دفترچه

نسخه‌ی کامل: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44
از آنجا که شما زیاد پارسی می نویسی من متوجه نشدم چی نوشتی! کلاً حرفت چیه!!
مخالف تکنولوژی و فن آوری هستی؟ موافقی؟ موافقی ولی مخالفی؟! مغزت موافقه ولی قلبت مخالفه؟! راستش نفهمیدم..

اول اینکه همه توی زندگیشون دچار همچین حالت هایی می شوند! نشانه بلوغه! :-)
ولی تا حالا فکر کردی بشر از ابتدای خلقتش به دنبال تکنولوژی و اختراع چیزهای جدید بوده تا زندگی خودشو راحت کنه؟؟
این خصلت در ذات و روح انسان هاست...

تو نمیتونی یک "خصلت ذاتی" رو از خودت دور کنی. اگر این خصلت رو دور کنی، قطعا برای جبران کمبودش نیازمند به چیزهای دیگری میشوی.
نوآوری ها و تکنولوژی و .. فقط برای کمک به زندگی بهتر بشر ساخته شده اند. اینترنت، گپ مجازی، گیم و تلفن هوشمند و ... همگی برای آسایش ما ساخته شده اند. اینکه آرامش رو از ما بگیره، بستگی به خودمون داره. چه بسا پشت همه اختراعات ، هدق آرامش بوده نه آسایش..
پس بمب اتم و هیدروژن و تفنگ و تانک هوشمند و .. چی؟! بنظرم اینها ربطی به ذات "اختراع کردن بشری برای آرامش و آسایش" نداره.
این ذات قدرت طلبی انسان هاست که از همه چی سواستفاده میکنه..

همتون میدونید GPS یک نرم افزار انحصاری و نظامی آمریکا بود. ولی اون رو به همه جهان داد تا در امنیت و آسایش باشند. تا قبل از اون هواپیما ها و کشتی ها در مسیر یابی دچار اشتباه می شدند. هر چند الان کل جهان زیر سلطه ردیابی GPS آمریکاست و هرکاری دلش بخواهد می کند...
چه بسا همین تفنگ ها و تانک ها را بتوان به کاربردهای غیر نظامی و کشتار ارتباط داد..

افسار گسیخته بودن تکنولوژی ، بد بودن تکنولوژی و ... هیچکدام دلیلی برای متنفر بودن از آن نیست. دلیلی برای فرار و دوری کردنش نیست.
الان زندگی اجتماعی ما به سمتی حرکت میکنه که اگر با تکنولوژی همگام نشی، پس عقب افتاده میشی..

خودمو مثال میزنم. گوشی موبایلم از این ساده هاست :-) وقتی میبینم مردم با موبایلشان چه کار ها میکنند، شاخم در میاد.. یه نگاهی به گوشی مفلوک خودم میکنم و میگم من خیلی عقبم! همیشه اینجوری فکر میکردم خب حالا دوربینش 13 مگا پیکسل باشه. که چی؟؟!
سیستم عامل داشته باشه؟! که چی؟! به چه درد میخوره؟!
من میخوام یه زنگ و 2تا مسج بدم. این همه نرم افزار های جانبی به چه دردم میخوره..
ولی حالا دارم چوب این تفکرم رو میخورم.. زمان دانشجویی بچه ها با موبایلشان کنفرانس میدادند! به اینترنت وصل میشدند و ...
من هم با پاور پوینت :-)))))
نخنـــــــــــــد :-(

یا مثلا من چندین ماه گوشی موبایلم خراب بود و موبایل نداشتم. از عمد نخواستم موبایل داشته باشم. خواستم تجربه کنم زندگی بدون موبایل چجوریه..
حس خوبی بود.. واقعا میگم. اینکه کسی بهت زنگ نزنه و چکت کنه. اینکه نگاه ساعت مچی کنی :-) اینکه رفتی یه جایی فرم پر کنی شماره ثابت بدی...
واسه افراد تـــرک دنیا خوبه.. ولی جاتون خالی.. 2جا ثبتنام وام کرده بودم، شماره موبایل داده بودم. از دستم رفت..
آزانس مسکن شاکی شده بود و بــــــوق. اقـــوام نگران و ..
دوستان هم فکر کردند از عمد خاموش کرده ام که جوابشون ندم..
خلاصه اینجوریه. اگر امروز ساز مخالف بزنی و اگر همگامی با تکنولوژی دست بکشی و ... فردا چوبشو میخوری..
یه نفر نوشته: از آنجا که شما زیاد پارسی می نویسی من متوجه نشدم چی نوشتی! کلاً حرفت چیه!!
مخالف تکنولوژی و فن آوری هستی؟ موافقی؟ موافقی ولی مخالفی؟! مغزت موافقه ولی قلبت مخالفه؟! راستش نفهمیدم..

اول اینکه همه توی زندگیشون دچار همچین حالت هایی می شوند! نشانه بلوغه! :-)
ولی تا حالا فکر کردی بشر از ابتدای خلقتش به دنبال تکنولوژی و اختراع چیزهای جدید بوده تا زندگی خودشو راحت کنه؟؟
این خصلت در ذات و روح انسان هاست...

من اینها را برای روشنگریِ اندک شمار کسانی اینجا نوشتم که توانایی دریافت سخن و اندیشه‌یِ ترازبالا (در همسنجی[sup][aname=rpa18f9][[/aname][anchor=pa18f9]1][/anchor][/sup] با شما شاید بسیار بالا) را دارند, اگرنه اینکه شمایِ "یه نفر"
که اینجا نیم بیشتر پیک‌هایت بازیگوشی و spam و اینهاست دریابی چه گفته شده شوربختانه دگرسانی‌ای[sup][aname=rpa8d1a][[/aname][anchor=pa8d1a]2][/anchor][/sup] نمیدهد, اگر نه که همه را به پارسی دری دریافتنی از نو مینوشتم.


دریافت آنچه پیرامون[sup][aname=rpa71e0][[/aname][anchor=pa71e0]3][/anchor][/sup] تکنولوژی گفتیم نیز چندان سخت نیست:

— در هر گام خُرد تکنولوژی برای ما خوب است (من میتوانم روی iPad کتاب بخوانم, میتوانم با تخته‌کلید بی‌سیم کار میکنم و ...), ولی در تراز[sup][aname=rpa08e7][[/aname][anchor=pa08e7]4][/anchor][/sup] کلان خوب نیست (—> نمونه, شما را نیست میکند).





یه نفر نوشته: تو نمیتونی یک "خصلت ذاتی" رو از خودت دور کنی. اگر این خصلت رو دور کنی، قطعا برای جبران کمبودش نیازمند به چیزهای دیگری میشوی.
نوآوری ها و تکنولوژی و .. فقط برای کمک به زندگی بهتر بشر ساخته شده اند. اینترنت، گپ مجازی، گیم و تلفن هوشمند و ... همگی برای آسایش ما ساخته شده اند. اینکه آرامش رو از ما بگیره، بستگی به خودمون داره. چه بسا پشت همه اختراعات ، هدق آرامش بوده نه آسایش..
پس بمب اتم و هیدروژن و تفنگ و تانک هوشمند و .. چی؟! بنظرم اینها ربطی به ذات "اختراع کردن بشری برای آرامش و آسایش" نداره.

این ذات قدرت طلبی انسان هاست که از همه چی سواستفاده میکنه..

«در عمل» مهم نیست ذات قدرطلبی آدمها ما را براه تکنولوژی نابود میکند, یا بدسرشتی ذاتی؟ خود تکنولوژی ما را نابود میکند: در هر دو اینها این «تکنولوژی» است که براه آن ما نابود میشویم.





یه نفر نوشته: همتون میدونید GPS یک نرم افزار انحصاری و نظامی آمریکا بود. ولی اون رو به همه جهان داد تا در امنیت و آسایش باشند. تا قبل از اون هواپیما ها و کشتی ها در مسیر یابی دچار اشتباه می شدند. هر چند الان کل جهان زیر سلطه ردیابی GPS آمریکاست و هرکاری دلش بخواهد می کند...


چه بسا همین تفنگ ها و تانک ها را بتوان به کاربردهای غیر نظامی و کشتار ارتباط داد..

افسار گسیخته بودن تکنولوژی ، بد بودن تکنولوژی و ... هیچکدام دلیلی برای متنفر بودن از آن نیست. دلیلی برای فرار و دوری کردنش نیست.
الان زندگی اجتماعی ما به سمتی حرکت میکنه که اگر با تکنولوژی همگام نشی، پس عقب افتاده میشی..

خودمو مثال میزنم. گوشی موبایلم از این ساده هاست :-) وقتی میبینم مردم با موبایلشان چه کار ها میکنند، شاخم در میاد.. یه نگاهی به گوشی مفلوک خودم میکنم و میگم من خیلی عقبم! همیشه اینجوری فکر میکردم خب حالا دوربینش 13 مگا پیکسل باشه. که چی؟؟!
سیستم عامل داشته باشه؟! که چی؟! به چه درد میخوره؟!
من میخوام یه زنگ و 2تا مسج بدم. این همه نرم افزار های جانبی به چه دردم میخوره..
ولی حالا دارم چوب این تفکرم رو میخورم.. زمان دانشجویی بچه ها با موبایلشان کنفرانس میدادند! به اینترنت وصل میشدند و ...
من هم با پاور پوینت :-)))))
نخنـــــــــــــد :-(

یا مثلا من چندین ماه گوشی موبایلم خراب بود و موبایل نداشتم. از عمد نخواستم موبایل داشته باشم. خواستم تجربه کنم زندگی بدون موبایل چجوریه..
حس خوبی بود.. واقعا میگم. اینکه کسی بهت زنگ نزنه و چکت کنه. اینکه نگاه ساعت مچی کنی :-) اینکه رفتی یه جایی فرم پر کنی شماره ثابت بدی...
واسه افراد تـــرک دنیا خوبه.. ولی جاتون خالی.. 2جا ثبتنام وام کرده بودم، شماره موبایل داده بودم. از دستم رفت..
آزانس مسکن شاکی شده بود و بــــــوق. اقـــوام نگران و ..
دوستان هم فکر کردند از عمد خاموش کرده ام که جوابشون ندم..
خلاصه اینجوریه. اگر امروز ساز مخالف بزنی و اگر همگامی با تکنولوژی دست بکشی و ... فردا چوبشو میخوری..

اینها برای زندگی شخصی هستند و روشنه در جهان امروز که این ابزارها این اندازه فراگیری دارند کسی نمیتواند بی آنها زندگی هم بکند, برای همین هم
من اینجا هرگز راهکار را در رویکرد‌هایِ خنده‌آوری هچمون بیایید از فردا سوار خودرو نشویم تا زیستبوم پاکیزه بماند, نیاوردم: شما خودرو سوار شوید یا نشوید, لامپ کمتر روشن کنید یا نکنید, موبایل داشته باشید یا نداشته باشید, هیچ دگرسانی‌ای[sup][aname=rpa9d74][[/aname][anchor=pa8d1a]2][/anchor][/sup] نمیدهند.










----
[aname=pa18f9]1[/aname]. [anchor=rpa18f9]^[/anchor] ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
[aname=pa8d1a]2[/aname]. ^ [anchor=rpa8d1a]آ[/anchor] [anchor=rpa9d74]ب[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pa71e0]3[/aname]. [anchor=rpa71e0]^[/anchor] pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
[aname=pa08e7]4[/aname]. [anchor=rpa08e7]^[/anchor] tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
جناب "یه نفر" یا شما خیلی باسوادید یا خیلی خِنگ! کدامش؟
Mehrbod نوشته: این پاسخ من نبود مزدک ارجمند ...
همانگونه که بیگمان میدانید، بمب های شیمیایی پیشتر از بمب های اتمی ساخته شدند و در جنگ جهانی یکم به گستردگی بکار رفتند. پس از اینکه بکاربردندگان آن، هوش کردند که هماورد آنها هم این ابزار جنگی و یا بهتر بگوییم.، ابزار کشتار همگانی را نیز میتواند بکار ببرد، کم کم در اندیشه ی پیمان نامه ای افتادند، ولی یک پراسنج ( پارامتر) دیگر هم در کار بود و آن پرسمان بندپذیری ( قابلیت کنترل) اینگونه ابزارها بود. برای نمونه، باد هایی که در راستای دیگر وزیده و گازهای زهرآگین را که از بمب رها شده بودند، به سوی سنگر های خودشان میاورد.
یکی از کشوریان آمریکا گویا گفته است که اگر ما همه ی پیامد های بمب اتمی ( مانند پایندگی پروتو گاما و گردوخاک پرتوگر آغالهای بجای مانده از بمب که سالها پس از آن نیز مردم را میکشت) را میدانستیم، شاید از آن کار نمیبردیم. به زبان دیگر، آغال های پرتوگر (رادیواکتیو) را نمیتوان دربند نمود، بادها و آبها و چرخه ی خوراکی آنها را کم کم به همه سرزمین ها میپراکنند و چون نیمزیست ( نیمه عمر) آنان بس دراز است، به این زودی از آسیب این پرتو ها نمیتوان گریخت. دُژآمد ( فاجعه-کاتاستروف) چرنوبیل نیز نشان داد که بندپذیری این فندآوری چه اندازه اندک است. اکنون ما گواه روندی هستیم که به رو بسوی کاهش فندآوری هسته ای ( نه تنها شستارهای هسته ای، بساکه نیروگاه های هسته ای و ..) ، و بسوی افزایش پژوهش در راستای انرژی های بازنوپذیر (renewable) و دیگرگزین (alternative) دارد. پس اینجا ما گواه کاهش دامنه ی این فندآوری هستیم که نشان میدهد که هر فندآوری در پیشرفت ناگزیر نیست و تنها آنهایی که برای هومنزاد (نسل بشر) سودمند هستند بجای مانده و از ابزار جنگی هم آنهایی که همه ی زادمان بشر را به سیج و بیم نیفکنده و تراز بندپذیری بالایی دارند، بجای می مانند.

داستانی هست که در زمانهای پیشین، دوپادشاه که پس از جنگ های پرشمار، هوشیدند که سرزمین شان و مردمشان رو به ویرانی و نگونی و کاستی میروند، باهم پیمان بستند که ستیزشان را در تراز کمتر زیان بخشی ، با بازی شترنگ راست و ریست نمایند.
[ATTACH=CONFIG]2355[/ATTACH]
گاه نیز در یونان باستان در گاه جنگ پیش می آمده که برای پیشگری از مرگ و میر فراوان و ناتوان شدن همه ی یونانیان، دو پهلوان از هر سو باهم جنگ کنند و برنده ی این دورزم(duel/Duell/Zweikampf) ، نشانگر پیروزی سرزمینش باشد. این در داستانهای رومی هم هست ( داستان سه برادران هوراشیو Horatii - Wikipedia, the free encyclopedia) و هتّا در شاهنامه هم در داستان "دوازده رخ" که از هر سپاه ایران و توران ، ١٢ تن با هماوردان ١٢ تنه ی خود میجنگیدند تا سرنوشت جنگ را، بی اینکه کشتار فراوان از دو سپاه شود، روشن سازند، آمده است.

[SIZE=3][/SIZE]
google نوشته: جناب "یه نفر" یا شما خیلی باسوادید یا خیلی خِنگ! کدامش؟

خــنگ؟؟؟! چرا همچین حرفی میزنی؟! قطعا به خنگی و احمقی تو نیستم
یه نفر نوشته: خــنگ؟؟؟! چرا همچین حرفی میزنی؟! قطعا به خنگی و احمقی تو نیستم

آدم منفی‌بینی هستید، چون میان "باسواد" و "خنگ" بتنهایی دومی را مشاهده کردید! :))
نخیر. با سواد رو هم دیدم. ولی این شخص از عمد داره اذیت میکنه.
آخه چه دلیل داره که یهویی اینگونه حرف میزند؟! مگر چه چیز عجیبی گفته ام؟!
مهربد گرامی، من در مورد خطرات پیش رو با شما مخالفتی ندارم، اما بدبینی شما نسبت به پشیتازان فناوری و نهادهای تصمیم گیرنده را درک نمی کنم. تکینگی، مهم ترین دستاورد بشر، یا شاید مهمترین دستاورد ماده در کائنات باشد، از همین رو بحثهای مربوط به عواقب و ریسکهای آن، از دستکم یک دهه پیش از دستیابی به آن، بالا خواهد گرفت. بنابراین در هنگام دستیابی به چنان پتانسیلی، خطرات آن به طور گسترده شناخته شده است، و گمان نمی کنم آنهایی که برای اولین بار به چنین پدیده ای دستیافته اند، آنقدر کله شق باشند که بدون یافتن راه حل قطعی برای کنترل آن، استارتش را بزنند.

اینکه چگونه میتوان هوش برتر را (بطور گارانتی شده) کنترل کرد، بیشتر به یک مسئله ریاضیاتی می ماند، اما به گمان من شدنی است. ریاضیدان نابغه ای را در نظر بگیرید، که در یک سلول با دیوارهای آهنی زندانی شده است. هرچقدر هم که او نابغه باشد، نخواهد توانست فرار کند، چون ابزار ندارد. یا بطور مشابه، فرض کنید یک ابررایانه دارد شما را در شطرنج شکست می دهد، شما به سادگی میتوانید با چکش بزنید ناکارش کنید! کوتاه سخن اینکه، هوش برتر الزاما به معنای توانایی بیشتر نیست. برای کارهای کارگری، ما نیاز به روباتهای خیلی باهوش نداریم، اما برای تئوری پردازی، اختراع ها و پیشبرد تکنولوژی، نیاز به هوش بالاتر هست، که می توان آن را ناتوان ساخت، بدون دست و پا/ابزار.

درمورد مهندسی ژنتیک، من متوجه نشدم که چگونه میخواهد فراگیر شود، بدون فراگیر شدن تکینگی. اما آنهم بمانند مورد قبلی، مستلزم حماقت گسترده از سوی تکنولوژیستها خواهد بود.
یه نفر نوشته: نخیر. با سواد رو هم دیدم. ولی این شخص از عمد داره اذیت میکنه.
آخه چه دلیل داره که یهویی اینگونه حرف میزند؟! مگر چه چیز عجیبی گفته ام؟!

عمدی در کار نیست یه نفر!
مطمئن شدم دائم پریودی!
Mehrbod نوشته: اینها هم سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو (من) بجای سخن (تکنولوژی و نقش آن در زندگی و آینده‌یِ بشریت) بود.
در پاسخی که نگاشتی؛ تنها انگیزه پرداختن به این بخش از آن را دارم[SUP]۱[/SUP].
خود گمان می بردم که شاید به طور ناخودآگاه به چنین سفسته ای روی آورده باشم؛ ولی مطالعه دقیقتر آن و خردورزی بیشتر پیرامون آن نگرانیم را برطرف نمود.
اساس این سفسته در چنین حالتی رخ می دهد: " از آنجاییکه مهربد نگران پیشرفت فندآوری است؛
پس دیدگاهش هم بیهوده و مضحک است."

چونان که واضح است؛ در این بیان؛ صرفا به خاطر صدور دیدگاه از شخص "مهربد" نتیجه گیری شده
که آن دیدگاه نیز بیهوده و مضحک است؛ که هر فردی با کمی خردورزی به این سفسته پی خواهد برد.

ولی آنچه من پیرامون شخص شما بیان نمودم؛ از بررسی نگاشت هایت بود و سپس پی بردن
به بیهودگی نگرانی ات و بیان ریشه های احتمالی این نگرانی بیهوده.
اکنون مشتاقم بدانم که چگونه و دقیقا در کدام بخش از نگاشت هایم؛ مرتکب این سفسته شده ام!




ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. زیرا با پیشروی این جستار و بررسی بیش تر نگاشت هایت؛ مردود بودن اساس دیدگاهت و چشم داشت هایت، در بیهوده گی نگرانیت برایم آشکار می گردد.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44