دفترچه

نسخه‌ی کامل: پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23
درود بر مزدک فرزانه

- برای ساماندهی اندیشار و رفتار و گفتار در زندگی چه روشی را بهتر می دانید؟
-اینکه گذشته ی مان یک نیستی است که گذشته و آینده هم یک نیستی است که نیامده، هر چه هستیم در این "دَم" هستیم، کدام اندیشه ورزی خردمندانه تر است؟
Aria Farbud نوشته: درود بر مزدک فرزانه
- برای ساماندهی اندیشار و رفتار و گفتار در زندگی چه روشی را بهتر می دانید؟
-اینکه گذشته ی مان یک نیستی است که گذشته و آینده هم یک نیستی است که نیامده، هر چه هستیم در این "دَم" هستیم، کدام اندیشه ورزی خردمندانه تر است؟
دوست گرامی، نه ما از نیستی آمده ایم و نه به نیستی فرامیروییم.
ما از کار و کنش نیاکان خود که فورمولی برای چینش ریزگان مادی
بودند پدید آمده ایم و خود نیز کارسازی برای چینش ریزگان مادی
می باشیم، برای نمونه زیستبوم خود را دگرگون میکنیم، جهانی بهتر
یا بدتر برای زادمان های پسین درست میکنیم، فرزند میاوریم و سرانجام
ریزگان مادی سازنده ی ما در چینش های نوینی که خود ما نیز در پدید
آوردن آن دستی داشته ایم، جای میگیرند، چه در تنه ی درختی باشد یا
در سنگ آجر یک ساختمان و یا خاکستری که در دریا ریخته شده باشد.
پس مهند این است که در این بازه ای که ما بگونه ی چینش "هومن"
هستیم، از خود ، دگرشی در این جهان پدید بیاوریم که زادمان های پسین
ما بهتر و خوشتر از ما زندگی کنند و بدینگونه، بدهی خود را به نیاکان
و جهانیانی که ما را پدید اورده و به ما خوشی و آگاهی این زندگی را
بخشیده اند، با کاریاری به پسینیان و فرزندان خود که ما به گونه ای در
پیکر آنها، کمابیش فرا میزییم، بپردازیم. فزون بر اینکه خود نیز تا جا
دارد، خوش و سزاوار هستی، زندگی کنیم.
برای همین بایستی با فرمان خرد و در همراهی با اشای هستی که همانا
نیکی و یاری به بهزیستی و خوشی نه تنها هومن، بساکه همه ی جانداران
است، زندگی و رفتار کنیم و روشن است که اگر همه چنین میکردند، همین
جهان ما ان بهشتی میشد که همگان در آرزوی ان داستانها و افسانه ها سرودند.

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: دوست گرامی، نه ما از نیستی آمده ایم و نه به نیستی فرامیروییم.

شما عجب نگاه دانشیک و گیتیکی دارید! E107
مقصود دوستمان این بود:
«گذشته و نیستی دو عدم است و ایام عمر به این دو عدم محدود است و دمی بیش نیست، باید آن را به خوشی گذرانید و در خوشگذرانی باید شتاب کرد که زندگی لاله ای را ماند که چون پژمرد دیگر نخواهد شکفت...»
ترجمه‌ی منثور رباعیات خیام، مچتبی مینوی
«گذشته و آینده دو عدم است و ما بین دو نیستی که سرحد دو دنیاست، دمی را که زنده‌ا‌یم، دریابیم استفاده کنیم و در استفاده شتاب کنیم امروز را خوش باشیم.»
ترانه‌های خیام، صادق هدایت
--
اگرنه خیام هم فیلسوف دهری بود و به «چینش‌های مادی» باور داشت.
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یازی بوده است
Alice نوشته: شما عجب نگاه دانشیک و گیتیکی دارید!
مقصود دوستمان این بود:
«گذشته و نیستی دو عدم است و ایام عمر به این دو عدم محدود است و دمی بیش نیست، باید آن را به خوشی گذرانید و در خوشگذرانی باید شتاب کرد که زندگی لاله ای را ماند که چون پژمرد دیگر نخواهد شکفت...»
ترجمه‌ی منثور رباعیات خیام، مچتبی مینوی
«گذشته و آینده دو عدم است و ما بین دو نیستی که سرحد دو دنیاست، دمی را که زنده‌ا‌یم، دریابیم استفاده کنیم و در استفاده شتاب کنیم امروز را خوش باشیم.»
خب من اینجور "عرفانی" و فرامادی ! نیستم، بساکه چیزی را که دانش دریافته است
در یافتن مهاد های فرامنشی و رفتار هومنی بکار میگیرم. ایرانیان شوربختانه در
دراماتیزه کردن و فرامادی کردن داستان زندگی و چامه گفتن برای آن و آه و ناله
کردن و گوش دادن به نوحه و اینها چیره دستند و نمیتوانند دانش و خرد را چنان
که باید با جهان راستین مینوی پیوند دهند.
[SIZE=3][/SIZE]


پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: خب من اینجور "عرفانی" و فرامادی[١] ! نیستم، بساکه چیزی را که دانش دریافته است
در یافتن مهاد[٢] های فرامنشی[٣] و رفتار هومنی[٤] بکار میگیرم. ایرانیان شوربختانه در
دراماتیزه کردن و فرامادی کردن داستان زندگی و چامه[٥] گفتن برای آن و آه و ناله
کردن و گوش دادن به نوحه و اینها چیره دستند و نمیتوانند دانش و خرد را چنان
که باید با جهان راستین مینوی پیوند دهند.

دراماتیزه کردن به خودی خود بد نیست؛ درد خیام هم بیشتر از همین
جهان هستی و "جبر" زندگی بوده است. به قول غلامحسین یوسفی
اندیشه‌ی مرگ و نیستی چیزی نیست که به این سادگی‌ها از کنار آن
بگذریم؛ اندیشه‌وران بزرگی مانند خیام و هدایت و... بوده اند که از این
دردها نالیده اند و چامه‌ها سرودند و رفته اند...!
مزدك بامداد نوشته: دوست گرامی، نه ما از نیستی آمده ایم و نه به نیستی فرامیروییم.
ما از کار و کنش نیاکان خود که فورمولی برای چینش ریزگان مادی
بودند پدید آمده ایم و خود نیز کارسازی برای چینش ریزگان مادی
می باشیم، برای نمونه زیستبوم خود را دگرگون میکنیم، جهانی بهتر
یا بدتر برای زادمان های پسین درست میکنیم، فرزند میاوریم و سرانجام
ریزگان مادی سازنده ی ما در چینش های نوینی که خود ما نیز در پدید
آوردن آن دستی داشته ایم، جای میگیرند، چه در تنه ی درختی باشد یا
در سنگ آجر یک ساختمان و یا خاکستری که در دریا ریخته شده باشد.
پس مهند این است که در این بازه ای که ما بگونه ی چینش "هومن"
هستیم، از خود ، دگرشی در این جهان پدید بیاوریم که زادمان های پسین
ما بهتر و خوشتر از ما زندگی کنند و بدینگونه، بدهی خود را به نیاکان
و جهانیانی که ما را پدید اورده و به ما خوشی و آگاهی این زندگی را
بخشیده اند، با کاریاری به پسینیان و فرزندان خود که ما به گونه ای در
پیکر آنها، کمابیش فرا میزییم، بپردازیم. فزون بر اینکه خود نیز تا جا
دارد، خوش و سزاوار هستی، زندگی کنیم.
برای همین بایستی با فرمان خرد و در همراهی با اشای هستی که همانا
نیکی و یاری به بهزیستی و خوشی نه تنها هومن، بساکه همه ی جانداران
است، زندگی و رفتار کنیم و روشن است که اگر همه چنین میکردند، همین
جهان ما ان بهشتی میشد که همگان در آرزوی ان داستانها و افسانه ها سرودند.

پارسیگر
خود فریبی تا این حد واقعا نوبر است !
سپاس مزدگ گرامی
درشت بینانه اگر بنگیریم از چینش کنونی مادی ام یک "من" پدید آمده، که با نابودی این چینش مادی، این "من" به نیستی می پیوندد هتا چیزی که از گذشته یمان دریاد داریم همسو با آن چیزی است که اکنون سازگاریده ایم و هستیم. دمان میگذرند و زندگی روان است بی آنکه ما که هستیم و چه می اندیشیم، اکنون پرسش این است برای "بهره ی بهینه" از زندگی چه باید کرد؟
کوشا نوشته: خود فریبی تا این حد واقعا نوبر است !
خودفریبی این است که به هوای کـُس و کون حوری و غلمان، بخود قمه و به دیگران تازیانه بزنید!
Aria Farbud نوشته: سپاس مزدگ گرامی
درشت بینانه اگر بنگیریم از چینش کنونی مادی ام یک "من" پدید آمده، که با نابودی این چینش مادی، این "من" به نیستی می پیوندد هتا چیزی که از گذشته یمان دریاد داریم همسو با آن چیزی است که اکنون سازگاریده ایم و هستیم. دمان میگذرند و زندگی روان است بی آنکه ما که هستیم و چه می اندیشیم، اکنون پرسش این است برای "بهره ی بهینه" از زندگی چه باید کرد؟

از آنجا که زندگی شما تنها در دست خود شما نیست،
و زیستبوم، بویژه هومن های دیگر در ساختن سرنوشت
شما دست اندر کار هستند، نمیتوانید پـُرگاه کاری کارستان
انجام دهید. اگر باهوش باشید میتوانید بکوشید که خود را
با یافتن سازوکار هر همبود و هر زیستبوم، اندکی بالا بکشید
و همزمان، ، از آنجاییکه دیگران نیز ، همچنان که گفتم، در
خوشبختی و بدبختی شما خواه ناخواه دست دارند، در بهسازی
همبود خود هم بکوشید.
نمونه:
شما شاید در جایی که مردمش مانند دیوانه ها رانندگی میکنند
بتوانید خانه و زندگی و خانواده ی خوبی درست کنید ولی همواره
این بیم هست که یک الدنگی با ماشینش بزند بچه ی شمارا بکشد.
پس شما چاره ای جز این ندارید که یا بجای دو بچه، دوازده تا بچه
پدید بیاورید که شاید دو تایش زنده بمانند و همواره سوگوار و نگران
بهزیستی آنها باشید یا اینکه بکوشید دیگران را هم به این اندیشه
بیاورید که بیایید قانونی درست کنیم و پلیسی بگذرایم که رانندگی
بدخیم را پیشگیری و گوشمالی نماید. خب، هردوی این راه ها هزینه
دارد ولی راه دوم، بازده بیشتر و دیرنده تری داشته و بسود آیندگان
و دیگر مردم هم هست، گرچه برای همبود سخت باشد که دست از
رانندگی تند وناجور دست بردارند و هتّا گروهی ( که بیگمان ماشین
های کت و کلفت و زره پوش دارند) بگویند که "آزادی" ما را در رانندگی
از ما میخواهید بگیرید؟
----
نمونه دوم اینکه کسی که در بورکینا فاسو به جهان میاید، بدشانسی
آورده است و هرچند باهوش و باخرد هم باشد شاید یک کارمند ترازبالا
بشود ولی نمیتواند آنجور که برای نمونه یک بچه سوئدی از آغاز
از آن بهره مند است، از بهزیستی و خوشی و هومنی بهره مند باشد.
----
پس چکیده ی سخن اینکه تا جاییکه جایگاه همبودین و هوش شما به
شما پروانه میدهد، در دگرگونی همبود خود ۵۰% و در بالا کشیدن خود
۵۰% دیگر سرمایه گذاری کنید، چون یکی بی دیگری سرانجام به جایی
نمیرسد.




پارسیگر
درود مزدک ارجمند

اندیشه شما پیرامون موزیک پاپ و رپ امروزی که 60% زمان برخی از کانال های دورنما از آن پر شده چیست؟
مانند خواننده های (جاستین بیبر , سلنا گمز , کیتی پری , امینم , فیفتی سنت و ...)
ایا به نگر شما ایشان یک مشت چرت و پرت برای پول میخوانند و کسی نباید به موزیک ایشان گوش کند؟
سبب پرآوازه شدن ایشان چیست؟
سپاس فراوان

پارسیگر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23