airani74 نوشته: خودتان به اشتباهِ تایپیِ بنده پی بردید.
پوزش می خواهم.
ولی گویا در ویرایش هم درست نشده که؟!!
---
راستی دوباره به متن نگه انداختم مثل اینکه اشتباه مرا کامل در نیافتید.
وجه شبه = مانروی ؛ ادات تشبیه =مانواژ . مانروی و ادات در تایپ به هم چسبیدند و چنین شد. هدف من جمع بستن با "ات" نبود.
پس لغزش از خواندن من بود گرامی، درست ندیدم.
اینروزها که با دوستان و دیگران در باب پارسی گویی و پالایش زبان به گفتگو می نشینم ؛ پُرگاه به گوشم میخورد که عربها برای خوارداشت ایرانیان ، به خوراکمان میگفتند "غذا" که در عربی به چم پیشاب شُتر است ! و یا به واغ واغ ِ سگان "پارس کردن" می گفتند !
تا بدانجا که چند گاهی پیش ؛ یکی از استادانمان اینچنین به ما پند و اندرز میکرد که فرزندان من ؛ تازیان ِ ناپاک برای خوارداشتمان به ما ژاژخایی میکردند و به خوراک ما ، فرنام ِ "غذا" که همان پیشیاب شُتر در زبانشان باشد را میدادند و . . . ؛ من نیز نتوانستم سر بر نیاورم و خاموش بمانم ؛ بی درنگ این پندار نادرست و انگ و بد نامی اش را گوشزد نمودم !
در زبان عربی واژه ای است که به "الف مقصوره" پایان می یابد ؛ و آن "غذی" است که "غذا" خوانش می شود ، درست مانند عُظمی که عُظما خوانده می شود ؛ و یا عیسی و عیسا ؛ که تازه خود ِ "غذی" هم به باریکی ، سراسر چم ِ پیشاب شُتر را نمی رساند !
از سویی دیگر واژه "غِذاء" با آهنگ "نِساء" به چم خوراک و خواراکیـست ؛ که چندینه ی بی سامان آن در عربی میشود اغذیه !
در فربود هنگامیکه یک واژه عربی در فرهنگ واژگان ما تنیده می شود ، همیشه با اندکی دگرگونی همراه بوده است ؛ مانند خُلُق و خُلق ، و یا سَـیِّد و سِـیِّد و . . . ؛ واژه "غِذاء" نیز از این پَرهون جدا نمانده و رفته رفته همزه پایانی اش زُدوده شده و با اندکی دگرگونی در گفتار به ریخت "غَذا" در آمده است ! روشن است که در این فرآیند عرب ها هیچ دستی نداشته اند !
داستان پارس کردن سگان ولی خنده آور تر است ؛ عرب ها /پ/ را نمی توانند واگویش کنند ؛ به زبان پارسی میگویند فارسی ، به پیل می گویند فیل و به پلپل ، فلفل ! آنگاه چگونه به واغ واغ ِ سگان "پارس" میگفتند ؟
داستان از جایی آغاز می شود که در گذشته ؛ سگان وسیله پاسداشت ِ خانه و هموندانش بوده اند ، برای نمونه شب هنگام در گاه ِ خُفتن ، می گفتند که سگ را باز کرده ام تا پاس دهد ( پاسداری کند )
( پاس داشتن = پاسداری کردن = پاسداشت )
اندک اندک ، پاسداری ِ سگان نیز چون دیگر واژگان ، دُچار فرآیند ِ دگرگونی ِ مینویی گشته است و در این راه پُر پیچ و خَم ، به آوای سگان شناخته شده است ! و سپس مردمان فرهنگباخته ما ؛ "پاس" را به "پارس" پُر آوازه ساخته اند !
پس این داستانهای ساختگی که امروزه در دهانها می جُنبد ، و میخواهیم شانه خالی کنیم تا آن را به عرب ها بچسبانیم ؛ سراسر بیپیوند با تازیان است ؛ و چون همیشه ؛ هر بلایی که بر سرمان می آید ؛ از ماست که بر ماست !
Alice نوشته: پس این داستانهای ساختگی که امروزه در دهانها می جُنبد ، و میخواهیم شانه خالی کنیم تا آن را به عرب ها بچسبانیم ؛ سراسر بیپیوند با تازیان است ؛ و چون همیشه ؛ هر بلایی که بر سرمان می آید ؛ از ماست که بر ماست !
در اینکه اینها مزخرف هستند و پخش اینجور حرفها در میان مردم مرسوم است حرفی نیست،ولی این پیوندی با بدوی و بیخود بودن فرهنگ عربی در گذشته و بی ارزش بودن آن نزد من یکی ندارد،با اینهمه توحش و زورچپانی از سوی اعراب نسبت به پارسی حالا حالا ها راه است تا طلبکاری اعراب و فرهنگ عربی از ما.
حقیقتش اینست که تلاش سیستماتیک برای تحقیر و نابودی زبان پارسی از سوی اعراب وجود داشته یا هواداران آنها وجود داشته،من در کتم نمیرود که مردم مغرور ایران یا هر تمدن دیگری با آغوش باز بروند به استقبال رسوم یک سری محاجم بدوی و این بده بستان فرهنگی باشد،آنچه بوده هم از ناچاری ایرانیان بوده برای بقا.
Alice نوشته: اینروزها که با دوستان و دیگران در باب پارسی گویی و پالایش زبان به گفتگو می نشینم ؛ پُرگاه به گوشم میخورد که عربها برای خوارداشت ایرانیان ، به خوراکمان میگفتند "غذا" که در عربی به چم پیشاب شُتر است ! و یا به واغ واغ ِ سگان "پارس کردن" می گفتند !
تا بدانجا که چند گاهی پیش ؛ یکی از استادانمان اینچنین به ما پند و اندرز میکرد که فرزندان من ؛ تازیان ِ ناپاک برای خوارداشتمان به ما ژاژخایی میکردند و به خوراک ما ، فرنام ِ "غذا" که همان پیشیاب شُتر در زبانشان باشد را میدادند و . . . ؛ من نیز نتوانستم سر بر نیاورم و خاموش بمانم ؛ بی درنگ این پندار نادرست و انگ و بد نامی اش را گوشزد نمودم !
...
پس این داستانهای ساختگی که امروزه در دهانها می جُنبد ، و میخواهیم شانه خالی کنیم تا آن را به عرب ها بچسبانیم ؛ سراسر بیپیوند با تازیان است ؛ و چون همیشه ؛ هر بلایی که بر سرمان می آید ؛ از ماست که بر ماست !
آفرین! برخی از این برداشتها نادرست هستند و خندهدار اینکه، کسانی که اینها را بازگویی میکنند خود به "فارسی" سخن میگویند!
سگ هم در فرهنگ ایرانی همانجور که گفتی همواره همدم و جانور نیکسرشتی به شمار میرفته و «پارس کردن» چیز زشتی ندارد، ریشهیابی واژه «پارس» را هم در همین جُستار آورده بودیم.
برابرهای "غذا":
خوراک، نوشاک = غذا
خوراکی = اغذیه
خوردنی، نوشیدنی = food, drinks
ناهار (پارسی است)
شام (پارسی است)
ناشتایی، پِگاهیک = صبحانه؛ ناشتایی = شکستن روزه، چنانکه در انگلیسی میگویند breakfast = breaking the [night's] fast
sonixax نوشته: غذا : لغة فارسیة - WiKi
عربها میگن کلمه فارسی هستش خودشون مینویسند غذاء
فرهنگ معین
، دهخدا و بسیاری کسان دیگر این واژه را عربی دانسته اند
!
گمانه زنی هایی از این دسته چیز تازه ای نیستند
، درباره واژگان دیگر نیز هست
؛
Alice نوشته: فرهنگ معین ، دهخدا و بسیاری کسان دیگر این واژه را عربی دانسته اند !
گمانه زنی هایی از این دسته درباره واژگان دیگر نیز هست ؛
بله ریشه واژه عربی هست ، ولی اعراب یک همزه هم تهش میچسبانند . این کلمات عربی که وارد فارسی شده اند و تغییر شکل داده اند یک اسم خاصی داشتند . خاطرم نیست .
sonixax نوشته: بله ریشه واژه عربی هست ، ولی اعراب یک همزه هم تهش میچسبانند . این کلمات عربی که وارد فارسی شده اند و تغییر شکل داده اند یک اسم خاصی داشتند . خاطرم نیست .
به وارونه اش که میگن معرب میلاد!! شاید به این بگن مفرس
...حالا عرب ها منظورشون چیه که میگن کلمه فارسیه؟
sonixax نوشته: آخه خودشون میگن غذاء !!!
غذاء - WiKi
باشه حالا یه ذره شیوه نوشتنش عوض شده که مهم نیست و نمیشه گفت کلمه فارسی هست