دفترچه

نسخه‌ی کامل: بی خدا بودن چه حسی دارد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41
ملکوت نوشته: شما از برادران افغان یا تاجیک یا پاکستانی هستید ؟
طرز نوشتار شما نا مفهوم است .

ایشان از برادران ارزشی و باتقوای کشور کهن لاجیکستان :e530: هستند...E105
بوخودا...52
Mehrbod نوشته: بسیار خوب, همین اندازه که از "غیر ممکن" به «شاید بشود» و «هنوز نمیشود» رسیدید نشان میدهد که درونمایه‌یِ سخن پذیرفته شده است.

ولی درونمایه سخن شعر بود نه روح و جان! در ضمن با این استدلال حضرتعالی باید برای جان و روح هستی قائل شد!!!!

من این پرسش را هزار بار پرسیدم و به مانند هزاران پرسش و هزاران نوشته ی دیگرم بی پاسخ مانده است!! چرا با بنده بحث می کنید؟ مگر شما فردی منطقی و خردمند و اهل لاجیکستان نیستید پس چرا باید با فردی بی خرد و بی منطق و اهل هپروتستان به بحث بنشینید؟ اگر واقعا چینین باشم که شما فرمودید پس هدف شما از بحث تنها تحقیر و سرزنشم خواهم بود! و اگر هدفتان برای دیگر کاربران است باز هم بنده تنها یک واسطه ای خواهم بود برای دیگران و بنده تمایلی به نخودی بودن ندارم!! اما اگر هدفتان واقعا بحث باشد پس غیر منطقی است که با یک بی منطقی چون من به بحث بنشینید!! و این نشاندهندی بی منطقی بودن شماست ولی اگر شما واقعا منطقی باشید پس دروغ گفته اید که بنده بی منطق هستم!!

تا زمانی که پاسخ این نوشته را نگیرم هرگز با شما سخن نخواهم گفت چون باید بدانم که طرف مقابلم که کم از او سیلی نخورده ام واقعا در اینهمه بحثها به دنبال چیست تا تکلیفم با خودم روشن گردد!! اگر واقعا توان پاسخگویی دارید روشن پاسخ دهید و دست از سفسطه بر دارید!
سارا نوشته: ولی درونمایه سخن شعر بود نه روح و جان! در ضمن با این استدلال حضرتعالی باید برای جان و روح هستی قائل شد!!!!

این ادعّایی تنها از سوی شماست که گویا چامه‌سُرایی تفاوتی بنیادین با برای نمونه, داستان‌نویسی دارد و روشن هم نیست چرا؟

تازه به سخن [MENTION=6]sonixax[/MENTION] بایستی پرسید این "اصالت" از کجا میاید؟ چرا چامه‌ای
که رایانه می‌‌سُراید بد و نااصیل است, ولی شترنگی که بازی میکند خوب و اصیل؟


در کنار این, اینکه پذیرفته بشود رایانه هم میتواند بیاندیشد و شترنگ‌ بازی کند و
چامه‌بسراید چگونه به «اثبات جان و هستی دمیده شده از سوی آفریدگار» میانجامد؟




-------


سارا نوشته: من این پرسش را هزار بار پرسیدم و به مانند هزاران پرسش و هزاران نوشته ی دیگرم بی پاسخ مانده است!! چرا با بنده بحث می کنید؟ مگر شما فردی منطقی و خردمند و اهل لاجیکستان نیستید پس چرا باید با فردی بی خرد و بی منطق و اهل هپروتستان به بحث بنشینید؟

درسته, این هزار و چند بار پرسیده شده ولی پاسخ آن دو بار داده شده و چشمداشت
اینکه هر بار با تکرار توتی‌وارانه‌یِ آن بخواهید پاسخ بگیرید را نبایستی داشته باشید:


Not Acceptable!

سارا نوشته: ولی یک سوال اینهمه مدت جناب mbk اینجا بودند چرا با ایشان بحث نمی کردید؟


Not Acceptable!
سارا نوشته: چه بگویم نمی دانم اصلا چرا با من بحث می کنید رهایم کنید من نه هوش دارم نه خرد چگونه سخن شما را دریابم ؟ "من سخت کند و کودنم"


Not Acceptable!

سارا نوشته: یک سوال ، چرا اصلا با بنده بحث می کنید؟ نکند دلتان برای بحث با مسلمانان تنگ شده است حالا که امکان حضور در هم میهن را ندارید و اینجا هم که مسلمانان بسیار بسیار اندکند و نادر! حال که یکی از گونه های نادر این فروم را دیده اید آمده اید تا هم انتقام از اسلام بگیرید و هم از هم میهن! اینطور نیست ؟ ولی یک سوال اینهمه مدت جناب mbk اینجا بودند چرا با ایشان بحث نمی کردید؟ یا مسلمانان دیگری هم بودند چرا با آنها چندان کاری نداشتید؟


Not Acceptable!




این ادعّا که من گفته باشم کسی چون مسلمان است پس چرت میگوید هم پیشتر پوچ شده بود:


Mehrbod نوشته:
سارا نوشته:
Mehrbod نوشته: تنها یک نوشته از من بیاورید که گفته باشم شما (یا هر کسی) چون مسلمان است, پس چرت گفته است.

خب در آن تعریفی که بنده از عالم معنا داشتم و در آن مولا و عبد را توضیح دادم کجایش نه کجایش نامی از اسلام آوردم؟ کجایش نامی از قرآن آوردم؟! گویا سردردتان هنوز خوب نشده است ها!!

چرا مغلطه می کنید؟ بازهم خود را زدید به کوچه ی چپ! بنده منظورم این نبود که! بنده خودم را جای مهرداد گذاشتم و شما را هم بجای ساناز! و این چرت می گویی هم در جمله اولیه ی ساناز بود!

هر چند هزار بار به خود ِ بنده گفته اید که هر چه بگویم پذیرفتنی نیست!! بی خردم احساساتی ام منطق=0 خب برآیند اینهمه چه می شود؟! می شود هرچه تو بگویی چرت است!

پس روشن شد همچون پیکی از من یافت نمیشود.

اینکه شما نزد خودتان چه برداشتی کرده‌اید با اینکه منطقا چه فرجامی میتوان گرفت, دو چیز سراسر دگرسان‌اند.

برای اینکه بهتر گرفته شود, یک یارویی در کافی‌نتی در زمینه‌هایِ pedophilia گوگل میکند. کسی چند روز دیرتر
پشت این رایانه نشسته و فهرستی از این جستجو‌ها را میبیند, او اکنون آزاد است نزد خود اینگونه بردارد
که کسیکه پیش از او با این رایانه کار میکرده یک بچه‌باز کثیف بوده است, هنگامیکه ولی در واقعیت کاربر

پیشین میتواند تنها یک دانشجوی روانشناسی بوده باشد که درباره‌یِ بچه‌بازی میپژوهیده است:
assumption ≠ inference

بهمینسان, اینکه شما نزد خودتان از نوشته‌هایِ من چه برداشت‌هایی کرده‌اید ارزشی ندارند, مگر زمانیکه به
پشتوانه‌یِ منطق بنمایاند که آری, نمونه‌وار من جایی گفته‌ام «سرکار/بانو X سخن شما چرت است, چون شما مسلمانید».
Mehrbod نوشته: این ادعّایی تنها از سوی شماست که گویا چامه‌سُرایی تفاوتی بنیادین با برای نمونه, داستان‌نویسی دارد و روشن هم نیست چرا؟

تازه به سخن @sonixax بایستی پرسید این "اصالت" از کجا میاید؟ چرا چامه‌ای
که رایانه می‌‌سُراید بد و نااصیل است, ولی شترنگی که بازی میکند خوب و اصیل؟


در کنار این, اینکه پذیرفته بشود رایانه هم میتواند بیاندیشد و شترنگ‌ بازی کند و
چامه‌بسراید چگونه به «اثبات جان و هستی دمیده شده از سوی آفریدگار» میانجامد؟




-------




درسته, این هزار و چند بار پرسیده شده ولی پاسخ آن دو بار داده شده و چشمداشت
اینکه هر بار با تکرار توتی‌وارانه‌یِ آن بخواهید پاسخ بگیرید را نبایستی داشته باشید:


Not Acceptable!




Not Acceptable!



Not Acceptable!




Not Acceptable!




این ادعّا که من گفته باشم کسی چون مسلمان است پس چرت میگوید هم پیشتر پوچ شده بود:

راستش را بخواهید آمدم که پاسخ جناب sonixax را بدهم حتی واژه ها را کنارهم چیدم از جمله به سطر و از سطر به پاراگراف رسیدم اما ... اما چه سود.....

در مورد اصالت از دید هنری و فلسفی و هستی شناسانه و... می توان هزاران صفحه فلم فرسایی کرد ولی وقتی طرف مقابلت تو را به جرم مسلمانی رد می کند چه سودی دارد!

شما در همین جستار بر سر همین بحث شعر و اندیشه و... سخن مرا هیچ انگاشتید و حتی وقتی بانو آلیس هم با بنده همراه شدند شما سخن ایشان را پذیرفتید ولی فرمودید سخن بنده را نمی توان پذیرفت چون به روح و خرافه ایمان دارم یعنی چون مسلمانم! حتی اگر سخنم درست باشد بازهم ناپذیرفتنی است. به خدا اگر یک خدا ناباور بیاید اینجا و تمام حرفهای بنده را به شما بزند شما بیدرنگ می پذیرید اما ... نیازی نیست که حتما بگویید که تو چون مسلمانی پس هیچ حرفت درست نیست و تمامی یاوه است! چون در عمل دارید اینکار را می کنید. چه در داخل این فروم چه در جاهای دیگر هزاران بار مرا بی منطق و بی خرد و نادان خواندید نخواندید؟ هزار بار به من نگفتید دریغ از اندکی هوش؟!!( یعنی عقب مانده ام) نگفتید؟!! فقط به خاطر خودآگاهی با بنده بحث می کنید؟! اینهمه ایراد دارم بی منطقم احساساتیم و بی هوشم و بالاتر از همه ی اینها مسلمانم ...... یعنی اینهمه ایراد اساسی دارم آنوقت شما فقط به خودآگاهیم گیرداده اید؟!

در ضمن بنده فقط یکبار پرسیده بودم که شما همان خودآگاهی را گفتید و اینبار دوم بود که پرسیدم می دانید چرا؟ چون همه ی دوستانی که در هم میهن بودند مدام در خصوصی از بنده می پرسیدند چرا این جناب مهربد تو را اینقدر تحقیر می کند؟ چرا اینقدر در بحث با تو به مسلمانیت گیر می دهد؟ حتی کاربرانی که عضو همین فروم دفترچه هستند (دو تن از آنها که یکیشان هم از اخراج شدگان این فروم است و یکزمانی هم در این فروم بنده را به جای ایشان گرفته بودند !) همین اواخر همین تازگی ها به بنده گفته اند این جناب مهربد تو را بسیار ضرب و شتم می کند و تحقیرت می کند و........ به خدا دروغ نمی گویم حاضرم پسورد هم میهن را بدهم خودتان بروید ببینید چون می دانم مرا یک دروغگو بیشتر نمی بینید. خب چه کنم؟ راستش را بخواهید من همه اش خودم را می زدم به آن راه و به روی خودم نمی آوردم ولی دیگران مرا شرمنده ساختند بسکه این موضوع را گفتند. اینکه شما در بحث کردن با بنده خیلی رفتار تحقیر آمیزی پیش رو می گیرید و.... قصدم گلایه نیست راستش را بخواهید اصلا توقع اینکه رفتارتان با بنده خوب باشد را ندارم چون پیشتر ها چند بار به بنده هم اینجا و هم جاهای دیگر فرمودید که گناه ِ شما نیست اگر بنده همتای شما نیستم و چون گدای ژولیده هستم اما دستکم در بحث کردن که می توانید به تمام حرفها و نوشته ها توجه بفرمایید.
مانند همان بحثی که در پیشرفت روزافزون تکنولوژی بود همان جستارتان که مسلمانان حق ندارند بی اجازه ی شما وارد شوند در همانجا هم شما بیشتر حرفهایم را نا دیده گرفتید اینکه آمدم و از نوع راکتور به کار رفته درفوکوشیما گفتم اینکه این نوع راکتورها BWR ها از راکتورهای نسل اول هستند و......... اینکه خب امروزه با وجود راکتورهای نسل هفت دیگر این نوع راکتورها به روز و مدرن نیستند و با توجه به تکنولوژی امروز دیگر تکنولوژی محسوب نمی شدند! بلکه عتیقه و آثار باستانی محسوب می گردند. اما شما خب اهمیتی ندادید . بنده هم توقعی ندارم چون ..بگذریم.
Mehrbod نوشته: این ادعّایی تنها از سوی شماست که گویا چامه‌سُرایی تفاوتی بنیادین با برای نمونه, داستان‌نویسی دارد و روشن هم نیست چرا؟

تازه به سخن @sonixax بایستی پرسید این "اصالت" از کجا میاید؟ چرا چامه‌ای
که رایانه می‌‌سُراید بد و نااصیل است, ولی شترنگی که بازی میکند خوب و اصیل؟


در کنار این, اینکه پذیرفته بشود رایانه هم میتواند بیاندیشد و شترنگ‌ بازی کند و
چامه‌بسراید چگونه به «اثبات جان و هستی دمیده شده از سوی آفریدگار» میانجامد؟




-------




درسته, این هزار و چند بار پرسیده شده ولی پاسخ آن دو بار داده شده و چشمداشت
اینکه هر بار با تکرار توتی‌وارانه‌یِ آن بخواهید پاسخ بگیرید را نبایستی داشته باشید:


Not Acceptable!




Not Acceptable!



Not Acceptable!




Not Acceptable!




این ادعّا که من گفته باشم کسی چون مسلمان است پس چرت میگوید هم پیشتر پوچ شده بود:

جناب مهربد دارم به شما آگاهانه هشدار میدهم.....
آخرین باری باشد که با بانو یکی به دو میکنید و ایشان را آزار میدهید!
غرور و خودبزرگ بینی شما منزجر کننده است..
باید بگویم حقیقت امر غیر منطقی هستید و سرشار از عقده ای روحی.....
برای شما متاسفم..
سارا نوشته: راستش را بخواهید آمدم که پاسخ جناب sonixax را بدهم حتی واژه ها را کنارهم چیدم از جمله به سطر و از سطر به پاراگراف رسیدم اما ... اما چه سود.....

در مورد اصالت از دید هنری و فلسفی و هستی شناسانه و... می توان هزاران صفحه فلم فرسایی کرد ولی وقتی طرف مقابلت تو را به جرم مسلمانی رد می کند چه سودی دارد!

شما در همین جستار بر سر همین بحث شعر و اندیشه و... سخن مرا هیچ انگاشتید و حتی وقتی بانو آلیس هم با بنده همراه شدند شما سخن ایشان را پذیرفتید ولی فرمودید سخن بنده را نمی توان پذیرفت چون به روح و خرافه ایمان دارم یعنی چون مسلمانم! حتی اگر سخنم درست باشد بازهم ناپذیرفتنی است. به خدا اگر یک خدا ناباور بیاید اینجا و تمام حرفهای بنده را به شما بزند شما بیدرنگ می پذیرید اما ... نیازی نیست که حتما بگویید که تو چون مسلمانی پس هیچ حرفت درست نیست و تمامی یاوه است! چون در عمل دارید اینکار را می کنید. چه در داخل این فروم چه در جاهای دیگر هزاران بار مرا بی منطق و بی خرد و نادان خواندید نخواندید؟ هزار بار به من نگفتید دریغ از اندکی هوش؟!!( یعنی عقب مانده ام) نگفتید؟!! فقط به خاطر خودآگاهی با بنده بحث می کنید؟! اینهمه ایراد دارم بی منطقم احساساتیم و بی هوشم و بالاتر از همه ی اینها مسلمانم ...... یعنی اینهمه ایراد اساسی دارم آنوقت شما فقط به خودآگاهیم گیرداده اید؟!

در ضمن بنده فقط یکبار پرسیده بودم که شما همان خودآگاهی را گفتید و اینبار دوم بود که پرسیدم می دانید چرا؟ چون همه ی دوستانی که در هم میهن بودند مدام در خصوصی از بنده می پرسیدند چرا این جناب مهربد تو را اینقدر تحقیر می کند؟ چرا اینقدر در بحث با تو به مسلمانیت گیر می دهد؟ حتی کاربرانی که عضو همین فروم دفترچه هستند (دو تن از آنها که یکیشان هم از اخراج شدگان این فروم است و یکزمانی هم در این فروم بنده را به جای ایشان گرفته بودند !) همین اواخر همین تازگی ها به بنده گفته اند این جناب مهربد تو را بسیار ضرب و شتم می کند و تحقیرت می کند و........ به خدا دروغ نمی گویم حاضرم پسورد هم میهن را بدهم خودتان بروید ببینید چون می دانم مرا یک دروغگو بیشتر نمی بینید. خب چه کنم؟ راستش را بخواهید من همه اش خودم را می زدم به آن راه و به روی خودم نمی آوردم ولی دیگران مرا شرمنده ساختند بسکه این موضوع را گفتند. اینکه شما در بحث کردن با بنده خیلی رفتار تحقیر آمیزی پیش رو می گیرید و.... قصدم گلایه نیست راستش را بخواهید اصلا توقع اینکه رفتارتان با بنده خوب باشد را ندارم چون پیشتر ها چند بار به بنده هم اینجا و هم جاهای دیگر فرمودید که گناه ِ شما نیست اگر بنده همتای شما نیستم و چون گدای ژولیده هستم اما دستکم در بحث کردن که می توانید به تمام حرفها و نوشته ها توجه بفرمایید.
مانند همان بحثی که در پیشرفت روزافزون تکنولوژی بود همان جستارتان که مسلمانان حق ندارند بی اجازه ی شما وارد شوند در همانجا هم شما بیشتر حرفهایم را نا دیده گرفتید اینکه آمدم و از نوع راکتور به کار رفته درفوکوشیما گفتم اینکه این نوع راکتورها BWR ها از راکتورهای نسل اول هستند و......... اینکه خب امروزه با وجود راکتورهای نسل هفت دیگر این نوع راکتورها به روز و مدرن نیستند و با توجه به تکنولوژی امروز دیگر تکنولوژی محسوب نمی شدند! بلکه عتیقه و آثار باستانی محسوب می گردند. اما شما خب اهمیتی ندادید . بنده هم توقعی ندارم چون ..بگذریم.

درود بانوی بزرگوار و فرهیخته:e303:
یک بار دیگر ایشان "مهربد" به شما توهین کردند و یکی به دو راه انداختند بنده را در جریان قرار دهید.....
دیگر اینطور هم نیست که چون فضای مجازی است یا در ایران نیستیم هر کس هر غلطی که دلش بخواد بکند.....
لازم باشد از مجاری قانونی بین المللی پیگیر هتاکی های ایشان میشویم......در هر کشوری که میخواهند باشند....
thought نوشته: درود بانوی بزرگوار و فرهیخته:e303:
یک بار دیگر ایشان "مهربد" به شما توهین کردند و یکی به دو راه انداختند بنده را در جریان قرار دهید.....
دیگر اینطور هم نیست که چون فضای مجازی است یا در ایران نیستیم هر کس هر غلطی که دلش بخواد بکند....
لازم باشد از مجاری قانونی بین المللی پیگیر هتاکی های ایشان میشویم......در هر کشوری که میخواهند باشند....

درود سرور گرامی:e303:

بنده همان روز اول به شما عرض کردم اگر می خواهید که به سرنوشت سرور فدایی رهبر دچار نشوید باید مرا دشنام گویید و از لایک کردن پستهایم بپرهیزید. کیست که نداند چه کسی و چه چیزی سبب اخراج سرور فدایی رهبر شد. ایشان وارد جستاری شدند و تنها نظر خودشان را گفتند اما به طرفه العینی اخراج شدند. یکی از دلایل اصلی اخراج ایشان هم حمایت از بنده بود .. بگذریم

وقتی کودک بودم آدمها را بر اساس نوع دوست داشتن به دو دسته تقسیم کرده بودم و حالا که بزرگ شده ام دلیلی برای ردِ این تقسیم بندی ندارم!اساسا آدمها را می توان بر اساس نوع دوست داشتن به دو دسته تقسیم کرد: دسته ی اول آنهایی که وقتی کسی را دوست دارند تمام هستی خویش را به پایش می ریزند و دسته ی دوم آنهایی که وقتی کسی را دوست دارند تمام هستی ِ آنشخص را برای خودشان می کنند!
دسته ی اولی ها را باید شرقی ها و یا اهل اشراق دانست و دسته ی دومی ها را باید غربی ها و یا اهل خردِ سرد دانست!
می بینید ما با دسته ی دوم طرف هستیم که حتی در دوست داشتن هم چنین بی رحمند پس وای به حال کسی که از او بیزار هم باشند! باید صبور بود .............E032
سارا نوشته: درود سرور گرامی:e303:

بنده همان روز اول به شما عرض کردم اگر می خواهید که به سرنوشت سرور فدایی رهبر دچار نشوید باید مرا دشنام گویید و از لایک کردن پستهایم بپرهیزید. کیست که نداند چه کسی و چه چیزی سبب اخراج سرور فدایی رهبر شد. ایشان وارد جستاری شدند و تنها نظر خودشان را گفتند اما به طرفه العینی اخراج شدند. یکی از دلایل اصلی اخراج ایشان هم حمایت از بنده بود .. بگذریم

وقتی کودک بودم آدمها را بر اساس نوع دوست داشتن به دو دسته تقسیم کرده بودم و حالا که بزرگ شده ام دلیلی برای ردِ این تقسیم بندی ندارم!اساسا آدمها را می توان بر اساس نوع دوست داشتن به دو دسته تقسیم کرد: دسته ی اول آنهایی که وقتی کسی را دوست دارند تمام هستی خویش را به پایش می ریزند و دسته ی دوم آنهایی که وقتی کسی را دوست دارند تمام هستی ِ آنشخص را برای خودشان می کنند!
دسته ی اولی ها را باید شرقی ها و یا اهل اشراق دانست و دسته ی دومی ها را باید غربی ها و یا اهل خردِ سرد دانست!
می بینید ما با دسته ی دوم طرف هستیم که حتی در دوست داشتن هم چنین بی رحمند پس وای به حال کسی که از او بیزار هم باشند! باید صبور بود .............E032

سپاسگذارم بانوی خردمند.....E032
قسم میخورم بانویی فرهیخته و اندیشمند و باسواد همچو شما تا به عمر خود ندیده ام.
بنده در روز با ده ها بیمار روان پرش همچو ایشان سروکار دارم و دلیلی نمیبینم که ضعف شخصیت ایشان موجب بازپس کشیدن بنده از به زبان جاری ساختنن حقیقت باشد...
همینجا رسمی اعلام میکنم که هرگاه اخراج بنده میسر گشت بر درستی ضعف شخصیت و بخل ایشان مُهر تایید خواهم کوبید.......
thought نوشته: سپاسگذارم بانوی خردمند.....E032
قسم میخورم بانویی فرهیخته و اندیشمند و باسواد همچو شما تا به عمر خود ندیده ام.
بنده در روز با ده ها بیمار روان پرش همچو ایشان سروکار دارم و دلیلی نمیبینم که ضعف شخصیت ایشان موجب بازپس کشیدن بنده از به زبان جاری ساختنن حقیقت باشد...
همینجا رسمی اعلام میکنم که هرگاه اخراج بنده میسر گشت بر درستی ضعف شخصیت و بخل ایشان مُهر تایید خواهم کوبید.......

این نظر لطف شما هست دوست عزیز E032

ولی خب هستند کسانی که نه چون شما بلکه دقیقا بوراونه ی شما می اندیشند بنده را عاری از هرگونه خرد و منطقی می بینند.

پس شما روانشناس هستید؟ از نوشته هایتان متوجه شده بودم که در علم روانشناسی آگاهی و اطالاعات خوبی دارید اما گمان نمی کردم که دیگر متخصص باشید.

خب شما که باید بیشتر افراد خودشیفته را بشناسید باید در برابرشان صبور بود و صبر تنها راه درمان و چاره است.E032
سارا نوشته: این نظر لطف شما هست دوست عزیز E032

ولی خب هستند کسانی که نه چون شما بلکه دقیقا بوراونه ی شما می اندیشند بنده را عاری از هرگونه خرد و منطقی می بینند.

پس شما روانشناس هستید؟ از نوشته هایتان متوجه شده بودم که در علم روانشناسی آگاهی و اطالاعات خوبی دارید اما گمان نمی کردم که دیگر متخصص باشید.

خب شما که باید بیشتر افراد خودشیفته را بشناسید باید در برابرشان صبور بود و صبر تنها راه درمان و چاره است.E032

آفرین بر شما بانوی باهوش و فهیمیده:e303:
براستی فرمودید و به خرد......صبر در درمان بیماران خود بزرگ پندار و اساسی ترین مرحله درمان آنان است....
البته اگر خود بخواهند....و خود را نفریبند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41