دفترچه

نسخه‌ی کامل: بی خدا بودن چه حسی دارد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41
Mehrbod نوشته: چُنان که گفتم, نوشته‌ها را درست نخوانیده‌اید — و نمیخوانید — و گرچه تا اینجا دو بار روشنگری نمودم, باز هم باور نمیکنید

شما معلومه خیلی درست می خونی که اینجور بامزه انگ می زنی:-) حتمن بعدش هم که معلوم شه من منم و سارا سارا میگی نه من این را نگفتم و شما زمخت نگری و این حرفاE411
Secular نوشته: ای بابا عزیز من چرا عصبانی میشی داریم بحث می کنیم جنگ که نمی کنیم یه لیوان آب سرد خوبه برات E412
اینو داشته باشین

Mehrbod نوشته: نـه گرایش و خواستن آنچنانی که ندارم, ولی خب بد هم نیست نوشتید یک
خرده با ترفند‌هایِ ادبیک و زیرکانه‌یِ برادران خودفریب و دگرفریب آشنا میشویم و برای
نمونه سردر میاوریم که این "عالم معنا" چیست
و چگونه است که درویش همه اش
خوش و سرخوش است ولی ما که باید کرایه خانه را بدهیم و هشتمان گروی نُه‌مان است, نه؟

E412


در نوشته این "عالم معنا" از دیدگاه درویش خداپرست خودفریب اندر نگرش بوده, اگرنه چُنانکه در همان
جُستار آمده — و از روی نداشتن باریکبینی بسنده ندیده‌اید — گیری در بودن خود این "جهان چـَمین" نداشته‌ایم:

Not Acceptable!
Mehrbod نوشته: به اینکه "عالم معنایی" هست که بدست نیروی پندار پدید میاید هیچ شکی ندارم

و اینکه چرا این "عالم معنا" [از دیدگاه درویش] ریشخندآمیز و دروغ است:


Mehrbod نوشته: ...
آیا یک احساس گرم و خوب درباره‌یِ اینکه آفریدگار کیست و چیست و به راز پیدایش کهکشان و جهان هستی راه یافته‌اید؟
اگر این, خب همین احساس را بسیاری با نوشیدن مسکالین هم پیدا میکنند.

پرسش همواره این است: سنجه‌یِ اینکه ببینیم یک چیزی درست است یا نه, چیست؟


سنجه‌یِ شهود همیشه به کار نمیاید, چون شهود لغزشمند است. سنجه‌یِ احساس همیشه به
کار نمیاید, چون احساس لغزشمند است. تنها سنجه‌یِ معتبر و ارزی که در دست هست, همان منطق است.

همه‌یِ شهود و احساس (عالم معنا) میگوید که A همرنگ B است, ولی منطق میگوید نه:

[ATTACH=CONFIG]4925[/ATTACH]


چُنانکه در نگاره‌یِ گیرای quote شده میبینید, "عالم معنا" راه به هپروت هم میبرد و خداپرستِ اجنه‌باور نیز ازینرو, در بخش ِ "هپروتسان" میزید.





پ.ن.
==>

Mehrbod نوشته: ... و چگونه است که درویش همه اش خوش و سرخوش است ولی
ما که باید کرایه خانه را بدهیم و هشتمان گروی نُه‌مان است, نه؟

(:

= زیستن در واقعیت
الانم دارم پستای هم میهنش رو می خونم . شما که علامه دهری بگو اینا منبع و رفرنسشون چیه که حرفاشون عین هم درمیاد . این سارا اگه اهل شعر نبود میگفتم حتمی رفیق ماست چون اون شاعر نبود . کلافه شدم اگه حرف اینا درس باشه و جدی جدی یه خبرایی باشه چه می دونم فقط کلافم. شما به جا انگ زدن یه کمکی به ما کن! نمی دونم چجور باهاش تماس بگیرم بگم چی نیومده بگم سلام من کاظم پول لازم! تو پروفایلش هم دس زیاد شده براش شعر درویشی اینا پسرا میذارن . ای بابا شانس ماست هرجا میریم عروسی به ختمش می رسیمE409

پ.ن. بازم به خودم که باریک نگرم!
Mehrbod نوشته: در نوشته این "عالم معنا" از دیدگاه درویش خداپرست خودفریب اندر نگرش بوده, اگرنه چُنانکه در همان
جُستار آمده — و از روی نداشتن باریکبینی بسنده ندیده‌اید — گیری در بودن خود این "جهان چـَمین" نداشته‌ایم:

Not Acceptable!


و اینکه چرا این "عالم معنا" [از دیدگاه درویش] ریشخندآمیز و دروغ است:





چُنانکه در نگاره‌یِ گیرای quote شده میبینید, "عالم معنا" راه به هپروت هم میبرد و خداپرستِ اجنه‌باور نیز ازینرو, در بخش ِ "هپروتسان" میزید.





پ.ن.
==>



(:

= زیستن در واقعیت

شما درویش نیستی خب عالم معنا رو هر کی میتونه یه تعریف ازش بکنه ولی من می خوا م بدونم این عالم معنای درویش چیه! چیه که رفیق ما امریکا رو ول کرده اومده شاگرد آملی شده حوزه قم!!!!!!!! حالا بازم هس نمی دونم جویا جهانبخش رو می شناسین یا نه الان داره حافظ پژوهی می کنه و قران پژوه و دیروز تو انقلاب هم کلی کتاب ازش دیدم برا خودش یه پا ادیب و مجتهدی شده این بابا از بچه های مدرسه ما بود البت یه دهه قبل ما فک کنم :-) بعد نفر اول کنکور ریاضی هم شد بعد رف برق سر یه سال نشد انصراف داد رف حوزه . خب این عالم معنا واقعن اگه هپروت باشه پ چرا نخبه ها را جذب می کنه . همون جابز هم تو یه دوره ای از زندگیش بدجوری به دنبال این عالم می گشته حتی میره هند و اینا . نمی دونم چرا ذهنم درگیره این عالم شده. شاید بخاطر تغییر محیطه خوابم بهم ریخته الان ساعت یه ربع چهار هس ولی من هنو بیدارمE413
Secular نوشته: شما معلومه خیلی درست می خونی که اینجور بامزه انگ می زنی:-) حتمن بعدش هم که معلوم شه من منم و سارا سارا میگی نه من این را نگفتم و شما زمخت نگری و این حرفاE411

نیازی بدان نیست, زمخت‌نگری شما همینجا خودش را نشان میدهد:

Mehrbod نوشته: این اندازه که شما درباره‌یِ این کاربر اینجا دارید مینویسید, بیشترین برداشت را میدهد که خود
او باشید از سر کنجکاوی آمده باشید پاسخ همان پرسشهایی که با نام @سارا کرده بودید را بگیرید.

برداشت دادن ≠ شما سارا یید.

زمخت‌نگری میشود یکسان انگاشتن این دو, باریک‌نگری میشود هوشیدن این
نکته که "برداشت دادن" یک چیز است و "تو خودت سارایی" یک چیز دیگر.
Secular نوشته: شما درویش نیستی خب عالم معنا رو هر کی میتونه یه تعریف ازش بکنه ولی من می خوا م بدونم این عالم معنای درویش چیه! چیه که رفیق ما امریکا رو ول کرده اومده شاگرد آملی شده حوزه قم!!!!!!!! حالا بازم هس نمی دونم جویا جهانبخش رو می شناسین یا نه الان داره حافظ پژوهی می کنه و قران پژوه و دیروز تو انقلاب هم کلی کتاب ازش دیدم برا خودش یه پا ادیب و مجتهدی شده این بابا از بچه های مدرسه ما بود البت یه دهه قبل ما فک کنم :-) بعد نفر اول کنکور ریاضی هم شد بعد رف برق سر یه سال نشد انصراف داد رف حوزه . خب این عالم معنا واقعن اگه هپروت باشه پ چرا نخبه ها را جذب می کنه . همون جابز هم تو یه دوره ای از زندگیش بدجوری به دنبال این عالم می گشته حتی میره هند و اینا . نمی دونم چرا ذهنم درگیره این عالم شده. شاید بخاطر تغییر محیطه خوابم بهم ریخته الان ساعت یه ربع چهار هس ولی من هنو بیدارمE413

"عالم معنا"‌یِ درویش همان افیون روانی‌ست و مغزیکه به افیون, خواه فیزیکی خواه روانی خو بگیرد
و کژخو ( = معتاد) شود برای گرفتن دوز بیشتر از چیزهای بزرگتر از دانشگاه هم خواهد گذشت, پس این
ول کردن نمونه‌وار دانشگاه یا بهمان و بیسار چیز به معنی برتری "افیون" نیست, تنها از نیرومندی آن میگوید.
Mehrbod نوشته: نیازی بدان نیست, زمخت‌نگری شما همینجا خودش را نشان میدهد:



برداشت دادن ≠ شما سارا یید.

زمخت‌نگری میشود یکسان انگاشتن این دو, باریک‌نگری میشود هوشیدن این
نکته که "برداشت دادن" یک چیز است و "تو خودت سارایی" یک چیز دیگر.
دیدی گفتم استاد در زمینه پیچوندنی:-)


برام سوال شده بود آخه ببین این دختره رو به این مرز رسوندی که :
سارا نوشته: بنده که اعتراضی ندارم فقط مانده ام چگونه سروری چون شما وقتش را با بنده ی حقیری چون من تلف می کند واقعا برایم جای سوال است. بنده همتای شما نیستم خودم خوب می دانم بروید با همتاینتان هم کلام شوید بنده ام دیگر کاری اینجا ندارم فقط بخاطر دوستی که اینجا در زمینه ی ریاضی و شعر تحقیق می کند مانده ام چون خودم هم در همین زمینه ها علاقه مندی دارم بعد که آن جستارها تمام شدند من هم تمام می شوم چون دیگر حرفی نیست که بخواهم بگویم مگر یک بنده حرفی هم می تواند داشته باشد. باشد شما سرور و ارباب بنده اعتراضی ندارم ولی مانده ام یک سرور و ارباب چطور با یک بنده همکلام می شود!!بقول حضرت مولانا:
بس کن که بیخودم من گرتو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن

باشد بنده نادان و کودن و گدا حالا که اعتراف کردم دیگر ملامتم نکنید و کاری به کارم هم نداشته باشید.



بله در آن پستی که گذاشتم برایتان از کلمه "بنده " استفاده نکردم که عمدی بود و اینکه پستم کمی گستاخانه و جسورانه بود.






بله آنها که به مهر از شما یاد کردند همان دوستان دفترچه ایتان بودند و همفکران و یاران غارتان!
بنده براساس تجربه ای که از گفتگو با شما را داشتم نظر مسلمانان را درست می دانم اینجا دوستان شما یک خط پست می گذارند آنهم با رکیک ترین کلمات و وقیحانه ترین واژگان و عبارات اما شما پای پستشان تشکر می کنید . اما اگر کسی بجای فحش و دشنام شعر و آیه بگذارد باید اخراج شود و یا محکوم به بی منطقی!!! بخدا خنده ام می گیرد اگر منطق در پست دوستانِ شماست ترجیح می دهم همچنان بی منطق بمانم:))





شما چه می دانید که در بندگی او چه عظمتی نهفته است حضرت مولانا جواب شما را داده است که :
از گدایانِ درش منصبِ شاهانه طلب






ارباب اگر ممکن است این را کمی توضیح دهید برایم جالب است که شما مرا زا خودم بهتر می شناسید:))

این شما که به بنده مربوط نمی شود نه؟ چون همانطور که فرمودید بنده همتای شما نیستم و بی منطق و کودن و عقب مانده می باشم.
ولی بنده در این فروم کسی که واقعا اهل اندیشه و تفکر باشد و واقعا با سواد و مطلع باشد کم دیدم فکر کنم سه یا چهار نفر که یکیشون هم خودِشمایید و دو نفر دیگه اشان هم اهل فلسفه و منطق هستند البته یکیشون اسلامی و دیگری غربی ولی هر دویشان معلوم است که اهل مطالعه اند و تحقیق و بدنبال دانش اندوزی .








خدا را شکر پس بروید با مسلمانان آنجا که تعداشان هم زیاد است بحث کنید و تحقیرشان کنید تا می توانید مسخره اشان کنید مرا که شما از اینجا فراری دادید:))






یعنی بنده ی شما هستم؟







--

یکی از همین برادران خود فریب که از عالم معنا سخن گفت اقلاطون بود و بعد از او دیوژن و ...... تا به ابن سینا رسید و بعد از او عین القضات همدانی و شهاب الدین سهروردی و ابن عربی و در اشعار عرفا هم از این عالم بسیار سخن گفته شده است.
شما آن شعر را عجب زیبا معنی کردید:)) چه بگویم نمی دانم اصلا چرا با من بحث می کنید رهایم کنید من نه هوش دارم نه خرد چگونه سخن شما را دریابم ؟ "من سخت کند و کودنم"


خب چرا دس از سرش بر نداشتین بدبخت دیگه به خود زنی رسیده بود E411
پ ابن سینا و اشراق هم خودفریب بودند نه ؟
Mehrbod نوشته: "عالم معنا"‌یِ درویش همان افیون روانی‌ست و مغزیکه به افیون, خواه فیزیکی خواه روانی خو بگیرد
و کژخو ( = معتاد) شود برای گرفتن دوز بیشتر از چیزهای بزرگتر از دانشگاه هم خواهد گذشت, پس این
ول کردن نمونه‌وار دانشگاه یا بهمان و بیسار چیز به معنی برتری "افیون" نیست, تنها از نیرومندی آن میگوید.

شما خودت اند زمخت نگرایی! اگه این افیون روانی باشه پ چرا حرفای اینا توجه کنین حرفاشون و رفتارشون عین هم میشه پ چرا به یه برداشت از دنیا و چه میدونم هستی و خدا می رسن؟
راستی یه چیزی الان غیر من شما یه کاربر مهمان هم داره اینجا رو میحونه نکنه این سارا باشهE40f اینقدر این بابا رو منشن نکن. بذار ما تو هم میهن به کارمون برسیمE105
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41