دفترچه

نسخه‌ی کامل: صندلی داغ - مزدك بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Aydin نوشته: 2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید
رفتن به گورستان و یاد کردن گرامیان و دلبندان جان سپرده، نیازی به خدا باوری ندارد، بودایی ها
و بیخدایان دیگر هم آیین هایی در این زمینه دارند. رفتن شما به سر گورها تنها برای خودتان و
برای آرامش روانی خود شما و یاد کردن از درگذشتگان است ، چه باخدا و چه بیخدا باشید.
تازه از انجا که ما نگران نیستیم که آن گرامیان اکنون در دوزخ الله دارند کباب میشوند، چنانکه
گویا سرنوشت بیشینگان هومنی است که شیعه اثنی عشری پیرو ولایت وقیح نیستند، یک بار
این چنین هم از روی دوش ما برداشته میشود. اگر هم بهشتی بوده باشند بازهم نگران نیستیم
که همنشین اخوند های پشمالود و خلخالی و محمد دزد و علی آدمکش تازی میباشند!!
روی همرفته بسیارسبک دل تر از همتایان خدا باور و خداترس(!) خود هستیم که سراسر
زندگی با نام خدا بدبختی آفریده اند و که تازه در توبه ! هم برآنان باز است که گندکاری
هاشان مالیده بشود! یک بار دیگر که از دوش ما برداشته شده، نیایش، آنهم این فاتحه خواندن
خنده دار است که گویا یارو را در جهان دیگر یاری خواهد داد و تازه در خود دین هم با دادگری
خدایشان در ستیز است!


پارسیگر
Aydin نوشته: گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟
Aydin نوشته: اگر پروانه بدهید من هم چند پرسش داشته باشم.

1- شما آئین و بزرگداشت مردمان کدام کشور را نسبت به درگذشته گان می پسندید ؟
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید ؟
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
5-باور برخی انسانها به یک نیروی برترِ انگارین (در جایگاه خدا) را چگونه تفسیر می کنید ؟ خدای آنها هیچ نماینده و خواسته ای ندارد.آیا تاکنون حسرت داشتن آرامشِ افیونیِ بی زیان این دست از انسانها را داشته اید ؟ (به ویژه به هنگام پیری )

اینها که همه سر جایشان است !!!!
مزدك بامداد نوشته: اکنون دیگر برخی چپاولگران ، با ترفند و کژبرداشت از این رهگذر[3]، دیگر شورش را
درآورده اند و شما نمیتوانید هتّا یک فرتور[4] را در جایی بگذارید بی اینکه همواره در
بیم باشید که یکی بیاید و شمارا دادگاهی نماید. بویژه ، آنگاه که شما چیزی را که
از ان دیگران است، به فروش نمیرسانید ، مانند موزیک یا فیلیمی که فروبار[5] میکنید
و خودتان میگسارید[6] ( و به دیگری نمیفروشید)، نباید دچار گرفتاری شوید و باید در
اینجا راهی پیدا شود که بسته به شمار فروبارها، کمپانی های اینترنتی و رسانه[7] ای
یک بخشی از درآمد خود را به این سازنده ی مهادین[8] ، بسپارند و بدینگونه بار را
از دوش گسارنده پایانی ، دستکم از این راه، بردارند.

تنها به فروختن نیست که !
آنهایی که فلان موسیقی یا فلان فیلم یا فلان کتاب را در تورنت و P2p و ... Share میکنند هم آن را نمیفروشند ولی دارند میزنند پدر صاحبِ مالک آن را در میاورند .
یا بسیاری از عکسها را افراد در وبسایتِ تجاری خود یا بنر ها و ... استفاده میکنند ! آنها هم آن را نمیفروشند . یا فرد عکاس پدرش درآمده برود بالای فلان کوه از فلان گُل عکس بگیرد یا فلان مدل را بیاورد و با پرداخت پول تصاویر تبلیغاتی خلق کند طبیعیست کسانی که اینها را به رایگان Share میکنند مجرم هستند و باید باهاشون برخورد بشه .
در مورد استفاده های شخصی از تصاویر ومثلن در وبلاگ و ... معمولن به کسی گیر نمیدهند مگر اینکه تصویر را طوری در وبلاگش قرار داده باشد که موجبات شیر کردن و کپی کاریش برای سوء استفاده چیان را فراهم کند .
حتا همین ویندوز را اگر شما به شکل شخصی و نه تجاری به صورت کپی و غیر قانونی استفاده کنید کسی به شما گیر نمیدهد و مایکروسافت تنها به قطع خدمات نظیر بسته های به روز رسانی و ... بسنده میکند . ارزش این همه هزینه کردن را اصلن ندارد که در قبال هر یک نفری که فلان محصول تجاری را به شکل کپی و برای استفاده شخصی اش در اختیار دارد را دادگاهی کرد و وکیل گرفت و آخر سر هم طرف یک کلمه بگوید ندارم ! کلی هم حزب و آدم و ... هم پشت سرش بسیج شوند برای دفاع از قشر کم درآمد و ... برای همین اینها را زیر سیبیلی رد میکنند .

مزدك بامداد نوشته: در بیخ باید برای چیزی بنام کالای سرگرمی چاره ای دیگر اندیشید[11]
که بهره وری مردم از انرا آسانتر، و درآمد های گاه کیهانی ساختاوری سرگرمی را
با گامهایی مانند افزایش باژ[12]، مرزمند کردن زمان کپی رایت فیلم و موزیک، برای
نمونه تا یک سال, و نسک تا زمان زندگی یا تا یک مرز همفزود (مجموع) درآمد،
برای نمونه تا ۵ میلیون دلار برای یک نسک، و.. بسود گسارندگان دگرگون نمود .

تمام کالاهای سرگرمی هم مزدک گرامی کتاب هری پاتر نیستند که !
مثلن در مورد فیلم یا بازیهای کامپیوتری نه تنها هزینه مالی بسیاری شده بلکه وقت زیادی هم صرف شده و در بسیاری موارد یک تکنولوژی جدید هم ابداع شده .
یا مثلن تولید فلان چیپ کامپیوتری که در فلان کنسول بازی ازش استفاده شده سختی اش کم از نوشتن یک کتاب علمی درست و حسابی توسط فلان دانشمند که نیست ! بیشتر هم هست .
فکر نمیکنید بهتر باشد تمام محصولات حوزه سرگرمی را با هم به یک چشم نبینید ؟
البته در مورد هری پاتر با شما موافقم هزار تا E00e
sonixax نوشته: فکر نمیکنید بهتر باشد تمام محصولات حوزه سرگرمی را با هم به یک چشم نبینید؟
E032
sonixax نوشته: کلی هم حزب و آدم و ... هم پشت سرش بسیج شوند برای دفاع از قشر کم درآمد و ... برای همین اینها را زیر سیبیلی رد میکنند
همین که زیر سبیلی در میکنند، نشانگر این است که خودشان هم آنرا نیمایی نمیبینند.
چه بهتر که این جاهای "خاکستری" قانونی را سفید کنند که هم اینوری ها نگران نباشند و
هم انوری ها سبیلشان درد نیاید !
[SIZE=3][/SIZE]

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: همین که زیر سبیلی در میکنند، نشانگر این است که خودشان هم آنرا نیمایی[1] نمیبینند.
چه بهتر که این جاهای "خاکستری" قانونی را سفید کنند که هم اینوری ها نگران نباشند و
هم انوری ها سبیلشان درد نیاید !

خوب همین است دیگر ! ارزشِ بدنامی کمپانی را شکایت از یک بدبختی که پول ندارد ویندوز بخرد ندارد .
البته در مورد قوانین کپی رایت که اخیرن مسخره و پیچیده ی بیش از حد شده اند من کوچکترین گرفتاری با شما ندارم و باید اصلاح شوند .
کپی رایت قرار است تنها از حق و حقوق صاحب اثر دفاع کند نه اینکه بزند پدر صاحب مصرف کننده را در بیاورد !
دوستان پوزش من را پذیرا باشید ، نابینایانه ! پیک خود را ندیدم.

مزدک گرامی ، دیگر پرسش هارا سپس تر پاسخ می دهید یا از بیخ دوست ندارید پاسخ دهید ؟ (پاسخ به شماره 3 و 5 برای خودم بسیار ارزشمند است.)
Aydin نوشته: دوستان پوزش من را پذیرا باشید ، نابینایانه ! پیک خود را ندیدم.

مزدک گرامی ، دیگر پرسش هارا سپس تر پاسخ می دهید یا از بیخ دوست ندارید پاسخ دهید ؟ (پاسخ به شماره 3 و 5 برای خودم بسیار ارزشمند است.)
کم کم و دانه دانه پاسخ خواهم داد.
آنرا زودتر پاسخ دادم چون دیری بود به
اسلام گند نتاخته بودم و ...

پارسیگر
Aydin نوشته: 3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
بسته به سالمندی شماست، اگر از سه-چهار سال گذشته باشید، نیازی چندان
به پدر و مادر نیست و برای نمونه اگر پدرو مادر از هم جدا شوند، کودک
میتوان آنرا برتابد. دور رفتن پدر یا مادر هم درست مانند مردنشان است.
به هرروی در یک کشور پیشرفته اگر باشیم ، بچه ها خودایستا بار میایند
و وابستگی آنچنانکه ما از ایران یاد داریم در میان انها نیست، برای نمونه
کودک در آلمان از سه سالگی به کودکستان میرود، خودش یاد میگیرد که
جامه و کفش بپوشد و ... در چنین جایی من به او/شما میگویم که بزودی پدر
و مادر نوینی برای او پیدا خواهیم کرد ( در کشور های پیشرفته کودکان
خردسال فراوانی از سوی زن و شوهر ها بی فرزند یا جز آن، به فرزندی
خوانده میشوند (= فرزندخوانده میشوند) و این پدر و مادر نوین ، او را
بسیار دوست خواهند داشت و آرزوهای وی را برخواهند آورد. اینگونه
با امید به اینده و درود به زندگی، به سراغ شما خواهم آمد، چرا که چه
سودی از دروغی که دردی از کودک را درمان نمیکند که هیچ، همواره
هم در اندیشه است که چگونه به مادرش در بهشت بپیوندد! از این گذشته،
در ایران همچه فامیل بهنگام چنین رویداد مرگی، توی سر خود زده و
ناله و زاری و شیون میکنند که بچه ی بدبخت یک سری هم اینجا شوکه میشود!
سپس هم همه هی دلسوزانه نگاهش میکنند و میگویند بدبخت ننه مرده!
دیرتر هم یا همان فامیل پدرش را درمیاورند و برماند (ارث) ش را بالا میکشند
یا در یتیمخانه ی اسلامی به او تجاوز جنسی میکنند یا هردو !

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: بسته به سالمندی شماست، اگر از سه-چهار سال گذشته باشید، نیازی چندان
به پدر و مادر نیست و برای نمونه اگر پدرو مادر از هم جدا شوند، کودک
میتوان آنرا برتابد[1]. دور رفتن پدر یا مادر هم درست مانند مردنشان است.
به هرروی در یک کشور پیشرفته اگر باشیم ، بچه ها خودایستا بار میایند
و وابستگی آنچنانکه ما از ایران یاد داریم در میان انها نیست، برای نمونه
کودک در آلمان از سه سالگی به کودکستان میرود، خودش یاد میگیرد که
جامه و کفش بپوشد و ... در چنین جایی من به او/شما میگویم که بزودی پدر
و مادر نوینی برای او پیدا خواهیم کرد ( در کشور های پیشرفته کودکان
خردسال فراوانی از سوی زن و شوهر ها بی فرزند یا جز آن، به فرزندی
خوانده میشوند (= فرزندخوانده میشوند) و این پدر و مادر نوین ، او را
بسیار دوست خواهند داشت و آرزوهای وی را برخواهند آورد. اینگونه
با امید به اینده و درود به زندگی، به سراغ شما خواهم آمد، چرا که چه
سودی از دروغی که دردی از کودک را درمان نمیکند که هیچ، همواره
هم در اندیشه است که چگونه به مادرش در بهشت بپیوندد! از این گذشته،
در ایران همچه فامیل بهنگام چنین رویداد مرگی، توی سر خود زده و
ناله و زاری و شیون میکنند که بچه ی بدبخت یک سری هم اینجا شوکه میشود!
سپس هم همه هی دلسوزانه نگاهش میکنند و میگویند بدبخت ننه مرده!
دیرتر هم یا همان فامیل پدرش را درمیاورند و برماند[2] (ارث) ش را بالا میکشند
یا در یتیمخانه ی اسلامی به او تجاوز جنسی میکنند یا هردو !

قشنگ تر از این نمیشد بلایی که به سر کودکانِ بی سرپرست در ایران می آید را توصیف کرد E41fE032
بسیار زیبا وخردمندانه بود دیدتان به این موضوع جناب مزدک.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40