دفترچه

نسخه‌ی کامل: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44
folaani نوشته: فک کنم صد هزار سال دیگه هم برگردم تو هنوز داری این بحث رو میکنی E415

بابا ول کن این بحث روبات های آدمکش و چرت و پرت ها رو.

کسی نمیتونه از پیشرفت فناوری جلوگیری کنه.



folaani نوشته: فقط میشه تاحدی هدایت و کنترلش کرد.

بقیش دیگه شانس هرچی میخوای اسمش رو بذار.

حداقل برو کنگفو کار کن خیلی مفیدتره بیشتر به دردت میخوره.

راستی مث اینکه یادتون رفته بوده این آیدی قدیمی من زمان بن اش محدوده E105


بوارونه, همانجور که یک یاخته میتواند همه‌یِ پیکر را با سرطانی شدن از پا
دربیاورد, همانجور هم یک جنبش انقلابی کوچک میتواند همه‌یِ سیستم
تکنولوژیک را از پا درآورده و نیست بکند, زیرا ویراندن بارها بار آسانتر از ساختن است.

بوارونه ولی, راستادهی به سیستم گرچه اندکی شدنی‌ست, ولی لــَخـْتی (اینرسی) سیستم آن اندازه بالا
هست که دیر یا زود بجای خودش برمیگردد. برای نمونه فرهنگ میتواند در ستیز با گرایش‌هایِ تکنولوژی باشد,
ولی این فرهنگ است که دیر یا زود نابود میشود نه تکنولوژی, زیرا فرهنگ در ستیز با تکنولوژی تنها مایه‌یِ کند شدن پیشرفت
و گسترش تکنولوژی در همسنجی با کشورهایی که آن فرهنگ دست و پاگیر را ندارند میشود و کشورهایی که آن فرهنگ
را دارند از کاروان جامیمانند و ازینرو, خود به خود در دامنه‌یِ رقابت نیست میشوند, یا بناچار برای بجاماندن از آن فرهنگ دستوپاگیر دست میکشند.





folaani نوشته: فک کنم صد هزار سال دیگه هم برگردم تو هنوز داری این بحث رو میکنی E415

خود را به ندیدن و دست فراموشی سپردن آسان است, مهم ولی این است که با چشمان باز راه خویشتن را برویم,
چه برده‌ای که راهی برای رهایی ندارد نیز باز برایش بهتر است به بردگی خود همواره آگاه باشد, زیرا امروز نه
شاید فردا گشایشی شود و برده‌ای که در آنروز همچُنان در اندیشه‌یِ رهایی نبود بباید محکوم به برده بودن ابدی‌ست.
نقل قول:بوارونه, همانجور که یک یاخته میتواند همه‌یِ پیکر را با سرطانی شدن از پا
دربیاورد, همانجور هم یک جنبش انقلابی کوچک میتواند همه‌یِ سیستم
تکنولوژیک را از پا درآورده و نیست بکند, زیرا ویراندن بارها بار آسانتر از ساختن است.
اوه خب اغراق شما همین جاست!
تکنولوژی به هیچ وجه اینقدر شکننده نیست که با تنها سرطانی شدن یک سلول، کل پیکره در نهایت بمیرد.
نهایت شاید به سطح پایین تری نزول کند، اما همچنان بسیاری از فناوری ها باقی مانده و بشریت از آنها استفاده خواهد کرد. شاید هم فناوریهای مقاوم تری بسازد و بعضی ضعف های آن را برطرف کند.
در این فیلم های آخرالزمانی و این حرفها دیده باشید تقریبا هیچوقت استفاده از فناوری به صفر نمیرسد، بلکه از صفر همواره بالاتر است، یا حتی مشاهده میکنیم که حتی آن موقع هم دانشمندان و فناوری ها و افراد مبتکر و آشنا و استفاده از فناوری هستند که بنوعی برتر و مورد احترامند و حتی بشریت را از نابودی کامل یا فجایع دیگر نجات میدهند.
در واقعیت هم دلیلی ندارد غیر از این باشد.

این علوم و فناوری ها که ما بدست آورده ایم به این آسانی ها نابود یا فراموش نخواهند شد. همواره باقی خواهند ماند. هرچند گفتم شاید در سطحی پایین تر یا بصورت محدودتر یا بخشهای مقاوم تر و اساسی تر آن.
مثلا تفنگ چیزیست که دیگر هرگز از بین نخواهد رفت. حتی اگر صنایع بشر هم از بین برود، در نهایت دوباره صنایع اساسی ای را که برای ساختن چیزهایی مثل تفنگ لازم هستند در یک حد حداقلی هم که شده برپا میکنند. یعنی تفنگ تولید میکنند. چون قدرتیست که بشر نمیتواند و دلیلی ندارد از آن بگذرد، مگر در سناریوهای خیلی تخمی تخیلی!
بنظر بنده هرچند ساختار جهان علم و فناوری امروز از جهاتی قابل قیاس با بدن موجود زنده است، اما از خیلی لحاظ هم با آن تفاوت های مهمی دارد.
بطور مثال این فناوری که شما میگویید دقیقا به این شکل نیست که مثلا قلب آن در یک جا باشد و مغز در یک جا و غیره. همهء اینها بنوعی در سراسر یا بخشهای زیادی از بدن توزیع شده اند و افزونگی دارند یا در صورت لزوم قابلیت چنین چیزی در این بدن هست. مثلا اگر قلب یک انسان آسیب ببیند، جایگزینی نداشته و کل بدن خواهد مرد، اما در نظام تمدن مدرن و علم و فناوری امروز بشر لزوما اینطور نیست و حتی اگر جایی نقش قلب را داشته باشد ولی اگر آسیب ببینند، جای دیگر ممکن است یک قلب جدید ساخته یا فعال شود! حال درست که شاید این قلب مثل قلب اول قدرت و کارایی نداشته باشد، ولی بهرحال جهان فناوریک امروز از این حرفها سخت جان تر است (میتواند باشد).

این پیکره بخش بخش و ماجولار است و هر بخش بر خلاف جسم انسان هوشمندی و انعطاف و قابل تغییر و تبدیل و تطبیق بیشتری دارد در خیلی موارد. میتواند خود را چینش مجدد بدهد، اصلاح کند، سازگار کند؛ با هوشمندی! اما در ارگان ها و سلول های بدن انسان چنین قابلیتی در چنین حدودی وجود ندارد.

ضمنا انسان در خیلی فناوریها و ساختارهایی هم که طراحی میکند این ماجولار بودن و قابل تعویض و تطبیق بودن و افزونگی ها را عمدا میگنجاند. مثلا اینترنت چیست؟ اینترنت اساسا بعنوان شبکه ای توزیع شده و بدون یا بدون نیاز به مرکزیت شدید طراحی شد. از این رو مثلا اگر فردا ایالات متحدهء آمریکا توسط چند بمب هیدروژنی با خاک یکسان هم بشود، اینترنت حتی در همان لحاظ هم لزوما بطور کلی از کار نمی افتد و هنوز بسیاری بخشهای آن میتوانند کار کنند و حتی تقریبا صدمه ای نبینند، و حتی اگر از کار هم بیفتند ولی درست کردن مجدد و برگرداندن آنها کاریست به مراتب ساده تر و سریع تر از دوباره ساختن اینترنت از ابتدا؛ چون این امکان و پایه بصورت ذاتی در طراحی اینترنت و پروتکل های آن گنجانده شده است.

فکر نکنید بشر اینقدر غافل و ناتوان است در برابر بقول شما چیزهایی مثل سرطانی شدن یک سلول!
اینطورها هم نیست.
شما تا اینجا بیشتر کلی گویی و مبهم گویی کرده اید.
براستی این سرطانی که شما میفرمایید مثلا از چه طریق واقعی چه مثالی میتوانید آن را ثابت کنید؟
و سخن از انقلاب میگویید. انقلاب دقیقا توسط چه کسانی و چطور؟ مثلا یک مشت دیوانه با گرز و نیزه راه بیفتند بروند دیتا سنترها و پایگاه های نظامی را نابود کنند؟ E415
آهان شاید منظورتان این است که مثلا همان نظامی ها دیوانه بشوند؟!
ولی بنده فکر نمیکنم هیچوقت اکثریتشان با هم دیوانه بشوند!
حتی گیریم عده ای دیوانه شدند و حتی تعدادی سلاح اتمی هم این وسط استفاده کردند و ترکاندند، بازهم تمدن مدرن و علم و فناوری بشر به این آسانی ها در سطح گسترده و اساسی و برای مدت طولانی نابود نخواهد شد.

ضمنا ما مشاهده میکنیم مثلا رایانه های امروز حفره و ضعف امنیتی زیاد دارند و ویروس و بدافزار زیاد است، اما با این حال بازهم رایانه ها در کل خیلی بیشتر از آنکه صدمه بزنند سودمند هستند. و این تصادفی نبوده است! این حساب شده تجربه شده و محک خورده و برای جلوگیری از صدمات گسترده تمهیدات و محاسباتی وجود دارند. هرچند احتمال فجایع پیشبینی نشده همیشه هست، ولی نه با آن احتمال و وخامت که شما وانمود میکنید.
جاها و کارهایی که واقعا حساس باشند هم خب همینطور یک رایانهء معمولی نمیگذارند مثل بقیه که آن کارها را انجام بدهد، بلکه لایه ها و افزونگی ها و تمهیدات بیشتری قرار میدهند که احتمال رخنه و خرابی را تا حد زیادی کاهش دهند و حتی در صورت رخنه و خرابی هم میزان و مدت خسارت را بتوانند بقدر کافی محدود و کنترل کنند و با سرعت کافی عکس العمل نشان دهند.

خلاصه اینکه، یک چیزی به سادگی سرطانی شدن یک سلول و در نهایت از بین رفتن کل موجود زنده توسط آن، درمورد جهان امروز تاحدی اغراق بنظر میرسد. این سلول ها همینطور بدون هوش و قدرت مقابله نیستند. حداقل بخش بخش و ماجولار شده و قابلیت تعویض و تطبیق و اصلاح دارند. قابلیت این را دارند که با هوشمندی دشمن و صدمات را تشخیص داده و خودشان را ترمیم و سازگار و اصلاح و تقویت کنند.

شما بفرمایید یک سناریوی واقعی را بعنوان مثال!
مهربد یه سوال؟
به جبرگرایی باور داری؟ یا باور داری که اراده داریم ما انسانها؟
منظور من از جبرگرایی چیزی شبیه جبرگراییه که "سم هریس" بهش معتقده.
Library Genesis: Sam Harris - Free Will
این سوال مهمیه که پاسخ بیشتر سوالای من درباره ی یک شخص رو میده.
folaani نوشته: اوه خب اغراق شما همین جاست!
تکنولوژی به هیچ وجه اینقدر شکننده نیست که با تنها سرطانی شدن یک سلول، کل پیکره در نهایت بمیرد.
نهایت شاید به سطح پایین تری نزول کند، اما همچنان بسیاری از فناوری ها باقی مانده و بشریت از آنها استفاده خواهد کرد. شاید هم فناوریهای مقاوم تری بسازد و بعضی ضعف های آن را برطرف کند.
در این فیلم های آخرالزمانی و این حرفها دیده باشید تقریبا هیچوقت استفاده از فناوری به صفر نمیرسد، بلکه از صفر همواره بالاتر است، یا حتی مشاهده میکنیم که حتی آن موقع هم دانشمندان و فناوری ها و افراد مبتکر و آشنا و استفاده از فناوری هستند که بنوعی برتر و مورد احترامند و حتی بشریت را از نابودی کامل یا فجایع دیگر نجات میدهند.
در واقعیت هم دلیلی ندارد غیر از این باشد.

این علوم و فناوری ها که ما بدست آورده ایم به این آسانی ها نابود یا فراموش نخواهند شد. همواره باقی خواهند ماند. هرچند گفتم شاید در سطحی پایین تر یا بصورت محدودتر یا بخشهای مقاوم تر و اساسی تر آن.
مثلا تفنگ چیزیست که دیگر هرگز از بین نخواهد رفت. حتی اگر صنایع بشر هم از بین برود، در نهایت دوباره صنایع اساسی ای را که برای ساختن چیزهایی مثل تفنگ لازم هستند در یک حد حداقلی هم که شده برپا میکنند. یعنی تفنگ تولید میکنند. چون قدرتیست که بشر نمیتواند و دلیلی ندارد از آن بگذرد، مگر در سناریوهای خیلی تخمی تخیلی!


نمونه‌یِ ساده, کسی یا گروه کوچکی میتوانند همین امروز در آزمایشگاه ویروسی طراحی کنند
که ٩٩% بشریت را روانه‌یِ نیستی نماید, اگر این شکنندگی سیستم نیست, پس چیست؟


بخش "علمی تخیلی" این کجا است؟


روشن شود, ما اینجا نمیگوییم کسی یا کسانی آن بیرون هستند که با کژبهره‌گیری از دانش خود میخواهند بشریت را
روانه‌یِ نیستی کنند, بساکه تنها اینجا یک پادنمونه (counterexample) گویا نام برده‌ایم که شکنندگی سیستم را نمایانده باشیم.
Rustin نوشته: مهربد یه سوال؟
به جبرگرایی باور داری؟ یا باور داری که اراده داریم ما انسانها؟
منظور من از جبرگرایی چیزی شبیه جبرگراییه که "سم هریس" بهش معتقده.
Library Genesis: Sam Harris - Free Will
این سوال مهمیه که پاسخ بیشتر سوالای من درباره ی یک شخص رو میده.

پاسخ به این پرسش هیچ پیوندی به اینکه نمونه‌وار تکنولوژی دارد آزادی‌هایِ آدمی را یک به یک میگیرد یا نه ندارد, ازینرو که ما چه آزاد باشیم چه نباشیم,
چه این «آزادی‌ها» آزادی راستین باشند چه نباشند, در هر دو چهره همُچنان ارزشمند به شمار میروند و پس در هر دو چهره نیز, روند گفتمان یکسان خواهد ماند.

برای نمونه در جبرگرایی ناب گاه میپرسند پس اگر همه در جبر به سر میبریم پس چرا آدمکش‌ها را دادگاهی میکنند؟ که خب پاسخ
این بسیار ساده است, چون جبرگرایی حکم میکند که آدمکش‌ها نیز دادگاهی شوند, گرچه آنان هم از روی جبر آدمکش شده باشند.



--
هر آینه, تنها برای اینکه کنجکاوی شما را برآورده باشم, نگرش من به «ژاک روسو» بسیار نزدیک است که «ما وادار به آزاد بودن ایم».
ازینرو آری, در نگرش من گرچه زنجیره‌یِ انگیختار و انگیخته (cause & effect) سُترُگ و ناگسستنی به چشم میاید, ولی همچنان درز‌هایی
در آن دیده میشود و میتوان «خواست آزاد» را ویژگی‌ای از مادّه یافت که هنگامیکه هوشمندی جاندار از آستانه‌ای فراتر میرود, به آن
دست میابد هنگامیکه تا پیش از آن ردّی از آن دیده نمیشده است; این بیمانند به جوشیدن آب نیست که خود ایستاری از مادّه
است که تنها و تنها در آستانه‌ای که گرمای آب از ١٠٠° فراتر میرود فرامی رویَد و تا پیش از آن از خود هیچگونه
نمودی نداشته است. در این سو نیست آگاهی و سپس خودآگاهی و سرانجام خواست آزاد پدید میاید.

در این دیدگاه, من خودم را گرچه نه سراسر آزاد, ولی خودآگاه و آزاد میابم و میتوانم
سرنوشت و راه زندگی ام را تا اندازه‌یِ بالایی — هتّا شاید بالاتر از آنچه خود باور دارم —
دگرگون بسازم, و میانگارم دیگران نیز بهمانند, کمتر و بیشتر, همین توانایی را دارند و با
داشتن دستیافت‌هایِ فزوتنر و برزش‌هایِ بیشتتر, میتوانند بمانند یک
ماهیچه «خواست آزاد» خویشتن را بورزند و باز به آزادی‌های بیشتر دست بیابند.



مهربد جان تا اونجایی ک این تاپیک رو خوندم بیشتر سر اینکه تکنولوژی بده یا خوبه و از اینجور حرفا بحث شده بود و ندیدم ی راهکاری در مورد این مشکل پیشرفت تکنولوژی در این تاپیک مطرح بشه!
خب راهکار چیه؟ چ باید بکنیم؟
Secular نوشته: مهربد جان تا اونجایی ک این تاپیک رو خوندم بیشتر سر اینکه تکنولوژی بده یا خوبه و از اینجور حرفا بحث شده بود و ندیدم ی راهکاری در مورد این مشکل پیشرفت تکنولوژی در این تاپیک مطرح بشه!
خب راهکار چیه؟ چ باید بکنیم؟

در هر حالتی راهکار انقلاب است.

اگر شما میتوانید به نکته‌ها و گرفتاری‌هایِ پرداخته شده پی ببرید, هتّا اگر راهکار را در اصلاح ببینید همچنان یک انقلاب
سفت و سخت گزینه‌ای درست و بمانند تیپایی به دهن ِ سیستم به شمار میرود که راه اصلاح را نیز هموار میکند.

در این زمینه کازینسکی پیشتر نوشته است:


Even if you believe that adequate reforms are possible, you should still favor the creation of an effective revolutionary movement. It's clear that the necessary reforms-if such are possible-are not currently being carried out. Often the system needs a hard kick in the pants to get it started on necessary reforms, and a revolutionary movement can provide that kick in the pants.
Further, if it is an error to attempt revolution-that is, if adequate reforms are possible-then the error should be self-correcting: As soon as the system has carried through the necessary reforms, the revolutionary movement will no longer have a valid cause, so it will lose support and peter out.

For example, in the U.S. during the early part of the 20th century, insufficient attention was paid to the problems of the working class. Labor violence ensued and provided the kick in the pants necessary to get the government to pay attention to the problems. Because adequate reforms were carried through, the violence died down;(139) this in contrast to what happened in Russia, where the Tsarist regime's stubborn resistance to reform led to revolution.


~ Technological Slavery, p. 321

سریال Black mirror سریال خوبیه، مربوط به همین بحثه. وقت کردین ببینیدش.
خواستین میتونین از اینجا دانلود کنید، پشیمون نمیشین.
You are being redirected...
Mehrbod نوشته: در هر حالتی راهکار انقلاب است.

اگر شما میتوانید به نکته‌ها و گرفتاری‌هایِ پرداخته شده پی ببرید, هتّا اگر راهکار را در اصلاح ببینید همچنان یک انقلاب
سفت و سخت گزینه‌ای درست و بمانند تیپایی به دهن ِ سیستم به شمار میرود که راه اصلاح را نیز هموار میکند.

در این زمینه کازینسکی پیشتر نوشته است:


Even if you believe that adequate reforms are possible, you should still favor the creation of an effective revolutionary movement. It's clear that the necessary reforms-if such are possible-are not currently being carried out. Often the system needs a hard kick in the pants to get it started on necessary reforms, and a revolutionary movement can provide that kick in the pants.
Further, if it is an error to attempt revolution-that is, if adequate reforms are possible-then the error should be self-correcting: As soon as the system has carried through the necessary reforms, the revolutionary movement will no longer have a valid cause, so it will lose support and peter out.

For example, in the U.S. during the early part of the 20th century, insufficient attention was paid to the problems of the working class. Labor violence ensued and provided the kick in the pants necessary to get the government to pay attention to the problems. Because adequate reforms were carried through, the violence died down;(139) this in contrast to what happened in Russia, where the Tsarist regime's stubborn resistance to reform led to revolution.


~ Technological Slavery, p. 321


مهربد عزیز من بالاخره به جایی که شما هستید رسیدم. یادته چقدر به تراهومنگرایی امیدوار بودم؟ آن مرحله چانه زنی من در مواجهه با حقیقت تلخ بود.
Kübler-Ross model - WiKi

حقیقت این است که شدیدا به گا رفته ایم. اگر گرمایش جهانی و نابودی تنوع زیستی حسابمان را نرسد، تکنولوژی های افسار گسیخته کار را تمام خواهند کرد. شما را به Efilism دعوت میکنم تا این سرنوشت شوم را به راحتی بپذیرید.

اگر کسی در مورد صحت بحث شک دارد، نگاهی به ژنوم این سه ویروس بیندازید که در اختیار عموم هستند و سعی کنید خودتان را خراب نکنید:

واریولا میجر (آبله)
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/nuccore/NC_...ormat=text

ابولا زئیر
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/nuccore/NC_...ormat=text

H5N1 (آنفولانزای پرندگان)
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/nuccore/NC_...ormat=text

بلاهت هم حدی دارد، نه؟ E40e
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44