shahin نوشته: با درود فراوان بر مزدک گرامی :e303: بارها دیدم که تو نوشته هاتون از شطرنج نام بردید ، کنجکاو شدم چند تایی ازتون سوال بپرسم 1-بصورت حرفه ای بازی میکنید یا میکردید یا تنها تفریحی؟ 2- شما شطرنج رو چی میدونید ؟ (و.علم ، هنر ، ورزش ..) 3- قهرمان مورد علاقتون کیه؟ 3- به کدوم مهره بیشتر علاقه دارید ؟ 4- به نظرتون آدم باید چه خصوصیت هایی داشته باشه تا یک شطرنجباز خوب باشه ؟ 5- از شطرنج چه چیزی یاد گرفتید ؟ 6- چقدر دوست داشتید که استاد بزرگ بشید ؟ 7- در مچ قهرمانی جهان که چند وقت دیگه در هند برگزار میشه طرفدار آناند هستید یا کارلسن ؟ 8- یک پند؟ با سپاس فراوان
یشتر آماتور بازی میکردم، در هماوردی های آموزشگاهی/دانشگاهی.
در برخی کلوب های برون مرزی هم هموند بودم، ولی اکنون کمتر بازی
میکنم و اگر هم بازی کنم، با "فریتز" ( شترنگ باز رایانه ای) بازی میکنم،
یا در پارک، با چند دوست کهنسال دیگر برای سرگرمی و زنده نگاه داشتن
یاخته های مغزی. شترنگ برای من یک جور ورزش اندیشه، فند ارتشتاری
و راهبردی بود و گاه یک هنر هم هست چون گاه به برخی بازی های
شگرف که نگاه میکنید، از هوشمندی به هنرمندی فرارسته است! من
در کودکی با نسک ها و بازی های "الکساندر آلـِـخین" نامی که اکنون
کسی نمیشناسد، آشنا شدم. از گشایش اسکاتلندی خوشم میامد
ولی بیشتر با گشایش اسپانیولی کار میکردم.( بسته به این که چه اندازه
از هماورد خود بیمناک بودم یا نه!). برای این بازی باید بردبار بوده و شتابزده
کار نکرد. بسیار خونسرد ولی در همان زمان، با تندای بسیاری جنبش های
آینده خود و هماورد را دادهپردازی نمود. هرچه آروین و پیشینه ی بازی کردن
شما بیشتر باشد، همان اندازه تندای داده پردازی شما بالاتر است،
چون برخی جنبش ها، دیگر مانند دوچرخه سواری در مغز شما جایگیر
شده اند ولی گاهی هم به جاهایی میرسید که در هیچ بازی پیشینی
نبوده و آنگاهست که توان مغزی شما کارآیی خود را نشان داده و آشکار
میکند ( یا نمیکند!). اینگونه شما میتوانید در زندگی روزانه هم با مغزی
برزیده با کسان دیگر برخورد کرده و واکنش ها و آینده را اندکی پیش بینی
کرده و یا برای هر پیشامد گرایند، پاسخ و واکنشی در رزرو خود بپرورید
و آماده داشته باشید. هتّا در فاروم ها و گفتگ ها هم میتوانید دیگران را
به انجام کارها و گفتار هایی وادارید که دیرتر، گریبان خودشان را گرفته و
در گفتگو دچار شکست شوند. اگر بازی سیمولتان ( همزمان با چند تن)
را انجام داده باشید ، میتوانید در یک سخنگاه، یا در فیسبوک و یا هرجای
دیگر چند هماورد را از همدیگر بازشناخته و به تندی پاسخ همه را جوری
بدهید که همگی دچار شکست شوند. مهره ی دلخواه و مهریسته ی من
هم رُخ است و پس از آن، اسب. من هم دوست داشتم استاد بزرگ
شترنگ بشوم ولی فراز و نشیب روزگار، کارهای بایسته تری را پیش آورد.
( که شاید هم بهتر بود چون ناشایستگی مرا برای این جایگاه هویدا نمیکرد)
اکنون که دیگر اَبَررایانه ی "ژرفابی" (Deep Blue) استادان جهان را هم شکست
داد، دیگر برایم مهند نیست چه کسی برنده میشود، مهاد این است که خوب
بازی کنند. پند من این است که در میان کودن ها، هوشمندی خودرا لگام بزنید،
چرا که این کار هوشمندانه، میتواند جان شمارا رهایی بخشد ( در شهر کوران یک چشم باش)
[ATTACH=CONFIG]2455[/ATTACH]
•
پارسیگر