دفترچه

نسخه‌ی کامل: صندلی داغ - مزدك بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
google نوشته: بنظرتون بچه های امروز چه خصوصیات خوب و بدی نسبت به بچه های 20 سال پیش و 40 سال پیش و 60 سال پیش دارند. با تفکییک سال پاسخ دهید ممنون میشوم
در اینجا پاسخ گسترده ای نمیتوانم بدهم، تنها میدانم که ما درآنزمان بسیار
ارج به پدر و مادر نهاده و خواست انها در تراز نخست بود. کسی نمیتوانست
در برابر پدر و مادرش کم ارجی نماید و در آموزشگاه ها هم گاه چوب و لت
میخوردیم ( مرا کمتر میزدند چون آموزگاران مرا دوست داشتند) امروزه چنین
بنگر میاید که خواست کودکان در تراز نخست باشد و پدر و مادر چاره ای جز
واگذاری میدان به آنها نداشته باشند و خود من گاه بازیچه ی دست نوه هایم
هستم . من اگر آن زمان یک بازیچه ( اسباب بازی) میگرفتم، دیرگاهی با ان
خوش و سرگرم بودم ولی بچه های امروز پس از یک تسو (ساعت) آنرا به نزد
پشته ی انبوه دیگر بازیچه هایشان میاندازند و به انبوه "آشغال" ها میافزایند!
هتّا اگر بازیچه هایی مانند این تلفن های مدرن ( اسمارت) باشد، چون هر
سال مدل های نوینی میاید، آن بیچاره های پیشین از چشم میافتند و اینها از
این نو ها میخواهند ، با اینکه کارکردشان هیچ دگرسانی بزرگی با یگدیگر ندارند.
این فرهنگ گسارشی سرمایه داری بدجوری در ویر مردم تراویده و رخنه کرده و
زیستن درست و خردمندانه را از یادشان برده است!

پارسیگر
Anarchy نوشته: 0) علت انتخاب نام "مزدک بامداد" به عنوان نام کاربری چیست ؟ شخصیت مزدکی که در تاریخ آمده از دیدگاه چگونه است ؟
ببینید، مزدک بامداد چند ویژگی دارد:
١- بسیار خردمند و باهوش بود,
٢- از نخستین کمونیست های جهان بود،
۳- بسیار فرامنشانه بود (of high moral )
۴- بی کاربرد زور، پنداره* ها و آموزه* های خود را پیش برد.
۵- ایرانی بود,
۶- پایبند به پیمان بود,
۷- سخنور و سخندان و دانا بود ( چون در بیخ یک موبد بوده است)
این ویژگی هاییست که من نیز دوست دارم، هم کمونیسم و
دادگری همبودین و کنار نهادن مفتخوری و بهره‌کشی را دوست دارم
و هم فرهنگ ایرانی خردورزی و پیمانداری و شادی و دانش پروری را.
سرنجام اینکه او یک کهرمان بود که به ناکسی و و ناروی بهره‌کشان
انزمان به همراه یارانش کشته شد که مرا یاد کمونیستهای خودمان
می اندازد. نیروی آموزه های او چنان بود که تا زمان بابک هم نیرومند
بود که خرمدین ها از مزدکیان بوده اند.

*پنداره = ایده، مفهوم
آموزه = مکتب، درس Doktrin ; Lehre / doctrine; teachings

پارسیگر
جناب مزدک چه چیزی احتیاج دارید که دوباره خدا باور بشوید ، چه چیزی ببینید نظرتان عوض میشود؟ چه مدرکی‌؟
sonixax نوشته: 1 - فرض کنید میتوانید آزادانه هر جای جهان را برای زندگی انتخاب کنید ، کجا را انتخاب میکنید ؟!
من از بچگی باغ و بوستان و باغبانی و گلکاری را دوست داشتم .
اگر سرنوشت جور دیگری بود شاید باغبان میشدم، دوست داشتم
در ایران باغی در رضاییه یا زنجان یا شیراز داشته باشم و یک سرای
باغبانی در میان آن، ولی از انجایی که رژیم ایران مردم آزار بوده و
مردم ایران نیز پیوسته هرچه بیشتر بی فرهنگ تر و آزارگر تر شده
و تراز بزهکاری و دزدی و زدن و کشتن پیرمرد ها و .. بالا تر رفته و
آزاردهنده تر از همه اینکه همه مردم فضول شده و دماغشان را در
همه چیز و همه کاری و در زندگی خودینه ی آدم فرو کرده و همچنین
پلیس ها پاسداران و گماشتگان زینهاری و دیوانیان و کشوریان شان
همه دزد و بخشیش* بگیر و تبهکارند، سامانه ی درست و بانکی و
پولی ندارد و ... نمیتوانم دیگر در آن سرای دوزخی زندگی کنم،
دوست دارم در فرانسه، در استان دوردنی (پریگور) در یکی از
باغسرایان کهن ( شاتو دو لا کـُـتـِـه) Château de la Côte -Biras
[ATTACH=CONFIG]2469[/ATTACH]
در این خانه (اتاق)
[ATTACH=CONFIG]2470[/ATTACH]
زندگی کنم، ولی خب ...


*بخشیش= رشوه


پارسیگر
آلیس نوشته: *با مشروبات الکی موافقید؟ اگرنه چرا؟
نه، با میخوارگی میانه ای ندارم، خودم هم تنها گاهی در مهمانی ها،
آنهم تنها اگر می ناب و خوبی از فرانسه باشد، مینوشم . اگر شما
کنترل روی خود نداشته باشید زود الکلی و نفرین خورده خواهید شد.
می برای من خوب هم نیست چون قند خونم و جگرم دشواری پیدا
میکنند و من نمیخواهم اکنون که به آرامشی در زندگی رسیده ام،
هنوز بمیرم. پس از این نگر هم از آن پرهیز مینمایم و بجایش چایی
می نوشم که جگرم تازه شود!! . ولی با اینکه دیگران بنوشند،
گرفتاری ندارم ( به وارون سیگار) .

[ATTACH=CONFIG]2471[/ATTACH]
sonixax نوشته: 2 - آیا به بازیهای کامپیوتری علاقه دارید ؟ اگر دارید کدامشان را بیشتر میپسندید ؟!
شترنگ رایانه ای فریتز، Age of Empires (series)
Myth (series)، Les Chevaliers de Baphomet (série)،
Myst (series)، Simon the Sorcerer (old series)،
Starfleet Command (series)، ...
[ATTACH=CONFIG]2472[/ATTACH]

چیستانی از Les Chevaliers de Baphomet




پارسیگر
shahin نوشته: بادرود بر مزدک گرامی ،از آنجایی که در جوانی یکی از اهدافتان کشف رازها و حقیقت های زندگی بوده ، خواستم بدانم که از نگرتان تا چه حد خود را موفق میدانید؟ آیا میتوانستید هوشمندانه تر کار کنید ؟ چگونه؟
من در این سالها دانستم که کسانی پیش از من و ما، رازهای فراوانی از
زندگی را وایافته اند که ما نام و رازشان را نمیدانستیم.! آدمی نیز تنها زمانی
میتواند به راز هایی از زندگی و جهان دست یابد که فزون بر خردو هوش سرشار،
در بستر آگاهی ها نیز پای نهاده باشد. هوشمند بی آگاهی مانند مهرازی است
که آجری برای ساختمان ندارد و آگاه بی هوشمندی، مانند مهرازی است که آجر
و ماده های ساختمانی دارد ولی پیرنگ خانه سازی ندارد! ( به شعار من دران
پایین نوشته هایم که از فردوسی است بنگرید). هرگاه شما از یک پازل، چند
تکه اش را داشته باشید و هوشمندی و توان فر-انگاری ( فانتزی) تان بالا باشد،
میتوانید در ویر خود همه ی نگاره ی این پازل را دریابید. اینگونه است که اگر دانش
و آگاهی شما افزون شود، از دانش به بینش که چیزی فراتر از دانش و دانشی
از دید کلان و هماگیر است میرسید. من انیهمه فراتن نیستم که بگویم به بینش
رسیده ام ولی یک سامانه ی اندیشوی روشن و کارآمد دارم که جایگاه هر چیز
در جهان را به روشنی به من می نمایاند. مهاد "فرازیست بهینه ی ژن" و این
آمایش و این واژه ی نوین "فرازیست" را من در اندرتار نخست آورده و در روایی
ان کوشیدم، مهادی که بیشتر رفتار های جانوران و آدمی را چه تکینه و چه همبودین،
روشنگری مینماید. هر جای این را از یکی از پیشینیان ، از مارکس و داروین
گرفته تا هاوکینگ و داوکینز گرفته ام. فزون بر این، به رازهای زبان پارسی هم
بسیار پی برده و در زنده کردن این زبان کوشیده ام. برخی واژگان نوین پارسی
هم مانند زیستبوم و ... را نخست من به میان آوردم. فزون بر این یکی از نخستین
و سرسخت ترین اسلام ستیزان بوده ام . گرچه به آماج های پایانی ام نرسیده ام،
ولی با شادمانی میبینم که بسیاری دیگر در راهی که من هستم، میروند.
اگر من بسیار سال پیش تنها اسلام استیز ( در اندرتار ) بودم، اکنون دیگر میتوانم
با آرامش لم داده و نبرد اسلام ستیزان با اسلام گندوگوز را با خوشی بنگرم.
پس به اینکه در آینده، جهان به ارمانهایم نزدیک خواهد شد، خوشبینم. از
دادگری همبودین در جهان گرفته تا زنده شدن پارسی و کنار رفتن دین مردم ستیز
و فاشیستی اسلام از فرمانروایی و سیاست ...( اگر هم نشد، دستکم من امروز
شادم و بخود میگویم که من خویشکاری خود و وامی را که به ایران و جهان داشتم،
پس داده ام و هتّا اگر به انگار ناشایند و بی‌گرایند، خدایی هم در کار باشد، گریبان
مرا نمیتوانند بگیرد!).

shahin نوشته: .. آیا میتوانستید هوشمندانه تر کار کنید ؟ چگونه؟
من نمیتوانستم هوشمندانه تر کار کنم، چرا که من تا جاییکه هوش داشتم از ان سود جستم+
هوش من از این اندازه که هست ( مانند هوش هرکس دیگر) نه بالاتر میشد و
نه بالاتر خواهد رفت که بتوانم چنین داوری بنمایم !

[ATTACH=CONFIG]2473[/ATTACH]

پارسیگر
sonixax نوشته: 3 - تا به حال عصبانی شده اید طوری که یک چیزی را بزنید بشکنید ؟!
نه، من به سختی خشمگین میشوم و نخست راه دیگری برای گشودن دشواری میجویم،
چرا که در هنگام خشم، مغز شما کار نمیکند و دست به کاری میزنید که فرجام خوشی ندارد.
ولی این خشم بیدرنگ، جز خشم و کین ماندگار است که گاهی آنرا با خونسردی نگاه میدارم
که دیرتر، آنرا به به آن وام دهنده! پس بدهم. ولی خب، بسیاری را هم به کودنی شان میبخشم
و بدهی ام را پس نمیدهم. از آنجا که خشم جوشان، خود یک زیان و آسیب است، از شکستن چیزها،
که زیان بزرگتری است خودداری میکنم. شما هم در گاه خشم به بهایی که برای چیزی پرداخته اید
بیندیشید تا آتش خشمتان سرد شود! و یا اینکه در پیروی از زبانزد آلمانی، در گاه خشم گیری،
تا ده بشمارید و سپس دست به کار بشوید. یا اینکه مانند من در سخنگاه ها اسلام ستیزی کنید
و دشنام ها رنگارنگ نوش‌جان کنید که پوستتان کلفت شود !

پارسیگر
sonixax نوشته: 4 - به نظر شما کدامیک از خبرگزاری ها صادق تر هستند ؟!
در فرانسه، چندینه‌گرایی (پلورالیسم) بسیار پیشرفته است، کمونیستها هم در آنجا از جاهای
دیگر اروپا نیرومند تر و کنشگر* ترند. این است که نیوگزاری ( خبرگزاری) فرانسه نمیتواند ( اگر
هم بخواهد) دروغ گــُنده بنویسد. در اتریش هم چون زمانی در میان کشورهای بیسو میان خاور
و باختر بود، و چپها هم در همبود خوب برجای بودند، نیوگزاری آنجا هم دروغ کمتر میتواند بنویسد.
خبرگزاری فرانسه - ویکی‌پدیا
پرچم کشوری اتریش:
همچنان که میتوان دید، نشانه های داس و چکش همچنان در دست
دالمن (عقاب) که نشانه کهن پادشاهان هابسبورگ و این کشور بوده دیده میشود.
[ATTACH=CONFIG]2474[/ATTACH]



* کنشگر = اکتیو/فعال
( پسوند گر در پارسی همتراز "باب فعال" در تازی است( بسیار کننده کاری) ،
مانند حدّاد = آهنگر) و پسوند پارسی "نده"، همتراز باب فاعل در عربی است:
مانند شکیبنده = صابر

پارسیگر
sonixax نوشته: 5 - من افراد بسیاری را دیده ام که چپی دو آتشه هستند ! ولی وقتی وارد زندگی خصوصیشان میشویم یک منزل چند هزار متری و یک اتوموبیل چند صد هزار یورویی و چند مغازه و شرکت و ... میبینیم ! این افراد را چگونه توصیف میکنید ؟!
چپی و انبازگرا بودن، ستیزی با دارا و توانگر بودن ندارد.
خود فردریش انگلس هم سرمایه دار بود. زمانی که در
یک سامانه ی سرمایه داری بسر میبرید و در آن گرفتار
هستید، باید زندگی سرایداشتی خود را با آن سامانه
هماهنگ سازید، پخش کردن دارایی خود میان بی چیزان،
سامانه را دگرگون نمیکند. یکی از روش های سرمایه داران
در همدستی با دین، "صدقه" دادن است. آنها از مردم
میخواهند که به بینوایان صدقه بدهند که از تنش همبودین،
با هزینه ی باورمندان کاسته شود، و اینها از دگرگونی
سامانه و برپایی بیمه های همبودین شانه تهی کنند.
یک نکته ی باریک هم هست و آن این است که پول و
سرمایه دو چیز و دو فرایافت جدا هستند. سرمایه،
پولی است که برای بهره کشی از دیگران بکار میرود،
برای نمونه با فراهم کردن کارخانه و کارگماشتن* کارگر.
پس هر پولداری، سرمایه دار نیست. کمونیستها هم
هرگز نگفته اند که آماج اینها این است که همه مانند
کارگران بیچیز باشند و یا اینکه دارایی های مردم را
همگانی نمایند. در این آموزه، تنها سرمایه ( ابزار فراورش ) ،
مانند کارخانه، زمین های بزرگ که کارگران کشاورزی
روی ان کار بکنند، از آنها گرفته میشود. آماج هم این
است که همه به بهزیستی برسند( برابری در
بهزیستی) نه اینکه در بدبختی برابر باشند.
پس مهند این است که:
برای رنجبران باشیم و نه ناگزیر از رنجبران
It is decisive to be for working class, and not necessarily from them.
Entscheidend ist, für Arbeiterklasse zu sein, und nicht unbedingt von ihnen.



*
استخدام = بکار گماشتن
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40