sonixax نوشته: مزدک گرامی این یک بند را بیشتر باز میکنید ؟ من دوزاریم نیوفتاد
ببینید، سرمایه داران اینجوری هستند که اگر از سوی نیروی چپ سهش بیم کنند،
روی فاشیستی خود را نشان میدهند و کشتار ها میکنند و سپس که چپ ها تار و مار
شدند، باز روی خوش به دمکراسی ( سرمایه داری) نشان میدهند چون میان خودشان
میخواهند آزادانه کار و بهرهکشی نمایند. پدید امدن فاشیسم در اروپا، یکی از پیامد های
ترس سرمایه داران از کمونیسم و پیشرفت آن از سوی شوروی بود.
لایه ی سرمایه داران ، هیچ پیمانی با اسلام یا جمهوری یا پادشاهی یا اهریمن یا
خدا یا گاوپرستی ندارند. آنها با هر جهانبینی و سامانه ای که بهره کشی آنها را
به بهترین روش فراهم نماید، سازگارند. در جنگ با چپ ها که میخواهند پولهایشان
را از دستشان بگیرند هم همواره با هم دوست هستند، به یکسان که چه ستیز
درونی بر سر بخور بخور با هم داشته باشند.
در روند واژگشت ١۳۵۷، نیروهای واژگشتی و چپ (دادخواه و سرمایه ستیز )
کوشا و فراوان بودند. یک واژگشت راستین این است که لایه های پایین فرمانروایی
را از لایه ها بالا بگیرند. ولی خب، سرمایه داران با همه ستیز درونی خودشان،
دلشان نمیخواهد که چپ ها فرمان را در دست بگیرند و در این یک نکته، همچنان
که گفتیم،با هم بسیار دوست و همراه هم هستند. درست است که در ١۳۵۷،
نوک سرمایه داری وابسته شاه، از میان رفت یا گریخت ولی دیگر سرمایه داران
بجای بودند ( مانند بازار و کارخانه داران ملی و ..) پس در آن زمان، سرمایه داران
ایران خود را دوباره سازماندهی کرده و کم کم با نمایندگانی چون عسگر اولادی
و هاشمی رفسنجانی و توکلی و .. نیروهای چپ اسلامی /توده ای تر را پس زدند
( بیشترشان را به جنگ فرستادند که کشته شوند!) و با سرکوب حزب توده ی ایران
و دیگر نیرو های واژگشتی ، چپ های اسلامی را نیز به گوشه گیری و خانه نشینی
راندند. با آمدن خامنه ای بار دیگر فرمانروایی راست ها و سرمایه داران دیگر استوار
شد و بخور بخور شگفت آوری از سوی آنان آغازید. این بیدادگری ها و رفتار های
توتالیتری مانند زورگویی برای حجاب وبار دیگر به بالا گرفتن جنبش های دادخواهانه
فرارویید و لایه های فرودست تر، اینبار به نام اسلام "سبز" و "بهبودگرا" و ..., خواهان
بهره وری بیشتری از این خوان دلارهای نفتی و .. گردیدند. اکنون در پی فروبند
( تحریم ) ها و گسترش نداری و بالا گرفتن تنش ها، یک گرایندی هست که کار
به شورش هم بکشد و سرمایه داران ناچار باشند با سامانه ی ولایت وقیح
خدانگهدار بگویند، ولی از انجا که نمیخواهند بار کار بدست چپ ها بیفتد، میتوانند
پرچم شاهزاده پهلوی را برافرازند که دوستی آمریکا را هم در پی دارد و هم انیکه
در ویر مردم، بویژه انهایی که " بیشینگان خاموش" نام نهاده میشوند و در رای گیری ها
یا نمیروند یا ناسازگارند، هنوز " زمان شاه" یک پندار نوستالژیک است که آنزمان
همه چی ارزان بود و همه خانه و ماشین داشتند و ... ، پهلوی هنوز خوشنام است
( بویژه پس از کشتارهای اسلامیست ها که رژیم شاه و ساواک را روسفید کرده و
از یاد ها فراموشاندند) و میتواند نیرویی را پشت سر خود گرد بیاورد و بویژه پشتیبانی
ایرانیان آمریکا و برون مرز را در پی دارد که با سرمایه های خود به ایران سرازیر خواهند
شد، شانسی پوپولیستی برای لگام زدن دوباره به نیروهای مردمی چپ راستین دارند
و میشود یک جمهوری/پادشاهی ملی-اسلامی "دمکراتیک" به مدل ترکیه پدید
بیاورند که فرگشت و ویرایشی از همان رژیم پیشین خواهد بود. چنین رویداد هایی
در تاریخ نمونه دارد، برای نمونه یک شاهزاده سیهانوک نامی بود که رفت و برگشت،
یا در انگلستان، الیور کرامول، رهبر پارلمان انگلیس ، در ستیزی با شاهدوستان،
چارلز یکم پادشاه انگلیس را گردن زد ولی پس از کرامول، پسر همان شاه از سوی
بزرگان انگلیس دوباره به پادشاهی رسید، یا لویی شانزدهم و هفدهم را نیروهای
واژگشتی فرانسه کشتند ولی پس از چند دهه، پس از شکست ناپلئون، لویی هیژدهم
دوباره بر سرکار آمد و فرانسه دوباره پادشاهی شد، یا در اسپانیا، ژنرال فرانکو، برای
جلوگیری از کمونیستی شدن اسپانیا، فاشیسم را رو کرد و پس از کشتارهای فراوان،
رژیم فاشیستی خود را بر پا کرد ولی پس از مردنش، سرمایه داران دوباره پسر شاه
پیشین، همین خوان کارلوس را شاه کردند. پس همچنان که گفتم، پس از این سالهای
سرکوب چپ ها و واژگشتیها، سرمایه داران میخواهند به روند "نورمال" برگردند و
آسوده پول درآورده و در لوکس و ناز بسر برند، از داد و ستد با آمریکا و جهان باختر
سود های سرشارتری ببرند وفرزندانشان را آسان به آمریکا و کانادا و بفرستند و ...
اینجوری هم مردم ایران از سرنگونی ولایت وقیح " شاد" میشوند و هم اینکه
سرمایه داران بهرهکشی خود را از دست نمیدهند.
•
پارسیگر