دفترچه

نسخه‌ی کامل: صندلی داغ - مزدك بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Anarchy نوشته: مزدک عزیز طبق قانون صندلی داغ شما باید ابتدا جواب تمام سوالات پست اول رو بدید و بعد از اون جواب سوالات دوستان رو !!

E032
پوزش! من اندکی هم آنارشیست هستم و این هرج و مرج از آنجاست!
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
Russell نوشته: 7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
"نمی توان از وحشت کار و کوشش، به سرنوشت تلخ تسلیم شد"
[ATTACH=CONFIG]2433[/ATTACH]
هُناینده ترین کس در زندگی من ، احسان طبری بود.
من از جوانی برآن شدم که مانند او باشم، او نه تنها
ادَبـْـوَر و هنرمند و چامه سرا بود، فیلسوف و دانشمند
و هومن گرای و مهربان و والامنش نیز بود، کمتر کسی
میتوان یافت که این همه خوبی و والایی در او یکجا گرد آمده باشد.
بسنده بود که پای سخن وی بنشینید تا فریفته ی او گردید،
(اگر مغزتان از بیخ بدست آخوند تباه و گندیده نشده باشد)


*
هناینده = اثر بخش
هنود/ هنایش = اثر
پارسیگر
Russell نوشته: 8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کرده‌اید؟ اگر بله، توضیح بدهید.
از آنجا که در جایگاه یک چپگرا، میدانم که با مردن آدم ها، سامانه های چندان دگرگون نمیشوند،
و از آنجاییکه جانشین یک آدم بد میتواند بدتر هم باشد ( چون بدی و خریت مرز ندارد!)، آرزوی راستین
مرگ کسی را نداشته ام، ولی باید خستو شوم* که از اینکه لاجوردی، آن شکنجه گر روانی را کشتند،
شادمان شدم چون سیگنالی بود که به همه ی ستمگران که :
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات!


*خستو شدن = اعتراف کردن


پارسیگر
Russell نوشته: 9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
هوداد* زندگی هومن در روند فرازش بوده و هست. هم زندگی و هم مرگ او.
اکنون، کاریاری درمانی که شما از آن برخوردارید، از آنچه که ژول سزار
یا هتّا کـِیسَر ویلهلم آلمان ، برخوردار بودند بیشتر است.
مانند گذشته هم در گاه پیری دچار گرگ بیابان و خانواده ی نامهربان
نیستیم و در خانه ی سالمندان، در پی بیمه ی بازنشتگی و از کارافتادگی،
( که دستاورد رزمندگان کارگری است) پایان زندگی را به آسانی سپری میکنیم.
اکنون دیگر کمتر کسی میتواند آزادی ها و سزامندی های هومنی را به زیر
پرسش و سرکوب ببرد و اگر چنین کند، داغ ننگ بر پیشانی اش نهاده میشود.
امروز نام کسانی چون اسپارتاکوس، مزدک و بابک، چه گوارا و .. به والایی و نیکی
برده میشود، کسانی که پیشتر ها شورشی و پدرسوخته و ... نمایانده میشدند.
...


*
هوداد= کیفیت
فراز/فرازش = صعود
فراز و فرود = صعود و سقوط
کاریاری= service

پارسیگر
Russell نوشته: 10. کدامیک از این دو را دستاورد مهم‌تری برای بشر تلقی می‌کنید: هنر، یا دانش؟
هنر همواره بوده و زندگی آدمی را زیباتر کرده ولی دانش روندی فرازنده است که برای
ما شایایی و شایندگی بهزیستی بالا را پدید آورده است و هتّا به هنر نیز زمینه های
تازه را برای رُستن داده و فراهم کرده است. برای نمونه هنر سینما که اکنون بسیاری
از آن بهرمند هستند و زندگی شان را زیباتر کرده، بی دانش و فند، شدنی نمیبود.

پارسیگر
Russell نوشته: 11. آینده‌ی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه می‌بینید؟
--جهان--
جهان هومنی گرچه در نگاه کلان، در روند فراز است ولی این فراز رجگون (linear) نیست و از فراز و فرود های
کوچکتر ساخته شده(image). ما میدانیم که پس از زمانه ی تلایی یونان و روم باستان که فلسفه و دانش و ..
بازارگرمی یافت، زمانه ی سیاه دین مسیحی/ اسلام پدید امد و سده ها گذشت تا از دل آن، باز روزگار بهتری,
در پی باززایی (رنسانس) فرهنگی و دانشیک و فلسفی پدید بیاید. سپس فئودالیسم در پی واژگشت(revolution)
فرانسه بر افتاد و پس از آن، زمانه سیاه سرمایه داری (کاپیتالیسم) نخستین پیش آمد که به جنگ های
جهانی و پر مرگ و میر انجامید و از دل این بدبختی ها، بار دیگر زمانه ی آزادی و بهره مندی ( از ترس
کمونیستها و در پی رزم های کارگری و روشن‌ویری* ..) برخاست. اکنون چنین بدید میرسد که با کنار
رفتن چپ ها، بار دیگر، بهره‌کشان خود را برای برخوردی جهانی در جستجوی سروری و بنمایه های
بهره‌کشی آماده میکنند و به همراه آن، بار دیگر آزادگان پرچم خود را برخواهند افراشت.

[ATTACH=CONFIG]2434[/ATTACH]
--- ایران---
از آنجایی که سیاست روساختی است که برروی پایه های سرایداشت( که زیرساخت است)، استوار شده،
و از آنجا که سرایداشت کشور ما بر روی یک فراورده= نفت است و مردم در بدست آوردن آن رُل بزرگی بازی
نمیکنند، سرنوشت ما همواره این است که این سرایداشت آژگاهی و تکدست، فرمانروایایی آژگاهی و تکسالار
را پدید بیاورد که با پول نفت، که در برابر آن، پاسخگوی مردم نیستند، بر آنان فرمان و تازیانه‌بـِرانند. از اینرو اگر
این فرمانروایان اسلامی مافیایی هم بروند، با گرایندی بالا، بازهم پس از یک چند سال آزادی نیم بند، بار دیگر
گروه مافیایی /تکسالار دیگری پدید خواهند آمد که مانند گذشته ، با یاری سرنیزه، فرمان خواهند راند، تازمانی
که یا نفت پایان گیرد یا دیگر فروش آن شدنی نباشد. ( هرگاه پول نفت کم شده، در پی بهای پایین آن یا از
ناتوانی در فروش آن در پی فروبند( تحریم) ها، ناگاه شیر آب "آزادی " کمی بازتر شده و سخن از گفتگوی
تمدن ها و امید و تدبیر! پیش آمده)


*روشن‌ویری= روشنفکری
فراورده = product (محصول تولیدی)





پارسیگر
Russell نوشته: 12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جانتان را به خطر بیاندازید؟
آری، همه ما دیر یا زود میمیریم، بویژه پس از گذشتن از میانسالی، که دیگر زندگی ما
به هرروی ارزش طبیعی ندارد و ژن ها فرمان مرگ را داده اند، چه بهتر که در برابر بهزیستی
فرزندان و آیندگان ، بمیریم تا در خانه سالمندان، از پیری ! در کندوی زنبور ها هم گروهی
از زنبور ها تنها و تنها برای جنگ و مردن در راه فرازیست کندو پدید آمده اند.

پارسیگر
Russell نوشته: 13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟
زمانی که این توانایی به من داده میشود که جان دیگران را به سیج بیندازم
( برای نمونه رهبری را بدست من داده یا دگمه ی یک جنگ افزتار توانمند و ..) ،
پس طبیعت در این راه با من همراه بوده و من باید با نگرش به سود و زیان اینکار،
داوری کنم که چگونه و جان چند تن (و خود) را ریسک کنم. بزبان ساده:
نباید مفت جان باخت، یا جان دیگران را مفت به میدان افکند بساکه روشی را برگزید
که بیشتین سود را برای بهزیستی هومنی داشته باشد.
آریو برزن هم جان خود و ۴۰۰۰ تن سپاه ایران را در برابر اسکندر به مرگ افکند
تا ارزش راستی و پیمانداری ( وفاداری) پابرجا بماند.

پارسیگر
Russell نوشته: 14. آیا مذهب و دانش را آشتی‌پذیر می‌دانید؟
نه، دین ( که با خدا و فرایافت های پایورناپذیر* فرامادی و ..، سروکار دارد) هرگز با
دانش ( که با آروین و آزمون و ماده و گیتی سروکار دارد) آشتی نمی پذیرد.
از این گذشته، دین یک ابزار ساستاری برای زورگویی به دیگران و سروری بر آنان است
ولی دانش از آنجا که وابسته به ویر هیچکس نیست و بازتاب فربود های جهان است،
نمیتواند ابزار ساساتاری و ساختن گروه و حزب سیاسی باشد. به زبان دیگر :
آستان دانش بارها بالاتر از دین و گوهری پاک است.



*
پایوری ناپذیر = غیر قابل اثبات
آزمون ناپذیر = غیر قابل امتحان
آروین ناپذیر = غیرقابل تجربه
فرامادی = ماورایی / ماوراء ماده
ساستاری= سیاسی
پارسیگر
Russell نوشته: 15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟
سیاست همان نبرد بر سر بنمایه های زیستی است: چه چیزی به من برسد و به تو نرسد .
برای همین نبرد بهانه ها و جهان بینی ها ساخته و پرداخته و گاه بافته میشود. ولی ما میتوانیم
در پیروی از خرد، مرگ و میر و بدبختی های برآمده از این نبرد را کاهش دهیم، با کارهایی مانند
کنترل زادو زای، بالا بردن آگاهی و پیشرفت ساختاوری ( صنعت) و دانش و فند+ گفتگو یا
دستکم جنگ سرد بجای جنگ گرم. برای نمونه، گزیدمان ( انتخابات) خودش روشی است
برای رسیدن به پیروزی بی جنگ گرم و در همان زمان، این امید را برای شکست خوردگان
نگه میدارد که زمانی هم آنها پیروز شوند. برپا داشتن امید به بهروزی و پیروزی و بخش کردن
دادگرانه ی بنمایه ها، بی اینکه برابری ساختگی را بخواهیم پدید بیاوریم، میتواند به یک
اتمسفر سیاسی درست و کم زیان بینجامد.

پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40