10-23-2013, 02:45 PM
Ouroboros نوشته: آیا به وجود عینی نژاد و جنسیت باور دارید یا آنها برساختههایی اجتماعی میپندارید؟ژنتیک یک دانش نوین و استوار است و بر این پایه ، بسته به دگرسانی ژنها، و
کراننمایی دانشیک که خودمان داریم، میتوان این دگرسانی را بسته به بزرگی
و کوچکی شان در واژه های تیره، گونه، نژاد و .. جای داد. برای نمو نه ما از
گونه هوموسپاینس هستیم و روشن است که مانند هر جانوری دارای زیرگروه-
هایی باشیم. تازه خود ما هم به همراه میمون ها و گوریل ها در یک گروه بالاتری
جای داده شده و با انها خویشاوند ژنتیک شمرده میشویم و سرانجام از انجا
که ریشه ی همه ژن ها یکسان است، همه ی جانداران در گروه زیندگان جای
میگیرند. روشن است که آدمی، سیمای بیرونی را برای کراننمایی واژه ی
"نژاد" برای بازتاب اینگونه دگرسانی ژن ها در هومن ها برگزیده است و برای
دگرسانی ها ی دیگر سیمایی و کارکردی ( مانند زایدن و نزاییدن) که انیها
هم باز از دگرسانی ژن ها ، مانند کروموزوم های X،Y میایند، هم واژه ی جنس
را برگزیده ولی به هرروی این فرایافت ها به دگرسانی های ژنتیک بر میگردد
که بیشتر از دیدگاه سیما و کارکرد رده بندی شده اند. زمانی که دگرسانی
ژنتیک میان دو تن کم باشد، و در سیما و کارکرد دیده نشود، برای آدمی هم
مهند نیست که آنرا در کراننمایی های خود بازتاب دهد. پس ما به این
بخش بندی هایی که بازتاب دگرسانی ژن ها هستند و در سیما و کارکرد
هم بازتاب می یابند، برای ساماندهی رفتار و دانش خود نیاز داریم، همچنان
که دانش را به چند بخش و رشته کرده ایم ولی در بیخ به یک جهان یگانه
مینگریم. برای نمونه من, برای یک فیزیکدان تنها یک پیکره پر از اتمها هستم،
برای شیمیدان، یک دستگاه زیستشیمیایی و پر از مولکول ها، برای دانش
مکانیک، یک پیکره با تنمایه ی چند کیلو یی که باید در ساختن آسانسور و ...
بشمار رود، برای پزشک، گردآیه ای از اندام ها و دستگاه های زیستی مانند
دستگاه گوارش و ... برای روان شانس یک ابژه ی روانشناسی که دارای
خودآگاهی و .. است و و برای دانشمند سرایداشتی، یک گسارنده و باژ دهنده
و .. ولی در بیخ من یک "چیز" بیشتر نیستم ، همه ی اینها باهم هستم .
•
پارسیگر