دفترچه

نسخه‌ی کامل: ساختارشناسی زبان پارسیک
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: شاید دشواری اینه که من نمیبینم بودن یک ساختار کوچک که اگر کسی خواست می‌بهردو نخواست نمیبهرد, چه آسیبی به پیکر زبان پارسی میزند که این اندازه انرژی میسوزانی؟ (:

دوست خوبم، سخنت بِسَره (کاملا) درست است و من هم همچو شما، گفتمان در این باره را بیهوده می دانم. (ولی هنوز روی سخن خود اینکه این زمان ها در دستور زبان پارسی نمی باشند، پا می فشارم!!:e405:)

پیک واپسینت بسیار خوب بود و به چنین پیکی در این جستار می نیازیدیم. E41fE00e
شوربختانه پارسیک امروزین کاستی های فراوانی در همسنجی با پارسیک میانه دارد که می بایست این کاستی ها را در فرآیند نوزایی/نوزایش (renaissance) زبان پارسیک بزداییم. چند نمونه از این کاستی ها را برمی شمریم:1 - یکی شدن نشان ناشناس (ی --> سیب+ی=سیبی) و پسوند نامواژه ساز (ی -->دوست+ی=دوستی) و پسوند زاب ساز (ی --> ایران+ی=ایرانی)!!--> درباره ی این کاستی، سخن بسیار است و اندکی پیچیده! یک نمونه گزاره: دوستی را در باغ دوستی دیدم که دوستی داشت!! بیایید گزاره ی بالا را از نگر ریختواژه ایک بچینیم: case 1: دوستی = یک دوست a friend (نامواژه) ؛ دوستی = یک دوست a friend (نامواژه) ؛ دوستی = a friend (نامواژه) case 2: دوستی = یک دوست a friend (نامواژه) ؛ دوستی = Friendship (نامواژه) ؛ دوست = a friend (نامواژه) case 3: دوستی = Friendship (نامواژه) (از نگر چامه سرایانه) ؛ دوستی = Friendship (نامواژه) ؛ دوست = a friend (نامواژه) case 4: دوستی = Friendship (نامواژه) (از نگر چامه سرایانه) ؛ دوستی = یک دوست a friend (نامواژه) ؛ دوست = a friend (نامواژه)بسیار گیجگَر (گیج کننده) است! هتا خود پارسیکگویان هم در شناسایی این ریختواژه ها یا دست کم در شناسایی جایگاه درست این واژه ها به دشواری برخواهند خورد، چه برسد به کسی که می خواهد زبان پارسیک را از آغاز بیاموزد!!تنها راهی که می تواند این دشواری ها را بزداید، بازگشت به دستورزبان پهلویک است، چیزی که بسیاری از پارسیکمَندان (پارسیک گویان دانشمند!)به آن رسیده اند و مهربد هم همین رویه را می دنبالد.دستورزبان پهلویک برای ساخت زاب از یک نامواژه:نامواژه: ایران --> زاب: ایرانیک(ایرانی)نامواژه: دانش --> زاب: دانشیک (دانشی/علمی)زاب از کارواژه: خوردن/پوشیدن --> زاب: خوردنیک/پوشیدنیک (چیزی که بشود آن را خورد/پوشید)دستورزبان پهلویک برای ساخت نامواژه از زاب/نامواژه:نامواژه: دوست --> نامواژه: دوستیه Dustihزاب: آزادَگ/آزادَک Aazaadak/Aazaadag ( آزاده) --> نامواژه: آزادکیه/آزادگیه Aazaadakih/Aazaadagih ( آزادگی)زاب: آراستَگ/آراستَک Aaraastak/Aaraastag ( آراسته) --> نامواژه: آراستَگیه/آراستَکیه Aaraastakih/Aaraastagih ( آراستگی)بندگی، ....زاب: آزات Aazaat ( آزاد) --> نامواژه: آزاتیه Aazaatih ( آزادی)دستورزبان پهلویک برای ساخت نامواژه از بن کنون (کارواژه):کارواژه: آراستن Aaraastan ( آراستن/آراییدن) --> نامواژه: آراییشن Aaraayishn ( آرایش)کارواژه: انجامیتن Anjaamitan ( انجامیدن) --> نامواژه: انجامیشن Anjaamishn ( انجامش/[سر]انجام)دستورزبان پهلویک برای ساخت زاب از بن گذشته (کارواژه):کارواژه: آراستن Aaraastan ( آراستن/آراییدن) --> زاب: آراستاک/آراستَک/آراستگ Aaraastaak/Aaraastak/Aaraastag ( آراسته/آراییده)کارواژه: پختن Poxtan ( پختن) --> زاب: پختاک/پختَک/پختَگ Poxtaak/Poxtak/Poxtag ( پخته/پَزیده)کارواژه: نویشتن Nevishtan ( نوشتن) --> زاب: نویشتار Nevishtaar ( نوشته). نکته: از پسوند "ار aar" امروزه برای ساخت نامواژه بهریده می شود که به چم کننده/انجامگر کار بوده و برابر با er در دیگر زبان های هندواروپایی ست.همه ی اینها را گفتم تا یادآور شوم که بهتر است اگر می خواهیم سره نویسی کنیم (به ویژه با دبیره ای به جز پارسوتازیک) بهتر است تا این نکته ها را درنگریم:برای زاب ها به جای پسوند تازیک "ای"، از پسوند پارسیک "ایک" ببهریم. --> ایران : ایرانیکبرای زاب های ساخته شده از بن گذشته، به جای پسوند "ه e"، از پسوند " اَ a" یا "اَک" ببهریم --> (خوانش و نوشتار به لاتین)خورده: xworda / xwordakبرای نامواژه ها به جای پسوند "ای"، از پسوند "ایه ih" ببهریم. -->خاموش: خاموشیه Xaamushih2 - دگرش دبیره از پهلویک به دبیره ی پارسوتازیک (PersoArabic):دبیره ی پارسوتازیک، خود یکی از شوندهای (دلایل) بودش (وجود) بسیاری از این کاستی ها در زبان ما بوده است و خواهد بود!--> در این باره بسیار سخنیده ایم و به گمان من بسیاری از پارسیک دوستان خواستار دگرش دبیره از پارسوتازیک به لاتین/سیریلیک/یونانیک هستند.3 - ناپشتیبانی از همخوان[های] (صامت) آغازین در پارسیک امروزین با اینکه در پارسیک میانه چنین دشواری ای نبود.-->دگرش واژه ی Fra (در پارسیک میانه) به واژه ی Fara (در پارسیک امروزین) و ...من خود دبیره ی یونانیک/هلنیک را بسیار می پسندم ولی افسوس که این دبیره کاستی هایی دارد (نداشتن واج "ش"، داشتن چندین "س" مانند دبیره ی اِبری (س میانواژه و س پایانی و ...)). با این همه، به نگر من دبیره ی یونانیک زیباییه ویژه ای دارد.از همه ی دوستان می خواهم نگرهایشان را درباره ی این پیک بازگویند، به ویژه مهربد گرامی.با سپاس از اینکه زمان گذاشتید و این پیک را خواندید.
Sotude نوشته: من خود دبیره ی یونانیک/هلنیک را بسیار می پسندم ولی افسوس که این دبیره کاستی هایی دارد (نداشتن واج "ش"، داشتن چندین "س" مانند دبیره ی اِبری (س میانواژه و س پایانی و ...)). با این همه به نگر من دبیره ی یونانیک زیباییه ویژه ای دارد.
از همه ی دوستان می خواهم نگرهایشان را درباره ی این پیک بازگویند، به ویژه مهربد گرامی.
با سپاس از اینکه زمان گذاشتید و این پیک را خواندید.
درود، مهربد از انجمن خداحافظی کردند و شوربختانه دیگر در جمع ما نخواهند بود. امیدوارم شما بمانید و محفل پارسی‌نویسان انجمن از این خلوت‌تر نشود.
نظر من آنست که اینهمه تلاش برای اصلاح یک زبان ارزشش را ندارد، این فارسی را به حال خود بگذاریم و در مدارس تحصیل را به زبان انگلیسی یا فرانسه پیش بگیریم سنگین‌تر خواهیم بود!
ارتباط زبان فارسی با خط فارسی اتفاقی نیست - سیدحسین نصر

نقل قول:سیدحسین نصر*
دربارۀ موضوع تغییر خط، به راستی چگونه قابل‌ فهم و درک است که در یک کشوری مانند ژاپن که در زبانش 1800 صورت‌نگاره وجود دارد، با این حال در خیابان آمستردام شهر نیویورک، خودروهای ژاپنی بیشتر از خودروهای آمریکایی است.
حیف از آن اکسیژنی که در کرۀ زمین در حال کم شدن است و اشخاصی وقت خود را صرف مطرح کردن تغییر خط فارسی می‌کنند.
ارتباط زبان فارسی با خط فارسی اتفاقی نیست. این ‌که ما تنبل هستیم و نمی‌خواهیم زحمت آموختن خط فارسی را به فرزندان خود تحمل کنیم، دلیل بر بدی خط فارسی نیست. هیچ خطی بدتر از خط انگلیسی نیست.
حرف a در انگلیسی چهارده صدا دارد. در مقابل، آقایان و استادان زبان‌شناس، بنده نباید دربارۀ این مسائل صحبت کنم. شما می‌گویید enough اما نمی‌توانید به قرینۀ آن،though را تلفظ کنید "داف"، باید بگویید "دو". اصولا زبان انگلیسی، ارتباطی با الفبای انگلیسی ندارد.
مسایلی که ما دربارۀ خط فارسی عنوان می‌کنیم، اثری جز ضعف جهان‌بینی ما و نیز تضعیف هویت ملی ندارد، و در واقع نوعی بیماری مزمن فرهنگی است که مدت زیادی است دچار آن شده‌ایم.
ما نیرو و توانایی‌های لازم جهت حفظ زبان فارسی و هویت ملی خودمان را نداریم، آن وقت به عنوان دایۀ مهربان‌تر از مادر، این مسایل غمبار را عنوان می‌کنیم که واقعا مایۀ تاسف است. زمانی که بنده این مسایل را می‌شنوم، اشک در چشمانم جمع شده، دلم به حال ملت‌مان می‌سوزد.
خط فارسی، کوچکترین نقصی که بزرگتر از نقایص سایر خط‌های جهان باشد، ندارد. اتفاقا از تمام خط‌‌های موجود در جهان، کمتر نقص دارد. این خط نه تنها زمینۀ ارتباط ما با آثار بزرگ فکری، فرهنگی و علمی ماست، بلکه مایۀ ارتباط با فضای فرهنگی ما می‌باشد. با صدها هزار کتابی که در کتابخانه‌های ما آرمیده‌اند و متاسفانه با این همه دکترای افتخاری، ما هنوز نتوانسته‌ایم این‌ها را تجدید چاپ کنیم.
در اینجا بایستی عرض کنم که چون زمزمۀ تغییر خط وجود داشت من متعرض آن شدم. زیرا به نظر بنده، این عمل یک نوع خودکشی فرهنگی است.
*استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا
پی نوشت:
گلستان، فصلنامۀ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، دکتر سیدحسین نصر.

تحویل بگیرید مزخرفات این دکترررررررررررررررررررررررررررررررِ تازینامه شناس را !
sonixax نوشته: تحویل بگیرید مزخرفات این دکترررررررررررررررررررررر رررررررررِ تازینامه شناس را !
این ماله کشان همشان به برکت توحش اسلامگرایان صاحب مقام دانشگاهی و دفتر و دستک شده‌اند در یک جهان امن و سکولار احتمالا کسی حسابشان هم نمیکرد اصلا.
مروز مثلا کس در غرب توحش مسلمین را میبیند کنجکاو میشود ببیند داستان چیست،این آقا را پیدا میکند که بعنوان اسلام‌شناس به او می‌آموزد که همه‌اش سوء تفاهم است !!
Modern Scholar - Recorded Books, LLC
داریوش عزیز در برگردانی که در این تاپیک داشتی،False Dilemma رو به "دوپارگی نادرست" ترجمه(به به قول مهربود ترزبانیده!)کرده بودی،از دید من "دشواری دروغین" بهتره چون مفهوم مغالطه رو هم بهتر میرسونه.
undead_knight نوشته: داریوش عزیز در برگردانی که در این تاپیک داشتی،False Dilemma رو به "دوپارگی نادرست" ترجمه(به به قول مهربود ترزبانیده!)کرده بودی،از دید من "دشواری دروغین" بهتره چون مفهوم مغالطه رو هم بهتر میرسونه.
دلیما را اینگونه ترجمه کرده‌اند:

in syllogistic, or traditional, logic, any one of several forms of inference in which there are two major premises of hypothetical form and a disjunctive (“either . . . or”) minor premise. For example:

If we increase the price, sales will slump.
If we decrease the quality, sales will slump.
Either we increase the price or
we decrease the quality.
Therefore, sales will slump.

یا

an argument presenting two or more equally conclusive alternatives against an opponent

که بر گرفته از واژه‌ی لاتین Lemma هست که به معنای:

1 : an auxiliary proposition used in the demonstration of another proposition
2 : the argument or theme of a composition prefixed as a title or introduction ; also: the heading or theme of a comment or note on a text
3 : a glossed word or phrase

می‌باشد و اینها به نگرم همان دوپارگی معنا میدهد. با اینحال، بله دشواری ملموس‌تر است برای خواننده ایرانی. نظرت در موردِ اسمی که برای این سفسطه گذاشته‌ام چیست؟ بین تمامی اسامی، من سیاه-سپید را بهتر و شناخته‌ شده‌تر برای کاربرِ پارسی یافتم.

Dariush نوشته: دلیما را اینگونه ترجمه کرده‌اند:

in syllogistic, or traditional, logic, any one of several forms of inference in which there are two major premises of hypothetical form and a disjunctive (“either . . . or”) minor premise. For example:

If we increase the price, sales will slump.
If we decrease the quality, sales will slump.
Either we increase the price or
we decrease the quality.
Therefore, sales will slump.

یا

an argument presenting two or more equally conclusive alternatives against an opponent

که بر گرفته از واژه‌ی لاتین Lemma هست که به معنای:

1 : an auxiliary proposition used in the demonstration of another proposition
2 : the argument or theme of a composition prefixed as a title or introduction ; also: the heading or theme of a comment or note on a text
3 : a glossed word or phrase

می‌باشد و اینها به نگرم همان دوپارگی معنا میدهد. با اینحال، بله دشواری ملموس‌تر است برای خواننده ایرانی. نظرت در موردِ اسمی که برای این سفسطه گذاشته‌ام چیست؟ بین تمامی اسامی، من سیاه-سپید را بهتر و شناخته‌ شده‌تر برای کاربرِ پارسی یافتم.

خب این سفسطه یکی از مواردی هست که به نسبت زیاد در موردش مطالعه کردم و خب دوپارگی یا حتی چندپارگی نادرست شاید از دید فنی درست تر باشه ولی دشواری دروغین از دید من معنای اصطلاحی بهتری داره و اینکه شخص سفسطه کننده با این سفسطه میخواد یک دشواری ساختگی و دروغین رو نشون بده.
اون سیاه و سپید رو تقریبا پسندیدم،به نظرم به طور کلی مفهوم رو میرسونه.
undead_knight نوشته: خب این سفسطه یکی از مواردی هست که به نسبت زیاد در موردش مطالعه کردم و خب دوپارگی یا حتی چندپارگی نادرست شاید از دید فنی درست تر باشه ولی دشواری دروغین از دید من معنای اصطلاحی بهتری داره و اینکه شخص سفسطه کننده با این سفسطه میخواد یک دشواری ساختگی و دروغین رو نشون بده.
اون سیاه و سپید رو تقریبا پسندیدم،به نظرم به طور کلی مفهوم رو میرسونه.
پس تغییرش میدهم. چیز دیگری هم در نظرت هست، بگو.
Dariush نوشته: پس تغییرش میدهم. چیز دیگری هم در نظرت هست، بگو.
Cold Reading:تن خوانی
این پیشنهاد مهربود برای یک متن دیگه بود،چون معنای اصطلاحیش با چیزی که پیشنهاد کرده بود مشابهت زیادی داشت.
Medium:میانجی
Paranormal:فراطبیعی(این رو خودت یک جا استفاده کرده بود ولی چند خط بعدش به جای "فرا" "فوق" گذاشته بودی)،فراهنجار(این دومی همش پارسی هست ولی خب شاید معناش چندان درست نباشه)
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40