sonixax نوشته: خوب حالا همجنسگرایی با همجنسبازی چه فرقی داره ؟
البته به نظر میرسه این واژه بیشتر در مورد مردان به کار بره تا زنان...صفحات قبل که نوشتم میلاد جان
!! یعنی مردان دگرجنس گرا اگر با همجنس سکس داشته باشن میشن همجنس باز در اون شرایط ولی اگر به کلی گرایش به هم جنس داشته باشن میشن همجنس گرا !!!
glbtq Straight Men Who Have Sex with Men (SMSM)
همجنس باز واژهای هست که برای تحقیر بکار میره ، مثل کاکا سیاه یا جهود.
بنظر من خود این دوست نداشتن بد نیست چندان،در هر حال این نهایتا یک عارضه یا نشانه است و نمیشود زورکی چیزی را دوست داشت.خود آن هم بخودی خود نشان از ناکامی اخلاقی نیست،مثلا همانطور که ما مثلا به همخوابگی با سیاهپوستان کمتر گرایش داریم در رابطه به دیگران نسبت به دوستان و اقوام هم میتواند چنین باشد و این بسته به همین دارد که چقدر مساله ایدئولوژیک است چقدر بیولوژیکی و جبری مثل خود همان سیاه پوست بودن یا گی بودن.
نفرت و عشق هم از دید من میتواند با دوست داشتن و نداشتن همراه باشد،مثلا ما کسی را دوست نداریم دور خودمان ببینیم ولی از موفقیت و زندگی او دور از خود و وقت گذراندن با او ناراحت که نیستیم بنظرمان خیلی هم خوب است،نفرت ولی یعنی در زمین برای دو تای ما به اندازه کافی جا نیست.
Ouroboros نوشته: چرا «حق» ابراز نفرت نسبت به آدمهای دیگر را برای خودتان قائل هستید؟!
من تنفری نسبت به گی ها ندارم فقط ازشون خوشم نمیاد. اصولا سعی میکنم در زندگی نسبت به چیزی تنفر نداشته باشم چون فکر میکنم بدون تنفر یک کم راحت تر فکر میکنم و همینطور راحت تر زندگی میکنم. حالا این تنفر میتونه راجع به هر چیزی باشه من سعی میکنم ازش دوری کنم. این موضوع هم اصلا در راستای فکری من نیست که بخوام از حرف زدن درباره اش احساس لذت کنم تا ازش دفاع کنم یا ازش متنفر باشم. هر چند اگر متنفر هم بودم باز هم به خودم حق میدادم که متنفر باشم چون باز هم نظر خودم بود و به کسی تحمیل نمیشد و کسی رو اذیت نمیکرد.
Reactor نوشته: من تنفری نسبت به گی ها ندارم فقط ازشون خوشم نمیاد.
من هم همجنس گرا نیستم ، ولی از همجنس گراها بدم نمیآید ، شما چرا باید از یک گروه از مردم که هیچ آزار و اذیتی به شما ندارند بدتان بیاید؟ یک مرد عاشق یک مرد دیگر بشود و با هم سکس کنند چه ضرری به شما میرساند؟ بیولوژی بدن شما باعث گرایش جنسی و احساسی شما به زن میشود ، آنها به همجنس
Mehrbod نوشته: خوب به این دو گزاره بنگریم:
من دخترهای سیاهپوست را برای سکس نمیپسندم.
من از دخترهای سیاهپوست برای سکس بیزارم (متنفرم).
دومی ما را نژادپرست کرد؟
برای سکس ! یعنی ما داریم از سکس با دختر سیاهپوست ابراز انزجار میکنیم و نه از خودشان .
زمانی که میگوییم "من از همجسنگراها بیزارم" داریم از خودشون ابراز انزجار میکنیم و نه از آنچه دوست دارند یا عملشان که این نوع ابراز انزجار نژادپرستیست .
Anarchy نوشته: اما گفتی دفاع نمیکنم از این عمل که گفتم موضع دفاع کردن از خود عمل اینجا بی معنی هست چون ما داریم از حقوق این اقلیت دفاع میکنیم نه عمل جنسی اونها و اینکه دفاع به معنی خوش اومدن ما یا تمایل به این عمل نیست...
خوب دوست عزیز شما اول بفرمائید منظورتون چی هست بعد بنده رو محکوم کنید.
با عرض معذرت هنوز هم حرفتون کامل نیست. دفاع از همجنس گرایی با دفاع از حقوق همنجسگرایان دو مسئله ی جداگانه ست!
کسی از همجنسگرایی دفاع میکنه که خودش همجنسگراست!
ولی کسی که از حقوق همجنسگرایان دفاع میکنه خیر. کسی هست که از آزادی حقوق انسان ها حمایت میکنه و الزاما خودش نباید همجنسگرا باشه.
مثلا خیلی از سفید پوست ها بودند که در آمریکا از حق رای سیاه پوست ها و سایر حقوقشون دفاع کردند اما سفید پوست بودند.
بنده هم عرض کردم آزادی باید در چهارچوب عدم آزار رسوندن به بقیه برای همه باشه و با حق و حقوقی که به همجنس گراها یا سایر اقلیت ها داده میشه در این راستا موافقم.
Reactor نوشته: این موضوع هم اصلا در راستای فکری من نیست که بخوام از حرف زدن درباره اش احساس لذت کنم تا ازش دفاع کنم یا ازش متنفر باشم.
گرامی من هنوز متوجه این بخش از صحبت های شما نمیشم...شما از چه چیزی دفاع نمیکنید یا نمیخواهید دفاع کنید؟بعد مگر باید از چیزی لذت برد تا ازش دفاع کرد؟
Ouroboros نوشته: آنچه در کیستی شما تاثیر مستقیم ندارد انتزاعیست. سفیدپوست بودن یا دگرجنسگرا بودن شما را تعریف میکنند؟
کسی خواستار غیرقانونی کردن نفرت نشده که شما صحبت از «پلیس» میکنید، بحث اخلاقیات است، و بدیهیست که اخلاقیات و میزان پایبندی به آن پیش شما و خودتان است.
درخت سیب اگر میوه ندهد دیگر درخت سیب نیست، نفرت هم اگر به خشونت منتج نشود، یا دستکم خشونتی را که(در این مورد)همجنسگرایان هر روز با آن درحال برخورد هستند را توجیه نکند دیگر نفرت نیست.
بازی با واژگان است، روشنه که رنگ پوست و گرایش جنسی در «کیستی» ما هنود (اثر) دارد، مگر میشود نداشته باشد؟
نمونه برمیشمارم، اگر یک دختری همجنسگرا بود، آیا همجنسگرایی او در رفتار من هنودی ندارد؟ آیا من نباید با دانش درباره همجنسگرایی او،
بجای زمان گذاشتن روی دوستی و دلبری به چیزهای دیگری بپردازم؟ آیا نباید خود این دختر اگر دید من با وی میلاسم (flirt)، به من بگوید که همجنسگراست؟
یا یکبار دیگر، اگر من از سکس با دختران تیرهپوست را نمیپسندیدم، آیا باز رنگ پوست آنها (یا رنگ پوست من برای دیگران) در رفتار من با آنها نمیهناید!؟
اگرنه، پس روشن است که این فاکتورها در کیستی ما نقش دارند.
در اینجا میتوان این را هم پرسید که آیا این فاکتورها و مهندی (اهمیت) آنها، مرا بناچار نژادپرست میکنند!؟
درباره جستار دیگر، اخلاقیات اندیشه من هنوز متقاعد نشدهام، ولی باید بیشتر بیاندیشم.
David Hume نوشته: همجنس باز واژهای هست که برای تحقیر بکار میره ، مثل کاکا سیاه یا جهود.
حساسیست شما درباره واژه جهود بیجاست کسرا جان، جهود واژه پهلویک برای یهوده (از واژهنامه مکنزی):
[ATTACH=CONFIG]983[/ATTACH]
این بازی با واژگان از یک اندازهای بیشتر مسخره است (stupid political correctness). نشان ناواپسماندگی هم همراهی با رویکرد سیاستهای غربی نیست.