دفترچه

نسخه‌ی کامل: همجنسگرایی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43
Reactor نوشته: اینکه همجنس گرایی نقض نظام طبیعت هست رو من هم قبول دارم.
این حرف چرند هست ، همجنسگرایی خاصیت فرگشتی داره!

The "Johnny Depp Effect" - An evolutionary explanation for homosexuality | Psychology Today

Male Homosexuality Study: Gay Men Have Evolutionary Benefit For Their Families, New Research Suggests

Homosexuality May Have Evolved In Humans Because It Helps Us Bond, Scientists Say
Reactor نوشته: اصولا در زمان های قدیم همه چیز به بدترین شکل بوده.
دگراندیشان هم به شکل بدی کشته میشدند. مخالفان پادشاه هم به شکل بدی کشته میشدند. راهزنان هم به شکل بدی کشته میشدند ایضا کسانی که گرفتار راهزنان میشدند هم به شکل بدی کشته میشدند. سربازان و فرماندهان و پادشاهان هم در راه دفاع از میهن به شکل بدی کشته میشدند.

در قدیم ها کشته شدن به روش های وحشیانه امری باب بوده و فقط مختص به همجنسگراها نبوده.
در زمان های قدیم مُردن در سنین پیری و در رختخواب یک آرزوی شیرین بوده چون همه چیز وحشیانه بوده و به بدترین شکلش وجود داشته.

پس چرا بغیر از همجنس گراها, کسی مراسم پراید برگزار نمیکنه؟

برای اینکه همجنسگراها رو هنوز هم دارند در بسیاری از کشورهای دنیا زنده زنده سلاخی میکنند!!!! به همین سادگی!!!
Reactor نوشته: اینکه همجنس گرایی نقض نظام طبیعت هست رو من هم قبول دارم.

همجنسگرایی عین نظام طبیعت هست نه نقضش!! وگرنه در بیش از 1500 گونه از موجودات دیده نمیشد!!
لینکهای کسرا رو هم البته مطالعه کنید خوبه.
همجنسگرایی یکی از ابزارهای فرگشت و انتخاب طبیعی هست برای دستچین کردن بهترین ژنها و از رده خارج کردن ژنهای نا مطلوب برای بقا به شکل طبیعی! نه دار زدن و آتش زدن و چوب توی ماتحت همجنسگرا فرو کردن برای اینکه بره با دختر بخوابه حامله اش کنه!!!
کافیه از ساز و کار فرگشت اطلاعات درست و کافی داشته باشید تا متوجه بشید همجنسگرایی اتفاقن کاملن طبیعی و به درد بخوره. برای من سخنان امیر در اوایل عجیب بود چون فکر میکردم آگاهی و دانش مطلوب و خوبی در مورد این مسایل داشته باشه! بعدش فهمیدم که اصلن از چنین چیزی و از فایده مثلن همجنسگرایی خبر هم نداره!!!

امیر فکر میکنه سکس ابزاریست برای تولید مثل (به عنوان یک استدلال تا اینجا درست)! و اگر کسی از سکس استفاده کنه ولی تولید مثل نکنه چون هدفش رو برآورده نکرده پس عملش میشه انحراف از روند طبیعی رویدادها!! (غلط) چرا ؟!
چون رفتار جنسی خود امیر (بنا به گفته های خودش) بسته به استدلالی که داره انحراف محسوب میشه چون با اینکه با کلی زن خوابیده تولید مثل نکرده!!! پس منحرفه!!!!!!!!! من فقط با استناد به استدلال خودش نتیجه گیری کردم نه بیشتر.
sonixax نوشته: برای من سخنان امیر در اوایل عجیب بود چون فکر میکردم آگاهی و دانش مطلوب و خوبی در مورد این مسایل داشته باشه!
بعدش فهمیدم که اصلن از چنین چیزی و از فایده مثلن همجنسگرایی خبر هم نداره!!!

یا اسپاگتی

مگه می شه خبر نداشته باشه؟
اتفاقن من و شما امیر رو می شناسیم و این حرفاش واسمون عجیبه، هرکی دیگه بود می گفتیم طرف بی سواده. ولی امیر تو این مورد تخصص داره.

اما حرفایی که الان درباره یونان باستان و همجنسگرایی می گه خیلی خیلی بی سوادانه و ابتدایی و ابلهانس. طوری که انگار هیچ مطالعه ای در این مورد نداشته... انقدر مسخره که من واقعن تو سوادش شک کردم...
sonixax نوشته: همجنسگرایی عین نظام طبیعت هست نه نقضش!! وگرنه در بیش از 1500 گونه از موجودات دیده نمیشد!!


sonixax نوشته:
نقل قول:همجنسگرایی یکی از ابزارهای فرگشت و انتخاب طبیعی هست برای دستچین کردن بهترین ژنها و از رده خارج کردن ژنهای نا مطلوب برای بقا به شکل طبیعی!
نه دار زدن و آتش زدن و چوب توی ماتحت همجنسگرا فرو کردن برای اینکه بره با دختر بخوابه حامله اش کنه!!!

چرا شلوغ میکنید.
من کی گفتم چوب تو کون یک همجنسگرا فرو کنید چون کون میده؟
من گفتم فرایندی که به تولید مثل ختم نشه از نظر طبیعت کاری بیفایده هست.
در آن قسمتی از پست شما که بولد کردم, خود شما به قبول داشتن این واقعیت اعتراف کردیدE00e
بین اینکه یک خصیصه یا رفتار توضیح فرگشتیک داشته باشد با اینکه یک رفتار فانکشنال
باشد تفاوت اساسی‌ست. وجود بسیاری از ژن‌هایِ بیماری‌زا در بین انسان‌هایِ امروزی
توضیح فرگشتیک دارد، حتی احتمال دارد بقای [URL="http://en.wikipedia.org/wiki/Psychopathy#Genetic"]جنون‌پیشگی توضیح فرگشتیک داشته
باشد.[/URL]
اینکه همجنسگرایایی در گذشته‌یِ دور inclusive-fitness را افزایش میداده یا نه؟ یا اینکه
وجود همجنسگرایان عارضه‌یِ جانبی خصیصه‌یِ خوب دیگری‌ست یا نه؟ ربطی به رفتار یک
جامعه‌یِ متمدن با آن‌ها ندارد. چنانچه نحوه‌یِ برخورد یک جامعه‌یِ متمدن با جنون‌پیشه
مشخص است، و دستور ساده است: پیدایش کنید و نابودش کنید، چرا که برای جامعه‌ مضر
هستند، نقطه و تمام.

در مورد همجنسگرایی و در کل هر نوع کنش جنسی هم مشخص است که نیاز به نظم
است، یکی از دلایل آن هم این‌ست که باید میزان تولیدمثل حداقل برابر با نرخ جایگزینی
باشد، باید توجه شما را به این نکته جلب کنم که این حساب ساده‌یِ ریاضی که نیاز به
فهم ژنتیک و فرگشت و «علم مدرن» ندارد، در‌ یک جامعه‌یِ سالم اص این‌ست که افراد باید
به جامعه خدمت کنند و تولیدمثل بخشی از آن خدمت است.
همچنین ما میدانیم که «جنبش همجنسگرایان» در واقع اردوکشی چپ است، در
راستای جمع کردن تمام کسانی که از جامعه‌یِ خود بشدت نفرت دارند و بسیح آن‌ها
برای نابودی جامعه. از نظر من تولیدمثل این‌ها ربطی به بایستگی سرکوبشان ندارد و
حتی اگر این‌ها تولیدمثل نکنند بهتر است.

این‌ها که گفتم همه تنها استوار بر یک فرض است، یک فرض گستاخانه، و آن هم وجود
چیزی بنام خیر جمعی یک ملت است. فهم این مساله که تولیدمثل لازمه‌یِ بقای یک
ملت است، نیازی به فهم ژنتیک و فرگشت هم ندارد. البته اگر از این بگذریم که گذشتگان
با کنترل انتخاب جنسی نشان داده‌اند که درکشان در زمینه‌یِ ژنتیک از خیلی انسان‌هایِ
معاصر بیشتر بوده.

پ.ن:
مراسم و کارناوال باید برای جشن گرفتن و ارتقای ارزش‌هایِ سالم اجتماعی باشد. مثلا:
بجای افتخار به ابتذال و کون دادن، جشن گرفتن وجود یک ملت، مرور تاریخ و بزرگی و ایثار
پدران و مادران آن، و بزرگداشت و پاسداشت خون شهدای آن چطور است؟
Anarchy نوشته: امیر جان می ترسم در راند نهایی ، فرگشت رو هم به کل زیر سوال ببری

فرگشت هم برای من در مراحل پائین‌تر اهمیت است، من طرفدار «حکمت جاودان» هستم و الان تنها از آن جهت به فرگشت و فایده‌باوری و ... متوسل می‌شوم که سوی مقابل به فرگشت مؤمن است.

همانطورکه راسل گفت توجیه فرگشتی با توجیه اخلاقی برابر نیست، همینطور چیزی می‌تواند از حذف طبیعی فرگشتی جان سالم به در برده باشد اما همچنان مفید نباشد، چه برای جامعه و چه برای فرد، بیماری‌های پرشمار ژنتیکی به ذهن می‌رسند. هانتینگتون یک بیماری مرگبار است که هم طبیعی‌ست، هم ژنتیکی‌ست، هم اینکه ناقلان آن تا امروز زنده مانده‌اند و به اینجا رسیده‌اند. مسأله اول آنست که آزادسازی یک عمل چه عواقبی برای جامعه خواهد داشت، مسأله دوم این است که چه عواقبی برای فرد و خانواده‌ی او خواهد داشت، و مسأله‌ی آخر این است که آیا یک ویژگی یا عمل در ذات خود به بقای اصلح جاندار کمک می‌کند یا نه. در هر سه مورد همجنسگرایی باطل است.

Anarchy نوشته: دست کم ما میدونم یک چیزایی به نفع توجیه فرگشتیک همجنسگرایی تا الان یافت شده !! این پست رو صفحه اول همین تاپیک گذاشته بودم :

Not Acceptable!

انتخاب طبیعی به پروسه‌ای می‌گویند که طی آن خواص زیستی موروثی تدریجا فرکانس کمتر یا بیشتری در یک جمعیت از جانداران پیدا می‌کنند. معیار کاهش یا افزایش فرکانس این خواص موفقیت جاندر حامل آن خواص در تولید مثل و پراکنش آن‌ها به نسلهای بعدی‌ست. هیچ خواصی نمی‌توانند از طریق همجنسگرایی به نسل بعدی منتقل بشوند. این گونه‌هایی هم که در طبیعت دیده می‌شوند در حال کون‌کونک بازی هیچکدام دگرجنسگرایی را به سود همجنسگرایی ترک نکرده‌اند اگرنه امروز وجود نمی‌داشتند که بخواهند دستمایه‌ی سفسطه‌های دوستان باشند. :e057:

«کنترل جمعیت» فایده‌ی فرگشتیک ندارد هرچه به پراکنش بیشتر ژنها بیانجامد چنان است، و هرچه این پراکنش را متوقف بکند در ضدیت با آنست، در جهان طبیعی هر زمان جمعیت از منابع بیشتر می‌شود تشدید رقابت درون‌گروهی بر سر آن منابع رخ می‌دهد نه کون‌کونک بازی. در چنان شرایطی به سود هر موجود زنده است که به استراتژی خرگوش‌ها رو بیاورد و به حداکثر میزان ممکن تولیدمثل بکند زیرا در قحطی شما بچه‌هایی که می‌توانند در رقابت پیروز شده زنده بمانند کاهش می‌یابد، نه آنکه به کلی تولید مثل را متوقف بکنند تا اطلاع ثانوی. به همین خاطر است که «هرچه فقیرتر، بچه بیشتر».

وانگهی برای من در پایان روز شاید اهمیتی ندارد که فلان منحرف خودکشی ژنتیکی(یا حقیقی!)بکند یا نه، نگرانی اصلی من بابت شرایطی‌ست مثل غرب امروز که در آن از یک سو روابط میان زن و مرد را آسیب تلقی می‌کنند و از سوی دیگر روابط همجنسان را آسان‌سازی و ارزش‌دهی و … اگر پس از مرگ، بزرگترین هراس والدین آنست که فرزندشان همجنسگرا از آب در بیاید که هست، از آنجاکه من قطعاً می‌دانم طرد دگرجنسگرایی به سود همجنسگرایی یک مرض واگیردار است برای مراقبت از فرزندانی که برای آوردنشان در این جهان بسیار زحمت کشیده‌ام هر عملی را برای کنترل همجنسگرایی، ساقط کردن آن از ارزش و فضیلت اخلاقی، دشوار کردن همجنسگرا بودن و … انجام خواهم داد.

Anarchy نوشته: هدف طبیعی سکس تولید مثل هست اما این همه مطلب نیست و اهداف و مکانیسم های دیگه ای هم در فرگشت تعبیه شده برای مقاصد دیگه !!
هدف نهایی فرگشت(و هدف اصلی سکس)تولید مثل است. همجنسگرایی به تولید مثل نمی‌انجامد. ماجرا واقعاً ساده است.

Anarchy نوشته: البته من هم با اون بخشی که میگی دیگه گند قضیه رو در آوردن در حمایت از همجنسگرایی و کارناوال راه انداختن ، موافقم .
یک دلیلی دارد این وضع، شما باید به دنبال دلیل بگردید.
sonixax نوشته: نرمهای اجتماعی هم به هیچ عنوان مصادیق استدلالهای اینچنینی نیستند چون نسبی هستند! در برخی دهات افغانستان اگر شما وسط خیابان نکشید پایین و نرینید کارتان در تضاد با نرمهای اجتماعیشان است!!!

تفاوت میان ارزشهای گوناگون در ابعاد مکانی و زمانی اتوماتیک به معنی نسبی بودن آن‌ها نیست، و نسبی بودن هم به معنی بی‌اعتبار بودن آن‌ها نیست. شما اگر این نکته را درک بکنید که سیستم اخلاقی و فرهنگی هر جامعه مبتنی بر نیازها و بایستگی‌های تاریخی آن جامعه‌ی به‌خصوص شکل گرفته این «تضادهای ارزشی» خیلی آسان درک‌پذیر می‌شوند و توضیح بسیاری دقیق‌تری برای درک موضوع به ما ارائه می‌کنند تا «اوه، چون افغانستان و سوئیس ارزشهای متفاوتی دارند پس هیچ ارزشی وجود ندارد». هر قوم و نژاد و ملتی در شرایط مختلفی شکل گرفته و تحت تأثیر عوامل محیطی گوناگونی بوده، آنچه یهودی برای نجات یافتن به عنوان ملتی همواره میهمان، بی‌خانمان و در تبعید نیاز داشته متفاوت است با آنچه عرب به عنوان قومی مستقر در صحراهای فراخ به آن نیاز داشته و هر دو متفاوت هستند با آنچه مرد قطبی ممکن است به آن نیاز داشته باشد و ….

قطعیت هنجارهای فرهنگی در نسبیت آنها متجلی‌ست.

Alice نوشته: یونان باستان که خیلی خیلی معروف به همجنسگرایی بوده این چه حرفیه شما می زنین؟؟؟ شما کتاب "ضیافت" افلاطون رو خوندین چقد از مردای مفعول تمجید می شه؟؟؟

در یونان باستان و هر مکان و زمان دیگری که تمدن به مرحله‌ی مردسالاری رسیده از مرد مفعول بیزار بوده‌اند، هستند، و خواهند بود.
آن دیالوگ در ضایفت از زبان فایدروس است نه سقراط یا افلاطون، او دارد نظر مخالفی را تشریح می‌کند. افلاطون همجنسگرایی را همردیف فحشا و زنا و از نشانه‌های زوال دموکراتیک می‌دانست و معتقد بود یا باید پنهان داشته بشود یا مجازات شده، باعث سلب شهروندی از همجنسگرا بشود. واقعیت این است که حرف من در این جستار همان سخن آتنی بزرگ در دوهزار و اندی سال پیش است. او، هم همجنسگرایی را به نحوی قاطع و بکر محکوم می‌کند، هم توجیه یا نقد بر مبنی «Appeal to nature» را، از کتاب قوانین:



. If we were to follow in nature's steps and enact that law which held good before the days of Laïus, declaring that it is right to refrain from indulging in the same kind of intercourse with men and boys as with women, and adducing as evidence thereof the nature of wild beasts, and pointing out how male does not touch male for this purpose, since it is unnatural, -- in all this we would probably be using an argument neither convincing nor in any way consonant with your States. Moreover, that object which, as we affirm, the lawgiver ought always to have in view does not agree with these practices. For the enquiry we always make is this -- which of the proposed laws tends toward virtue and which not. Come then, suppose we grant that this practice is now legalised, and that it is noble and in no way ignoble, how far would it promote virtue? Will it engender in the soul of him who is seduced a courageous character, or in the soul of the seducer the quality of temperance? Nobody would ever believe this; on the contrary, as all men will blame the cowardice of the man who always yields to pleasures and is never able to hold out against them, will they not likewise reproach that man who plays the woman's part with the resemblance he bears to his model?
نتیجه‌گیری در پایان همان کتاب:


The things I now mention are, perhaps, like the visionary ideals in a story; yet in very truth, if only they were realised, they would prove a great blessing in every State. Possibly, should God so grant, we might forcibly effect one of two things in this matter of sex-relations, -- either that no one should venture to touch any of the noble and freeborn save his own wedded wife, nor sow any unholy and bastard seed in fornication, nor any unnatural and barren seed in sodomy, -- or else we should entirely abolish love for males, and in regard to that for women, if we enact a law that any man who has intercourse with any women save those who have been brought to his house under the sanction of Heaven and holy marriage, whether purchased or otherwise acquired, if detected in such intercourse by any man or woman, shall be disqualified from any civic commendation, as being really an alien, -- probably such a law would be approved as right. So let this law -- whether we ought to call it one law or two -- be laid down concerning sexual commerce and love affairs in general, as regards right and wrong conduct in our mutual intercourse due to these desires
Theodor Herzl نوشته: The "Johnny Depp Effect" - An evolutionary explanation for homosexuality | Psychology Today

نه.

در تاریخ شاخص مردانی که موفق به تولید مثل نشده‌اند از ۶۰ تا ۴۰ درصد متفاوت تخمین زده می‌شود، ما نصف تعداد مادرانمان اجداد پدری داریم. این یعنی رقابت برای تولید مثل بسیار شدید و دیوانه‌وار بوده. اکنون تصور بکنید که ژنی هست که به کلی شما را از تلاش برای موفق شدن باز می‌دارد. سخت نیست تصور وضعیت این مردان. حتی اگر هم همجنسگرایی شانس شماری مردان را افزایش بدهد، باز به طور متوسط چنین ژنی فیتنس عمومی را آنقدر کاهش می‌دهد که جبران‌پذیر نیست. در جهان طبیعی حتی کوچکترین کاهش در فیتنس می‌تواند به محو شدن بلادرنگ آلل بیانجامد، و اساساً رفتارهای ژنتیکی چنین هستند: بسیار سخت به دست می‌آیند و بسیار آسان از دست می‌روند.

Theodor Herzl نوشته: Male Homosexuality Study: Gay Men Have Evolutionary Benefit For Their Families, New Research Suggests

نه.

اینرا اولین بار ویلسون مطرح کرد که از منهم کمتر ریاضی می‌دانست!
اولاً همچو چیزی در جهان واقعی اصلاً رخ نمی‌دهد و در همان لینکی هم که آوردید(و گویا اصلاً نخواندید)آمده :

نقل قول:
Hypotheses demand empirical tests, and when the kin selection hypothesis of homosexuality was tested by David Bobrow and Michael Bailey of Northwestern University and later by Qazi Rahman and Matthew Hull of the University of East London, it was not supported. Homosexuals did not provide more care and resources to family members than heterosexuals. Whether assessing subjective measures (e.g., feeling of closeness to the family, generosity, etc.) or objective measures (e.g., distance residing from relatives, frequency of contact, etc.), few significant differences emerged between homosexuals and heterosexuals, and when there were slight differences, they were in the opposite direction (e.g., homosexuals reported giving fewer monetary resources to kin than heterosexuals reported).


ثانیاً خویشاوندان درجه یک شما، یعنی برادرزاده و خواهرزاده‌ی شما به طور متوسط ۲۵٪ اشتراک ژنتیکی با شما دارند، در حالی که این نسبت برای فرزندانتان به طور متوسط ۵۰٪ است. این یعنی شخص همجنسگرا برای جبران بچه‌دار نشدن باید چهار خواهرزاده/برادرزاده‌ای را که در صورت نبودن او زنده نمی‌ماندند نجات بدهد تا «تولید مثل» کرده باشد(در برابر ۲ بچه). ما داریم از غریزه‌ای صحبت می‌کنیم قوی‌تر از غریزه‌ی مادری! شما ادعا می‌کنید که دایی همجنسگرا نقشی حیاتی‌تر از مادر برای دو برابر نزدیک‌ترین خویشاوندان خود بعد از فرزندانش ایفا کرده(که اگر فرزندان غریبه یا دارای ارتباط خویشاوندی دورتر را نجات بدهد باز نسبت کمتر هم می‌شود!). چنین چیزی نه وجود خارجی دارد، و نه اساساً می‌توانید در هیچ جهانی مالتوسی وجود خارجی داشته باشد.

Theodor Herzl نوشته: Homosexuality May Have Evolved In Humans Because It Helps Us Bond, Scientists Say

نه.

نظریه‌ی «تحکیم پیوند اجتماعی» برای همجنسگرایی به جوک بیشتر شبیه است تا واقعیت، چنین روشی برای تحکیم پیوند اجتماعی که تا این اندازه حاوی ریسک انتقال بیماری و کاهش شانس تولید مثل (از طریق کاهش اشتیاق به رابطه‌ی جنسی با جنس مخالف) باشد تحت هیچ شرایطی به هزینه‌ای که دارد نمی‌ارزد. علاوه بر این ژنتیکی بودن هموفوبیا شاخص بالاتری دارد از درصد ژنتیکی بودن همجنسگرایی(۴.۰٪ در برابر ۳.۰٪). تحقیق علمی:

Genetic and Environmental Influences on Individual Differences in Attitudes Toward Homosexuality: An Australian Twin Study

نقل قول:
In summary, this study concerning the aetiology of homophobic attitudes revealed that familial aggregation in attitudes toward homosexuality is accounted for by genes as well as by shared environmental factors. However, when the plausible effect of assortative mating on our estimates is taken into account, familial aggregation for homophobia scores might be almost totally accounted for by genetic effects.

این یعنی همجنسگرایی به چالش اجتماعی بیشتر می‌انجامد نه کمتر.

حالا می‌توانید بپرسید نظر من درباره‌ی دلیل فرگشتی همجنسگرایی چیست و من برایتان محتمل‌ترین تئوری، که در هیچ سایت خبری بزرگ و برگه‌ی عوام‌پسند مجله‌ی زردی یافت نمی‌شود را بازگو می‌کنم، اما همچنان تغییری در این واقعیت ایجاد نخواهد کرد که کم‌خونی داسی‌شکل هم که بیماری ژنتیکی مرگباری‌ست توجیه فرگشتیک دارد(مقاومت به مالاریا)، اما همچنان به این معنی نیست که ما باید از تلاش برای درمان آن دست برداریم.
sonixax نوشته: همجنسگرایی یکی از ابزارهای فرگشت و انتخاب طبیعی هست برای دستچین کردن بهترین ژنها و از رده خارج کردن ژنهای نا مطلوب برای بقا به شکل طبیعی!

یک نمونه‌ی عالی از نوع دوستی لیبرالی، بگذارید همجنسگرایان ژنهای معیوب خود را به آهستگی و «طبیعی» از خزانه‌ی ژنتیکی بشر بیرون بکشند. این مرا به یاد خاطره‌ای می‌انداز:

به دیوار مستراحی در پارک لاله نوشته: «شایان، ۲۲ ساله، فقط می‌کنم»،
یک نفر کمی آنطرف‌تر با رنگ دیگری آمده که «چرا؟ خب یه بارم بده»! E415


جدایی میان سکس و حوزه‌ی عمومی، میان رخت‌خواب و زندگی اجتماعی، مجازات روابط جنسی غیرعادی و خارج از عرف و ... در جوامع سنتی برای رسیدن به هدفی مرد مدرن دنبال می‌کند، یعنی نابودی کامل عناصر همگن و رسیدن به کلونی زنبورها موثر نیست. با آنکه در یک جامعه‌ی سنتی همه‌ی جوانب دستگاه‌های حاکم بر ساختار روابط اجتماعی همچون مذهب و فرهنگ و دولت می‌کوشند سکس را از حوزه‌ی عمومی جامعه بزدایند در پایان روز تنها در حال محدود کردن هستند، نه نابود کردن.

جامعه‌ی مدرن ولی با بیرون کشیدن سکس از اتاق خواب، با وارد کردن گفتمان جنسی به فضای عمومی و از طریق علنی کردن آنچه روزی زیر حجاب پنهان بود و از همه مهمتر، با شرم‌ستیزی، مکانیزمهای کنترل بسیار پیچیده‌تر، پنهان‌تر، و به همان نسبت موثرتری را بکار می‌گیرد. تأکید بر اصالت برابر تفاوتهای ناکارآمد برای مثال، یکی از بهترین روشهای متصور برای تضمین بقای آنهاست. همانطورکه در مباحث نژادی-قومی به رسمیت شناختن متفاوت بودن دیگری بطور ضمنی راهی‌ست برای اطمینان از متفاوت باقی ماندن او، در گفتمان جنسیتی نیز «حقوق همجنسگرایان» در عمل راهی‌ست برای آنکه انسان غیرهمجنسگرا بیش از سالی یکی دو روز در کارنوال و پرید ناگزیر از تحمل برخورد با سبک زندگی چندش‌آور ایشان را نداشته باشد.

به قولی هدف از آزاد گذاشتن بازگشایی گی‌بار، ممانعت از روبرو شدن با همجنسگرایی بطور روزمره روی دیوار مستراح عمومی‌ست! جامعه‌ی سنتی می‌کوشد از طریق رنگ پاشیدن به در و دیوار آن توالتها بطور هفتگی از عفت عمومی مراقبت بکند، جامعه‌ی مدرن راه موثرتری پیدا کرده برای اطمینان از نابودی حاملان ژن معیوب. این مسأله برای شخص غیرهمجنسگرا بسیار مهمتر است چراکه هدف غایی فرهنگ، هر فرهنگی، تضمین بقای اصلح آدمهایی‌ست که در پروژه‌ی تولید مثل شرکت می‌کنند نه کسانی که داوطلبانه خزانه‌ی ژنی بشر را ترک کرده‌اند. اگر اثر نرمال‌سازی بر همجنسگرایی چنان بوده که مهمتر گفتمان حقوقی ایشان امروز «حق ازدواج» است(که می‌دانیم جز بدبختی برای دگرجنسگرایان چیزی نداشته!)و نه مثلاً آگاهی‌رسانی بیشتر و هدفمندتر پیرامون ایدز، اگر از «کمد» بیرون کشیدن چنان تابوی قدرتمندی آنرا چنین رقت‌انگیز و بی‌خطر و فرمان‌بردار کرده، بر سر سکسوالیته‌ی «نرمال» ما چه می‌آید وقتی از کمد بیرون کشیده شد؟!

بگذریم. این تزی که آورده‌اید به طور تلویحی پیشفرض می‌گیرد که همجنسگرایی واگیردار نیست، که چنین چیزی برخلاف تصور شما اثبات نشده. پس از این پیشفرض می‌گیرد که هرچه ژنتیکی‌ست به سرنوشت الهی می‌ماند و غلبه بر آن ممکن نیست، که ما می‌دانیم اشتباه است. افزون بر این شما باز پیشفرض می‌گیرید که همجنسگرایی عملی‌ست فاقد عواقب اجتماعی و زیان آن تنها خودکشی ژنتیکی شخص همجنسگراست، که باز هم اشتباه است.

افزون بر اینها، شما پیشفرض می‌گیرید که جامعه بضاعت پذیرفتن شخص همجنسگرا به عنوان انسانی که فاقد هیچگونه نفعی در سرمایه‌گذاری بلند مدت، آینده‌نگری و بازدهی مثبت به سیستم است(بدلیل محرومیت از وارث طبیعی)را دارد.

اما از همه مهمتر شما پیشفرض گرفته‌اید که من به نابودی همجنسگرایان علاقه دارم و تمنای باطنی خود را فرافکنی کرده‌اید، برای من گردن زدن ده همنجسگرا روشی برای نجات صدتای دیگر است. من ترجیح می‌دهم این‌ها هم بتوانند زندگی‌های ارزشمندی داشته باشند و خانواده‌های خود را مفتخر بکنند، برای مادرانشان نوه بیاورند، امنیت یک خانواده‌ی حقیقی را احساس بکنند و در جامعه‌ای سالم نقشی نیک را برعهده بگیرند و ...
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43