میزان مشارکت تهرانیها در انتخابات
میزانِ مشارکتِ تهرانیها : 50 درصد. من که حقیقتا شک دارم عددِ واجدین شرایط در تهران 5 میلیون نفر بوده باشد و هتا در تعدادِ شرکت کننده (2.5 میلیون نفر) حقیقتا مشکوک هستم.
یک چیزی که این روزها به وفور به چشم میخورد و بس آزار دهنده گشته، روشهایی شرم دادنِ رایدهندگان است در فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهایست که چندان بیشباهت با متدهای فمنیستیِ شرمگینسازی مردان نیست. چنانکه گویی 18 میلیون نفر با تصور این رفتهاند به روحانی رای دادهاند که او گاندی یا مصدق یا کوروش کبیر است. کسی نیست به اینان بگوید که عزیزان، ما بهتر از شما میدانیم روحانی از دستهی همینهاست، او هم یک جنایتکار است، او هم یک دروغگوست، او هم یک مرتجع است و... کمتر برایمان کلاسِ آخوندشناسی برگزار کنید. کمتر صحنه را طوری تصویر کنید که گویی ما میانِ رای ندادن و به روحانی رای دادن، انتخابِ دیگری هم داشتهایم و کمتر تحریم را همچون رای دادن به ماندلا برایمان ترسیم کنید. یک روز مدرکِ تحصیلی او را به رخِ رایدهندگان میکشید؛ یک روز نامهی او را به خامنهای علم میکنید، یک روز دست دادنش را با احمدینژاد سوژه میکنید، یک روز به عبایش گیر میدهید یک روز به اسمِ زنش؛ خلاصه آنکه از هر طریقی سعی میکنید آنانکه رای دادهاند را از کارِ خود شرمگین کنید. عالیجنابان، به اسپاگتی سوگند کسی برای این شخص هورا نمیکشد و امیدِ ساختنِ سوئیس از ایران را از او ندارد بلکه همچون علفیست که در آخرین لحظاتی که شخصی که در رودخانه غوطهور است، به امیدِ نجات از خفه شدن، به آن چنگ میاندازد.حال هی بیایید از روضهخوانیهای روحانی در هشت سال دفاع مقدس برای مجاهدین فی سبیل الله برایمان تعریف بکنید ♫☺.
Dariush نوشته: یک چیزی که این روزها به وفور به چشم میخورد و بس آزار دهنده گشته، روشهایی شرم دادنِ رایدهندگان است در فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهایست که چندان بیشباهت با متدهای فمنیستیِ شرمگینسازی مردان نیست. چنانکه گویی 18 میلیون نفر با تصور این رفتهاند به روحانی رای دادهاند که او گاندی یا مصدق یا کوروش کبیر است. کسی نیست به اینان بگوید که عزیزان، ما بهتر از شما میدانیم روحانی از دستهی همینهاست، او هم یک جنایتکار است، او هم یک دروغگوست، او هم یک مرتجع است و... کمتر برایمان کلاسِ آخوندشناسی برگزار کنید. کمتر صحنه را طوری تصویر کنید که گویی ما میانِ رای ندادن و به روحانی رای دادن، انتخابِ دیگری هم داشتهایم و کمتر تحریم را همچون رای دادن به ماندلا برایمان ترسیم کنید. یک روز مدرکِ تحصیلی او را به رخِ رایدهندگان میکشید؛ یک روز نامهی او را به خامنهای علم میکنید، یک روز دست دادنش را با احمدینژاد سوژه میکنید، یک روز به عبایش گیر میدهید یک روز به اسمِ زنش؛ خلاصه آنکه از هر طریقی سعی میکنید آنانکه رای دادهاند را از کارِ خود شرمگین کنید. عالیجنابان، به اسپاگتی سوگند کسی برای این شخص هورا نمیکشد و امیدِ ساختنِ سوئیس از ایران را از او ندارد بلکه همچون علفیست که در آخرین لحظاتی که شخصی که در رودخانه غوطهور است، به امیدِ نجات از خفه شدن، به آن چنگ میاندازد.حال هی بیایید از روضهخوانیهای روحانی در هشت سال دفاع مقدس برای مجاهدین فی سبیل الله برایمان تعریف بکنید ♫☺.
داریوش جان اینها شرم دادن نیست ، خبر رسانیست و فکر میکنم خبر رسانی از حقوق اساسی و اصولی هر شخص و گروهی باشد . اینکه این اخبار شرم آور است مشکل خبر رسانان نیست. شاید این جناب روحانی فردا کاری کرد که اخبار خوبی هم در باره اش منتشر شد .
و دیگر اینکه 18 میلیون به روحانی رای داده اند دلیل خوبی برای این نیست که اخبار مربوط به وی را که به مزاج آن 18 میلیون خوش نمی آید و سایر اخباری که با موضوع انتخابات مرتبط است منتشر نکرد .
Dariush نوشته: یک چیزی که این روزها به وفور به چشم میخورد و بس آزار دهنده گشته، روشهایی شرم دادنِ رایدهندگان است در فضاهای مجازی و شبکههای ماهوارهایست که چندان بیشباهت با متدهای فمنیستیِ شرمگینسازی مردان نیست. چنانکه گویی 18 میلیون نفر با تصور این رفتهاند به روحانی رای دادهاند که او گاندی یا مصدق یا کوروش کبیر است. کسی نیست به اینان بگوید که عزیزان، ما بهتر از شما میدانیم روحانی از دستهی همینهاست، او هم یک جنایتکار است، او هم یک دروغگوست، او هم یک مرتجع است و... کمتر برایمان کلاسِ آخوندشناسی برگزار کنید. کمتر صحنه را طوری تصویر کنید که گویی ما میانِ رای ندادن و به روحانی رای دادن، انتخابِ دیگری هم داشتهایم و کمتر تحریم را همچون رای دادن به ماندلا برایمان ترسیم کنید. یک روز مدرکِ تحصیلی او را به رخِ رایدهندگان میکشید؛ یک روز نامهی او را به خامنهای علم میکنید، یک روز دست دادنش را با احمدینژاد سوژه میکنید، یک روز به عبایش گیر میدهید یک روز به اسمِ زنش؛ خلاصه آنکه از هر طریقی سعی میکنید آنانکه رای دادهاند را از کارِ خود شرمگین کنید. عالیجنابان، به اسپاگتی سوگند کسی برای این شخص هورا نمیکشد و امیدِ ساختنِ سوئیس از ایران را از او ندارد بلکه همچون علفیست که در آخرین لحظاتی که شخصی که در رودخانه غوطهور است، به امیدِ نجات از خفه شدن، به آن چنگ میاندازد.حال هی بیایید از روضهخوانیهای روحانی در هشت سال دفاع مقدس برای مجاهدین فی سبیل الله برایمان تعریف بکنید ♫☺.
داریوش جان براستی که یک سپاس کم هست و باید بارها و بارها این نوشتار خونده بشه . واقعن لذت بردم
sonixax نوشته: داریوش جان اینها شرم دادن نیست ، خبر رسانیست
میلاد جان ! اینکه برای مثال طرف توی فیس بوک میاد میگه هر کسی که رای داده منو بلاک کنه این خبر رسانی نیست، اسمش تهدیده! اسمش تحقیره! اینکه بعضی از این تحریمی های عقل کل میان افراد رای دهنده رو به گوسفند و خر تشبیه می کنند این اسمش هر چیزی می تونه باشه جز خبررسانی!!
کافر_مقدس نوشته: میلاد جان ! اینکه برای مثال طرف توی فیس بوک میاد میگه هر کسی که رای داده منو بلاک کنه این خبر رسانی نیست، اسمش تهدیده! اسمش تحقیره! اینکه بعضی از این تحریمی های عقل کل میان افراد رای دهنده رو به گوسفند و خر تشبیه می کنند این اسمش هر چیزی می تونه باشه جز خبررسانی!!
من از فیس بوک لینک نمیذارم از دویچه وله و رادیو فردا و خودنویس و بی بی سی میذارم !!!
sonixax نوشته: داریوش جان اینها شرم دادن نیست ، خبر رسانیست و فکر میکنم خبر رسانی از حقوق اساسی و اصولی هر شخص و گروهی باشد . اینکه این اخبار شرم آور است مشکل خبر رسانان نیست. شاید این جناب روحانی فردا کاری کرد که اخبار خوبی هم در باره اش منتشر شد .
و دیگر اینکه 18 میلیون به روحانی رای داده اند دلیل خوبی برای این نیست که اخبار مربوط به وی را که به مزاج آن 18 میلیون خوش نمی آید و سایر اخباری که با موضوع انتخابات مرتبط است منتشر نکرد .
میلادِ گرامی، منظورِ من به شما نبود، بلکه به طورِ کلی روی سخنم با تمامِ کسانی بود که اینروزها فضای مجازی را پر کردهاند از سخنانی که به وضوح و با لحنی آمیخته با تحقیر و توهین، رایدهندگان را سرزنش میکنند. مسلما کسانی که در فضاهای مجازی ایرانی، قدری گشت و گذار میکنند، میدانند که چه حال و هوای مسخرهای در این مورد جریان دارد. درصدِ هوادارانِ حقیقیِ روحانی هتا یک صدمِ هوادارانِ خاتمیِ 76 نیست، با اینحال، چنان صحنه را میآرایاند که گویی بارِ دگر مردم فریب خوردهاند و راهِ رفته را دوباره میپیمایند. برای اینان نکتهای دارم: نه ایران در شرایطِ 76 است، نه مردم به «روحانی» رای دادهاند( در واقع به تغییرِی حداقلی اما حیاتی در ابعادِ گوناگونِ زندگی اجتماعی خود رای دادند) و نه کسی به روحانی دل بسته است. مردم تنها دو انتخاب داشتند : رای ندهند یا به روحانی رای بدهند. بر اساسِ آمارِ رسمی، 35 درصدِ مردم،یعنی بیش از 19 میلیون نفر، رای ندادند که اصلا عددِ کمی نیست، تازه اگر به همین آمار اعتماد کنیم. حال پرسیدنیست که چند درصد از کسانی که به روحانی رای دادند از روی استیصال بوده؟ من گمان نمیکنم کمتر از نیمی از رایدهندگان به او در این مجموعه قرار داشته باشند. با این تفاسیر، آمارِ واقعی مشارکتکنندگانی که با طیبِ خاطر در انتخابات شرکت کردهاند و به روحانی رای دادهاند، خیلی کمتر از آنیست که قرار باشد برای رایدهندگان موج سرزنشگری و شرمدهی براه افتد. کافیست در این چند روز تنها به بالاترین، وبلاگهای سیاسی، سایتهای خبری وابستهی خارج از کشور و شبکههای ماهوارهای نگاهی داشته باشید تا بدانید از چه موجی سخن میگویم. برای نمونه :
نقل قول:پیش از روحانی: افزایش قیمت ارز / پس از روحانی : افزایش قیمت ارز!
پیش از روحانی :افزایش تورم و قیمت کالاها / پس از روحانی : افزایش تورم و قیمت کالاها
پیش از روحانی :موسوی و کروبی درحبس خانگی / پس از روحانی : موسوی و کروبی درحبس خانگی!
پیش از روحانی : ادامه اذیت و آزار و عدم رعایت حقوق زندانیان سیاسی /پس از روحانی :ادامه اذیت و آزار و عدم رعایت حقوق زندانیان سیاسی
نتیجه اخلاقی: من ماله می کشم پس هستم!
ناپلئون بناپارت به نقل از دایی جان ناپلئون : آن چیزی که حد و مرزی ندارد خریت است!
شعر مبتذل با اجازه رسمی از مرتضی برجسته : باز منو کاشتی رفتی !تنها گذاشتی رفتی دروغ نگم به جز من یه «روحانی »دیگه داشتی رفتی!
از این
وبلاگ
حرفهایی از ته دل: مساله این است که پیروز انتخابات ۹۲ آیت الله خامنه ای بود!
بهار آزادی یا بهار جااندازی | انجمن رهایی جوانان ایران
http://radiobarabari.com/files/2013/06/2...khabat.mp3
امت رای دهنده: روحانی موچکریم! خاتمی : رهبر موچکریم!
روزنامه بهار- انتخابات 24 خرداد و تکرار حکایت «درس نگرفتن از تاریخ»- ,�یک شنبه�,� 2 تیر�,� 1392
و فراوان مطالبی که در این مورد در اینترنتِ این روزها دیده میشود.
Dariush نوشته: با این تفاسیر، آمارِ واقعی مشارکتکنندگانی که با طیبِ خاطر در انتخابات شرکت کردهاند و به روحانی رای دادهاند، خیلی کمتر از آنیست که قرار باشد برای رایدهندگان موج سرزنشگری و شرمدهی براه افتد.
اصلا اگرهم چنین باشد مگر ما طرفدار برقراری خواست و ارادهی مردم نیستیم؟ یک کاربری اینجا از روی ترولبازی میگفت که اکثریت مردم ایران طرفدار نظام هستند، اکنون برای لحظهای فرض بگیریم که حقیقتا چنین باشد، استدلال دوستان برای سلب مشروعیت از کل سیستم چیست؟ اینکه چون من نمیپسندم، یا چون با فلان آرمان انتزاعی(مثل سکولاریسم)تضاد دارد پذیرفتن آنهم باید قسطی و مشروط و ناممکن باشد؟ همانطورکه گفتید اینها چیزی بجز تلاش برای تحقیر و شرم دادن رای دهندگان بابت رایی که دادند نیست. همه میدانند و میدانیم آنها که رای دادند، احتمالا حتی شرایط بدتری از آنها که رای ندادند داشته باشند، و میل به تغییر در آنها قویتر نباشد، ضعیفتر نیست. سوء استفادهی تبلیغاتی از آنچه دستگاه پروپاگاند نظام از رای دادن مردم نتیجه گرفته و بازگفتن اینکه «اگر رای دادید، به خامنهای رای دادید و اینهم شاهد آن: ادعای خامنهای»، دقیقا مشابه آنست که من ادعا بکنم آنها که رای ندادهاند دروغ میگویند و همه رفتهاند پای صندوقهای رای و اینهم شاهد آن: ادعای صدا و سیما!
ما به این مردک رای دادیم زیرا برخلاف برخی(نه دوستان حاضر در اینجا، اما بخشی مهم از «تحریمیون» ولو دوستان حاضر در اینجا بپذیرند یا نه)، اعتقاد نداریم که با بدتر شدن شرایط مردم تغییری در کشور رخ خواهد داد. اینها که بیش از همه موضعی «هپروتی» دربارهی رای مردم گرفتهاند و شما بهشان اشاره کردید اول و آخرشان پیداست که به کجا وصل است، حتی تلاشی هم برای پنهان کردن آن نمیکنند.
این دو هفته بحث و گفتگو در فضای مجازی و مخصوصا فرندفید که بیشینه ی کاربران آن ایرانیان خارج نشین اند و اتفاقا اکثریت آنان هم لقب بیخدا و بی دین را یدک می کشند مرا به این نتیجه رساند که شوربختانه گرچه انسانهایی که از شر ادیان پلید نجات یافته اند بیش از دینداران منطق سرشان می شود اما با این همه کماکان کمیت شان در این زمینه لنگ می زند.کسانی که تا دیروز من گمان می کردم تمام ادعا ها را با معیار منطق می سنجند اما امروز می بینیم در دگم اندیشی اگرچه به پای مسلمانان نمی رسند اما پتانسیل شگرفی برای پیشی گرفتن از مسلمانان دارند.کسانی که تا دیروز در بحث هایشان همواره بنا را بر پرگویی می گذاشتند و پاسخ های چند خطه دیگران را شماتت می کردند حال در مقابل دها خط استدلال(حال چه درست و چه نادرست)من به یک یا دو خط تکرار مکررات بسنده می کنند.به طور مثال دوست عزیزی که وبلاگ اش در نقد اسلام شهره ی عام و خاص است در پاسخ به کپی سخنان داریوش گرامی در اینجا چنین جواب می دهد:
نقل قول:عزیز جان، اکثریت مردم ایران، زیر خط فقر زندگی می کنند، از استانداردهای واقعی، دور هستند، از نظر من، زمان خاتمی، احمدی نژاد و رفسنجاینی و روحانی فرقی ندارد....! مشکل من و تو از جای دیگری است، مشکل ما از کل رژیم است که مشغول غارت این کشور است.
گرچه می دانم شاید متهم به کولی بازی و آه و ناله کردن بشوم اما بگذارید چند نمونه از این دست استدلال دوستان بیخدا منطقی! رابرایتان بیاورم تا شما هم استدلال های ایشان را بیبینید:
نقل قول:من ِ نوعی، نه در این مورد ِ خاص (انتخابات)، که در بقیهی مسائلی که یا در اونها تخصص دارم، و یا به زعم خودم ازشون سر درمیآرم و نظرم رو درستتر و علمیتر از عامهی مردم میدونم (مثل فیزیک، دینباوری، یا چیزهایی از این دست)، حتا دوزار هم برای نظر عامه ارزش قائل نیستم. چیزی که برای من مهمه، حقیقت (با تعریف علمی اون: فکتی که با توسل به متدلوژی علمی، صحت اون با درصد بالایی تثبیت و اثبات شده) و قوانین علمی هستن. خوشآیند هیچکسی (حتا خودم!) هم در اینجا محلّی از اعراب نداره. جواب موجز و کوتاه به شما دوست عزیزم اینه: تمام کسانی که در انتخابات شرکت کردند، در بهترین حالت، نادان و فرصتطلب و ترسو هستن. متأسفانه زیاد بودن تعدادشون هیچ کمکی به تطهیرشون نمیکنه. چنان که عقیده به مسطح بودن زمین که زمانی عقیدهای همهگانی و پذیرفته شده بود، نشان بیخردی جمعی اون افراده. ما در عرصهی سیاست، به گالیلههای شجاع و دانایی نیاز داریم که رودرروی مردم بایستند و هریت و نادانیشون رو بهشون ثابت کنن.
نقل قول:فکر کنم یکی از بزرگترین دلایلی که این سبز الله به روحانی رای دادن بار سنگین عذاب وجدانشون بود در قبال زندانی شدن موسوی و این که هیچ گهی نتونستن در مقابلش بخورن. حالا دل خوش کردن به این که یه نفر بیاد قهرمان داستان رو نجات بده بلکه اینها از خجالتش در بیان.
دیوث فرهیخته اومده بهم میگه به انتخاب مردم احترام بگذارید
نقل قول:یک ژانری هم هست که موقع انتخابات میگفتن ما از سر اجبار داریم میریم به روحانی رای میدیم تا جلیلی و قالیباف انتخاب نشن وگرنه روحانی هم فولان . حالا اونا دارن دفاعی از روحانی میکنن که بیا و ببین . سخنی کوتاه با این ژانر : دوستان #سگک_کمربندم ، سگک کمربندم دوستان.صدای چرخش کمربند رو هوا و فرود آمدن های پی در پی و وحشیانه و صدای ناله های ریز :دی
نقل قول:ملتی که بعد از جنایت ها، کثیفی ها و رفتارهای ضد بشریِ بعد از انتخابات هشتاد و هشت ، اینچنین (باز هم) مرعوب بازیهای تکراری و آلوده یک حکومتِ کاملا شناخته شده میشود......متاسفانه هیچگاه.....هیچگاه....لایق "آزادی" نخواهد بود ...........این مردم لایق آزادی نیستند ، والسلام
جالب است که بدانید این سخنان همگی برای کاربرانی است که ادعای روشنفکری و منطق شان ماتحت عالم را پاره کرده و هرگاه با پاسخی از سوی من مواجه می شدند یا تهدید به بلاک می کردند ویا راه تمسخر و نادیده گرفتن را در پیش می گرفتند.اما دریغ از 5 خط پاسخ مستدلل.
در این میان اندک افرادی هم پیدا می شوند که منطق و واقعیت را بر ادعاهای شخصی ترجیح می دهند مانند ایشان:
نقل قول:شاید اشتباه میکنم ولی به نظرم میرسد چیزی که میان ما خارجنشینها و مردم داخل ایران فاصله میاندازد این است که آنها ما را فقط به شکل طرفداران گروههای سیاسی مختلف میبینند نه آزادیخواه واقعی. شاید هم حق با آنها باشد آنها میخواهند روزنهای برای نفس کشیدن پیدا کنند و ما در آرزوی به قدرت رساندن گروهی هستیم که از آن طرفداری میکنیم.
نقل قول:دقیقا آرتا جان. اینجا فشارهایی هست که کمر مردم رو می شکنه. شاید برای کسی که این فشارها رو مجبور نیست تحمل کنه، اهمیت نداشته باشه. ولی اونی که داخله با وجود این فشارها هیچ کاری نمی تونه انجام بده. بعد شما می گید صبر کن تا رژیم عوض بشه و این فشارها برداشته بشه، ولی معلوم نیست این اتفاق کی می افته. 20 سال دیگه؟ 50 سال دیگه؟ تو این مدت اونی که داخله زیر بار این فشارها له میشه. اون کارگری که بیکار شده یا اون جوونی که نه کاری داره و نه آینده ای، نمی تونه به انتظار اون موقع بشینه. مجبوره الان یه کاری بکنه، وگرنه به طور کامل نابود میشه.
پ.ن: به هیچ روی منظور من از تحریمی ها دوستان عزیز این انجمن نیستند.سوء تفاهم نشود.
nevermore نوشته: ....
اینترنت برای اکثریتِ عظیمِ ایرانیان همان قهوهخانههای مدرن است که در آن بنشینند چمپیونزلیگِ گندهگوزی برگزار کنند؛ مشقربان بگوید «والا آقا، این مردمو چی به خوشبختی، کسی که میره به یه آخوند رای میده همون بهتر که بادمجونو رو کیلویی دوهزار تومن بخره» و در پاسخ به او ممدعلی پس از قورت کشیدنِ چای بگوید: «آره عمو، خواهرزادهی من رفته آلمان، بیا ببین چی میگه از مردمش، از فرهنگش، از دولتش، از خیابوناش، از خانوماش ، وای وای وای (همراه با آهی جانگداز)، باید رید پسِ سرِ این مردمِ چلمنگِ خودمون که میان واسه رئیس جمهور شدنِ یه آخوند پاچهور مالیده جشن میگیرن» در ادامه اصغرآقا این سمفونی را چنین ادامه میدهد «به نظرِ من که لیاقتِ این مردم همون احمدینژاده» و در انتها مشقربان که مُفَتِحِ این بحثِ ابرکارشناسی بوده، همراه با تکان دادنِ سرش و لحنی جگرسوز چنین بحث را به پایان میبرد:«شاهِ بیچاره خوب این مردمو شناخته بود»! یعنی این بحثها دقیقا برایم تداعیسازِ همان بحثهاییست که من در قهوهخانههایی که در گذشته گاهگداری درشان گیر میکردم، بینِ پیر و پاتالها شکل میگرفت و با این تفاوت که اینبار وسعتِ گندهگوزیها به واسطه خواندنِ چند صفحه کتاب و چند مقاله از این سو آنسو، تماشای کانالهای ماهوارهای و احتمالا دانستنِ یک زبانِ انیرانی، چندبرابر شده و اگر تا دیروز قادر به پاره کردنِ کونِ خر بود، اکنون به راحتی میتواند کونِ زاراپوزایدن یا تیرانازاروس را از هم بِدَرَد. چند سالِ پیش من به تاثیرِ مثبتِ اینترنت بسیار امیدوار بودم، کنون اما کاملا مایوس گشتهام، چراکه همان فضای موجود در نانواییها، تاکسیها، پارکها، قهوهخانهها... اکنون به صورت فرگشتیافته و در شکلی بس پیچیده در فضای مجازی ایرانی تداوم یافته و شما ممکن است در حسرتِ اندکی استدلالِ درست، منطق در کلام، استنادِ معتبر، واقعبینی... و هر سخنی که بتوان آنرا ارزشمند حساب کنید، تمامِ فضای اینترنتِ ایران را کاوش کنید و در انتها همچون کسیکه در بیابان برای یافتنِ آب چاه میکند، مایوس و سرخورده شوید. شاید بیدلیل نبود که احمدینژاد چند سالِ پیش میخواست قهوهخانهها و قلیانسراها را جمع کند، میخواست بگوید شما که فیسبوک و بالاترین دارید، به قهوهخانه و قلیانسرا چه نیاز دارید؟