادم های عادی و نه جنایت کاران حرفه ای انجام میشند(که ربط چندانی به مسئولیت های اجتماعی! ندارند) چطور اثبات کننده این نیستند که مردان خشن تر نیستند؟
البته من ادعا نمیکنم مردان از دید ژنتیکی لزوما خیلی خشن تر از زنان هستند و عوامل فرهنگی رو هم در نظر میگیرم.
تلاش هایی که برای اثبات ادعاتون ممکنه بکنید از همین الان جالب و سرگرم کننده به نظر میاد:))))
استفان لینِ 17 ساله به این خاطر که حاضر نشد با دختری 15 ساله قرار بگذارد، از سوی او به دروغ به تجاوز متهم شد و تا حد مرگ کتک خورد(به آمارهای مربوط به شکایت‌های دروغین تجاوز دقت کنید):

[ATTACH=CONFIG]3341[/ATTACH]
Dariush نوشته: استفان لینِ 17 ساله به این خاطر که حاضر نشد با دختری 15 ساله قرار بگذارد، از سوی او به دروغ به تجاوز متهم شد و تا حد مرگ کتک خورد(به آمارهای مربوط به شکایت‌های دروغین تجاوز دقت کنید):
[ATTACH=CONFIG]3341[/ATTACH]
[عکس: 65.jpg]
چیزی که من مدت ها قبل در مورد پژوهش های پزشکی یاد گرفتم و فکر میکنم در مورد هر پژوهش دیگه ای صادق باشه اینه که اگر پژوهشی نتایج و آمارهاش در یک دوره طولانی مدت تکرار نمیشه به احتمال زیاد پژوهش نقص های زیادی داشته و سایر پژوهشگران نتونستند به همون نتایج برسند.خودتون به تاریخ پژوهش ها نگاه کنید و نتیجه بگیرید.
حتی آمار اف بی آی که اینجا احتمالا هدفمند سانسور شده 8 درصد تجاوزها رو اثبات نشده میدونه(که ما با ارفاق این رو همون "دروغین" در نظر میگیریم)

خب چون خیلی وقته با آمارهای کوچولو! کار کردید بزارید سری به یه امار بزرگ بزنیم! :))
http://www.cps.gov.uk/publications/resea...h_2013.pdf
پژوهشی که اخیرا توسط سازمان پیگرد سلطنتی بریتانیا انجام شده(و به خاطر موردی شروع شده که در سال 2010 زنی به شوهرش اتهام تجاوز زده بود)حقایق بسیار جالبی رو نشون میده.
نقل قول:

This report is the product of the firs t ever study, by the Crown Prosecution Service, of the number and nature of cases in volving allegedly false allegations of rape or domestic violence, or both. This is in many ways a trailblazing report, the first time we have clear evidence about the prosecution of this important issue. The report outlines the key findings of that review and the steps that we plan to take in response

نقل قول: Keir Starmer, the head of the CPS, said that the "mere fact that someone did not pursue a complaint or retracted it, is not of itself evidence that it was false" and that it is a "misplaced belief" that false accusations of rape are commonplace.[3] He added that the report also showed that a significant number of false allegations of rape (and domestic violence) "involved young, often vulnerable people
از 5,651 مورد شکایت تجاوز فقط 35 مورد یعنی 6 درصد، نادرست تشخیص داده شدند و از 111,891 مورد شکایت خشونت خانگی فقط 6 مورد یعنی 005% نادرست بودند.(به امار نچندان حدید اف بی آی خیلی نزدیکه،نه!؟) حتی جالبه که در همین جاهایی که شکایت "نادرست" تشخیص شده باز هم مواردی بوده که شخص قربانی چیزی جز مورد شکایتش شده بوده.
این آمار یک موسسه فمنیستی نیست،این آمار یک موسسه قضایی-پلیسی هست;)

پژوهش آقای کانین(اولین آمار شما) فقط 109 شکایت رو اون هم در یک منطقه کوچیک مورد مطالعه قرار داده بوده و جالب تر از همه اینکه انتقادی که به اطلاعاتش وارده:
نقل قول:Kanin, Lisak writes, took his data from a police department whose investigation procedures are condemned by the U.S. Justice Department and the International Association of Chiefs of Police. These procedures include the almost universa
واحد پلیسی که روش پیگرد و تحقیقاتش از سوی عالی ترین سازمان های پلیسی و قضایی آمریکا مردود تلقی شده!

البته اگر آمارهایی با نمونه آماری کوچیک تر و البته همچنان بزرگتر از آمارهای خودتون! :)) میخواید که نشون میده شکایات دروغین حتی گاهی کمتر از 6 درصد هم هستند به صفحه ویکی پدیا مراجعه کنید:
False accusation of rape - WiKi

در مورد انلیون پراجکت هم که نمیتونستید بیشتر از این در اشتباه باشید!:))حتی اگر آمارهای قدیمی و مشکل دار شما رو هم در نظر بگیریم هیچ چیزی در مورد تجاوزهای گزارش نشده گفته نشده،شده؟!:))

خب همچنان به پژوهش های نادرست، غیر اصولی و البته کوچیک! اعتماد میکنید یا میخواید حقیقت رو با آغوش باز بپذیرید!؟:))
[ATTACH=CONFIG]3353[/ATTACH]


پیرامون شکایاتِ نادرستِ تجاوز از سوی زنان، پژوهش‌ها بسیار نادر هستند و به سختی می‌توان پژوهشی قابل اتکاء در این مورد یافت. نکته‌ای حیاتی در مورد ِ پژوهش‌هایی که در این زمینه بدانها استناد می‌شود این است که به لحاظِ پروپاگاندای فمنیستی، حساسیتی ویژه در این مورد بوجود آمده، چنانکه کار تقریبا به آنجا رسیده که زنی موردِ عملِ تجاوز، کافی‌ست مردی را اشاره کند تا به عنوان متجاوز دستگیر شود. در برخی از این پرونده‌ها، به جای آنکه زنِ مربوطه ثابت کند که مردِ متهم به او تجاوز کرده، مظنون باید ثابت کند که متحاوز نبوده.

آری؛ در پژوهش‌ها آمده که تنها 6 درصد از شکایات تجاوز دروغین بوده. اما وقاحتِ فمنیستی زمانی عیان می‌شود که بخشی مهم از واقعیت پشت این پیراهن عثمان پنهان می‌شود؛ بخش مهم اینجاست که در این آمار تنها پرونده‌هایی که ثابت شده اتهامِ وارده دروغین بوده آمده؛ یعنی پرونده‌هایی که شواهد برای دروغ یا اشتباه بودنِ ادعا آنقد شفاف و قاطع بوده که قابل انکار نبوده. آنچه اما در این آمار نیست، تعداد پرونده‌های بی‌سرانجام است. پرونده‌های بی‌سرانجام :

Not proceed : پرونده‌هایی که شاکی یا مدعی، نمی‌تواند متشاکی را شناسایی کند یا از ادامه‌ی پرونده صرف نظر می‌کند یا سناریوهای متناقض ارائه می‌دهد و... این پرونده‌ها به یک رای قضایی واحد نرسیده‌اند:
نقل قول:Case did not proceed: This classification was applied if the report of a sexual assault

did not result in a referral for prosecution or disciplinary action because of insuf-
ficient evidence or because the victim withdrew from the process or was unable
to identify the perpetrator or because the victim mislabeled the incident (e.g.,
gave a truthful account of the incident, but the incident did not meet the legal

elements of the crime of sexual assault).

Insufficient information for classification : این هم که از نامش مشخص است پرونده‌هایی را شامل می‌شود که آنقدر داده در موردشان اندک است هتا قابل کلاس‌بندی کردن هم نیست :
نقل قول:Insufficient information to assign a category: This classification was applied if a

report lacked basic information (e.g., neither the victim nor the perpetrator was
identified, and there was insufficient information to assign a category).


اما از میانِ آمارهای مربوط به این دسته‌ها حقایقی که بیرون میزند از قرار زیر است :
ثابت شده که 5.9 درصد از پرونده‌ها ادعا و شکایت دروغین بوده‌اند.
پرونده‌های Not proceed شامل 44.9 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
پرونده‌ها Insufficient Information یا همان Unclassified شامل 13.9 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
و پرونده‌هایی که به اثبات جرم منجر شده‌اند شامل 35.3 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
source

یعنی 58.9 درصد از پرونده‌ها بی‌سرانجام هستند و نزدیک 6 درصد از پرونده‌ها هم ثابت شده که دروغین هستند و تنها 35.3 درصد از پرونده‌ها به سرانجام و اثبات جرم رسیده‌اند! اگر قرار بود ما نیز همچون فمنیست‌ها، بی‌شرمانه از پنهان‌سازی حقیقت بهره بگیریم باید اینطور می‌گفتیم: تنها 35.3 درصد از پرونده‌های تجاوز راست بوده‌اند!!!

اما یک تحقیق دیگر نیز هست که در آن با استفاده از آزمایش دی ان ای، 25 درصد از مظنونینی که در آستانه‌ی مجرم شناخته شدن بودند نجات یافتند:
نقل قول:
Every year since 1989, in about 25 percent of the sexual assault cases referred to the FBI where results could be obtained (primarily by State and local law enforcement), the primary suspect has been excluded by forensic DNA testing. Specifically, FBI officials report that out of roughly 10,000 sexual assault cases since 1989, about 2,000 tests have been inconclusive (usually insufficient high molecular weight DNA to do testing), about 2,000 tests have excluded the primary suspect, and about 6,000 have "matched" or included the primary suspect.1 The fact that these percentages have remained constant for 7 years, and that the National Institute of Justice's informal survey of private laboratories reveals a strikingly similar 26-percent exclusion rate, strongly suggests that postarrest and postconviction DNA exonerations are tied to some strong, underlying systemic problems that generate erroneous accusations and convictions.
البته این پژوهش تنها برای نشان دادنِ درستی آزمایش DNA برای اثبات جرمِ Rape بوده نه برای نجات قربانیانِ اتهاماتِ دروغینِ تجاوز. خوبی این پژوهش این است که هم تمامِ پرونده‌های موردِ مطالعه را با جزئیات ذکر کرده و هم اینکه نتایجِ آن توسط تقریبا تمام ایالات تایید شده و هم اینکه، همانطور که در نقلِ قولِ بالا می‌بینید 7 سال را شامل می‌شود. نکته‌ی مهم در این تحقیق این است که این 25 درصد تنها در مورد پرونده‌هایی‌ست که آزمایش DNA می‌توانست پرونده را به پاسخی برساند، پرونده‌هایی که در دامنه‌ی آزمایش DNA نبودند، یا قربانیانی که از آزمایشِ DNA سر باز می‌زدند و... را شامل نمی‌شود.

به یاد داشته باشید که در این قوانین شما اگر با زنی در حالِ مستی سکس کرده باشید و فردا او از شما شکایت کند که به او تجاوز کرده‌اید و به اشاراتِ او مبنی بر عدمِ رضایت توجه نکرده‌اید، به سادگی مرتکب تجاوز شده‌اید و محکوم خواهید شد...

یک نکته‌ی دیگر در اینجا این است که زنان قربانی تجاوز حمایت‌های بی‌نظیری را دریافت می‌کنند، مثلا دولت انگلیس برای زنانی که بدانها تجاوز شده باشد 11 هزار پوند جایزه می‌دهد!!! مردانی که قربانی اتهام دروغیِ تجاوز شده باشند باید مثل همیشه دست به خایه بمانند! این را مقایسه کنید با داستانِ سارا ریدی . او به اشتباه مجرم شناخته شد که داستان دروغین در مورد تجاوز به خود ساخته و پولهایی که ادعا میکرد از او دزدیده شده را خودش با این داستان دروغین ، پنهان ساخته؛ او 1.5 میلیون دلار برنده شد! اما وقتی مردی 9 سال به اتهامی دروغین به زندان می‌رود هتا حق شکایت از او گرفته می‌شود، چرا، به این دلیل:

نقل قول:
The Cowlitz County prosecutor says she won't charge a Longview woman who admitted she lied when she said her father raped her - sending him to prison for more than nine years.Prosecutor Sue Baur says charging Cassandra Kennedy might discourage girls from reporting sexual assaults
.


صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60