دفترچه

نسخه‌ی کامل: بی خدا بودن چه حسی دارد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41
thought نوشته: آفرین بر شما بانوی باهوش و فهیمیده:e303:
براستی فرمودید و به خرد......صبر در درمان بیماران خود بزرگ پندار و اساسی ترین مرحله درمان آنان است....
البته اگر خود بخواهند....و خود را نفریبند.

دوست عزیز بدبختی اینجاست که خودفریبی تمام وجودشان را فراگرفته است و از اینروست که مدام دیگران به خودفریب بودن متهم می کنند چون در حقیقت خودشان خودفریب هستند برای نمونه :

Dariush نوشته: 1- نوشته‌های همین سارا
خانم را هم شاید تا الان کلا دو پاراگراف خوانده باشم،.

+
Dariush نوشته: E402

منظور من از نخواندن مطالب ایشان، نه همه‌ی مطالب‌شان، بلکه آنهایی که در مورد
«بی‌خدایی چه حسی دارد» و امثالهم بود؛ اینها را کلا نمی‌خوانم.
وگرنه پست‌هایشان
در این تاپیک و بقیه را خوانده‌ام.

.

--------->

Not Acceptable!

Not Acceptable!

یعنی ایشان کلا نوشته های مرا نخوانده اند بخصوص جستار بی خدا بودن چه حسی دارد را !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!کلا نگاهش هم نکرده اند چه برسد به آنکه از آن بازدید کرده باشند و اگر به این لینکهای بالا نظر بیاندازید اینها را خورزو خان (موجود خیالی و نا دیدنی سریال باغ مظفر )اینجا گذاشته است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نکته ی بامزه ی کار می دانید کجاست اینکه مدیران دیگر این فروم هم آمده اند و این هرزپیک های هزره ی مزخرف را لایک هم کرده اند:))))))))))))))))))))))))))))))
دیگر شما که روانشناس هستید بگویید توهم و خودفریبی از این بالاتر را سراغ دارید؟
می بینید در جستار خودشان نمی توانید بدون اجازه حرف بزنید ولی در جستار ما می آیند و آنجا را با خانه اشان اشتباه می گیرند!!!!!!!!!!!!!!!! دوست عزیز حالا که اینجا غریبیم و مدیریت هم دست اینهاست بهتر است خودمان از حق و حقومان دفاع کنیم و اگر کسی وارد جستارمان شد و به مانند همان لینکهای بالا هرزه گفت و هرزه بافت فقط یک کلام در پاسخش بگوییم:
shut up moron!
سارا نوشته: دوست عزیز بدبختی اینجاست که خودفریبی تمام وجودشان را فراگرفته است و از اینروست که مدام دیگران به خودفریب بودن متهم می کنند چون در حقیقت خودشان خودفریب هستند برای نمونه :


+


--------->

Not Acceptable!

Not Acceptable!

یعنی ایشان کلا نوشته های مرا نخوانده اند بخصوص جستار بی خدا بودن چه حسی دارد را !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!کلا نگاهش هم نکرده اند چه برسد به آنکه از آن بازدید کرده باشند و اگر به این لینکهای بالا نظر بیاندازید اینها را خورزو خان (موجود خیالی و نا دیدنی سریال باغ مظفر )اینجا گذاشته است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نکته ی بامزه ی کار می دانید کجاست اینکه مدیران دیگر این فروم هم آمده اند و این هرزپیک های هزره ی مزخرف را لایک هم کرده اند:))))))))))))))))))))))))))))))
دیگر شما که روانشناس هستید بگویید توهم و خودفریبی از این بالاتر را سراغ دارید؟
می بینید در جستار خودشان نمی توانید بدون اجازه حرف بزنید ولی در جستار ما می آیند و آنجا را با خانه اشان اشتباه می گیرند!!!!!!!!!!!!!!!! دوست عزیز حالا که اینجا غریبیم و مدیریت هم دست اینهاست بهتر است خودمان از حق و حقومان دفاع کنیم و اگر کسی وارد جستارمان شد و به مانند همان لینکهای بالا هرزه گفت و هرزه بافت فقط یک کلام در پاسخش بگوییم:
shut up moron!

بسیار این راهکارتان را پسندیدم و آن را خردمندان یافتم...:e303:
با مریض باید به دو دیده نگاشت.......اولین حالت زمانی که بیمار خود متوجه پریشانی روان خویش باشد.....و حالت بعدی زمانیکه خودفریبی و بازدارندگی درکار باشد...
1- دلسوزانه
2- ta gueule !!!!!!E40c
سارا نوشته: در مورد اصالت از دید هنری و فلسفی و هستی شناسانه و... می توان هزاران صفحه فلم فرسایی کرد ولی وقتی طرف مقابلت تو را به جرم مسلمانی رد می کند چه سودی دارد!

من شما را به خاطر مهمل نویسی رد میکنم جانم! نه مسلمان بودن.
این هم یک نمونه دیگر از مهملات و فرار از پاسخ گویی و استدلال کردن!
خوب استدلال کنید بگویید این اصلات از کجا می آید ؟
اگر قرار باشد شما فرق چامه ای که کامپیوتر سروده را با چامه ای که یک ادیب سروده متوجه نشوید پس هر دو به یک اندازه ارزشمند هستند و هیچ فرقی بینشان نیست!
sonixax نوشته: من شما را به خاطر مهمل نویسی رد میکنم جانم! نه مسلمان بودن.
این هم یک نمونه دیگر از مهملات و فرار از پاسخ گویی و استدلال کردن!
خوب استدلال کنید بگویید این اصلات از کجا می آید ؟
اگر قرار باشد شما فرق چامه ای که کامپیوتر سروده را با چامه ای که یک ادیب سروده متوجه نشوید پس هر دو به یک اندازه ارزشمند هستند و هیچ فرقی بینشان نیست!
اولا منظور بنده شما نبودید و رفیق شفیقتان جناب مهربد بود که بارها به بنده به طور تلویحی فرموده بودند چون مسلمانم پس غیر منطقی و بی خرد و خودفریب و... هیچ سخنی از من پذیرفته نیست! دوما چقدر عالی که به خاطر مهمل نویسی ردم می کنید چون آنچه که در نظر شما مهمل است در نظر اهل خرد ، مستدل است!
در ضمن مگر شما مدام نمی گویید اثبات بر عهده ی مدعی است! بنده که ادعایی ندارم در این مورد که رایانه بتواند شعر! بگوید . تاکید می کنم شعر نه مِر!! چون هر جمله ی آهنگینی الزاما شعر نیست! و باید واژگان در کنار هم معنایی را بیافرینند. پس از اینرو آنکس که باید در مورد اصالت سخن بگوید شخص شخیص جناب مهربد است نه بنده!
و دیگر اینکه این جستار نامش چیست؟ آیا به شعر و شاعری مربوط می گردد؟ اینجا جستاری به نام فلسفه ی شعر هست که می شود در آن به شعر پرداخت! و دیگر آنکه خودِ جناب مهربد باید در مورد اصالت سخن بگویند نه بنده!
سارا نوشته: اولا منظور بنده شما نبودید و رفیق شفیقتان جناب مهربد بود که بارها به بنده به طور تلویحی فرموده بودند چون مسلمانم پس غیر منطقی و بی خرد و خودفریب و... هیچ سخنی از من پذیرفته نیست! دوما چقدر عالی که به خاطر مهمل نویسی ردم می کنید چون آنچه که در نظر شما مهمل است در نظر اهل خرد ، مستدل است!

جوک نگویید جانم! این همه زور زده اید دو کلام حرف حساب تا کنون نزده اید! دست آخر هم خودتان برای عاشق اینترنتی نادیده تان پپسی باز میکنید و او برای شما :))
همینکه نظر خودتان همسو با نظر اهل خرد در نظر گرفته اید نشان از مهمل نویسی و میزان بالای توهم در وجود شما داره :))


سارا نوشته: در ضمن مگر شما مدام نمی گویید اثبات بر عهده ی مدعی است! بنده که ادعایی ندارم در این مورد که رایانه بتواند شعر! بگوید . تاکید می کنم شعر نه مِر!! چون هر جمله ی آهنگینی الزاما شعر نیست! و باید واژگان در کنار هم معنایی را بیافرینند. پس از اینرو آنکس که باید در مورد اصالت سخن بگوید شخص شخیص جناب مهربد است نه بنده!

قدری فشار آوردن به مغز مبارک از چیزی کم نمیکند سارا جان!
مهربد گفته فرض کنیم روزی برسد که کامپیوتر شعر بگوید (که چندان هم دور از انتظار نیست) - فرض را باید ثابت کرد ؟ :))))
پس اینجا باز شمایید که ادعایی کرده اید (شعر فرضی سروده شده توسط کامپیوتر اصالت نخواهد داشت) و باید آن را ثابت کنید! قبل از زور زدن برای اثبات این ادعا باید روشن بفرمایید اصالت شعر از کجا می آید ؟

سارا نوشته: و دیگر اینکه این جستار نامش چیست؟ آیا به شعر و شاعری مربوط می گردد؟ اینجا جستاری به نام فلسفه ی شعر هست که می شود در آن به شعر پرداخت! و دیگر آنکه خودِ جناب مهربد باید در مورد اصالت سخن بگویند نه بنده!

وای به حال آن اهل خردی که تا به این حد شوت است که نفهمد موضوع اصالت را اساسن شما باز کرده اید و شما باید به آن بپردازید نه مهربد!!!
ما هم تنها سوال کردیم که این اصالت از کجا می آید و چه چیز از بیخ باعث و بانی آن است ؟
به جای اینکه این همه جاخالی ناشیانه بدهید خوب توضیح بدهید!

کل موضوع هم خیلی ساده هست، تمام آنچه در دنیا هست دیر یا زود میتواند توسط بشر و هوش مصنوعی و کامپیوتر و ... باز سازی شود و حتا شاید بهتر! پس در صورت وقوع پیوستنش تمام این داستان خدا و ... از بیخ کشک میشود. یا حتا ساده تر از آن! کافیست تمدنی هوشمند تر یا در همین حد ما هوشمند در جای دیگری از کهکشانها و عالم هستی پیدا شود تا باز خدا و افسانه آفرینش کشک شود!
سارا نوشته: نه گناه ِ شما نیست ارباب! گناه از بنده است که هنوز یاد نگرفتم در برابر پرسش های غیر منطقی شما پاسخی منطقی بیاورم! اینکه باید به زور هم شده این فرض غیر منطقی را که می توان مغز و پیکره ی یک گربه را از آهن و سیلیکون پر کرد را باید به زور هم شده به خودم بقبولانم!! در حالی که از بیخ نادرست است! حتی آرتور سیکلارک هم چنین قوه ی تخیلی ندارد چه برسد به بنده!!!

بنده عرض کردم پرسشتان غیر منطقی و بی پیوند با موضوع اصلی است ولی شما که گوشتان بدهکار نیست چرا که هدف از بحث کردن برای شما همانا سیلی زدن است و بس! نگاهی به نوشته ی خود بیاندازید شما که مدام به خودِ بنده و منطق و خودفریبی ام کار دارید. برای نمونه می آیم می گویم نوشته ی جناب mbk مشکلی ندارد و.. شما در پاسخ می فرمایید آری چون در ابتدای نوشته اش قرآن می نویسد از دیدِ تو خوب است!!! یعنی حتی برای یک آن هم فراموش نمی کنید که من چه آیینی دارم! هر چند که خودم مدتهاست خودم را از یاد برده ام!

درود بر سارای همیشه نالان!

یعنی اینهمه از درویشی و چمیدونم عالم معنا دم میزدی این بود؟

اینهمه از گذشت درویشی و سکوت و اینا گفتی این بود؟
من نمیدونم این کاربرthoughtکیه چیکارست از کجا یهو پیداش شده
که اینقدر حامیته و اینجوری به مهربد توهین میکنه و اونو روانی و اینا
میخونه چون مهم نیس!ولی برام جالبه که تو پای این پستهای بی ادبانه
رو لایک می کنی!!!!!!

نمی خواد پاسخمو با یه مثتوی آه و ناله بدی فقط از مهربد بخاطر این
رفتار بچهگونت عذرخواهی کن و بجای گله شکایت پاسخ ایشون رو بده.
Secular نوشته: درود بر سارای همیشه نالان!

یعنی اینهمه از درویشی و چمیدونم عالم معنا دم میزدی این بود؟

اینهمه از گذشت درویشی و سکوت و اینا گفتی این بود؟
من نمیدونم این کاربرthoughtکیه چیکارست از کجا یهو پیداش شده
که اینقدر حامیته و اینجوری به مهربد توهین میکنه و اونو روانی و اینا
میخونه چون مهم نیس!ولی برام جالبه که تو پای این پستهای بی ادبانه
رو لایک می کنی!!!!!!

نمی خواد پاسخمو با یه مثتوی آه و ناله بدی فقط از مهربد بخاطر این
رفتار بچهگونت عذرخواهی کن و بجای گله شکایت پاسخ ایشون رو بده.
درود
مگر چه کرده ام ؟ چه جرمی چه توهینی به کسی کرده ام؟ که بخواهد با آیین درویشی مغایرت داشته باشد؟
در ضمن بنده هیچ کجا و هیچوقت خویش را درویش نخوانده ام! که :
روشنترین آیینه تصویر تو در خویش است
هرکس تو را در خویش پیدا کرد درویش است!

و دیگر اینکه کدام پست بی ادبانه را پسند کرده ام ؟ منکه اصولا در این فروم خیلی کم از گزینه ی پسند بهره می گیرم (چون آنچه پسندِ ما افتد یافت همی نگردد!) و چه رفتار بچگانه ای؟ منظورتان چیست؟ یکسری حرفهای مبهم می گویید و آخرش هم به این می رسید که باید از ارباب عذرخواهی کنم! خب این را از همان نخست می گفتید دیگر!

هر وقت رفتار بچگانه و آن پستهای بی ادبانه که بنده آنها را پسند کرده ام را نشان دادید آنوقت از هرکسی که بخواهید عذرخواهی می کنم حتی یک ارباب!!
نقل قول:بی خدایی چه عوالمی دارد؟
سالها پیش که هنوز مسائله ی جدیدی بود بسیار حس زیبایی بود. حس آزادی بود و البته حس ترس و پوچی. این که عرض کردم مال زمانی هست که بنده 13 سال داشتم. :)
الان هیچ حس خاصی ندارد.

نقل قول:آرامش درونی چگونه بدست می آید؟

من سوال های شما رو میخوانم و گاها نمیدانم چگونه باید گفت تا اصل مطلب بیان شود.
من شخصا روان خیلی آسوده ای دارم. اگر ناراحت باشم - که البته بسیار به ندرت اتفاق می افتد - به موسیقی گوش می دهم یا به ندرت با دوستی یا فردی نزدیک که می دانم درک می کند کمی صحبت می کنم.
این را بگویم که از زمانی که اعتقاد به خدا را از دست دادم واقعا باری از دوشم برداشته شد و زندگی بسیار آرام تری دارم. اما از زمانی که دنیا را بی معنا می بینم آرامش فوق العاده ای دارم. توضیحش برایم بسیار سخت است. شاید a state of infinite bliss جمله ی بهتری برای توضیح این حس باشد.
این هم از آرامش.

نقل قول:با پوچی و عدم چگونه باید سر کرد؟

به راحتی!
منظورتان از عدم و پوچی حسی است که بعد از بی خدا شدن به انسان دست می دهد؟ اگر منظورتان این است که باید بگویم برای من مدت بسیار کوتاهی دوام داشت و دیگر به یاد ندارم چگونه حسی بود. این را بگویم که بنده بسیار معتقد بودم و در خانواده ای مذهبی هم بزرگ شدم.
منظورتان از عدم مرگ است؟ اگر درست است باید بگویم هیچ حسی نسبت به مرگ ندارم. صرفا چیزی است که فعلا باید با آن کنار بیاییم. چیزی است که وجود دارد.

اگر مظور از این گفته ها دید وجودگرایی بود باید بگویم اینها فقط زمانی معنا پیدا می کنند که فکر کنید چیزی برای از دست دادن وجود دارد. وقتی عمیقا معتقد باشید آن چیز بیشتر از یک توهم نبوده دلیلی برای ناراحتی وجود ندارد.
" بسم الله الرحمن الرحیم
..ﻗﺎﻝ ﻟﻪ ﺻﺎﺣﺒﻪ ﻭﻫﻮ ﻳﺤﺎﻭﺭﻩ ﺃﻛﻔﺮﺕ ﺑﺎﻟﺬﻱ ﺧﻠﻘﻚ ﻣﻦ ﺗﺮﺍﺏ ﺛﻢ ﻣﻦ ﻧﻄﻔﺔ ﺛﻢ ﺳﻮﺍﻙ ﺭﺟﻼ 37 ‏
ﻟﻜﻨﺎ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺑﻲ ﻭﻻ ﺃﺷﺮﻙ ﺑﺮﺑﻲ ﺃﺣﺪﺍ 38
‏ ﻭﻟﻮﻻ ﺇﺫ ﺩﺧﻠﺖ ﺟﻨﺘﻚ ﻗﻠﺖ ﻣﺎ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﻻ ﻗﻮﺓ ﺇﻻ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﺇﻥ ﺗﺮﻥ ﺃﻧﺎ ﺃﻗﻞ ﻣﻨﻚ ﻣﺎﻻ ﻭﻭﻟﺪﺍ ‏39
‏ﻓﻌﺴﻰ ﺭﺑﻲ ﺃﻥ ﻳﺆﺗﻴﻦ ﺧﻴﺮﺍ ﻣﻦ ﺟﻨﺘﻚ ﻭﻳﺮﺳﻞ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺣﺴﺒﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﻓﺘﺼﺒﺢ ﺻﻌﻴﺪﺍ ﺯﻟﻘﺎ 40 .. "
" به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
گفت تا او را همسایه اش هم او پاسخ دادش آیا روگرداندی به آنکه آفریدت از خاکی پس از تخمی پس یکسره ساختت مردی 37
تا بودمرا او خداوند هم نه همبازم به پرورنده ام یکیُ 38
هم تا یا نه گُداری درون شدی باغت گفتی چه خواست خداوند نه توانی جز به خداوند اگر میبینی من کمتری ازِت دارایی هم زاده ای 39
باز نزدیکست پرورنده ام که میآوردم بهتری از باغت هم میفرستد برش رسیدگی شده ای از آسمان باز میگردد گردِ بالارونده ای ماسه زاری 40 "
خداوندا مرا برپادارنده پیوست نماز کن
حسی خاصی نداره
از زمان خداناباوری جدی تر به زندگی نگاه میکنم، قدم های بزرگ تری بر میدارم و اهداف بزرگی هم در سر دارم.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41