05-16-2013, 09:53 PM
من هنوز تمام پستها را نخواندهام. اما در این مورد با دوستانی که میگویند بهتر است انتخابات را تحریم کنیم موافق هستم. انتخابات از نظر من هماکنون چیزیست شبیه به دیگر مراسمهای حکومتی همچون راهپیمایی 22 بهمن و شرکت در آن توجیهی ندارد.هیچ چیزی در آن به نفع مردم نیست. از نظر من جریاناتِ پس از انتخاباتِ 88 نمیتواند الگوی تصمیمگیری ما باشد به چند دلیل: نخست آنکه رفتارِ جمهوری اسلامی هیچ قطعیتی ندارد و احتمالِ اینکه پس از شرکت در انتخابات ، سودی نصیب مردم شود همانقدر است که شرکت نکرده و سود کنند.دیگر آنکه در سال 88 کشور در شرایطی بسیار متفاوت قرار داشت.کافیست به فضای سیاسی، رسانهای و اجتماعی ایرانِ آنروزها نگاه کنید تا تفاوتها را دریابید. به نظر میرسد انتخاباتِ 88 آخرین انتخاباتی بود که مردم به حکومت اعتماد کرده و در آن شرکت کردند.امروز اگر در انتخابات شرکت کنیم و مثلا به رفسنجانی رای دهیم و پس از آن برای تقلب صورت گرفته در انتخابات و اعتراض به نشاندنِ جلیلی به جای رفسنجانی بخواهیم راهپیمایی راه بیاندازیم، مردم نخست از ما خواهند پرسید مگر شما نمیدانستید که تقلب میشود و باز در آن شرکت کردید و سپس اینکه چه چیز باعث شده فکر کنیم که مثلا رفسنجانی به جلیلی توفیر دارد؟
از سویی کدامیک از نامزدها آنقدر پایگاهِ مردمی دارند که کسی بخواهد برای او به خیابان بیاید؟ اگر رفسنجانی "رفسعنجانی" است، قالیباف و رحیممشائی دستشان به خون و کثافتکاری آلوده نیست؟دیگر اصولگرایان نیز که هریک از کثیفترین انسانهای ایرانی هستند. همان سالهای 88 بخش عظیمی از مردم به سبب گذشتههای تاریکِ موسوی و کروبی حاضر نشدند در تظاهرات شرکت کنند.هتا از دوستانِ اصلاحطلبِ خودم که تعدادی از آنها از نزدیکان موسوی و کروبی و خاتمی بودند نیز خیلیها موافق هزینه برای موسوی و کروبی نبودند! در واقع من تصور میکنم مردم هرگز دوباره حاضر به هزینه دادن برای آدمهای درونِ نظام از قبیلِ هاشمی و قالبیاف و مشائی نخواهند بود. هیچ کدام از اینها نیز در هیچ شکلی توانایی و پتانسیلِ ایجاد جنبشی شبیه به سال 88 را ندارند. هرکدام از این جانیها، گویی در رقابتی برای نشان دادنِ خاکساری و بندگی بیشترِ خود در برابر عظمای ولایت هستند.
آیا وضع اقتصادیِ مردم ممکن است بهتر شود؟ شاید.اما مقدارش ناچیز خواهد بود. تمام عرصههای اقتصادی کشور در دست بیت رهبری و سپاه پاسداران است.از سالِ 84 به این سو سپاه همچون سرطان رشد کرده و تمام عرصهها را از آنِ خودش کرده است و به هیچ وجه تمایلی به پسدادنشان ندارد( چنانکه خودِ رفسنجانی نیز گفته که سپاه به کمتر از کلِ کشور راضی نمیشود!). رئیسِ جمهور توانِ تغییر آنچنانی در اقتصاد کشور را ندارد.
آیا از لحاظِ آزادی و امنیت وضع مردم بهتر خواهد شد؟ به هیچ وجه. هیچ کدام از نهادهای امنیتی و سرکوبگر در اختیارِ رئیس جمهور نیستند که بتواند تغییری در آن ایجاد کند.هتا وزارتِ اطلاعات! اگرچه به نظر نمیرسد هیچکدام از کاندیدها اصولا بخواهند چنین تغییری ایجاد کنند.
آیا در عرصه بینالملل تفاوتی شکل خواهد گرفت؟ باز هم خیر. در مذاکراتِ هستهای که اصولا دولت هیچ نقشی ندارد(خودِ احمدینژاد هم این را گفت).وزیر امورِ خارجه هم از وزرای کلیدی است که باید از تایید خامنهای بگذرد تا بتواند به وزارت برسد!
اما آیا قرار است در رفتارِ جمهوری تغییری حاصل شود و احتمالا به سوی مردم بازگردد؟ هیچ نشانهای در این مورد نیست و اتفاقا از نشانهها اینطور به نظر میرسد که سعی حکومت بر این است که هر روز عرصههای بیشتری را بر مردم تنگ کند. یعنی حکومت نمیداند که فشارِ تحریمها دارد کمرِ مردم را میشکند؟ پس چرا یک قدم هم با غربیها راه نمیآید تا قدری از این فشار کاسته شود؟ صدای خایهلیسانِ ولایت را نمیشنوید که هر روز با اعتماد به نفسِ بیشتر و فریادِ بلندتر بیشتر مردم را تهدید میکنند؟خط و نشانهای هر روزهی خامنهای را نمیبینید؟ کدام عرصه بر مردم فراختر شده است که بخواهیم نتیجهگیری کنیم حکومت قصدِ بازگشت به سوی مردم را دارد. اساسا مدتهاست حکومت فهمیده که مردم را تنها باید فریب داد و دیگر هیچ!
تنها امیدِ ما به این است که شاید با حضورمان دوباره جرقهای برای راهپیمایی و شورش زده شود. امکانِ چنین چیزی بس اندک است و اگر هم بشود وسعتش بسیار کمتر از 88 خواهد بود.بر خلافِ شما دوستان، من گمان نمیکنم در سالِ 88 حکومت چیزِ زیادی باخته باشد. حکومت توانست با سیرکی که برگزار کرده بود توانست انرژی مردم را برای تغییر تخلیه کرده و معلوم نیست چند سالِ دیگر طول بکشد تا مردم دوباره بخواهند به شرایطِ پیش از وقایع 88 بازگردند. چنانکه در سالِ 78 نیز چنین اتفاقی افتاد و تا وقوع دوباره تظاهرات ، وقفهای ده ساله به وجود آمد.
برخلافِ شما دوستان که میگویید بهتر است مردم را از یاس بیرون آوریم، من میگویم بهتر است از یاسی که مردم را فراگرفته استفاده کنیم و آنرا به سوی خودِ نظام معطوف کنیم. تحریم انتخابات در صورتی که فعالانه باشد میتواند بس مفید باشد. چنانکه از هر امکانی برای مشروعیتزدایی ِ از انتخاباتِ فرمایشی حکومت و خود اصلِ حکومت بهرهبردای شود. فشارِ اقتصادی کمرشکنی که بر مردم وارد میشود اگرچه بسیار دردناک و غمانگیز است، اما در نهایت موجبِ هوشیاریِ بیشترِ آنان و انزجارِ افزونترِ مردم از خودِ حکومت خواهد شد. برای اولین توجه اکثریتِ مردم به سوی اصلِ نظام معطوف میشود. اکنون مردم اندک اندک میفهمند که با اینهمه فشاری که به آنها وارد میشود ، حکومت حاضر نیست ذرهای از مواضع خود در انرژی هستهای عقبنشینی کند و این یعنی اینکه حکومت برای مردم کمترین ارزشی قائل نیست و تنها به بقا و امنیتِ خودش میاندیشد. چنین شورشی تنها به خاطرِ گرسنگی نخواهد بود و اتحادی که در پی خواهد داشت برای تمامِ ارکانِ نظام درهمشکننده خواهد بود.
از سویی کدامیک از نامزدها آنقدر پایگاهِ مردمی دارند که کسی بخواهد برای او به خیابان بیاید؟ اگر رفسنجانی "رفسعنجانی" است، قالیباف و رحیممشائی دستشان به خون و کثافتکاری آلوده نیست؟دیگر اصولگرایان نیز که هریک از کثیفترین انسانهای ایرانی هستند. همان سالهای 88 بخش عظیمی از مردم به سبب گذشتههای تاریکِ موسوی و کروبی حاضر نشدند در تظاهرات شرکت کنند.هتا از دوستانِ اصلاحطلبِ خودم که تعدادی از آنها از نزدیکان موسوی و کروبی و خاتمی بودند نیز خیلیها موافق هزینه برای موسوی و کروبی نبودند! در واقع من تصور میکنم مردم هرگز دوباره حاضر به هزینه دادن برای آدمهای درونِ نظام از قبیلِ هاشمی و قالبیاف و مشائی نخواهند بود. هیچ کدام از اینها نیز در هیچ شکلی توانایی و پتانسیلِ ایجاد جنبشی شبیه به سال 88 را ندارند. هرکدام از این جانیها، گویی در رقابتی برای نشان دادنِ خاکساری و بندگی بیشترِ خود در برابر عظمای ولایت هستند.
آیا وضع اقتصادیِ مردم ممکن است بهتر شود؟ شاید.اما مقدارش ناچیز خواهد بود. تمام عرصههای اقتصادی کشور در دست بیت رهبری و سپاه پاسداران است.از سالِ 84 به این سو سپاه همچون سرطان رشد کرده و تمام عرصهها را از آنِ خودش کرده است و به هیچ وجه تمایلی به پسدادنشان ندارد( چنانکه خودِ رفسنجانی نیز گفته که سپاه به کمتر از کلِ کشور راضی نمیشود!). رئیسِ جمهور توانِ تغییر آنچنانی در اقتصاد کشور را ندارد.
آیا از لحاظِ آزادی و امنیت وضع مردم بهتر خواهد شد؟ به هیچ وجه. هیچ کدام از نهادهای امنیتی و سرکوبگر در اختیارِ رئیس جمهور نیستند که بتواند تغییری در آن ایجاد کند.هتا وزارتِ اطلاعات! اگرچه به نظر نمیرسد هیچکدام از کاندیدها اصولا بخواهند چنین تغییری ایجاد کنند.
آیا در عرصه بینالملل تفاوتی شکل خواهد گرفت؟ باز هم خیر. در مذاکراتِ هستهای که اصولا دولت هیچ نقشی ندارد(خودِ احمدینژاد هم این را گفت).وزیر امورِ خارجه هم از وزرای کلیدی است که باید از تایید خامنهای بگذرد تا بتواند به وزارت برسد!
اما آیا قرار است در رفتارِ جمهوری تغییری حاصل شود و احتمالا به سوی مردم بازگردد؟ هیچ نشانهای در این مورد نیست و اتفاقا از نشانهها اینطور به نظر میرسد که سعی حکومت بر این است که هر روز عرصههای بیشتری را بر مردم تنگ کند. یعنی حکومت نمیداند که فشارِ تحریمها دارد کمرِ مردم را میشکند؟ پس چرا یک قدم هم با غربیها راه نمیآید تا قدری از این فشار کاسته شود؟ صدای خایهلیسانِ ولایت را نمیشنوید که هر روز با اعتماد به نفسِ بیشتر و فریادِ بلندتر بیشتر مردم را تهدید میکنند؟خط و نشانهای هر روزهی خامنهای را نمیبینید؟ کدام عرصه بر مردم فراختر شده است که بخواهیم نتیجهگیری کنیم حکومت قصدِ بازگشت به سوی مردم را دارد. اساسا مدتهاست حکومت فهمیده که مردم را تنها باید فریب داد و دیگر هیچ!
تنها امیدِ ما به این است که شاید با حضورمان دوباره جرقهای برای راهپیمایی و شورش زده شود. امکانِ چنین چیزی بس اندک است و اگر هم بشود وسعتش بسیار کمتر از 88 خواهد بود.بر خلافِ شما دوستان، من گمان نمیکنم در سالِ 88 حکومت چیزِ زیادی باخته باشد. حکومت توانست با سیرکی که برگزار کرده بود توانست انرژی مردم را برای تغییر تخلیه کرده و معلوم نیست چند سالِ دیگر طول بکشد تا مردم دوباره بخواهند به شرایطِ پیش از وقایع 88 بازگردند. چنانکه در سالِ 78 نیز چنین اتفاقی افتاد و تا وقوع دوباره تظاهرات ، وقفهای ده ساله به وجود آمد.
برخلافِ شما دوستان که میگویید بهتر است مردم را از یاس بیرون آوریم، من میگویم بهتر است از یاسی که مردم را فراگرفته استفاده کنیم و آنرا به سوی خودِ نظام معطوف کنیم. تحریم انتخابات در صورتی که فعالانه باشد میتواند بس مفید باشد. چنانکه از هر امکانی برای مشروعیتزدایی ِ از انتخاباتِ فرمایشی حکومت و خود اصلِ حکومت بهرهبردای شود. فشارِ اقتصادی کمرشکنی که بر مردم وارد میشود اگرچه بسیار دردناک و غمانگیز است، اما در نهایت موجبِ هوشیاریِ بیشترِ آنان و انزجارِ افزونترِ مردم از خودِ حکومت خواهد شد. برای اولین توجه اکثریتِ مردم به سوی اصلِ نظام معطوف میشود. اکنون مردم اندک اندک میفهمند که با اینهمه فشاری که به آنها وارد میشود ، حکومت حاضر نیست ذرهای از مواضع خود در انرژی هستهای عقبنشینی کند و این یعنی اینکه حکومت برای مردم کمترین ارزشی قائل نیست و تنها به بقا و امنیتِ خودش میاندیشد. چنین شورشی تنها به خاطرِ گرسنگی نخواهد بود و اتحادی که در پی خواهد داشت برای تمامِ ارکانِ نظام درهمشکننده خواهد بود.