دفترچه

نسخه‌ی کامل: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44
مهربد نوشته: ین واژه کارگر را چند ماهی است می‌خواستم روشنگری کنم، ولی انگار اندکی بیشتر صبر کنیم بیشتر به گند کشیده می‌شود!

کارگر هم همان کارگر ساختمانی (=عمله بنا) نیست که چندین و چندبار در این جستار به آن بغلط همانندی شده، بلکه:

کارگر = کار+گر: کسی که کار می‌کند.


مانند

کوزه‌+گر = کوزه‌گر: کسی که کوزه می‌سازد.



آن در زبان عوام است که کارگر را عمله ساختمانی می‌بیند، اگر نه رده کارمند شرکت و کارکن دفتر و .. همگی زیر دسته همان کار (work)+گر(er) و کارگری هستند.

یک پزشک هیچگاه خورده بورژوا به شمار نمی‌رود، چرا که کسی را به کار نکشیده است و در برابر سرویسی که
ارائه می‌دهد مزد می‌گیرد (اینکه پزشک را رده خورده بورژوا می‌بینی نشان از نداشتن آگاهی وابسته می‌دهد میلاد گرامی).

خورده بورژوا برای نمونه کشاورزی است که زمین مال خودش است (زمین=ابزار فرآورش و تولید) که روی آن خودش
و خانواده‌اش کار می‌کند. بورژوا می‌شود همان کشاورز زمانیکه دیگران را به کار روی زمین خود می‌کشاند (و می‌شود ارباب).

کارگر هم کسی است که بدون ابزار فرآورش برای خود و یا بیشتر زمان‌ها دیگران (بهره‌کشان سرمایه‌دار) کار می‌کند. یک پزشک یا یک برنامه‌نویس یا یک کارگر ساختمانی همگی کارگر به شمار
می‌روند و تقریبا از همه آن‌ها بهره‌کشی می‌شود، چرا که سرمایه‌دار با داشتن یک کارخانه بزرگ و کار کشیدن از برنامه‌ریز (مهندسی و راه‌اندازی ماشین‌ها) و کارگر ساختمانی (ریختن بنای کارخانه و تعمیر) و پزشک (پزشکی‌گری و مراقب از دارایی‌های کارخانه که کارکنان باشند) از همه بهره‌کشی می‌کند و بیشترین سود را در برابر کمترین کار و رنج می‌برد.

من یادم نمیاد جایی گفته باشم کارگر یعنی عمله ساختمان !

اگر منظورتون این جمله بنده هستش :

sonixax نوشته: ولی به طور کلی نظام عملگی (کارگری) به زودی از بین میره و شکل مشاغل هم عوض میشه .

مقصود از نظام عملگی ، کارگران بیسواد و بیدانشی هستند که تخصصی ندارند یا اگر دارند به قدری به درد نخور و عقب مانده هستش که عملن فایده ای نداره . که شامل همان بناهای سنتی هم میشه .
برای مثال من اسم کارگر ساختمانی که امروزه در آلمان باید برود ۴ سال دوره ببیند تا یاد بگیرد چگونه نقشه طراحی شده توسط مهندس معمار را پیاده کند عمله نمیگذارم ولی اسم اون کارگر ساختمانی که در ایران آجر میندازه بالا و گل لگد میکنه و دست آخر هم آنچه ساخته با یک لگد میریزه پایین رو عمله میذارم .

درسته که پزشک کار میکنه ولی عمله نیست . عمله یعنی احمدی نژاد ! با اینکه رئیس جمهوره ولی عمله هستش .

منظور از نظام عملگی (کارگری) همون بود .

من دید کمونیست ها رو گفتم . از نظر اونها کارگر یعنی کسی که برای دیگری کار میکند . در غیر این صورت کارگر نیست .
یک عده شون که دهقانان رو هم همردیف سرمایه دارها قرار میدند ! . جامعه ای که کمونیست ها به دنبال دستیابی بهش هستند در ایده قشنگه ولی در عمل به جهنمی تبدیل میشه که دست آخر در خودش فرو میریزد . ما تا حالا حتا یک نمونه حکومت کمونیستی موفق هم نداشتیم . یا به مانند شوروی به قول خودشان شده کمونیسم بورژووایی یا به مانند کمون پاریس سه سوته به فنا رفته ! یا شده کره شمالی و ...
یعنی ایده ای هستش که در عمل قابل پیاده سازی نیست .
یک پزشک معمولن برای دیگری کار نمیکنه مگر در دوران انترنی و کار آموزی در بیمارستان . از دید کمونیست ها پزشک کارگر نیست . و باز از همون دید کسی که کارگر نیست اصولن آدم نیست .

در مورد بورژوا بودن پزشک هم - اشخاصی مانند پروفسور سمیعی نه تنها خرده بورژوا بلکه بوروژوا کامل محسوب میشوند از دید کمونیست ها .

مهربد نوشته: خورده بورژوا برای نمونه کشاورزی است که زمین مال خودش است (زمین=ابزار فرآورش و تولید) که روی آن خودش
و خانواده‌اش کار می‌کند. بورژوا می‌شود همان کشاورز زمانیکه دیگران را به کار روی زمین خود می‌کشاند (و می‌شود ارباب).

و البته شما اینجا یک تعریفی هم از خرده بورژوا ارایه کردید - که البته این هم درست است و صد البته نشان از دزد بودن کمونیست ها میدهد . در فرهنگ کوچه بازاری اسمش میشود مال مردم خوری .
Russell نوشته: آیا پیشرفت علم بهمراه مدرنیته و شهرنشینی باعث بهتر شدن زندگی انسانها شده؟
در عصر جدید با بالا رفتن سطح توقع و حجم اطلاعات جدیدی که هر روز بسوی انسانها سرازیر میشه،شرایط زندگی که در گذشته شاید عامل متغییر آن تنها تغییر بارش فصلی و محصول بوده دیگه وجود نداره و امروز میتواند بازار بورس روزانه و دقیقه ای بالا و پایین برود.آیا انسانها خوشبختتر شده اند.این سوال حتی در قرن 18 و ذهن ولتر با دیدن زن رختشویی در کنار رودخانه هم شکل میگیره.نظر شما چیه؟
کشور کوچک بوتان با درآمد پایین و بدون تکنولوژی خوشبختترین مردم جهان اعلام میشه.آیا درسته؟

برای پاسخ به این باید پرسید که انگیزه آدمی از زیستن چیست. تا آنجاییکه من میبینم، اگر همه نیازهای
زیستی یک آدم (خوراک، پوشاک، سکس، ...) را برآورده[sup][aname=rpaf577][[/aname][anchor=paf577]1][/anchor][/sup] کنیم براستی انگیزه دیگری برای زیستن ندارد.

برای نمونه بیایید بگوییم بشر به چنان فندآوری‌ای[sup][aname=rpa9cd4][[/aname][anchor=pa9cd4]2][/anchor][/sup] دست یافته:
  • جاودانگی[sup][aname=rpadd0b][[/aname][anchor=padd0b]3][/anchor][/sup] یا دراززیوی (عمر بسیار زیاد، بگوییم هزار سال)
  • از میان برداشتن همه بیماری‌ها
  • برآورده شدن همه نیازهای زیستی: خوراک، پوشاک، ..
  • ...

خوب اکنون چنین آدمی برای چه و بر چه انگیزه‌ای زندگی میکند؟


این را در یکی از داستان‌های کوتاه صادق هدایت داشتیم که نگرشی بسیار بدبینانه به چنین سرنوشتی داشت (داستان را پیوست کردم): س.گ.ل.ل - WiKi


در همین ریخت ما به کسانی همانند تئودرو کازسینزکی (تروریست سرآوازه آنابمبر یا Ted Kaczynski - WiKi) میرسیم که در راستای برگشت به زندگی بدویت کوشیدند: Anarcho-primitivism - WiKi

کازینسزکی یکی از مزداهیک‌دانان برگزیده باهوش بود و با اینکه هیچکس، نمیتواند دیوانگی‌هایش در بمبسازی و تروری! که برای رساندن پیامش پیش گرفت را
دُرست‌انگاری (توجیه) کند، ولی به هر روی در منفیست وی یک واکاوی بسیار موشکافانه از چند و چون گرایش و نیازهای آدمی و همچنین خطرهای بیمناک فند‌آوری میبینیم.

که نگرش او روی هم رفته بیش از همه درباره "خطرهای پنهان تکنولوژی" بوده، ولی در کنار آن به انگیزه‌های آدمی و اینکه چرا شیوه
زندگی امروزین (یا دهه 80 برای او) و آینده‌ای که در رسیدن به آن میکوشیم هرگز به خوشبختی هومنی[sup][aname=rpa8bf8][[/aname][anchor=pa8bf8]4][/anchor][/sup] (آدمی) نمیانجامد نیز بسیار نوشته.





----
[aname=paf577]1[/aname]. [anchor=rpaf577]^[/anchor] bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
[aname=pa9cd4]2[/aname]. [anchor=rpa9cd4]^[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=padd0b]3[/aname]. [anchor=rpadd0b]^[/anchor] jâvid+âneg+i::Jâvidânegi <— Jâvdânegi || جاویدانگی: همیشگی, ابدی, پاینده: به پایستگی یک چیز برای همه‌یِ زمانه‌ها می‌نِمارد, بنمونه خود جهان جاودانه است, ولی ما باشندگانِ درون آن جاودانه نیستیم. Ϣiki-En eternity
[aname=pa8bf8]4[/aname]. [anchor=rpa8bf8]^[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
کسی اینجا با سخنان Theodore Kaczynski (نامور به Unabomber) آشنایی دارد؟

Letter to a Turkish anarchist (Ted Kaczynski) | The Anarchist Library

آشنایی کوتاه با «تئودور کازینزسکی»:

«تد کازینزسکی» معروف به آنابُـمـبِـر (Unabomber: University and Airline bomber) ریاضیدانِ نابغه‌ای است که در دهه‌یِ ٩٠ اقدام به فرستادن چندین بسته های بمبی به دانشمندان گوناگون - بویژه در رشته‌هایِ رایانه و ژنتیک - نموده و در دنباله روزنامه‌یِ New York Times را با تهدید به کشتار بیشتر, به چاپِ مانیفستی به نامِ Industrial Society & its Future زیر نامِ گروهِ FC واداشت.

ما در اینجا به اخلاقیات و رویکردی که او برای برانگیختن توجه جهانی گـزید نمیپردازیم و کسانیکه با من رشته‌یِ کاری من که مزداهیک[sup][aname=rpa77e0][[/aname][anchor=pa77e0]1][/anchor][/sup] و
برنامه‌ریزی باشد اندک آشنایی‌ای دارند میتوانند اینجور بیانگارند که خودِ من یکی از کسانی میباشم که میتوانسته‌ام بآسانی راهم را به لیست قربانیان وی باز کنم.

آنچه درباره‌یِ این مانیفست بسیار گیرا میباشد درستیِ موشکافانه‌یِ بخش گسترده‌یِ آن میباشد که خود یکی از انگیزه‌هایِ مهادین[sup][aname=rpacfb1][[/aname][anchor=pacfb1]2][/anchor][/sup] در آغاز همین جستار بوده است.

خواندن مانیفست: http://cyber.eserver.org/unabom.txt


مانیفست نزدیک به ٤٠ برگ میباشد و از کنج‌هایِ گوناگون و ژرف ولی کوتاهی به تاثیری[sup][aname=rpa68ca][[/aname][anchor=pa68ca]3][/anchor][/sup] که تکنولوژی در زندگی آدمی داشته میپردازد و سرانجام در جایگاهِ تنها راهکار بجامانده, پیشنهاد[sup][aname=rpaef6c][[/aname][anchor=paef6c]4][/anchor][/sup]
به انقلابی همه‌گیرانه و سهمگین برای براندازیِ از بیخ‌وبن سیستم کنونی و برگشت به دورانِ نخستینی[sup][aname=rpa1a9b][[/aname][anchor=pa1a9b]5][/anchor][/sup] میدهد; چیزی در مایه‌‌هایِ: Anarcho-primitivism - WiKi


در بخش از مانیفست پیشبینی‌ای[sup][aname=rpac3a1][[/aname][anchor=pac3a1]6][/anchor][/sup] از آینده‌یِ کنونیِ آدمی و برآیه‌هایِ[sup][aname=rpa4161][[/aname][anchor=pa4161]7][/anchor][/sup] در پیش رو داریم که بگزیده یکی را ترزبانده‌ام[sup][aname=rpa30a3][[/aname][anchor=pa30a3]8][/anchor][/sup]:

ماشین‌هایِ هوشمند

چشماندازی که دانشمندان رایانه‌ای کامیاب به ساخت ماشین‌هایِ هوشمندی که همه چیز را بهتر از آدمها میانجامند میشوند که خود از دو برایند[sup][aname=rpa8c71][[/aname][anchor=pa8c71]9][/anchor][/sup] بیرون نیست: ماشین‌ها آزاد به گرفتن همه‌یِ تصمیم‌ها بتنهایی میباشند, یا بخشی از کنترل آدمی روی ماشینها همچنان بجا میماند.

اگر به ماشین‌ها اجازه‌یِ گرفتن همه‌یِ تصمیم‌ها داده شود, ما نمیتوانیم فراتر از آنرا پیشبینیم[sup][aname=rpa8318][[/aname][anchor=pa8318]10][/anchor][/sup] زیرا حدسِ اینکه ماشین‌ها چگونه رفتار خواهند کرد ناشدنی است. ولی میتوانیم اینگونه ببینیم که سرنوشت بشریت به دلسوزیِ ماشین‌ها وابسته خواهد بود.
میتوان اینگونه انگاشت که نژاد هومنی[sup][aname=rpadb66][[/aname][anchor=padb66]11][/anchor][/sup] هرگز آن اندازه نابخردی نخواهد کرد که همه‌یِ کنترل را به ماشین‌ها بدهد. ولی ما نه میگوییم که نژاد هومنی داوخواهانه قدرت را به ماشین‌ها میدهد نه اینکه ماشین‌ها بزور آنها میگیرند. ما پیش‌می‌نهیم که نژاد آدمی به خود اجازه‌یِ وابستگی‌ای را میدهد که گزینه‌یِ پیشبردین[sup][aname=rpaa26b][[/aname][anchor=paa26b]12][/anchor][/sup] دیگری برایش نخواهد ماند مگر پذیرش همه‌یِ تصمیم‌هایی که ماشین میگیرد. همانجور که ساختار اجتماع و دشواری‌هایی که با آنها روبرو است پیچیده‌تر و پیچیده‌تر میشوند, بخش بزرگتری از تصمیم‌ها را ماشین‌ها میگیرند, زیرا بسادگی تصمیم‌هایِ ماشین-گرفته بهتر از هومن-گرفته میباشند. در پیامد سرانجام بازه‌ای[sup][aname=rpa1443][[/aname][anchor=pa1443]13][/anchor][/sup] از پیچیدگی خواهد فرارسید که آدمها ناتوان از تصمیم‌گیریِ هوشمندانه‌یِ آنها خواهند بود. مردم نخواهند توانست ماشین‌ها را خاموش کنند, چرا که آن اندازه به آنها وابسته شده‌اند که خاموش کردن اشان برابر با خودکشی خواهد بود.

در دستِ دیگر, میتوانیم بشریتی را داشته باشیم که بخشی از کنترل اش را روی ماشین‌ها نگه میدارد. در این دورنما آدم میانه در بخش‌های خودویژه‌ای[sup][aname=rpaaec6][[/aname][anchor=paaec6]14][/anchor][/sup] از زندگی اش آزادی عمل خواهد داشت, مانند خودرویِ خود یا رایانه‌یِ شخصی اش, ولی کنترل روی سیستم‌هایِ بزرگترِ ماشین‌ها در دست برگزیدگان اندک‌شماری خواهد بود -- همانگونه که امروز میباشد, ولی با دو دگرسانی[sup][aname=rpa3030][[/aname][anchor=pa3030]15][/anchor][/sup] بزرگ. به یاریِ پیشرفتگی تکنیک‌ها, برگزیدگان (elite) توانایی بالاتری برای کنترل توده خواهند داشت; و از آنجاییکه کار آدمها دیگر بایستگی ندارد افزونی توده چیزی افزوده و رنجی بر دوش سیستم خواهد بود. اگر برگزیدگان کسانی بیرحم باشند میتوانند بسادگی به زدایش توده‌یِ هومنی روی بیاورند. اگر آدمهایی خوب باشند میشاید[sup][aname=rpaf1ab][[/aname][anchor=paf1ab]16][/anchor][/sup] که از پروپاگاندا و روشهای روانشناسیک و زیستیک برای کاهش زادگان[sup][aname=rpa4aeb][[/aname][anchor=pa4aeb]17][/anchor][/sup] سود ببرند تا توده‌یِ آدمی منقرض شده و جهان برای برگزیدگان بجا بماند. یا اگر برگزیدگان از لیبرال‌هایِ دلنرم برساخته[sup][aname=rpa0612][[/aname][anchor=pa0612]18][/anchor][/sup] شده بود, میشاید که در نقش چوپان‌هایِ نیک‌خواه بکوشند که به نیاز‌هایِ دیگر هومنان[sup][aname=rpad268][[/aname][anchor=pad268]19][/anchor][/sup] رسیدگی کنند; از اینکه نیازهای فیزیکی هرکس برآورده[sup][aname=rpaeb85][[/aname][anchor=paeb85]20][/anchor][/sup] میشود, همه‌یِ کودکان در شرایط روانشناسانه پاکیزه‌ای بارآورده میشوند, اینکه هر کس یک سرگرمی برای پرداختن دارد و اینکه هرکس که ناخوشنود[sup][aname=rpa267d][[/aname][anchor=pa267d]21][/anchor][/sup] بود با گرفتن "درمان" از "دشواری‌" اش رهانده میشود. هر آینه, زندگی آن اندازه بیهدف خواهد بود که مردم میباید زیست‌وار و روانشناسانه بگونه‌ای مهندسی شوند که رانه‌هایشان در قدرت‌خواهی به سرگرمیِ بی‌آزاری بکاهد. این آدم‌هایِ مهندسی شده میشاید که در چنین اجتماعی شاد باشند, ولی بی هیچ گمانی آزاد نخواهند بود. آنان به ترازِ جانورانِ خانگی کاسته خواهند شد.


...





----
[aname=pa77e0]1[/aname]. [anchor=rpa77e0]^[/anchor] mazdâh+ik::Mazdâhik || مزداهیک: ریاضیات D4f mathematics
[aname=pacfb1]2[/aname]. [anchor=rpacfb1]^[/anchor] meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En, Ϣiki-En principal; main
[aname=pa68ca]3[/aname]. [anchor=rpa68ca]^[/anchor] hanây+eš::Hanâyeš || تاثیر: تاثیر Ϣiki-En efficacy
[aname=paef6c]4[/aname]. [anchor=rpaef6c]^[/anchor] piš+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest
[aname=pa1a9b]5[/aname]. [anchor=rpa1a9b]^[/anchor] noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
[aname=pac3a1]6[/aname]. [anchor=rpac3a1]^[/anchor] piš+bin+i::Pišbini || پیشبینی: prediction
[aname=pa4161]7[/aname]. [anchor=rpa4161]^[/anchor] bar+ây+e::Barâye || برایه: نتیجه ⚕Heydari, Ϣiki-En result
[aname=pa30a3]8[/aname]. [anchor=rpa30a3]^[/anchor] tar+zabânidan::Tarzabânidan <— Tarzabândan || ترزبانیدن: ترجمه کردن to translate
[aname=pa8c71]9[/aname]. [anchor=rpa8c71]^[/anchor] bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه fa.wiktionary.org, Ϣiki-En resultant
[aname=pa8318]10[/aname]. [anchor=rpa8318]^[/anchor] piš+didan::Pišdidan || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En to predict
[aname=padb66]11[/aname]. [anchor=rpadb66]^[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
[aname=paa26b]12[/aname]. [anchor=rpaa26b]^[/anchor] piš+bord+in::Pišbordin || پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی pragmatic
[aname=pa1443]13[/aname]. [anchor=rpa1443]^[/anchor] bâz+e::Bâze || بازه: فاصله Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ interval
[aname=paaec6]14[/aname]. [anchor=rpaaec6]^[/anchor] xod+viž+e::Xodviže || خودویژه: محرمانه; شخصی Ϣiki-En private
[aname=pa3030]15[/aname]. [anchor=rpa3030]^[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=paf1ab]16[/aname]. [anchor=rpaf1ab]^[/anchor] šây+estan::Šâyestan || شایستن: ممکن بودن Ϣiki-En, fa.wiktionary.org, Dehxodâ to may
[aname=pa4aeb]17[/aname]. [anchor=rpa4aeb]^[/anchor] zâd+eg+ân::Zâdegân || زادگان: جمعیت Ϣiki-En population
[aname=pa0612]18[/aname]. [anchor=rpa0612]^[/anchor] bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
[aname=pad268]19[/aname]. [anchor=rpad268]^[/anchor] hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
[aname=paeb85]20[/aname]. [anchor=rpaeb85]^[/anchor] bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
[aname=pa267d]21[/aname]. [anchor=rpa267d]^[/anchor] Xušnudan || خوشنودن: راضی کردن to satisfy
از دید من یک مشکلی که این تئوری ها دارند اینه که انسان آینده رو مشابه انسان فعلی تصور میکنند.در صورتی که در آینده از دید من قطعا تغییراتی در ژنوم خودمون میدیم و نانوروبات ها رو به بدنمون اضافه میکنیم و تا حدی هم ترکیب با ماشین میشیم(سایبورگ)
یک همچین موجودی از دید من قطعا از یک ماشین عادی برتر هست و بعید میدونم خطری از داخل تهدیدش کنه.
البته بستگی داره این فرایند گذار قبل از خودآگاه شدن ماشین ها باشه یا بعدش ولی به طور کلی خطر ماشین های هوشند از دید من چندان جدی نیست.
undead_knight نوشته: از دید من یک مشکلی که این تئوری ها دارند اینه که انسان آینده رو مشابه انسان فعلی تصور میکنند.در صورتی که در آینده از دید من قطعا تغییراتی در ژنوم خودمون میدیم و نانوروبات ها رو به بدنمون اضافه میکنیم و تا حدی هم ترکیب با ماشین میشیم(سایبورگ)
یک همچین موجودی از دید من قطعا از یک ماشین عادی برتر هست و بعید میدونم خطری از داخل تهدیدش کنه.
البته بستگی داره این فرایند گذار قبل از خودآگاه شدن ماشین ها باشه یا بعدش ولی به طور کلی خطر ماشین های هوشند از دید من چندان جدی نیست.

نکته‌ای که ما اینجا درباره‌یِ فندآوری[sup][aname=rpaea1d][[/aname][anchor=paea1d]1][/anchor][/sup] (technology) داریم اینه که بر پاد چیزیکه اینجا خودت گفتی:


پیشرفت و خوشبختی؟
undead_knight نوشته: دیدگاه من این هست که "پیشرفت" به خودی خود ارزشمند نیست،اینکه ما ساختمان های بهتر داشته باشیم، جهان رو بیشتر و راحت تر کنترل کنیم و... یک ارزش نیست.بلکه اگر پیشرفت جایی ارزش داره به این هست که میتونه به ارزش های دیگه ای کمک کنه،مثلا افزایش آزادی فردی انسان ها،زدودن ترس از مرگ و...
و در واقع اگر ما به مرز قابل قبولی از رفاه برسیم پیشرفت دیگه ارزش چندانی نداره.یعنی در این مرز درگیر کردن ذهن و بدن انسان های زیاد به خاطر جلو رفتن فناوری چندان دلیل موجهی نداره.
از دید من "پیشرفت" و فناوری خوشبختی به همراه خودش نمیاره ولی در دو سوی مرز حس خوشبختی و بدختی رو گسترش میده.از بعضی جهات میتونه حس های قوی تر و بیشتر خوشبختی به افراد بده و از بعضی جهات دیگه حس های بد و بدبختی.این که واکنش افراد به تکنولوژی و پیشرفت چطور هست، به فرهنگ، شرایط فردی و اثرات جانبی پیشرفت هست.هرقدر اثرات جنبی کنترل بشند و و جامعه راحت تر با پیشرفت تطبیق پیدا کنه،حس خوشبختی میتونه بیشتر بشه.


فندآوری خود «ابرسازواره‌ای[sup][aname=rpa7224][[/aname][anchor=pa7224]2][/anchor][/sup]» است که نیازهای خودش را دارد و کاری به اینکه نیازهای ما آدمها چیست براستی نداشته و تنها تا زمان و آنجایی به آنها می‌رسد که مایه‌یِ تداخل در کارکرد خودش نباشد.

این نگاه بدبینانه را بویژه «کازینسکی» دارد و فرجامیابی وی اینه که ما هیچ راهی برای جداسازی بخش‌هایِ خوب از بدِ فندآوری نداریم و در بلند-زمان[sup][aname=rpa59e2][[/aname][anchor=pa59e2]3][/anchor][/sup] بهای
پیشرفت سیستم از دست رفتگی هر چه بیشتر آزادی ما آدمهاست, تا جاییکه سرانجام با میان کشیدگیِ «ژنتیک» هومن‌واره‌هایی[sup][aname=rpae188][[/aname][anchor=pae188]4][/anchor][/sup] خواهیم داشت که
همه‌یِ رانه‌هایِ[sup][aname=rpa8867][[/aname][anchor=pa8867]5][/anchor][/sup] هومنیک (انسانی) آنها گرفته شده و بالاترین سازگاری با سیستم را خواهند داشت (و کمترین زینه‌یِ[sup][aname=rpa2729][[/aname][anchor=pa2729]6][/anchor][/sup] آزادی خواست).

یا در راستای سخن خودت: پیشرفتِ فندآوری[sup][aname=rpa059b][[/aname][anchor=paea1d]1][/anchor][/sup] نه برای بالا بردن تراز رفاه هومنی[sup][aname=rpa7d73][[/aname][anchor=pa059b]7][/anchor][/sup], که برای خود پیشرفتِ ناب و خوشنودی سیستم/ابرسازواره.


برای آشنایی بیشتر خواندن این کتاب The Technological System از Jacques Ellul به سال ١٩٧٧ سودمند است (که روی نگرش کازینسکی هم اثرگذار بوده).





----
[aname=paea1d]1[/aname]. ^ [anchor=rpaea1d]آ[/anchor] [anchor=rpa059b]ب[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=pa7224]2[/aname]. [anchor=rpa7224]^[/anchor] abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
[aname=pa59e2]3[/aname]. [anchor=rpa59e2]^[/anchor] Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
[aname=pae188]4[/aname]. [anchor=rpae188]^[/anchor] human+vâre::Humanvâre || هومنواره: انسان‌نُما Ϣiki-En humanoid
[aname=pa8867]5[/aname]. [anchor=rpa8867]^[/anchor] rân+e::Râne || رانه: ساٸق Ϣiki-En, Ϣiki-De, Ϣiki-Pâ drive trieb
[aname=pa2729]6[/aname]. [anchor=rpa2729]^[/anchor] Zine || زینه: درجه Dehxodâ, Ϣiki-En degree
[aname=pa059b]7[/aname]. [anchor=rpa7d73]^[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
نقل قول:فندآوری خود «ابرسازواره‌ای[2]» است که نیازهای خودش را دارد و کاری به اینکه نیازهای ما آدمها چیست براستی نداشته و تنها تا زمان و آنجایی به آنها می‌رسد که مایه‌یِ تداخل در کارکرد خودش نباشد.

این نگاه بدبینانه را بویژه «کازینسکی» دارد و فرجامیابی وی اینه که ما هیچ راهی برای جداسازی بخش‌هایِ خوب از بدِ فندآوری نداریم و در بلند-زمان[3] بهای
پیشرفت سیستم از دست رفتگی هر چه بیشتر آزادی ما آدمهاست, تا جاییکه سرانجام با میان کشیدگیِ «ژنتیک» هومن‌واره‌هایی[4] خواهیم داشت که
همه‌یِ رانه‌هایِ[5] هومنیک (انسانی) آنها گرفته شده و بالاترین سازگاری با سیستم را خواهند داشت (و کمترین زینه‌یِ[6] آزادی خواست).

یا در راستای سخن خودت: پیشرفتِ فندآوری[1] نه برای بالا بردن تراز رفاه هومنی[7], که برای خود پیشرفتِ ناب و خوشنودی سیستم/ابرسازواره.


برای آشنایی بیشتر خواندن این کتاب The Technological System از Jacques Ellul به سال ١٩٧٧ سودمند است (که روی نگرش کازینسکی هم اثرگذار بوده).
البته دیدگاه من در مورد کنترل ماشین بر انسان بود.
مگرنه امکان اینکه سیستمی به جای منقرض کردن انسان،با دادن تغییراتی انسان ها رو بخش فرمانبر سیستم تبدیل بکنه هست و این سیستم هم بعید میدونم ماشین ها باشند بلکه سیستم پیچیده و چند تکه ای هست.
البته نکته این هست که من نمیگم پیشرفت فناوری متوقف میشه یا باید متوقف بشه بلکه میگم وقتی به سطح قابل قبولی از رفاه برسیم،نیازی به درگیر کردم ذهن و تن آدم ها در پیشرفت تکنولوژی نیست،یعنی نیازی نیست شمار زیادی از انسان ها کاری انجام بدند تا تکنولوژی پیشرفت کنه بلکه این تعداد کمتر میشند(یا باید بشند)

اینکه پیشرفت در یک "جامعه"ارزش مهمی باشه باعث بروز چنین مشکلاتی میشه و اتفاقا از نظر من ارزشمند بودن خود پیشرفت مشکل خیلی جدی هست ولی از راه تغییر نگرش جامعه به پیشرفت به نظر من میشه عواقب ناگوارش رو کاهش داد،اگر بشه نگرش رو تغییر داد شانس فاجعه کمتر میشه.
با این حال هرچند فرمانبر شدن انسان ها در نتیجه تغییرات تکنولوژیکی اصلا دور از ذهن نیست ولی من خود تکنولوژی رو خطر جدی نمیدونم،این دید جامعست که خطر جدیه.
هر چه بیشتر کتاب را میخواند, بیشتر به این نتیجه میرسم که آنچیزی که امیر در جایگاه زنپرستی و ارزش‌هایِ مادینگرایانه[sup][aname=rpad907][[/aname][anchor=pad907]1][/anchor][/sup] بازشناخته براستی پیوندی به خودِ مادینگرایی[sup][aname=rpa007a][[/aname][anchor=pa007a]2][/anchor][/sup] ندارد و در چهره‌یِ کلیِ سیستمی همبودین[sup][aname=rpa9aa9][[/aname][anchor=pa9aa9]3][/anchor][/sup]/فندآورین‌ای که در آن زندگی میکنیم.

چیزیکه اینجا داریم:
بر علیه زنانگی - برگ 2

تنها بازنمود از همان ارزش‌هایی است که در سیستمِ ما ارزشمند شناخته میشوند و امیر در جایگاهِ «ارزش‌هایِ زنانه» آنها را بازشناخته, ارزش‌هایی مانند:
همکاری
خشونت‌هراسی
دگرخواهی بجای خودخواهی
امن بودن به کارهای مخاطره‌انگیز
...


کازینسکی در آغاز کتاب بزیبایی و بروشنی هر چه بیشتر جنبش نیروهایِ چپ را در نه در ساختارشکنی, که در تقویت ِ هوشمندانه‌یِ سیستمِ تکنولوژیک ما مینمایاند, پیش
از هر چیز ما تعریفی از اینکه سیستم چه نیست داریم:

Let's begin by making clear what the System is not. The System is not
George W. Bush and his advisors and appointees, it is not the cops who
maltreat protesters, it is not the CEOs of the multinational corporations, and
it is not the Frankensteins in their laboratories who criminally tinker with
the genes of living things. All of these people are servants of the System, but
in themselves they do not constihlte the System. In particular, the personal
and individual values, attihldes, beliefs, and behavior of any of these people
may be significantly in conflict with the needs of the System.

To illustrate with an example, the System requires respcet for property
rights, yet CEOs, cops, scientists, and politicians sometimes steal. (In
speaking of stealing we don't have to confine ourselves to aehlal lifting of
physical objects. We can include all illegal means of acquiring property,
such as cheating on income t[LX, accepting bribes, and any other form of
graft or corruption.) But the fact that CEOs, cops, scientists, and politicians
sometimes steal does not mean that stealing is part of the System. On the
contrary, when a cop or a politician steals something he is rebelling against
the System's requirement of respect for law and property. Yet, even when
they are stealing, these people remain servants of the System as long as they
publicly maintain their support for law and property.



سپس از تکانه‌هایِ[sup][aname=rpae9d7][[/aname][anchor=pae9d7]4][/anchor][/sup] شورشجویی میخوانیم (چیزیکه در همین دفترچه‌یِ خودمان بگونه‌ای داریم):

All of us in modern society are hemmed in by a dense network of rules
and regulations. We are at the mercy of large organizations such as
corporations, governments, labor unions, universities, churches, and political
parties, and consequently we are powerless. As a result of the servitude, the
powerlessness, and the other indignities that the System inflicts on us, there
is widespread frustration, which leads to an impulse to rebel. And this is
where the System plays its neatest trick: Through a brilliant sleight of hand,
it turns rebellion to its own advantage.

Many people do not understand the roots of their own frustration, hence
their rebellion is directionless
. They know that they want to rebel, but they
don't know what they want to rebel against. Luckily, the System is able to
fill their need by providing them with a list of standard and stereotyped
grievances in the name of which to rebel: racism, homophobia, women's
issues, poverty, sweatshops . . . the whole laundry-bag of "activist" issues.
Huge numbers of would-be rebels take the bait. In fighting racism,
sexism, etc., etc., they are only doing the System's work for it. In spite of this,
they imagine that they are rebelling against the System. How is this possible?
First, SO years ago the System was not yet committed to equality for
black people, women and homosexuals, so that action in favor of these
causes really was a form of rebellion. Consequently these causes came to be
conventionally regarded as rebel causes. They have retained that status today
simply as a matter of tradition; that is, because each rebel generation imitates
the preceding generations.
...






----
[aname=pad907]1[/aname]. [anchor=rpad907]^[/anchor] mâd+in+gerâ::Mâdingerâ <— Mâdingerây || مادینگرا: فمینیست Ϣiki-En feminist
[aname=pa007a]2[/aname]. [anchor=rpa007a]^[/anchor] mâd+in+gerây+i::Mâdingerâyi || مادینگرایی: فمینیسم feminism
[aname=pa9aa9]3[/aname]. [anchor=rpa9aa9]^[/anchor] ham+bud+in::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
[aname=pae9d7]4[/aname]. [anchor=rpae9d7]^[/anchor] tekân+e::Tekâne || تکانه: برانگیختگی ناگهانی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ impulse
undead_knight نوشته: البته دیدگاه من در مورد کنترل ماشین بر انسان بود.
مگرنه امکان اینکه سیستمی به جای منقرض کردن انسان،با دادن تغییراتی انسان ها رو بخش فرمانبر سیستم تبدیل بکنه هست و این سیستم هم بعید میدونم ماشین ها باشند بلکه سیستم پیچیده و چند تکه ای هست.
البته نکته این هست که من نمیگم پیشرفت فناوری متوقف میشه یا باید متوقف بشه بلکه میگم وقتی به سطح قابل قبولی از رفاه برسیم،نیازی به درگیر کردم ذهن و تن آدم ها در پیشرفت تکنولوژی نیست،یعنی نیازی نیست شمار زیادی از انسان ها کاری انجام بدند تا تکنولوژی پیشرفت کنه بلکه این تعداد کمتر میشند(یا باید بشند)

اینکه پیشرفت در یک "جامعه"ارزش مهمی باشه باعث بروز چنین مشکلاتی میشه و اتفاقا از نظر من ارزشمند بودن خود پیشرفت مشکل خیلی جدی هست ولی از راه تغییر نگرش جامعه به پیشرفت به نظر من میشه عواقب ناگوارش رو کاهش داد،اگر بشه نگرش رو تغییر داد شانس فاجعه کمتر میشه.
با این حال هرچند فرمانبر شدن انسان ها در نتیجه تغییرات تکنولوژیکی اصلا دور از ذهن نیست ولی من خود تکنولوژی رو خطر جدی نمیدونم،این دید جامعست که خطر جدیه.

پیشرفت اگر در راستای بهکردِ فیزیولژیک آدمها و اگر بی گرفتن آزادیِ آنها باشد سودمند است. ما اینجا دو تا اگر بزرگ
داریم که رویکردهای کنونی به هیچ روی در راستای برآوردن این دو اگر نمیروند, بساکه به سوی پیشرفته‌سازی هر چه بیشترِ ماشین‌ها برای خود ماشین‌ها میروند.

این نکته را Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems نیز بخوبی گرفت (تاثیر گرفته از همین کازینسکی) و در این نوشتار در اینباره میتوانی بیشتر بخوانی: Wired 8.04: Why the future doesn't need us.
Nâxodâ_Mehrbod نوشته: پیشرفت اگر در راستای بهکردِ فیزیولژیک آدمها و اگر بی گرفتن آزادیِ آنها باشد سودمند است. ما اینجا دو تا اگر بزرگ
داریم که رویکردهای کنونی به هیچ روی در راستای برآوردن این دو اگر نمیروند, بساکه به سوی پیشرفته‌سازی هر چه بیشترِ ماشین‌ها برای خود ماشین‌ها میروند.

این نکته را Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems نیز بخوبی گرفت (تاثیر گرفته از همین کازینسکی) و در این نوشتار در اینباره میتوانی بیشتر بخوانی: Wired 8.04: Why the future doesn't need us.
یک مسئله دیگه که دارم سر همین "us" هست.یعنی اگر از دید متفاوتی نگاه کنیم،حتی اگر مطلقا ماشین ها (و بدون هیچ شباهت ژنتیکی و یک موجود ترکیبی)باقی بمونند آیا نمیتونیم بگیم ما انسان ها هنوز وجود داریم؟!به نظر من نیازی نیست تعصبی روی ژن داشته باشیم.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44