undead_knight نوشته: "قربانی حقیقی نه زنان، بل مرداناند"
البته من اصولا به نیت داریوش عزیز شک ندارم و این مخفی کردن رو عمدی نمیدونم ولی خب جدای اینکه نتیجه گیری این پزوهش به هیچ وجه این نبود.
Differences in Frequency of Violence and Reported Injury Between Relationships With Reciprocal and Nonreciprocal Intimate Partner Violence
از اونجایی که همچنان در پریود مغزی به سر میبرم و حوصله بحث هم ندارم به دوستان جویای حقیقت خوندن بخش DISCUSSION پزوهش توصیه میشه;)
به جای ارجاع دادنِ خوانندگان به نوشتهای طولانی، بدونِ اشاره به اینکه کجای پژوهش دقیقا موردِ نظر است، چه نکتهای از آن باید مورد توجه قرار گیرد، کجای حرفِ مرا نقض میکند... به بخشهایی از این پژوهش به طور مستقیم میپردازم و چند پژوهشِ دیگر را نیز ذکر میکنم. لازم به ذکر است که در تقریبا همهی پژوهشهایی که از این دست انجام میشود، قربانیانِ خشونتِ خانگی را تنها زنان در نظر میگیرند و اصولا کسی به مردان در این مورد وقعی نمینهد، به همین دلیل است که میبینیم به جای اینکه در موردِ خشونت علیه مرد و زن و خشونتی که از سوی مردان و زنان است تواما و بدون پیشفرض آمارگیری کنند با آمارهایی چون «فلان درصد از زنان در ایالتِ فلانِ آمریکا خشونتِ خانگی را تجربه کردهاند» مواجه میشویم؛ اولین دلیلِ چنین چیزی این است که پیش فرضِ غیرقابل تشکیک و تقریبا تابوشده این است که :«خشونت را تنها مردان مرتکب میشوند و زنان نیز تنها قربانیانِ خشونتِ خانگی هستند» و به همین دلیل است که یافتنِ آمارها و پژوهشهای منصفانه و همهجانبه در این مورد کاریست دشوار.
اما در موردِ این پژوهش. من نیز موکدا به دوستان پیشنهاد میکنم این پژوهش را به طور کامل مطالعه کنند. اما برای آنان که اندکی کمحوصله هستند نکاتِ مهمِ آن را خلاصهوار خواهم گفت. نخست آنکه آندد درست میگویند، نتیجهگیریای که در انتهای پستِ من آمد، از خودم بود و نتیجهگیریِ خودِ پژوهش نبود اما از این پژوهش مشخص نیست که مثلا خشونتِ دو طرفه دقیقا با چه میزان صدمه، به تفکیکِ جنسیت از هر کدام منجر شده و تنها گفته شده که هرجا که خشونتِ یکی از دو پارتنر با پاسخِ دیگری همراه بوده، از حالتِ خشونتِ دوطرفه خارج خواهد شد. اما در همان بخشی که آندد به آن اشاره کرده، یعنی Discussion به این مطالب توجه بفرمائید:
نقل قول:
Our findings that half of relationships with violence could be characterized as reciprocally violent are consistent with prior studies.8[SUP],[/SUP]9[SUP],[/SUP]11 We were surprised to find, however, that among relationships with nonreciprocal violence, women were the perpetrators in a majority of cases, regardless of participant gender. One possible explanation for this, assuming that men and women are equally likely to initiate physical violence,20 is that men, who are typically larger and stronger, are less likely to retaliate if struck first by their partner. Thus, some men may be following the norm that “men shouldn’t hit women” when struck first by their partner. A different explanation is that men are simply less willing to report hitting their partner than are women.21
This explanation cannot account for the data, however, as both men and women reported a larger proportion of nonreciprocal violence perpetrated by women than by men. One might be tempted to think that men who perpetrate violence in nonreciprocal relationships are the traditional male “batterer.” However, the data were not consistent with this representation; women who were victims of nonreciprocal violence experienced less violence and a lower likelihood of injury than did women who were victims of violence in reciprocally violent relationships. Some have suggested that survey studies, such as this one, likely exclude the more severely abused women typically studied in clinical settings.22 Thus, our findings may represent 1 form of partner violence—what Johnson23 has called common couple violence or situational violence—that is likely to be found in broader population samples rather than in clinical samples.
In analyses of reports of violence frequency and injury occurrence, 2 clear findings emerged. First, perpetrators who were men were more likely to inflict an injury on a partner than were those who were women, regardless of reciprocity status. This replicates findings in the literature at large that women are more likely to be injured by partner violence than are men.1[SUP],[/SUP]7 Second, relationships with reciprocal violence resulted in more frequent violence (by women only) and a greater likelihood of injury caused by both male and female perpetrators. Reciprocal violence was more dangerous for the victim, both men and women, than was nonreciprocal violence. In fact, men in relationships with reciprocal violence were reportedly injured more often (25.2%) than were women in relationships with nonreciprocal violence (20.0%); this is important as violence perpetrated by women is often seen as not serious.10 An important caveat to these findings is that we do not know the extent or severity of the injuries reported, only that they were reported to have occurred.
These findings highlight the importance of considering relationship violence in the context of the relationship. Many authors have noted that research and prevention should begin to shift away from the sole focus on violence by men against women given the accumulation of data indicating that partner violence is perpetrated by both men and women.10[SUP],[/SUP]20 The data presented here suggest that it is critical to begin to study some of the relationship processes that contribute to reciprocal partner violence as those are most likely to result in injury.
اگرچه این نتیجهگیری را نمیتوان ارائه داد، اما میتوان این توضیح را داشت که مردان به سببِ قدرتِ بدنیِ بیشتر و از ترسِ آنکه به پارتنرِ خود صدمه وارد کنند، معمولا خشونتِ زنان را پاسخ نمیدهند و یا اینکه اساسا مردان خشونتهایی که علیه آنان اعمال میشود را به جایی گزارش نمیدهند. این توضیحیست که پژوهشگرانِ متعجب در توجیهِ آمارِ بیشترِ خشونتهایی که از سوی زنان به صورتِ یک طرفه اعمال میشوند، ارائه میدهند.
در پاراگرافِ دومِ این بخش آمده که خشونتهای یک طرفه در اکثرِ موارد از سوی زنان بوده است و اینکه زنانیکه خشونتِ یکطرفه را تجربه کردهاند صدماتِ کمتری را نسبت به آنانیکه خشونتِ دوطرفه را تجربه کردهاند ، دریافت کردهاند. خب اکنون این چه چیز را مشخص میکند؟ فعلا این را همچنان به خاطر داشته باشید که 49 درصد از خشونتها دوطرفه هستند و 70 درصد از خشونتهای یک طرفه را زنان مرتکب میشوند.
در پاراگرافِ سوم آمده است که به نظر میرسد زنان در خشونتها صدماتِ بیشتری میبینند و این همان چیزیست که من در پستِ پیشین نیز گفتم (یعنی هیچ مخفی کردنِ حقیقتی در کار نبوده). اما در ادامهی همین پاراگراف گفته شده که خشونتهای دوطرفه خطرناکتر از خشونتهای یکطرفه است و مردان در این خشونتها صدماتِ بیشتری میبینند (مردان 25 درصد و زنان 20 درصد).
اکنون من دقیقا نمیدانم کجا مخفی کردنِ بخشی از حقیقت را انجام دادهام؟
در پستهای بعدی چند تحقیق و آمارِ دیگر را نیز ارائه خواهم نمود.