Bibak نوشته: خیر تا اونجا که یادمه گفت از سکس با همجنس خودم لذت برده ام. شما توی مدارس دیده اید که سکس پسرها با هم چقدر معمول هست و براشون لذت هم داره ولی نمیشه آنها رو همجنسگرا یا دوجنسگرا دونست.
در کدام مدرسه همجنسگرایی را اینقدر "معمول" دیده اید؟!
درسته محدودیت هایی هست ولی دیگه همه به نوعی به جنس مخالف دسترسی دارند، اینقدر ها هم معمول نیست.
اصلن همجنسگرا به کی میشود گفت؟
Bibak نوشته: الان باید چه اتفاقی بیافته که نظرت عوض بشه؟
یعنی فکر میکنی همه همجنسگرایان میتونن گرایششون رو تغییر بدن؟
بله تا این لحظه که با شما سخن میگویم گمان میکنم که اگر بخواهند میتوانند!
به همان راحتی که میتوانند خودارضایی کنند.
مگر خلافش را پایور کنید که، نه آنها نمیتوانند!
سپس من میپرسم چرا؟
و شاید بگویید چون دلشان نمیخواهد و دوست ندارند
و من میگویم پس سلیقه است و قابل تغییر
اگر خارج از این روند میتوانید، آنگونه پایور کنید.
تا جاییکه یادم است کسی نتوانست، سپس به بخش دوم نگرم پرداختم که همان سود و زیان بود و دوستان پیک های خوبی نوشتند که بهترین دلیلشان بر غیر زیان آور بودن همجنسگرایی در دراز مدت،
جز تضمین شخصی خودشان و اطمینان دادن -که همجنسگرایی زیان که ندارد سود هم دارد- چیز دیگری نبود
تعصبی هم در کار نیست ترسی هم از همجنسگرا ندارم
Bibak نوشته: به نظرم این هم بد نباشه که خودتو در یک جامعه همجنسگرا تصور کنی که دگرجنسگرایی رو سلیقه ای میدونن. خب فکرشو بکن، در اون صورت میتونستی این گرایشتو عوض کنی؟ من با همجنسگرایانی که حرف زده ام گفتن همونقدر که شما به جنس مخالف گرایش دارید ما هم به همجنس خودمون گرایش داریم.
آخر کدام ماست بندی میگوید ماست من ترش است؟
بله لذت دارد کلی هم کیف میدهد به قول امیر 50% بیش از دگر جنس لذت دارد!
بر منکرش لعنت
ولی
این گرایش را که شما از آن سخن میگویید در چیزی میبینید که گویی به آنها دوخته شده و قابل جدا شدن نیست،
ولی من آن را درون همین لذت جویی و کیف و حال میبینم، و قابل جدا شدن و جایگزین شدن.
من برای این چیز بی ارزش حاضر نیستم بروم مثلن در خیابان حلقومم را پاره کنم و شعار بدم در حمایت از همجنسگرایان،
که مثلن 50% بیشتر لذت ببرند!! خوب میخواهم که 100 سال سیاه نبرند...
از سویی با کار دولتی مانند فرانسه هم مخالفم که بر خلاف مخالفت عده ای از مردمش با پافشاری و اصرار ازدواج اونها رو رسمی هم میکنه
به گمانم بیخوداست که به زور این ازدواج رسمی بشود تا دو تن، رسمی از سکسشان 50% بیشتر لذت ببرند!
خوب غیر رسمی ببرند نمیمیرند که
هدف ازدواج چیست که رسمی اش خوب تر است؟
هدف تشکیل خانواده چیست؟
کنار هم بودن یک مرد و یک زن و تلاش برای تولید بچه، تربیت بچه و... و ادامه این روند چرخه مانند هست.
در ازدواج رسمی دو گی مثلن چه قرار است اتفاق بیافتد؟
کنار هم قرار گرفتن یک مرد و یک مرد دیگر و دِ بکن!!
(البته امیدوارم موضوع عشق و مِشق و اینها پیش نیاید...)
تهِ تهش همینه دیگه، درسته؟
من نمیتونم روی این دو تا آقا نام خانواده بگذارم و این ازدواج رو رسمی بدونمشون!
اینجا هست که بحث آزادی پیش میاد...
حالا یکی میگه اگه گیر بچه هست، میرن از پرورشگاه میارن،... خیر بحث روش هست، روش نادرسته!
چنان که گفتم اگه یک روز به جاودانگی رسیدیم هیچ مخالفتی باهاش ندارم!!!
این روش اگر همه گیر شود زیان خود را نشان خواهد داد
نسل جوان اگر تمایلش به زادآوری را از دست داد همبود به مرور رو به زوال و پیری میرود
پیرها میخورند و کار نمیکنند... و با پیشرفت دانش امروز پیرها بیشتر و بیشتر عمر میکنند
این پیر شدن توان همبود برای پیشرفت را میگیرد و ناتوان میکند
در برابر این نگر تا کنون هرچه دیدم جر ادعای شکمی"نه بابا عمرن همچین نمیشود..." نبوده، پس من نمیپذیرم!
و برخلاف شماکه گمان میکنید از روز ازل تا ابد یک همجنسگرا همجنسگراست من عقیده دارم که سلیقه ای هست
آنقدر سلیقه ای که بین انتخاب یک سیب یا پرتقال برا خوردن!
حال که سلیقه هست و همه گیر هم ممکن است بشود،
من میکوشم که با غیر رسمی و غیر قانونی بودنش، از همگیری آن بکاهم!
مگر اینکه شما خلاف اینها را پایور کنید.
نگر داریوش هم جالب بود که ما هر زمان احساس خطر کردیم به مردم آگاهی دهیم.
ولی این پرسش را پیش میآورد که چگونه در آنزمان قرار است یکمرتبه همجنسگرایی از (به قول شما دوستان) غیر سلیقه ای، ناگهان به سلیقه ای تغییر کند و مردم هم بپذیرند و کنار بگذارند و گل و بلبل مردم منقرض نشوند یا چه و چه!!! و دفع خطر شود؟
اگر خود میدانید که سلیقه است و قابل تغییر پس چرا اکنون از پذیرش آن سر باز میزنید و بر چنین چیزی پافشاری دارید؟