نمیدونم جای مناسبی هست یا نه،به هر حال امیدوارم جای درستی رو انتخاب کرده باشم.
چرا باید عناصر بیگانه ای که مدت زیادی در یک زبان مورد استفاده قرار گرفتند رو پالایش کرد؟
undead_knight نوشته: نمیدونم جای مناسبی هست یا نه،به هر حال امیدوارم جای درستی رو انتخاب کرده باشم.
چرا باید عناصر بیگانه ای که مدت زیادی در یک زبان مورد استفاده قرار گرفتند رو پالایش کرد؟
نه دوست گرامی،چندی پیش ما همچین بحثی داشتیم ولی اینجا گویا نبود من پیدایش نکردم الان،شاید در کافه باشد،شما مهربورزید بحثتان را در هما کافه فعلا مطرح کنید تا در آینده نزدیک مرتبش کنیم
undead_knight نوشته: چرا باید عناصر بیگانه ای که مدت زیادی در یک زبان مورد استفاده قرار گرفتند رو پالایش کرد؟
به نظر بنده نه تمامشان ولی بسیاری از آنها باعث گیج شدن میشوند .
خودم را مثال میزنم که تا سال سوم دبیرستان نمیدانستم ماضی یعنی چه !
undead_knight نوشته: نمیدونم جای مناسبی هست یا نه،به هر حال امیدوارم جای درستی رو انتخاب کرده باشم.
چرا باید عناصر بیگانه ای که مدت زیادی در یک زبان مورد استفاده قرار گرفتند رو پالایش کرد؟
چونکه برخی عنصرها هرگز با یکدیگر واکنش نمیدهند، هتا اگر هزار سال مانند پارسیک و تازیک بگذرد.
این دو زبان با دو ریشه گوناگون با یکدیگر جور نمیشوند؛ هر آینه، برخی عنصرها از زبانهای همریشه هندواروپایی میتواننند وام گرفته شوند.
در اینجا بیشتر آمده
هفت خوان اسپندیاد. | Facebook
Mehrbod نوشته: چونکه برخی عنصرها هرگز با یکدیگر واکنش نمیدهند، هتا اگر هزار سال مانند پارسیک و تازیک بگذرد.
این دو زبان با دو ریشه گوناگون با یکدیگر جور نمیشوند؛ هر آینه، برخی عنصرها از زبانهای همریشه هندواروپایی میتواننند وام گرفته شوند.
در اینجا بیشتر آمده هفت خوان اسپندیاد. | Facebook
خب خوندم.
جالب بود تا حدی جواب پرسش هام رو گرفتم ولی نه همه رو.
برای مثال یک Lingua franca میتونه بعضی واژگان یا دستور زبان رو از زبان های دیگه( و نه لزوما زبان هم ریشه) داشته باشه.(البته با وجود یک زبان اصلی و پایه)چطور چنین چیزی ممکنه؟
undead_knight نوشته: خب خوندم.
جالب بود تا حدی جواب پرسش هام رو گرفتم ولی نه همه رو.
برای مثال یک Lingua franca میتونه بعضی واژگان یا دستور زبان رو از زبان های دیگه( و نه لزوما زبان هم ریشه) داشته باشه.(البته با وجود یک زبان اصلی و پایه)چطور چنین چیزی ممکنه؟
اگر نمیشد که امروز "فارسی" نداشتیم!
سخن درباره هوتاد (کیفیت) آن است، نه شایندگی (امکان) آن.
زبان پارسی چند بُرزرایهای (order of magnitude) پیشرفتهتر از تازی است و ساختار فرنودین و آمایشیک (combinational) آن اندیشه را پر و بال میدهد.
آمیختن عربی با آن مانند این است که شما موتور ژیان را روی لامبورگینی گالاردو سوار کنید، ماشین همچنان
راه میرود، ولی بیگمان به پای گالاردو دیگر نمیرسد، میرسد؟
در اینجا نیز کمی به آن پرداختهایم:
کارکرد زبان در اندیشه
Mehrbod نوشته: اگر نمیشد که امروز "فارسی" نداشتیم!
سخن درباره هوتاد (کیفیت) آن است، نه شایندگی (امکان) آن.
زبان پارسی چند بُرزرایهای (order of magnitude) پیشرفتهتر از تازی است و ساختار فرنودین و آمایشیک (combinational) آن اندیشه را پر و بال میدهد.
آمیختن عربی با آن مانند این است که شما موتور ژیان را روی لامبورگینی گالاردو سوار کنید، ماشین همچنان راه میرود، ولی بیگمان به پای گالاردو دیگر نمیرسد، میرسد؟
در اینجا نیز کمی به آن پرداختهایم: کارکرد زبان در اندیشه
ببخشید من هی سوال میکنم
این پالایش چند درصد از کلمات زبان رو در بر میگیره؟(چه درصدی از کلمات حذف باید بشند؟)
روش انتقال به چه صورت باید باشه؟(چون تغییر به این گستردگی و سرعت زبان رو نامفهوم میکنه)
undead_knight نوشته: ببخشید من هی سوال میکنم
این پالایش چند درصد از کلمات زبان رو در بر میگیره؟(چه درصدی از کلمات حذف باید بشند؟)
هر چه بیشتر، بهتر = The more, the better
:e405:
نگرش من روی 100 درسد، ولی با سوگیری به زبانهای همریشه مانند لاتین، آلمانی، انگلیسی و .. با اینها میتوانیم دادوستد واژه و ساختاری خوبی داشته باشیم.
undead_knight نوشته: روش انتقال به چه صورت باید باشه؟(چون تغییر به این گستردگی و سرعت زبان رو نامفهوم میکنه)
مغز خودتان را دستکم نگیرید، یادگیری «فارسی» و «پارسی» کنار هم کاری ندارد، برای مغزتان هم خوبه، از پیرش آن پیشگیری میکند.
خویشکاری (وظیفه) پالایش زبان نیز بر دوش «فرهنگستان زبان پارسی» است، ولی شوربختانه چون ج.ا. با پارسی و فرهنگ ایرانی دشمنی دارد گذرانه
این خویشکاری روی دوش ما افتاده، پس از سرنگونی این رژیم به امید اسپاگتی یک فرهنگستان خوب روی کار آمده و ناسوگیرانه آماج را دنبال میکند.
هرآینه تاکنون ما بریخت همتابههمتا (peer-to-peer) واژگان را بیرون کشیده/براسخته و با هماندیشی میان استادان زبانشناس در facebook و .. به یک همرایی (consensus) یکسان میرسیم و پیش میرویم.
اکنون برای اینکه ببینید با پارسی گویی زبان "نامفهوم=گُنگ" نمیشود، من نوشته خودتان را پارسی میکنم ببینید آن در میدریابید یا نه:
فارسی
نقل قول:ببخشید من هی سوال میکنم
این پالایش چند درصد از کلمات زبان رو در بر میگیره؟ (چه درصدی از کلمات حذف باید بشند؟)
روش انتقال به چه صورت باید باشه؟ (چون تغییر به این گستردگی و سرعت زبان رو نامفهوم میکنه)
شمار واژگان = 41
واژگان تازی = 9 ≈ 21%
واژگان پارسی = 32 ≈ 79%
پارسی
نقل قول:ببخشید من هی میپرسم
این پالایش چند درسد از واژگان زبان رو در بر میگیره؟ (چه درسدی از واژگان زدایش باید بشند؟)
روش واگذاری چگونه باید باشه؟ (چون دگرش به این گستردگی و تندا زبان رو گنگ میکنه)
شمار واژگان = 38 -> 8 درسد کوتاهتر، از روی کاربرد کارواژگان ناآموده (ترکیب نشده)
واژگان تازی = 0 -> 100% پارسی
پارسی پیشرفته
نقل قول:ببخشید من هی میپرسم
این پالایش چند درسد از واژگان زبان رو میدربرگیره؟ (چه درسدی از واژگان را باید زدود؟)
روش واگذاری چگونه باید باشه؟ (چون دگرش به این گستردگی و تندا زبان رو میگُنگاند)
شمار واژگان = 35 -> 15 درسد کوتاهتر.
خیل کم پیش میاد ولی خب در این زمینه اقناع شدم.
هرچند بعضی نوشته ها کلمات کهن و ناآشنا زیادی دارند و برای فهمیدنشون باید یک دیکشنری کنار دستم باز باشه:))