02-13-2016, 12:02 AM
Transcendence نوشته: از مجموع بحث ها،نتایج زیر رو گرفتم.
سیستم تکنولوژی #ابزار تکنولوژی(تصور اکثریت )
ابزارهای تکنولوژی محصول سیستم می باشند .
کنترل بر روی ابزارهای تکنولوژی امکان پذیر می باشد(فعلا)ولی ما کنترلی بر روی سیستم نداریم.(سیستم ذاتا کنترل گریز است)
در سیستم تکنولوژی انسان به سیستم وابسته و سیستم از انسان مستقل خواهد شد.
(زمانی را در نظر بگیرید که ما هیچ نقشی در فرایند تولید مثل نداشته باشیم)
سیستم تکنولوژی به ما به عنوان موجودات غیرضروری نگاه می کنه!
سیستم تکنولوژی در حال تخریب و پوچ سازی تمام سیستم های انسانی است(مرد سالاری یا زن سالاری یا مذهب وغیره...به وسیله سیستم نابود خواهد شد.)
هر قدمی که در این سیستم به جلو بر می داریم کارایی تکنولوژی بیشتر و کارایی ما ناچیزتر.
هر قدمی که در این سیستم به جلو بر می داریم سیستم از ما مستقل تر و ما به سیستم وابسته تر.
هر قدمی که در این سیستم به جلو بر می داریم وجود تکنولوژی ضروری تر و وجود ما غیر ضروری تر.
نهایتا زمانی فراخواهد رسید که وجود ما از نظر سیستم غیر موجه (هوش ودقت وقدرت پایین وبیماری و...)
و غیر ضرور می شود (جایگزین های مناسبتری موجود می باشد).
همگی درست و باریک بودند.
اندکی نگرش بیشتر در چند مورد:
نقل قول:سیستم تکنولوژی به ما به عنوان موجودات غیرضروری نگاه می کنه!
درست است. برای همانندی بهتر میتوان از همان نمونهیِ زندهیِ پیکر آدمی نام برد. برای یک آدم, یاختههایِ
وی ناگسستنی به شمار میروند, ولی اگر آدم برای نمونه این گزینه را داشته باشد که بتواند تک تک یاختههایِ
زندهیِ خود را با یاختهوارههایِ الکترونی/ماشینی جایگزین نموده و در این راه, طول عمر خود را ١٠ برابر کند, آیا این کار را نخواهد کرد؟
ازهمینرو, گرچه تا به امروز سیستم تکنولوژیک وابسته به یاختههایِ خود که آدمی باشند بوده است, ولی این روند و نیاز بروشنی همیشگی
نیست و با نوآوری و پیشرفت بیشتر, برای نمونه دستیابی آدمی به هوشوارهها (ماشینهایِ هوشمند) از دوش سیستم برداشته خواهد شد.
Transcendence نوشته: سیستم تکنولوژی در حال تخریب و پوچ سازی تمام سیستم های انسانی است(مرد سالاری یا زن سالاری یا مذهب وغیره...به وسیله سیستم نابود خواهد شد.)
تا اندازهیِ بالایی درست است. بایستی این نکته را ولی نیز همواره در یاد داشت که ارزشهایِ آدمی در پرتوی ارزشهایِ سیستم
است که بها میابند, و یا بیارزش یا پادارزش برشمرده میشوند. برای نمونه, در سیستم ارزشهایِ آدمی از دیرباز برتری دادن به نزدیکان و
خویشاوندان بوده است, ولی ارزشهایِ سیستم بسوی برتری دادن به کاردانی و شایستگی میروند, ازینرو اینجا ستیزی میان
خویشاوندسالاری (nepotism) و شایستهسالاری (meritocracy) پدید میاید که برندهیِ آن بروشنی شایستهسالاری در کشورهایِ پیشرفتهتر بوده است.
در کشورهایی که هنوز خویشاوندسالاری (پارتیبازی) رواج دارد, اگرچه سران دست اندرکار تنها روی غریزهیِ درونی خود رفتار میکنند و به
گروه کوچک خود, خانوادهاشان, بیشتر از گروه اجتماعی خود وفادار اند, ولی این رفتار در ترازی بالاتر و نگاهی تکنولوژیکتر بدآمدهایِ (ramifications)
سنگینی دربر داشته و مایهیِ واپسماندگی تکنولوژیک و پدید آمدن آشوبهایِ اقتصادی و رویهمرفته واپسافتادگی در رقابت جهانی با دیگر کشورها میباشد.
این روند ولی همواره در بیارزش سازی نیست, گاهی نیز ارزشهای سیستم و آدمی همسو میباشند.