sonixax نوشته: امیر جان باور کنید جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست .
اگر شورشیان سال 57 یک دهم این همه انرژی که صرف اصلاح جمهوری اسلامی کرده اند را صرف اصلاح نظام پادشاهی ی سابقن حاکم بر ایران کرده بودند امروزه ما دست کم کنار کره جنوبی و برزیل و ... بودیم .
پس آخر راه چاره چیست دوست گرامی؟ من در تمام درگیریهای پس از انتخابات حاضر بودم و دیدم که مردم چگونه(و به درستی)پس از شکست دربرابر خشونت دولت به خانهها بازگشتند، یک انقلاب جز با سوریه شدن ایران ممکن نخواهد بود و اگر گمان میکنید نظام مقدس با چیزی کمتر از یک جنگ داخلی تمام عیار حاضر به رها کردن اریکهی قدرت است اشتباه میکنید. انقلاب ناشدنیست، اصلاحات ناشدنیست، حملهی نظامی هم ناخواستنیست و هم ناشدنی، مبارزهی مدنی بیهوده است چراکه جمهوری اسلامی اهمییتی نمیدهد اگر تمام صنایع کشور هم ورشکسته بشوند. ... تنها گزینهی باقیمانده میشود مهاجرت. که آنهم به خون دل خوردن برای مردم باقیمانده زیر «آوار» پایان نمیدهد و تازه حسرت و غربت و دلتنگی را هم به دردها اضافه میکند...
Ouroboros نوشته: پس آخر راه چاره چیست دوست گرامی؟ من در تمام درگیریهای پس از انتخابات حاضر بودم و دیدم که مردم چگونه(و به درستی)پس از شکست دربرابر خشونت دولت به خانهها بازگشتند، یک انقلاب جز با سوریه شدن ایران ممکن نخواهد بود و اگر گمان میکنید نظام مقدس با چیزی کمتر از یک جنگ داخلی تمام عیار حاضر به رها کردن اریکهی قدرت است اشتباه میکنید. انقلاب ناشدنیست، اصلاحات ناشدنیست، حملهی نظامی هم ناخواستنیست و هم ناشدنی، مبارزهی مدنی بیهوده است چراکه جمهوری اسلامی اهمییتی نمیدهد اگر تمام صنایع کشور هم ورشکسته بشوند. ... تنها گزینهی باقیمانده میشود مهاجرت. که آنهم به خون دل خوردن برای مردم باقیمانده زیر «آوار» پایان نمیدهد و تازه حسرت و غربت و دلتنگی را هم به دردها اضافه میکند...
آزادی بها دارد ، تا بهایش پرداخت نشود به دست نمی آید . در ضمن آزادی اکتسابیست و برای به دست آوردنش باید مبارزه کرد - کسی آزادی را کادو پیچ به ما هدیه نمیدهد . به نظر من با مماشات با حکومت و آب به آسیای حکومت ریختن تنها به ترمیم پایه های سستش کمک میکنیم و بس .
نهایتن هم همین طوری پیش برویم عوامل خارجی جنگی تمام عیار را علیه کشور به راه میندازند که نه تنها ایران را هزاران برابر بدتر از سوریه میکند بلکه با توجه به شرایط فعلی ی اقوام ایرانی میتواند منچر به تکه پاره شدن ایران هم بشود .
من شخصن ترجیح میدهم ایران سوریه بشود تا ابتدا ابرقدرتهای جهان یک دور با سلاح های فوق پیشرفته شان کشور را شخم بزنند و سپس تکه تکه شود و به تاریخ بپیوندد .
البته شاید هم مثل عراق قدرتهای غربی جلوی تکه پاره شدنش را بگیرند ولی به هر حال شمار کشته ها و خسارات حمله خارجی از یک چیزی مثل آنچه در سوریه در جریان است بیشتر است .
viviyan نوشته: ساکس وصله چرا پس؟ امنه؟
باید ببینید از چه پورتی استفاده میکنه اگر از 80 یا 8080 یا 5060 یا 5050 و مثل اینها استفاده میکند نه خیر امن نیست . اگر از 443 استفاده میکند باز تا حدودی امن است ولی امکان وصل شدنش نیست .
sonixax نوشته: امیر جان باور کنید جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست .
اگر شورشیان سال 57 یک دهم این همه انرژی که صرف اصلاح جمهوری اسلامی کرده اند را صرف اصلاح نظام پادشاهی ی سابقن حاکم بر ایران کرده بودند امروزه ما دست کم کنار کره جنوبی و برزیل و ... بودیم .
میلاد عزیز چه اصراری به این واژه "شورش"هست؟!قبلا هم گفتم انقلاب چیز مزخرفیه حتی از نوع فرانسویش:)).در واقع از دید من شورش مفیدتر از انقلابه!
با این حال وقتی از انقلاب مشروطه فقط یک قرن گذشته(و وضعیت اسف بار آگاهی مردم در دوران قاجار رو سخت میشه نادیده گرفت،انتظار داشتن بلوغ سیاسی یا قرار نگرفتن تحت تاثیر جو و هیجان از این مردم کمی بی رحمانست:)
همین الان هم اگر هدف سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمتی باشه و فقط یک هدف مبهم داشته باشیم وضعیت چندان بهتر از 57 نمیشه،مردمی که فقط میخواستند حکومت شاهنشاهی رو سرنگون کنند بدون اینکه بدونند دقیقا چی میخواند.اینکه هدف برقراری جمهوری دموکراتیک باشه مهم نیست،باید در عمل مردم دموکراسی ر درک کنند و خواستارش باشند.
Ouroboros نوشته: پس آخر راه چاره چیست دوست گرامی؟ من در تمام درگیریهای پس از انتخابات حاضر بودم و دیدم که مردم چگونه(و به درستی)پس از شکست دربرابر خشونت دولت به خانهها بازگشتند، یک انقلاب جز با سوریه شدن ایران ممکن نخواهد بود و اگر گمان میکنید نظام مقدس با چیزی کمتر از یک جنگ داخلی تمام عیار حاضر به رها کردن اریکهی قدرت است اشتباه میکنید. انقلاب ناشدنیست، اصلاحات ناشدنیست، حملهی نظامی هم ناخواستنیست و هم ناشدنی، مبارزهی مدنی بیهوده است چراکه جمهوری اسلامی اهمییتی نمیدهد اگر تمام صنایع کشور هم ورشکسته بشوند. ... تنها گزینهی باقیمانده میشود مهاجرت. که آنهم به خون دل خوردن برای مردم باقیمانده زیر «آوار» پایان نمیدهد و تازه حسرت و غربت و دلتنگی را هم به دردها اضافه میکند...
البته من سرنگون شدن حکومت رو بین 5 تا 10 سال آینده تقریبا قطعی میدونم ولی در مورد اینکه چه چیز باعثش میشه مطمئن نیستم.
فقط در مورد انقلاب(که از دید من گزینه خوبی نیست)باید گفت که وضعیت برای جموری اسلامی کمی فرق میکنه چه در سوریه و چه در لیبی پایخت تحت کنترل کامل یا نسبی نیروهای دولتی هست ولی انقلاب در ایران اگر قرار باشه اتفاق بیافته به طور جدی از تهران شروع میشه و اینطور شانس دووم آوردن حکومت و ایجاد جنگ داخلی کمتر میشه.
به راستی تکتک انقلابات بشر یا شکست خوردهاند و به سرانجام نرسیدهاند یا نتیجهای فاجعهآمیز و آخرالزمانی داشتهاند که اکثر انقلابیون را به آرزوی شرایط پیش از آن واداشته!
با این وجود البته انقلاب ذاتا چیز بد یا مشکلداری نیست، مشروط بر آنکه با هزینهای بسیار ناچیز به سرانجام برسد و موجب پدید آمدن طبقهی جدیدی که مدعی پرداخت بهای بیشتر جهت پیروزی آن بوده نشود(«مگر ما انقلاب کردیم که .... بشود»، «مگر ما شهید دادیم که .... بشود»). که خُب هنوز ممکن نیست و بدلیل ذات سرکوبگر و خشن دولت براندازی آن بدون خونریزی یک رویا به نظر میرسد.
undead_knight نوشته: البته من سرنگون شدن حکومت رو بین 5 تا 10 سال آینده تقریبا قطعی میدونم ولی در مورد اینکه چه چیز باعثش میشه مطمئن نیستم.
من معتقدم خیلی زودتر کار یکسره خواهد شد و چگونگی آن نیز به جان هم افتادن بچه کفتارهاست که از هماکنون آغاز شده. یک جریانی داخل نظام هست که خواستار دگرگونی سیستم موجود به یک دیکتاتوری نظامی/سکولار است و من مزهپرانیهای مشایی را به پای این جریان مینویسم، این باند اندکاندک به سراغ همه میرود و از هاشمی شروع شد و اکنون به خود خامنهای رسیده(برخوردهای احمدینژاد با «رهبری» به راستی در تاریخ نظام بیسابقه بود). ایستادگی باندهای دیگر درون نظام در برابر این جریان نیز اجتنابناپذیر به نگر میآید و من بعید میدانم هیچکدام پس از پیروزی بر جناح دیگری توان بسنده برای باقی ماندن و حفظ کنترل خود بر کشور را داشته باشند، خصوصا اینکه جبههی سنتی در تمام ارکان اجتماعی پنجهی خود را فرو کرده و بی یک مبارزهی تمام عیار حاضر به تسلیم شدن نیست.
undead_knight نوشته: فقط در مورد انقلاب(که از دید من گزینه خوبی نیست)باید گفت که وضعیت برای جموری اسلامی کمی فرق میکنه چه در سوریه و چه در لیبی پایخت تحت کنترل کامل یا نسبی نیروهای دولتی هست ولی انقلاب در ایران اگر قرار باشه اتفاق بیافته به طور جدی از تهران شروع میشه و اینطور شانس دووم آوردن حکومت و ایجاد جنگ داخلی کمتر میشه.
این البته دلیل نمیشود، مسئله اینست که مردم عادی کوچه و بازار با زن و بچهی خود بیرون آمدند و تظاهرات مسالمتآمیز و «مدنی» برگذار کردند و با سرنیزهی دولت پاسخ گرفتند. این یعنی تنها گروهی از مردم که میتوانند برپاد نظام اسلامی اقدام بکنند انقلابیون حرفهای، یا پسرهای بین شانزده تا چهل سال هستند. اینها هم خوشبختانه آنقدر باهوش شدهاند که دلیل کافی برای به خطر انداختن جان خودشان را نمییابند و میدانند دیگر کشیدن بار جامعه به تنهایی پاداشی برایشان به دنبال نخواهد داشت و «هیچ چیز ارزش مردن ندارد». اگرنه هر انقلابی میشد همان وضعیت سوریه و لیبی که طی آن مردان جوان ِ پرشور به تنهایی در برابر مردان مزدور میایستند و به نبرد میپردازند، و انقلاب تبدیل میشود به نبرد مسلحانهی انقلابی حرفهای با نیروی دولتی، ساختار جغرافیایی هم تنها زمانی مهم است که دولت خواستار حفظ کشور باشد، اگرنه ج.ا تمام تهران را بمباران میکند و پایتخت را منتقل میکند به قم!
نقل قول:به راستی تکتک انقلابات بشر یا شکست خوردهاند و به سرانجام نرسیدهاند یا نتیجهای فاجعهآمیز و آخرالزمانی داشتهاند که اکثر انقلابیون را به آرزوی شرایط پیش از آن واداشته!
با این وجود البته انقلاب ذاتا چیز بد یا مشکلداری نیست، مشروط بر آنکه با هزینهای بسیار ناچیز به سرانجام برسد و موجب پدید آمدن طبقهی جدیدی که مدعی پرداخت بهای بیشتر جهت پیروزی آن بوده نشود(«مگر ما انقلاب کردیم که .... بشود»، «مگر ما شهید دادیم که .... بشود»). که خُب هنوز ممکن نیست و بدلیل ذات سرکوبگر و خشن دولت براندازی آن بدون خونریزی یک رویا به نظر میرسد.
همونطور که کامو میگه انقلابی که منجر به روی کار اومدن دولت بشه بعدا نیاز به یک انقلاب دیگه پیدا میکنه:)
نقل قول:من معتقدم خیلی زودتر کار یکسره خواهد شد و چگونگی آن نیز به جان هم افتادن بچه کفتارهاست که از هماکنون آغاز شده. یک جریانی داخل نظام هست که خواستار دگرگونی سیستم موجود به یک دیکتاتوری نظامی/سکولار است و من مزهپرانیهای مشایی را به پای این جریان مینویسم، این باند اندکاندک به سراغ همه میرود و از هاشمی شروع شد و اکنون به خود خامنهای رسیده(برخوردهای احمدینژاد با «رهبری» به راستی در تاریخ نظام بیسابقه بود). ایستادگی باندهای دیگر درون نظام در برابر این جریان نیز اجتنابناپذیر به نگر میآید و من بعید میدانم هیچکدام پس از پیروزی بر جناح دیگری توان بسنده برای باقی ماندن و حفظ کنترل خود بر کشور را داشته باشند، خصوصا اینکه جبههی سنتی در تمام ارکان اجتماعی پنجهی خود را فرو کرده و بی یک مبارزهی تمام عیار حاضر به تسلیم شدن نیست.
به هر حال من روی ماکسیم پیشبینی کردم،البته چون این پیشبینی رو دو سه سال قبل کرده بودم شاید نتیجه نزدیک تر باشه:)
البته امیدوارم در این جنگ قدرت مردم فریب تیم سکولار! رو نخورند که در بهترین حالت میشیم مدل ونزوئلا:))
نقل قول: این البته دلیل نمیشود، مسئله اینست که مردم عادی کوچه و بازار با زن و بچهی خود بیرون آمدند و تظاهرات مسالمتآمیز و «مدنی» برگذار کردند و با سرنیزهی دولت پاسخ گرفتند. این یعنی تنها گروهی از مردم که میتوانند برپاد نظام اسلامی اقدام بکنند انقلابیون حرفهای، یا پسرهای بین شانزده تا چهل سال هستند. اینها هم خوشبختانه آنقدر باهوش شدهاند که دلیل کافی برای به خطر انداختن جان خودشان را نمییابند و میدانند دیگر کشیدن بار جامعه به تنهایی پاداشی برایشان به دنبال نخواهد داشت و «هیچ چیز ارزش مردن ندارد». اگرنه هر انقلابی میشد همان وضعیت سوریه و لیبی که طی آن مردان جوان ِ پرشور به تنهایی در برابر مردان مزدور میایستند و به نبرد میپردازند، و انقلاب تبدیل میشود به نبرد مسلحانهی انقلابی حرفهای با نیروی دولتی، ساختار جغرافیایی هم تنها زمانی مهم است که دولت خواستار حفظ کشور باشد، اگرنه ج.ا تمام تهران را بمباران میکند و پایتخت را منتقل میکند به قم!
البته من کشته شدن برای اهداف این چنینی رو منطقی نمیدونم ولی سیر تاریخ لزوما از محاسبات پیروی نمیکنه.
راستش در مورد اهمیت پایتخت همچنان باهات مخالفم،حتی اینکه هرزچندگاهی زمزمه های انتقال پایتخت شنیده میشه رو ناشی از وحشت جمهوری اسلامی از آغاز یک انقلاب در تهران و از دست دادن ارگان های دولتی مثل صداوسیما میدونم.
اگر فرضا انقلابی اتفاق بیافته و اگر در تهران باشه حتی استراتژی زمین سوخته هم جواب نمیده،در اصل با رها کردن تهران اولا جمهوری اسلامی بسیاری از پایگاه های با ارزش استراتژیکش رو از دست میده و با حمله به تهران مخالفت با خودش رو هم تشدید میکنه!یعنی کافی هست مثلا 500 هزار نفر انقلابی تهران رو تصرف بکنند واکنش حکومت باعث میشه باقی جمعیت هم به انقلابیون بپیوندند.
در همین سوریه و لیبی هم حمله نیروهای دولتی به مراکز غیر نظامی فقط باعث شدیدتر شدن شعله انقلاب شده.
چیزی که از دید من یک انقلاب رو وسیع تر و خطرناک تر برای یک حکومت میکنه این هست که به مردم بیشتری آسیب بزنه و تمام قدرت حکومت زمانی هست که "تهدید" به آسیب زدن میکنه،وقتی چیزهایی که مردم برای از دست دادن دارند رو ازشون بگیری دشمنان خطرناک تری برای حکومت درست میشه.
در هر حال هرچند من امیدوارم جمهوری اسلامی با کمترین هزینه و تلفات و بدون نیاز به انقلاب خونین یا حمله نظامی بساطش رو جمع بکنه ولی خب خود این گزینه ها هم با توجه به رفتار پیشبینی ناپذیر جمهوری اسلامی دور از انتظار نیستند.
Ouroboros نوشته: به راستی تکتک انقلابات بشر یا شکست خوردهاند و به سرانجام نرسیدهاند یا نتیجهای فاجعهآمیز و آخرالزمانی داشتهاند که اکثر انقلابیون را به آرزوی شرایط پیش از آن واداشته!
با این وجود البته انقلاب ذاتا چیز بد یا مشکلداری نیست، مشروط بر آنکه با هزینهای بسیار ناچیز به سرانجام برسد و موجب پدید آمدن طبقهی جدیدی که مدعی پرداخت بهای بیشتر جهت پیروزی آن بوده نشود(«مگر ما انقلاب کردیم که .... بشود»، «مگر ما شهید دادیم که .... بشود»). که خُب هنوز ممکن نیست و بدلیل ذات سرکوبگر و خشن دولت براندازی آن بدون خونریزی یک رویا به نظر میرسد.
یکی از دلایلی که موافقان رای دادن به اصلاح طلبان ارایه میدن همینه که امیر گفت یعنی با انقلاب قطعا یه طبقه طلبکار ساخته میشه که خودشونو صاحب انقلاب میدونن.
کلا راهی بهتر از حمله نظامی نمیبینم و چه بهتر که هر چه زودتر انجام بشه تا خزابیهای اون هم زودتر بازسازی بشه.
نقل قول: این البته دلیل نمیشود، مسئله اینست که مردم عادی کوچه و بازار با زن و بچهی خود بیرون آمدند و تظاهرات مسالمتآمیز و «مدنی» برگذار کردند و با سرنیزهی دولت پاسخ گرفتند. این یعنی تنها گروهی از مردم که میتوانند برپاد نظام اسلامی اقدام بکنند انقلابیون حرفهای، یا پسرهای بین شانزده تا چهل سال هستند. اینها هم خوشبختانه آنقدر باهوش شدهاند که دلیل کافی برای به خطر انداختن جان خودشان را نمییابند و میدانند دیگر کشیدن بار جامعه به تنهایی پاداشی برایشان به دنبال نخواهد داشت و «هیچ چیز ارزش مردن ندارد». اگرنه هر انقلابی میشد همان وضعیت سوریه و لیبی که طی آن مردان جوان ِ پرشور به تنهایی در برابر مردان مزدور میایستند و به نبرد میپردازند، و انقلاب تبدیل میشود به نبرد مسلحانهی انقلابی حرفهای با نیروی دولتی، ساختار جغرافیایی هم تنها زمانی مهم است که دولت خواستار حفظ کشور باشد، اگرنه ج.ا تمام تهران را بمباران میکند و پایتخت را منتقل میکند به قم!
نظر من راجع به پایتخت و مقایسه ایران با لیبی و سوریه به آندد نایت نزدیکتره. و اینکه حکومت از بزرگی و پرجمعیتی تهران میترسه واقعیت داره. تلاش مفتضحانه برای انتقال بخشهایی از جمعیت تهران به دیگر شهرستانها هم دقیقا در همین راستاست.
- ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری ایران از صبح امروز در تهران آغاز شده است و تا عصر روز شنبه ادامه خواهد داشت.
- به گزارش خبرگزاریهای ایران، ثبت نام کنندگان سرشناس تا ساعت 11 صبح به وقت تهران اینها بودهاند:
- صادق واعظ زاده (معاون علمی محمود احمدی نژاد در دوره اول ریاست جمهوری)
- کامران باقری لنکرانی (وزیر بهداشت در دولت نهم و نامزد جبهه پایداری در انتخابات پیش رو)
- محمد سعیدی کیا (وزیر پیشین مسکن و شهرسازی)
- حسن روحانی (رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت)
- مصطفی کواکبیان، نامزد جبهه مردمسالاری هم ثبت نام کرد.
- علی یونسی وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی در حاشیه ثبت نام حسن روحانی برای نامزدی ریاست جمهوری گفت: "بنده شب گذشته ملاقاتی با هاشمیرفسنجانی داشتم و ایشان بار دیگر تاکید کردند که در انتخابات حضور نخواهند داشت."
آقای یونسی اضافه کرد : "ما مطمئن شدهایم که آقای هاشمی نمیآید و اگر بر فرض محال ایشان کاندیدا شوند، آقای روحانی به نفع وی کنار خواهند رفت."
ایران - BBC فارسی - گفتهها و شنیدهها؛ ۳۸ روز تا انتخابات
گویا هاشمی هم نمیخواد بیاد البته معلوم نیست صلاحیتش رو هم تایید بکنن!
پس تا الان از چهار نفر کاندید سه نفر عضو باند احمدینژاد هستند!
من شاید به این یارو رای بدهم اگر تائید صلاحیت بشود:
[ATTACH=CONFIG]1859[/ATTACH]
Bibak نوشته: کلا راهی بهتر از حمله نظامی نمیبینم و چه بهتر که هر چه زودتر انجام بشه تا خزابیهای اون هم زودتر بازسازی بشه.
راستش من بعید میدانم حملهی نظامی اصلا «روی میز» باشد، غرب ورشکسته است و توان اقتصادی حمله نظامی (به جهت تسخیر) به کشوری پهناور و پرجمعیت همچون ایران را ندارد. نمیدانند همین عراق و افغانستان را چطور هرچه زودتر سرهمبندی بکنند و از این مردابها بگریزند، چه برسد به کشوری عظیم و پیچیده مثل ایران. دست بالا تهاجمی دیرهنگام و کماثر به اهداف نظامی و اتمی رژیم صورت خواهد گرفت که وضع مردم در داخل را بخاطر «شرایط جنگی» و «حملهی بیگانه» بدتر خواهد کرد.
Bibak نوشته: نظر من راجع به پایتخت و مقایسه ایران با لیبی و سوریه به آندد نایت نزدیکتره. و اینکه حکومت از بزرگی و پرجمعیتی تهران میترسه واقعیت داره. تلاش مفتضحانه برای انتقال بخشهایی از جمعیت تهران به دیگر شهرستانها هم دقیقا در همین راستاست.
بله قطعا میترسد و در این تردیدی نیست، اما اینکه سقوط احتمالی تهران به دست انقلابیون حرفهای پایان ج.ا باشد را من شخصا بعید میدانم. ضمنا این بحثها موقعی موضوعیت دارند که احتمال موفقیت انقلاب در تهران ممکن باشد. من بعید میدانم شهری چنان پادگانی را بتوان با هزینهای دهها هزار نفره بدست آورد.