دفترچه

نسخه‌ی کامل: صندلی داغ - مزدك بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Dariush نوشته: حلا ولی پرسشم این است که دانش مزداهیک‌تان در چه حد است؟ همآورد می‌طلبید آ
از مزدائیک، "فمن یعمل " سردر میاورم، ولی نمیدانم چرا بایستی درخواست هماورد بنمایم؟
شما که امروزه میتوانید هر پرسمان مزدائیک را از همین اندرتار پاسخ بجویید ! و اگر فردیدتان
این است که من برای نمونه "گمان پوانکاره" را پایور کنم، نه این را به شما دوستان جوان وا مینهم!

پارسیگر
نقل قول:درود بر مزدک خردمند

چندی پیش بحثی بین دوستان مطرح شد که موضوعش درباره ی تربیت کودک سالم با/بدون پدر و مادر بود.

خلاصه ی مطلب رو اگر بخوام بگم این بود که تعدادی از دوستان معتقد بودند با پیشرفت های دهه های اخیر و وجود کودکستان و روانشناس کودک و امکاناتی از این قبیل, دیگر لازم نیست که برای تربیت سالم و بوجود آوردن یک فرزند نرمال (از این هایی که باعث افتخار خانواده میشن!)لازم نیست پدر و مادر مثل قدیم ها زیر یک سقف با هم زندگی کنند. و میتونن بعد از 3-4 سال بعد از تولد کودک از هم طلاق بگیرند!

آن طرف بحث هم عده ای دیگر از دوستان مدعی بودند که وجود پدر و مادر برای تربیت یک کودک سالم لازمه و اینکه پدر و مادر کنار هم شاهد رشد کودک باشن لازمه برای اینکه در آینده اون کودک, به یک فرد موفق و مفید برای خودش و جامعه تبدیل بشه!

هر کدام از دوستان هم دلیل های خاص خودشون رو داشتند.

مایل هستم نظر شما بزرگوار رو بدونم

سوال من رو پاسخ ندادید
Reactor نوشته: سوال من رو پاسخ ندادید
با پوزش.
سخن شما درست است، از نگرگاه پداگوژی، کودک تا همان ۳-۴ سالگی نیاز بایسته به
نزدیکی زادآوران و بویژه مادر دارد و پس از آن نیاز او کاهش می یابد و برای همین هم
میتوان کودک را از از همان سالها به کودکستان فرستاد. در اینجا اگر پدر و مادر میخواستند
و میباست که همدیگر را رها کنند، گرفتاری بزرگی برای کودک نمیشد ولی با انیهمه برای
سالهای پسین تر هم بودن اینها برای کودک/نوجوان سودمند است. چرا که آمار نشان میدهد
که کودکانی که سرپرستی دارند، در آموزشگاه ها، برجسته تر میباشند. تازه در میان آنها،
کودکانی که پدر و مادر دانش آموخته دارند، بازهم برجسته ترند. بیگمان برای شما هم پی
آمده که در انجام کارهای دبستان، به او یاری کرده و برای نمونه یک پرسمان هندسه و
مزدائیک را برای او گشوده باشید. از سوی دیگر در کشور های باختری، جدایی پدر و مادر
برابر با جدایی آنها از فرزندان نیست و آنها برای نمونه در پایان هفته، کودک را به خانه ی
یکی از زادآوران میبرند و یا گاه باهم به جایی و به راهی میروند.

پارسیگر
Ouroboros نوشته: نظرتان درباره‌ی قضیه‌ی اوکیشیو چیست؟ آنرا چگونه پاسخ می‌دهید؟
هنوز کسی پیدا نشده که بتواند مارکس را در هم بکشند!
پاسخ این داستانرا هم پیش از من داده اند:
کارکِدی، فاستر و دلایل بحران | مجله هفته
https://sites.google.com/site/radicalper...omthegrave
Ouroboros نوشته: نظرتان پیرامون انتقاد لودویک فون میزس به اقتصاد سوسیالیستی چیست؟
این کارگزار سرمایه داری هار "لیبرال" که هرگونه دست دولت را در سرایداشت ناروا میشمرد
( که اکنون هم گندش درآمده!) هم بیخود میگفته است، چرا که "بها" یا همان کار نیازین برای
بنمایه هارا نباید به بایستگی از روی بازار دانست، بساکه میتوان با برآوردی نخستینی و چرخه ی
خورد و بازخورد ( feedback -circuit ) به آن دست یافته و در شمارگری ها بکار بست.
[ATTACH=CONFIG]2729[/ATTACH]



(رسیدن به ایستار ترازمند در پی کوش و ایرنگ در چرخه ی بازخورد)
[ATTACH=CONFIG]2730[/ATTACH]
سامانه ی چرخه ی خورد و باخورد، هم اکنون در سامانه های سیبرنتیک هم برای بهسازی
خود، از راه به شمار آوردن برونداد ها ( output ) در رفتار پسین در چرخه ی پسین داده-پردازی
است. از بیخ، این روش و این سامانه، روش فرگشتی طبیعت هم بوده و هست.
---
برای همین هم سرایداشت و برنامه ریزی های شوروی و کمونیستها بسیار کارآمد بود و با همه ی
کارشکنی ها و فشار های جنگ سرد و جنگ ستارگان و باز کردن جنگ های فرسایشی پروکسی
در نیکاراگوئه و آنگولا و اتیوپی و موزامبیک و ... .. توانست ایستار اَبَرکشوری را بدست آورده و نگاه
دارد. بهایی هم که جهان باختر برای شکست شوروی پرداخت و نیز هنوز بر دوش سدها میلیون
کارگران بدبخت از شیلی گرفته تا نوک آفریکا و خاورمیانه و ... سنگینی میکند، از انیرو بسیار
بسیار بالا بود و یکی از انگیزه هایی است که امروزه این سرایداشت بهره کشانه لنگ میزند
و اینکه بازهم باد در بادبان چپ ها میوزد!




پارسیگر
با سپاس از پاسخ شما گرامی

مایل بودم نظرتان را درباره ی موضوعات زیر نیز بدانم:

1. پرده ی بکارت
2. مهریه
3. کار زنان بیرون از خانه
4. سکس آزاد
5. فمنیست
6. برابری حقوق زن و مرد
و انقلاب(هر شکلی از آن)
و حقوق حیوانات

عذر میخواهم اگر طولانی هست.
شاید سوال های بیشتری نیز مانده باشد.
مزدك بامداد نوشته: از مزدائیک[1]، "فمن یعمل " سردر میاورم، ولی نمیدانم چرا بایستی درخواست هماورد[2] بنمایم؟
شما که امروزه میتوانید هر پرسمان[3] مزدائیک را از همین اندرتار[4] پاسخ بجویید ! و اگر فردیدتان
این است که من برای نمونه "گمان پوانکاره" را پایور[5] کنم، نه این را به شما دوستان جوان وا مینهم!
خیر گرامی، از این جهت گفتم که به هرحال مساله‌های مزداهیک به گونه‌ای، معمای ذهنی نیز محسوب می‌شوند و بازی کردن و کلنجار رفتن با آنها خوشی‌آور است. گفتم شاید شما هم در این مورد با من همسو هستید و تمایل داشته باشید با چند مساله‌ در این مورد خود را بیازمائید. اگر نه که هیچE306
Dariush نوشته: خیر گرامی، از این جهت گفتم که به هرحال مساله‌های مزداهیک به گونه‌ای، معمای ذهنی نیز محسوب می‌شوند و بازی کردن و کلنجار رفتن با آنها خوشی‌آور است. گفتم شاید شما هم در این مورد با من همسو هستید و تمایل داشته باشید با چند مساله‌ در این مورد خود را بیازمائید. اگر نه که هیچE306

آری دوست گرامی، همچنان که دوست فرهیخته ی ما MEHDI ،
جستار " چیستان های شترنگ" را پدید اورده، شما نیز میتوانید
جستاری بنام چستان های مزدائیک پدید بیاورید که دوستداران
این فرهشت، در ان هنباز شوند.


پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: هنوز کسی پیدا نشده که بتواند مارکس را در هم بکشند!
پاسخ این داستانرا هم پیش از من داده اند:

«نابود» نمی‌کند اما ورزش خوبی برای ذهن است.
پاسخ کلیمن پایان ماجرا نیست، بلکه بحثهای بسیار هیجان‌انگیزی را براه انداخته که هنوز در جریان است(خصوصا میان او و دیوید لیبمان، که هر دو هم مارکسیست هستند). حداقل متصور، حتی با پذیرش نقد کلیمن آنست که قضیه‌ی اوکیشیو باعث می‌شود بتوان شرایطی در اقتصاد کاپیتالیستی بوجود آورد که از تضاد ذاتی مارکس مبری باشد(مثلا شرایطی که در آن همه‌ی سرمایه‌داران در توطئه‌ای مشترک قیمتها را بطور کاملا مصنوعی تعیین می‌کنند و از این طریق تداوم افزایش سود را تضمین می‌کنند؟).
Reactor نوشته: با سپاس از پاسخ شما گرامی
مایل بودم نظرتان را درباره ی موضوعات زیر نیز بدانم:
1. پرده ی بکارت
2. مهریه
3. کار زنان بیرون از خانه
4. سکس آزاد

این ها تنها در همبود هایی که زنان همچون کالا خرید و فروش میشوند،
که اکنون بیشتر همبود های اسلام زده هستند ، روا هستند. برای نمونه
دوشیزگی یک جور باندرول است که در روی بسته های سیگار و باده هم
میتوان دید که نشان بدهد کسی از این بتری ننوشیده و "دست دوم" نیست و ...
اگر در همبودی، زنان سزامندی شهرمندی و شهروندی یکسان با مردان
داشته باشند، از دید سرایداشتی و فراهم سازی زیستی ، به مردان
(پدر، شوهر، برادر) وابسته نباشند، نیازی به خود فروشی قانونی
( عقد اسلامی یک پیمان نامه ی خودفروشی است که در آن زن به
عربی میگوید که خود را به بهای چنین و چنان به تو گا.. یاندم و مرد
هم میگوید که این بده‌بستان را "پذیرفتم". از آن پس دیگر افسار زن
در دست شوهر است که جنس را خریده. کتکش هم میتواند بزند،
یا هتّا او را بکشد، اگر جنس از این پیمان نامه سرپیچی نماید!) نیست
ولی در همبود های پیشرفته ی جهان که چنین نیست، دیگر
دوشیزگی هم از "ارزش" می افتد و زنان و مردان میتوانند با
هرکسی کزو خوششان امد و او هم خوشش آمد، دوست بشوند و ...


پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40