دفترچه

نسخه‌ی کامل: پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23
سامان نوشته: خوب این به این معنی نیست كه فوتون جرم دارد؟

این تنمایه[sup][aname=rpac8d7][[/aname][anchor=pac8d7]1][/anchor][/sup] که گفته شد همان جنبش فوتون در گردار[sup][aname=rpa856e][[/aname][anchor=pa856e]2][/anchor][/sup] بسته شده است را میشود کمی بیشتر توضیح بدهید مزدک گرامی؟

اگر زمان را به خُردترین بازه‌هایِ[sup][aname=rpa8c9c][[/aname][anchor=pa8c9c]3][/anchor][/sup] شایند[sup][aname=rpa6dd2][[/aname][anchor=pa6dd2]4][/anchor][/sup] ببخشیم, در هر بازه از زمان فوتون در یک جایِ این استوانه میباشد.,
اکنون با گذشتن چند بازه اگر فوتون در یک اسپاش[sup][aname=rpaf1a3][[/aname][anchor=paf1a3]5][/anchor][/sup] مرزمندی گرفتار بود, "گرایندینوار[sup][aname=rpa769a][[/aname][anchor=pa769a]6][/anchor][/sup]" از دیدگاه "سیستم بازرسی" دارای تنمایه میشود؟





----
[aname=pac8d7]1[/aname]. [anchor=rpac8d7]^[/anchor] tan+mâye::Tanmâye || تنمایه: جرم Ϣiki-En mass
[aname=pa856e]2[/aname]. [anchor=rpa856e]^[/anchor] gerd+âr::Gerdâr || گردار: مدار Ϣiki-En, ϢDict-Pâ orbit
[aname=pa8c9c]3[/aname]. [anchor=rpa8c9c]^[/anchor] bâz+e::Bâze || بازه: فاصله Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ interval
[aname=pa6dd2]4[/aname]. [anchor=rpa6dd2]^[/anchor] šây+and::Šâyand || شایند: ممکن Ϣiki-En possible
[aname=paf1a3]5[/aname]. [anchor=rpaf1a3]^[/anchor] Espâš || اسپاش: فضا Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org space
[aname=pa769a]6[/aname]. [anchor=rpa769a]^[/anchor] ger+ây+and+in+vâr::Gerâyandinvâr || گرایندینوار: احتمالاتی Ϣiki-En, Ϣiki-En probabilistically
سامان نوشته: خوب این به این معنی نیست كه فوتون جرم دارد؟

این به این چم است که:
تنمایه ی هم‌ارز انرژی گرفتار یک سامانه[B]، در بیرون از آن
یک سامانه ، سهیده (حس) میشود و نه در درون آن.
[/B]
به زبان دیگر، هرگاه انرژی در درون سامانه ای بهر روی گیر کرده باشد،
بخشی از تنمایه ی آن سامانه میشود. بر نمونه ملکول آب را در نگر بیاوریم
که از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن ساخته شده است و این اتم
هارا یک انرژی پیوندی به هم چسبانیده است.( هر گونه چسبانندگی و
پیوند در این جهان بدست ریزگان نیروبر انرژی ، مانند فوتون و گراویتون و
گلوئون انجام میشود)
. پس در این مولکول، انرژی یا همان فوتون ها
( که در این بستر به انها فوتون مجازی هم میگویند چون آزاد نیستند)،
میان اتمها "گیر" کرده اند و برای همین تنمایه ی یک مولکول آب،اندک
خورده ای از تنمایه دو پروتون ( دو اتم هیدروژن بی الکترون) و یک اتم
اکسیژن بیشتر است.
[ATTACH=CONFIG]2409[/ATTACH]

نمونه دیگر سامانه ی پروتون است که در آن، تنها ۳ کوارک دارای ماندمایه
هستند که و ماندمایه ی آنها روی هم نزدیک یک درسد ماندمایه ی پروتون
است ولی این ۹۹% دیگر از کجاست؟ از انرژی گرفتار در میان کوارک ها،
یا بهتر بگوییم، انرژی ای که کوارک هارا وادار میکند به هم بچسبند. در فیزیک
نام این انرژی گرفتار درون پروتون، "گلوئون" است که واژه ی "گلو" = چسب میاید.

[ATTACH=CONFIG]2410[/ATTACH]
The three valence quarks that make up each proton account for about one percent of its mass;
the rest comes from interactions among the quarks and gluons.

Read more at: Quark matter's connection with the Higgs
Mehrbod نوشته: این تنمایه[SUP][aname=rpac8d7][[/aname][anchor=pac8d7]1][/anchor][/SUP] که گفته شد همان جنبش فوتون در گردار[SUP][aname=rpa856e][[/aname][anchor=pa856e]2][/anchor][/SUP] بسته شده است را میشود کمی بیشتر توضیح بدهید مزدک گرامی؟

اگر زمان را به خُردترین بازه‌هایِ[SUP][aname=rpa8c9c][[/aname][anchor=pa8c9c]3][/anchor][/SUP] شایند[SUP][aname=rpa6dd2][[/aname][anchor=pa6dd2]4][/anchor][/SUP] ببخشیم, در هر بازه از زمان فوتون در یک جایِ این استوانه میباشد.,
اکنون با گذشتن چند بازه اگر فوتون در یک اسپاش[SUP][aname=rpaf1a3][[/aname][anchor=paf1a3]5][/anchor][/SUP] مرزمندی گرفتار بود, "گرایندینوار[SUP][aname=rpa769a][[/aname][anchor=pa769a]6][/anchor][/SUP]" از دیدگاه "سیستم بازرسی" دارای تنمایه میشود؟





----
[aname=pac8d7]1[/aname]. [anchor=rpac8d7]^[/anchor] tan+mâye::Tanmâye || تنمایه: جرم Ϣiki-En mass
[aname=pa856e]2[/aname]. [anchor=rpa856e]^[/anchor] gerd+âr::Gerdâr || گردار: مدار Ϣiki-En, ϢDict-Pâ orbit
[aname=pa8c9c]3[/aname]. [anchor=rpa8c9c]^[/anchor] bâz+e::Bâze || بازه: فاصله Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ interval
[aname=pa6dd2]4[/aname]. [anchor=rpa6dd2]^[/anchor] šây+and::Šâyand || شایند: ممکن Ϣiki-En possible
[aname=paf1a3]5[/aname]. [anchor=rpaf1a3]^[/anchor] Espâš || اسپاش: فضا Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org space
[aname=pa769a]6[/aname]. [anchor=rpa769a]^[/anchor] ger+ây+and+in+vâr::Gerâyandinvâr || گرایندینوار: احتمالاتی Ϣiki-En, Ϣiki-En probabilistically
درست است، در پیک پیشین ، کوشدیم به زبانی هرچه ساده تر در این باره روشنگری نمایم.
چکیده سخن اینکه انرژی/فوتون هایی که در یک بخش ازاسپاش (فضا) هستند، چه گیر افتاده
چه بگونه ی آماری همواره در ان هستند، بخشی از تنمایه ی ان بخش از اسپاش میشوند و
گرانش (gravity) پدید میاورند. هر چه این انرژی گرفتار بیشتر باشد، تنمایه ی بیشتری از بیرون
از این بخش اسپاش سهیده میشود و هرچه این اسپاش که زندان انرژی است، کوچکتر باشد،
نشانه ی این گرانش بیشتر آشکار میگردد، مانند پروتون، که در پیام پیش گفتیم که در ان تنها سه
ریزک ماندمایه دار بنام کوارک هستند که تنها یک درسد تنمایه ی پروتون را دارند و مانده ی تنمایه، از
همین انرژی گرفتار (= "گلوئون") هاست. پس اگر کسی بیرون از جهان ما بود و میتوانست جهان مارا
بسنگد (وزن کند)، هم ارز تنمایه ای همه ی انرژی های سرگردان در این جهان را نیز بدست میاورد.

افکت کازیمیر
pars
آزمایش یا پدیده ای بنام "افکت کازیمیر" به ما نشان میدهد که اسپاش همواره پر از چندی انرژی است.

[SIZE=3][/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: این به این چم است که تنمایه انرژی یک سامانه در بیرون از یک سامانه ،
سهیده (حس) میشود و نه در درون آن.

به زبان دیگر، هرگاه انرژی در درون سامانه ای بهر روی گیر کرده باشد،
بخشی از تنمایه ی آن سامانه میشود. بر نمونه ملکول آب را در نگر بیاوریم
که از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن ساخته شده است و این اتم
هارا یک انرژی پیوندی به هم چسبانیده است.( هر گونه چسبانندگی و
پیوند در این جهان بدست ریزگان نیروبر انرژی ، مانند فوتون و گراویتون و
گلوئون انجام میشود)
. پس در این مولکول، انرژی یا همان فوتون ها
( که در این بستر به انها فوتون مجازی هم میگویند چون آزاد نیستند)،
میان اتمها "گیر" کرده اند و برای همین تنمایه ی یک مولکول آب،اندک
خورده ای از تنمایه دو پروتون ( دو اتم هیدروژن بی الکترون) و یک اتم
اکسیژن بیشتر است.
[ATTACH=CONFIG]2409[/ATTACH]

نمونه دیگر سامانه ی پروتون است که در آن، تنها ۳ کوارک دارای ماندمایه
هستند که و ماندمایه ی آنها روی هم نزدیک یک درسد ماندمایه ی پروتون
است ولی این ۹۹% دیگر از کجاست؟ از انرژی گرفتار در میان کوارک ها،
یا بهتر بگوییم، انرژی ای که کوارک هارا وادار میکند به هم بچسبند. در فیزیک
نام این انرژی گرفتار درون پروتون، "گلوئون" است که واژه ی "گلو" = چسب میاید.

[ATTACH=CONFIG]2410[/ATTACH]
The three valence quarks that make up each proton account for about one percent of its mass;
the rest comes from interactions among the quarks and gluons.

Read more at: Quark matter's connection with the Higgs
معنی این نوشته و نوشته ی بعدیتان را میتوان اینگونه ترجمه نمود كه فوتون های گرفتار باعث ایجاد وزن میشوند نه جرم؟
در واکنش های شیمیایی گرمازا*، که میگویند انرژی (گرما) آزاد میشود،
درست همین انرژی گرفتار میان اتمهاست که از شکستن اتمها و
چینش دیگری از انها که نیاز به انرژی پیوند کمتری دارد، بجای مانده
و بگونه ی فوتون "آزاد" و "رها از بند" پدیدار میشوند. اگر بجای مولکولها،
هسته های اتم را بشکنیم، انرژی های بارها بزرگ تری که در آنجا دربند
هستند و بخش بزرگی از تنمایه ی هسته را "نمایندگی "میکنند، رها شده
و از "ایستایی"، "جنبش" پدید میاید!


*
exothermic reaction

2H[SUB]2[/SUB] + O[SUB]2[/SUB] → 2H[SUB]2[/SUB]O
ΔH = −483.6 kJ/mol of O[SUB]2[/SUB]


سامان نوشته: معنی این نوشته و نوشته ی بعدیتان را میتوان اینگونه ترجمه نمود كه فوتون های گرفتار باعث ایجاد وزن میشوند نه جرم؟
دوست گرامی، سنگینی( وزن)، نیرویی است که در میدان گرانش به تنمایه (جرم) کارگر میشود.
برای دریافت بهتر، شما در گویال ماه، سنگینی بسیار کمتری از روی زمین دارید و در گردار زمین،
هیچ سنگینی ندارید و اندروای آویزان هستید. ولی در هر سه جا، شما تنمایه یکسان دارید ! پس اگر
این فوتون های گرفتار در روی زمین ، در همچه سیلندری باشند، در پی اینکه تنمایه پدید میاورند،
سنگینی هم پدید میاورند چون ما در روی زمین یک میدان گرانش نیرومند داریم. ولی اگر همین ها
در اسپاش (فضا) یا روی ماه باشند ، گرچه درست همان تنمایه را پدید میاورند، ولی سنگینی
کمتری در پی دارند، چون انجا میدان گرانش(=چگالی گراویتون ها) کمتر یا نزدیک هیچ است.
F = m x a
سنگینی = تنمایه x شتاب گرانش

از پاسختان سپاسگزارم:e303:
اکنون به دقت، به موشکافی آن می پردازم!

مزدك بامداد نوشته: فربود گرایی (realism) و خردگرایی (rationalism)، یکی نیستند،
خردگرایی نیاز به فربودگرایی برای رسیدن به همه ی آگاهی های درست،
برای گزیرش (Goziresh = decision) خردمندانه درست دارد. به زبان ساده،
شما باید به رایانه ی خود، آگاهی و داده های (data) درست بدهید (input)
تا برآورد (/outputresult) درست را از او بگیرید، ( اگر رایانه تان درست کار کند).
با این بخش مخالفتی ندارم.




مزدك بامداد نوشته: در این فهرست (list) هم شما، داده هایی از زنان را گردآورده اید که در
کشور یا فرهنگ شما و یا بخشی از جهان، در این سده ی کنونی ما
دیده میشود، ولی برآورد شما از این داده ها ، خردمندانه نیست.
برای نمونه شما باید این پراسنج (parameter) هارا هم در نگر بیاورید
که بسیاری از رفتار ها، واکنشی در برابر خواسته ها و زورگویی های
مردانه ، یا واکنش به فرهنگ واپسمانده ی مردسالاری است.
زمانی که مردان، خواسته های دختران ناز و کرشمه گر را زودتر
برآورده میکنند، زمانی که مردان، از اینکه زنی در گفتگویی دانشیک
و فلسفیک بر آنها چیره شود, ناخرسند شده و آن زن را میرانند،
زمانی که قانون ها از زنان کتک خورده ؤپشتیبانی نمیکنند و ...
ناچار زنان بسوی این رفتار ها گرایانده میشوند.
این نخستین مرتبه نیست که چنین ایرادی به باور من وارد می شود؛ در همان جستار هم برخی از دوستان، مشابه چنین چیزی را نگاشته بودند.
من نیز چنین پاسخ می دهم: فرق است میان واکنش خردمندانه و واکنش ذلیلانه!
زنان می تواستند و می توانند، واکنش خردمندانه به شرایط مردسالاری اجتماعشان بروز دهند(شامل: در بستر فربودگرایی، روی آوردن به فلسفه و دانش، استقلال اجتماعی
و بی نیازی به مردان، مبارزه فرهنگی برای بدست آوردن حقوقشان، یاغی و آزاده زیستن و ...) که در این واکنش پایه های سیستم فکری مردسالاری نیز به لرزه درآمده
و دیری نمی پایید که زنان همتراز و حتی برتر از مردان در خردگرایی پیشتاز می بودند؛ فراموش نفرمایید که خود زنان نقش بسیار کلیدی در اندیشه مردسالاری بازی می کنند؛
از آنجاییکه در همبود، نقش مهندی چون "مادری" را بر عهده دارند.

اما آنچه در واکنش آنها در طول تاریخ تا کنون مشاهده گردیده؛ حل شدن آنها در سیستم مردسالاری؛ و تنها رضایت به خوار ترین و دم دست ترین نیازهایشان بوده است.





نقل قول: بساکه گفتم که همین که اکنون دختران
هم میتوانند بیش از پسران در دانشگاه ها هم کامیاب باشند،
نشانگر توانمایه ( پتانسیل) آنها در زمینه های هوشمندی و
دانش است. روشن است که این روند نوین، بویژه در ایران،
هنوز جوانتر از ان است که مابخواهیم با سنجش فراورش
دانش ( تولید علم) به داوری بپردازیم.
برایم جالب بود که به این موضوع نیز اشاره نمودید!
پس گویا آگاه نیستید که بیشینه ی دانشگاه های ایران(حتی معتبر)؛ از اعتبار دانشیک لازم؛ چونان که شایسته یک دانشگاه باشد تهی هستند.
هنگامی که بیشینه اساتید و دانشجویان(واقعی) از این سرزمین می گریزند یا در انزوا و حتی در زندان هستند.
و به نکبت اسلام و جمهوری اسلامی؛ اکنون در ایران واژگانی چون "دانشگاه"، "استاد" و "دانشجو" تهی از معنا هستند.
اگر امروزه آمار دختران در پذیرش دانشگاه(؟!) های ایران فزونی یافته؛ فرنودی بر گرایش واقعی آنها به دانش نیست؛ بلکه انگیزه بیشینه ی آنها گرفتن مدرک
(با همان روش های پست زنانه) و یا دست یاقتن به شانس بیشتر، برای یافتن شوهر می باشد.




مزدك بامداد نوشته: یکی اینکه این دیده هارا به
سراسر زمان و جهان واگسترانده اید ( تعمیم داده اید) که کاری
نابجا در بستر فرنودسار (logic) است (false generalization).
چرا این کار نابخردانه است؟!
من بر اساس دانش ناقص خود؛ با روش استقرای ناقص، در مورد زنان باورم را واگسترانیده ام.
آنچه در تاریخ خوانده ام، آنچه تجربه نموده ام، آنچه در تجربیان دیگران مشاهده نموده ام و...
چونان که خودم نیز بیان نموده بودم؛ این باور من شامل همه (تک تک) زنان جهان نمی شود.
و این باور اعتباری نسبی دارد که دگرگونی آن بوسیله شما؛ فرنود این گفتگو را معنا می دهد.
پس من هر گاه با زنی ناشناخته روبه رو می شوم؛ مجبورم با همان دانش ناقص خود، احتمال بیشینه را بدهم که در باوری که نسبت به آنها دارم، جای می گیرد؛
تا هنگامی که شناخت من از وی بیشتر گردد.







مزدك بامداد نوشته: و دیگر اینکه در شمارگری ( محاسبه) انگیزه این رفتار ها راه
نادرست رفته و آنرا از کودنی زنان دانسته اید.
پیش تر توضیح دادم که چرا واکنش آنها در برابر شرایط همبودین شان نیز برایم مردود است.
حتی اگر بخواهید رفتارهای آنها را در اساس جهان بینی تان(اصل فرازیست ژن) تبیین نمایید؛ همچنان با شمامخالف هستم[SUP] ۱[/SUP]





مزدك بامداد نوشته: با دیدن زنانی مانند ماری کوری، کلارا زتکین، روزا لوکزامبورگ،
آنگلا مرکل، هیلاری کلینتون و ...
آینها به عنوان استثنا، در همان باور من قابل تبیین هستند.
ضمن اینکه بعید می دانم، بتوان سیاست مداران[SUP]۲ [/SUP]را؛ چون نقطه ی عطف خواند.






مزدك بامداد نوشته: با در نگر گرفتن سامه های
(شرایط) زیستبوم و فشارهایی که مردان و سرایداشت ( اقتصاد)
کشور های واپس مانده به زنان آورده و کردار و رفتار آنهارا به
چنین روز درآورده اند، آنهارا جاندارانی زیرک و نرمش پذیر (flexible)
و استادان فرازیست (masters of survival) میدانم
واژگانی را که به رنگ قرمز مشخص نموده ام را؛ در بیانتان در نمی یابم.
مهربورزید و پیرامون آنها در روی فراگردانیدن رفتارهای احمقانه زنان، بیشتر توضیح دهید.






مزدك بامداد نوشته: آنها در هیچ
جنگی بخواست (عمدا ً) کشته نمیشوند، بساکه مردان برای آنها
همدیگر را لت و پار میکنند،
به گمانم آگاهی تاریخی کافی دارید، که عامل بسیاری از جنگ ها؛ زنان بوده اند. اگر مردان نیز به خاطر آنها همدیگر را لت و پار می کنند؛
زنان در این شرایط چه واکنشی نشان می دهند؟ آیا با همان زیرکی و نرمشی که نگاشته بودید؛ به درگیری ها و جنگ ها خاتمه داده اند؟
یا با افریته گری و مظلوم نمایی، به آتش جنگ ها دامن زده اند؟






مزدك بامداد نوشته: آنها رگ خواب بیشتر مردان را در دست
دارند و اگر بنگر میاید که تن به بردگی داده اند، در فربود (in reality)،
مردان را هم برده ی جنسی خود نموده اند و اگر در بستر با "اخم"
بخوابند، مردان چنانکه باید خوشی جنسی دریافت نمیکنند و ناچارند
که دل آنان را بدست بیاورند.
آیا براستی دختری که در معامله ای به نام" ازدواج" ؛ با سن کم و بدون رضایت خودش؛ در برابر مردی با افکار مردسالارانه و حتی
با لجنزار افکار کثافت[SUP]۳[/SUP] مذهبی(شامل:کتک،کشتزار فرزندان صالح،سنگسار، ناموس،غیرت و...) با اخم در بستر حاضر شود؛ مرد را همچنان اسیر جنسی خود کرده است؟
و آیا این برابری می کند با کاهش خوشی جنسی ای که از مرد دریغ نموده؟ آیا چنین مردانی تلاش می کنند تا دل زن را به دست آورند؟







مزدك بامداد نوشته: ابزار بهره وری انها از شمشیر تیز تر است،
چرا که ابزار ایزدی (devine instrument) مهر و زندگی و زایش را
در دست دارند،
آری!!!
و به راستی به خوبی نیز از آن، سوء استفاده می نمایند.






مزدك بامداد نوشته: در همان زمان که مردان، ابزار اهریمنی (evil)
مرگ و جنگ و رنج را از آنِ خود کرده اند.
مردان در گذر تاریخ؛ مدت هاست که به گفتمان روی آورده اند؛ طوری که جنگ و پرخاش در آنها بسیار کاهش یافته است.
به هر روی؛ به باور من یک خردگرا(چه مرد و چه زن) باید به هنگام ضرورت؛ توانایی نبرد،درگیری فیزیکی[SUP]۴[/SUP]،خشم و شجاعت کافی برای دفاع از خود و ارزش هایش را نیز داشته باشد.





مزدك بامداد نوشته: پس اگر سامه های زیستی زنان به آنان در راستای رفتاری که
بدید شما نکوهیده است، فشار نیاورد، آنها هم از روی قانون
آهنین داروینی، رفتار خود را همساز با آن، بسوی والایی هایی
که شما چشم دارید، می دگرند.
به گمانم اساس دیدگاه شما در روی فراگردانیدن از ویژگی ها و رفتارهای احمقانه ی زنان؛ به خاطر همان اصل فرازیست ژن و برخی مفاهیم فرگشتیکی است که من در خردگرایی نوین؛
رهایی از آنها را بایسته می دانم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
۱. جستار فرازیست ژن و غرایز؛ مهند ترین جستاریست که در حال حاضر، مایلم پیرامون آن نیز، با شما به گفتگو بنشینم.
۲. به باور من؛ "سیاست" چیزی جز تزویر،دروغ و ریا جهت نایل شدن به هدف با هر وسیله ای(تروریسم،استبداد،عوام فریبی و...) نیست.
از این رو شگفت آور نخواهد بود؛ اگر زنان در سیاست؛ استعداد و مهارت چشمگیری داشته باشند.
۳. برایم بسی نفرت انگیز و دردناک است؛ اگر ذره ای اندیشه و ادراک خود را سانسور نمایم. از این رو همواره رُک و دریده نگرش خود را بیان می نمایم و این رویکرد من
صرفا محدود به دنیای مجاری نیست. باور دارم که این گونه، شان و منزلت مخاطبمانم را در درک شفاف و عمیق تر اندیشه هایم نیز به جای آورده ام.
از این رو، شرمسارم اگر در نوشتارهایم، با برخی واژگان کثیف و نفرت انگیز مواجه می شوید.
۴. چه بسا هنگامی که هنر رزمی ویژه ام را که بدون نیاز به قدرت فیزیکی، جنسیت و وزن می توان با هدایت انرژی بر حریفان غالب شد را برای دختران و زنان اطرف خود
شرح می دهم؛ چندان تمایلی به مجهز نمودن خودشان به آن نشان نداده و اگر گاها تمایلی نشان داده اند؛ بیشتر شامل انگیزه های جنسی، خنده و بازیگوشی بوده است.

Rationalist نوشته: آیا براستی دختری که در معامله ای به نام" ازدواج" ؛ با سن کم و بدون رضایت خودش؛ در برابر مردی با افکار مردسالارانه و حتی
با لجنزار افکار کثافت۳ مذهبی(شامل:کتک،کشتزار فرزندان صالح،سنگسار، ناموس،غیرت و...) با اخم در بستر حاضر شود؛ مرد را همچنان اسیر جنسی خود کرده است؟
و آیا این برابری می کند با کاهش خوشی جنسی ای که از مرد دریغ نموده؟ آیا چنین مردانی تلاش می کنند تا دل زن را به دست آورند؟
آن بدبخت که در خودآگاه خود اینرا نمیداند. شما هم در نوزادی خودآگاهانه شیر نمی مکید.
برنامه ریزی ژنتیک شماست. برنامه ریزی فرهنگی ان دختر هم همین است، دست خودش
نیست، آنجا یک همبود واپس مانده اسلامیستی قراضه است که از یک دختر که میتوانست
ماری کوری بشود، یک ننه قمر درست میکند. ( ناگفته نماند که پیوند میان تک ها و همبود
دیالکتیک و دوسویه است ولی همبود رُل نیرومندتری دارد). پس سخن من این است که
نکوهش کردن چنین کسی از سوی شما نابجاست. باید نخست آن فرهنگ و همبودی را
نکوهید که چنین کسانی را میپرورد.

برای همین گفتیم:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس


[SIZE=3][/SIZE]


تک ها= فرد ها individuum
Rationalist نوشته: برایم بسی نفرت انگیز و دردناک است؛ اگر ذره ای اندیشه و ادراک خود را سانسور نمایم. از این رو همواره رُک و دریده نگرش خود را بیان می نمایم و این رویکرد من
صرفا محدود به دنیای مجاری نیست. باور دارم که این گونه، شان و منزلت مخاطبمانم را در درک شفاف و عمیق تر اندیشه هایم نیز به جای آورده ام.
این فروزه ی (Virtue/Tugend) شما ستودنی است ولی بهتر است انرا
در اندرتار(internet) بکار بگیرید تا در زندگی راستین، چرا که میتواند به
نابودی و زیان شما بینجامد، درست مانند داستان "آهویی در تویله ی خران".
بویژه که اگر در ج. اسلامی بسر ببرید براستی چون آهویی در تویله ی خران گیر کرده اید!




[SIZE=2]فروزه = صفت متعالی انسانی
[/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: دوست گرامی، سنگینی( وزن)، نیرویی است که در میدان گرانش به تنمایه (جرم) کارگر میشود.
برای دریافت بهتر، شما در گویال ماه، سنگینی بسیار کمتری از روی زمین دارید و در گردار زمین،
هیچ سنگینی ندارید و اندروای آویزان هستید. ولی در هر سه جا، شما تنمایه یکسان دارید ! پس اگر
این فوتون های گرفتار در روی زمین ، در همچه سیلندری باشند، در پی اینکه تنمایه پدید میاورند،
سنگینی هم پدید میاورند چون ما در روی زمین یک میدان گرانش نیرومند داریم. ولی اگر همین ها
در اسپاش (فضا) یا روی ماه باشند ، گرچه درست همان تنمایه را پدید میاورند، ولی سنگینی
کمتری در پی دارند، چون انجا میدان گرانش(=چگالی گراویتون ها) کمتر یا نزدیک هیچ است.
F = m x a
سنگینی = تنمایه x شتاب گرانش

استاد مزدك،
چنانچه كمی صریحتر پاسخ بدهید افراد مثل من به اشتباه دچار نمیشوند.

بنابراین و تا به اینجای كار آنچه كه من از انرژی با تعریف شما دریافته ام این است:
جنبشی كه خود چیز نیست و در هنگام مشاهده تنها جنبش (جنبش خالی و بدون هیچ چیز) بوده ولی جرمی دارد كه این جرم داشتن خاصیت چیز هاست.

تایید میفرمایید؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23