09-28-2013, 05:20 PM
sonixax نوشته: 6 - به نظرتان چه قدر از عمر جمهوری اسلامی مانده ؟!جمهوری اسلامی هم مانند هر سامانه ی زنده ی دیگر در روند دگرگونی و فرگشت است.
جمهوری اسلامی کنونی ، همان جمهوری اسلامی زمان خمینی دژخیم نیست، برای نمونه
او کشتارگر بزرگی بود و گروهاگروه مردم را به چوبه ی دار و تیرباران میسپرد، تازه از پشیتبانی
مردمی بیشتری هم برخوردار بود، چرا که مردم هنوز در تب واژگشت، گول این پیامبر دروغین
را خورده بودند، ولی این امام کنونی، تنها به زندانی کردن و شکنجه بسنده میکند و کمتر
کشتارگر است، چرا که مردم کمتری از و پشتیبانی کرده و نیروهای فراوانی از تنه ی رژیم
ریخته اند. پس از انیکه چند کشتار زنجیره ای کرد، همان همپالکی های پیشین شان، دست
همدیگر را رو کردند و اکنون هم میبینیم که هرگز ستیز درونی مافیایی اینها به این اندازه
روشن نبوده ( بگم ؟ بگم ؟ ). نیروهای سرمایه داری که خواهان بهره وری از پیوند های
بازرگانی و .. با جهان باختر هستند، از آنجا که سرایداشت باختر زمین و آمریکا ، توانا تر
و گسترده تر از جهان خاور ( روس و چین و ..) است، برای این سرمایه داران گیراست.
از سوی دیگر نمیخواهند به رنجبران درون کشور هم سزامندی و آزادی های بیشتری
بدهند که مبادا جنبش کارگری و آزادیخواهی بزرگی برپا شود. ولی گروه های سرمایه داری
کوچک هم هستند که سود های بیشتری از این خوان پرمایه میخواهند و برای همین با
گروه های سرمایه داران بزرگ، اندکی درگیرند، این ها از همان آغاز بگرد کسانی مانند
موسوی گردآمده بودند. اکنو ن به نگر میرسد که این خورده سرمایه داری با بخشی از
سرمایه داری ساختاوری و پیمانکاری ( سازندگان) به همراهی ای رسیده اند که باهم،
بهره ای بیشتر از سرمایه داران ترادادی و بازاری و نفتی نوین ( که کمترین پشتیبانی
مردمی را داشته و تنها استوار به سرنیزه اند) درخواست نمایند. این است که میتوان
گفت که مرگ امام کنونی، تیل پایانی بر جمهوری اسلامی، چنان که میشناختیم خواهد بود.
درست است که اسلام باز آموزه ی فرمانروایی (دکترین حکومتی) خواهد ماند ولی این
بیشتر و بیشتر در نمای بیروی خواهد بود و آهسته آهسته رنگ پریده تر خواهد شد.
هم اکنون هم بسیاری از همین ها، به فروافتادن نیروی ایدئولوژیک اسلام پی برده و
میکوشند میخ های دیگری برای آویزان شدن بیابند. مانند آویزان شدن از ایرانی گری
که احمدی نژاد در سالهای پایانی اش گوشه ی چشمی به همراه همپالکی اش که
از اسلام ایرانی ! سخن رانده بود. آنها همچنین، همچنان که در برابر آزادی دستگاه
ویدیو وادادند، در برابر کار گذاشتن ماهواره ها از سوی مردم، ناچار وادادند، در برابر آزادی
اندرتار و دیگر رسانه ها هم ناچار وا خواهند داد. چرا؟
چون اینها نه به مردم دادگری همبودین دادند و نه آزادی سخن. اگر چین کامیاب است
و هنوز میتواند رسانه هارا کنترل نماید، برای این است که به مردم دستکم بهزیستی و
دادگری بیشتر همبودین داده و با سوار شدن به خرسندی مردم از زندگی بهتر، توانسته
آزادی سخن و رسانه هارا کنترل نماید و اگر جهان باختر، دادگری همبودین بالایی نداده،
دستکم آزادی سخن داده که سوپاپی برای کاهش تنش ها باشد ولی در جمهوری گندوگوز
اسلامی، نه دادگری همبودین بوده و نه آزادی سخن و رسانه ها. این است که اینها
از انجا که در دادگری همبودین، ناشایسته و لاشخور بودند و پولی هم برای کاهش
تنش های زیستی نمانده، ناچار باید از رهگذر دوم که آزادی بیشتر سخن و رسانه ها
و اتمسفر سیاسی است، ( مردم ایران! ما سدای انقلاب شمارا شنیدیم) بیایند تا
تنش های درون شان کمتر شود، که این خودش درخواست های بیشتر مردم را به همراه
خواهد داشت و از انیروست که من میگویم که این روساخت "جمهوری اسلامی" دیگر
همساز با "زیرساخت" ان نیست و مرگ امام کنونی، که نماینده ی روساختانه ی
زیرساخت کهن است، به تکان خوردن روساخت و همراهی ان با زیرساخت نوین و
به رژیمی خواهد انجامید که شاید تنها نام جمهوری اسلامی را یدک بکشد ولی
دیگر جمهوری اسلامی راستین نخواهد بود.
•
پارسیگر