MEHDI نوشته: سلام جناب مزدک بامداد.
دیدگاه شما در مورد بخشش و انتقام چیست؟ در بعد زندگی روزمره به آن نگاه کنید. کسی به شما تیکه می اندازد یا حرف بی ربطی می زند شما چطور واکنش نشان می دهید؟ اگر فرصت به دست بیارید حال کسی رو که حال شما رو گرفته می گیرید یا نه؟ باید چکار کرد؟ از طرفی دم از بخشش می زنند(منظورم بخشش از موضع قدرت است.) از طرفی هم نیرویی درونی شما را فرا می خواند که لهش کنید و قدرت خود را به رخش بکشید. باید چطور با این احساس برخورد کرد؟
درود بر شما، سرکار مهدی
بخشایش و کین ورزی هرکدام در جای خود و یک یا چند رهگذر ویژه کاربرد دارند.
یک رهگذر بخشایش این است که کسی باشما دشمن است و با شما در ستیز،
ولی این دشمنی اش یک گناه نیست، یک هماوردی است. برای نمونه بر سر یک
زن یا جایگاه دیوانی و ... یا نمونه ی دو کشور و دو پادشاه که با هم میجنگند و
سرانجام یکی پیروز میشود. اگر بینگاریم که هیچ تبهکاری جنگی نشده و هردو
جوانمردانه جنگیده اند، کشور و پادشاه پیروز بایستی بخشایش را بکار گیرد و
مردم شکست خورده را کشتار ننموده یا برده نسازد ،. این بخشایش، بسود
بهزیستی و فرازیست ژن است و اینگونه، این دو تیره ، در پی این بخشایش
بزرگوارانه ، به دوستی و نزدیکی و بزرگی دست پیدا میکنند و اگر به وارونه،
یک کینه و جدایی و بدبختی دیرنده بجای می ماند ، درست مانند میان ما
و تازیان، چرا که تازیان پس از پیروزی ، پدر مارا درآورده و مادر مارا به کنیزی بردند!
ولی نمونه ی وارونه، نورمان ها انگلیس را گرفتند ولی ساکسونهارا کشتار
و آزار نکردند و با هم کشور آنگلوساکسون را که از پیش هم نیرومند تر بود
ساختند. آمریکا آلمان را گرفت ولی مردم را مانند بار پیش زیر فشار نبرد و
از آنها مانند جنگ جهانی یکم، تاوان جنگی نگرفت ( به هر انگیزه) و این به
آبادی آلمان و دوستی این دو کشور انجامید. یا برای نمونه کوروش بابل را
گرفت و بجای برده گیری، برده هاراهم آزاد کردو تا اکنون هم یهودیان از
ایرانیان سپاسگزارند و برای نمونه در جنگ ایران و عراق یواشکی به ما یاری
رساندند ( فرستادن جنگ افزار با داستان مکفارلین، یا بمباران سازه های
هسته ای صدام و ..) پس یک کار خوب و یک بخشایش، هزاران سال
دوستی و نیکی را پدید میتواند بیاورد. در زمینه کارهای سیاسی ،
اینگونه بخشایش ها بر شکست خوردگان رواست و روادشت و
مردم سالاری و سزامندی کمینگان هم همیجنوری پدید آمده است.
از او باژ بستان و کینه مجوی
نگه دار او را همی آبروی .
فردوسی .
رهگذر دوم بخشایش این است که کسی ایرنگی را ناخواسته و
لغزشمندانه انجام داده باشد. در دادگاه هم پادافره "قتل غیر عمد"
برابر با "قتل عمد" نیست ( دستکم در کشور های پیشرفته و هومنی
و نه در قانون اسلام گندو). برای نمونه کسی پای مرا در اتوبوس لگد
کرده باشد و انگشتم شکسته باشد، خوب اینجا، او پوزشی میخواهد
و من بخشایشی میکنم، گرچه میتوانم کار را به دادگاه هم بکشانم.
گر پوزش نکو باشد ز کهتر
نکوتر باشد آمرزش ز مهتر.
ویس و رامین
یا یکی در ایران با ماشین من برخورد میکند و زیان و هزینه بالا می آورد،
من میبینم که یارو خودش بینواست، اینجاست که میتوانم ببخشایم ،
گرچه میتوانم پدرش را هم دربیاروم . (اینجا برای دلداری خودم هم
میگویم که چه خوب که خودم آسیب ندیدم !) خوب، این گونه بخشایش
هم بسود فرازیست بهینه ی ژن است، چرا که شما که دارا هستید
با چند میلیون زیان از میان نمیروید و آن ندار هم به خاک سیاه نمیافتد
که کلیه اش را بفروشد به من بدهد. از سوی دیگر من با روا کردن این
بخشایش و این جوانمردی در همبود، زمینه را برای فرزندان خود و
دیگر هومن ها فراهم میکنم که اگر یک فرزند من هم بینوا شد و یک
لغزشی کرد، این جوانمردی رواشده در همبود، او را از نابودی برهاند.
پس در این رهگذر هم بخشایش خردمندانه است.
ببخشای بر مردم مستمند
ز بد دور باش و بترس از گزند
فردوسی
رهگذر دیگر که کینه توزی بایسته و شایسته و بخشایش نایسته است
این است که کسی یا گروهی دست به گناه ( که در دید من هر کاری
است که به بدروزی و بدزیستی بینجامد) با خواست و آگاهی زده، دزدی
و دست درازی (تجاوز) و کشتار نموده باشد. در چنین جایی، بخشایش
و آمرزش ، بزیان فرازیست است، چرا که تبهکاری و تنهکاران را روایی و
امید بر پادافره ندیدن میدهد و آنها را گستاخ می سازد. هتّا اگر دزدی
در دزدیدن چیزی کامیاب نشده باشد هم باید دستگیر و پادافره شود.
( گرچه در اینجا هم پرسمان این است که گناه دزدی او تا چه اندازه
برروی دوشهای او و چه اندازه بر روی سامانه ی همبودین و رهبران
کشور است که این پرسمانی جداست و پیوندی به بایستگی گوشمالی
ندارد.) پس نمیشود که یکی دیگری را از روی آز و .. بکشد و سپس
که گیر افتاد، لابه کند که مرا ببخشایید! این را باید پیشتر می اندیشید.
چنین کسی را باید تا پایان زندگی اش زیر پیگرد برد تا تبهکاران و
هومن ستیزان هرگز خواب آسان نداشته باشند. برای همین هم بزه های
دیگر، به زیر پرده ی بخشایش " گذشت زمان" میروند ولی کشتار و
گناهان هومن ستیز، مانند گناهان جنگی و ،، بخشودگی ندارند.
نکویی بابدان کردن وبالست
ندانند این سخن جز هوشمندان
ز بهر آنکه با گرگان نکویی
بدی باشد به حال گوسفندان
سعدی
رهگذری دیگر که بخشایش نارواست، بخشایش در گاه ناتوانی است.
برای نمونه شما دستتان به ستمگر و گناهکار نرسد و بگویید که او را
میبخشایم ! بخشایش باید همواره از آستانه ی پیروزی و چیرگی و
زمانی که سرنوشت آن دیگری در دست شماست انجام پذیرد یا
نپذیرد. برای همین ، کسانی که نمونه وار میگویند که بیایید هم
اکنون دیگر گناهان و ددمنشی های جمهوری اسلامی را ببخشاییم
و کینه هارا فراموش کنیم و آینده ی آرام ! بسازیم، دشمن فرازیست
و همکار ستمگران و خود از مردم ستیزان اند.
کنون جنگ با چشم گریان کنم
جهان چون دل خویش بریان کنم
[رستم در کین سیاوش]
فردوسی
MEHDI نوشته: ..هم نیرویی درونی شما را فرا می خواند که لهش کنید و قدرت خود را به رخش بکشید. باید چطور با این احساس برخورد کرد؟
باید با نیروی درونی خرد این نیروی درونی را که گاه میتواند
کارساز هم باشد، سرکوب نمایید و بدین بیندیشید که رفتار
فرامنشی برای این خردمندانه است که شاید به خود شما هم برگردد.
چنین است آیین چرخ درشت
گهی پشت زین و گهی زین به پشت
فردوسی
•
پارسیگر