دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون فمینیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53
Ouroboros نوشته: اما بیایید یک لحظه به دلیل اصلی ادامه‌ی تحصیل زنان بپردازیم. پیشتر هم اینرا گفته‌ام که ادامه‌ی تحصیل برای زنها استفاده‌ای کاملا تزئینی دارد، و از آن برای بالاتر بردن «نرخ» سر مجلس خواستگاری و دسترسی به مردان دارای جایگاهی بالاتر در هرم قدرت بهره می‌برند.

نقد باریکی بود، چون این قسمت به دلیل تحصیل بانوان مربوط می‌شود و شما طبق معمول
جوری می‌گویید که آدم پیش خود زنان را انگل‌سان می‌پندارد، آن را اصلاح می‌کنم:

زنان برای بالا بردن نرخ درس نمی خوانند که سر مجلس خواستگاری بگویند : «من فلان
مدرک را دارم، تو نداری پس برو پی کارت» وقتی توقع و نگاه ِ جامعه برای معیشت و تمکین ِ
خانواده یکسره معطوف به مردان است، ( که این نگاه باعث می‌شود مردان بطور ناخودآگاه
بار این توقع را بدوش خود ببینند و آن را به هر نحو ممکنی، در جوانی، برای استقلال ِ مطلق ِ
مالی و توانایی سرویس‌دهی به زن برآورده کنند) قاعدتاً زنان هم با این تفاسیر بین "اشتغال"
و "خانه‌داری" ترجیحاً گزینه ی دوم را گزینش می کنند و مدرک دانشگاهی خودبخود می‌رود
درون ویترین! ( البته نه به دلیل تن‌پروری زنان، من خودم اگر فرزند داشتم بدون هیچ تردیدی تمام
شبانه‌روز در خانه بودم و همه‌ی هستی‌ام را وقف تربیت درست و دقیق او می‌کردم)
پس از آن هم چون ویترین زنان پربار می‌شود، طبیعتاً «نرخ» نیز بالا می‌رود. پس دختران درس
نمی‌خوانند که بر قیمت و بهای خودشان بیفزایند، این فرایندی‌ست ناخودانگیخته، ناشی از
انتظارات و تعاملات اجتماعی.
Ouroboros نوشته: در نتیجه ما با معضلی همه جانبه روبرو هستیم، که در آن دخترها مردانی را که یک روز برای کسب آنها و بخاطر آنها به دانشگاه رفته بودند را دیگر نمی‌خواهند، و عده‌ی مردانی که تحت نظام زبرگزینی زنان «مرد خوب» و «مرد مقبول» تلقی می‌شوند دائم و با شدتی بی‌سابقه روبه افزایش است.
حالا که این تاپیک آمد بالا و حرفش شد،امیر جان این نتیجه آخرت در تضاد با کل نوشته است،آن "افزایش" در جمله آخر باید بشود "کاهش" ولی با این ویرایش هم باز منرا گیج میکند.
دوستان این داستان حظور بانوان در ورزشگاه‌ها در ایران را تا چه حد مرتبط با این اشغال فضای مردانه که بحثش دراینجا شد میدانند؟
در همان اروپا هم مثلا تفاوت آشکاری هست بین حظور زنان در لیگ ایتالیا و بوندسلیگا.
من همچنان که میبینم زنان بطرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از مردان به فوتبال علاقه دارند و این بحث‌ها بیشتر به همان محدودیت فوق العاده بودن دختر و پسر در کنار هم بنظرم برمیگردد تا اینکه ربط به هیجان و ورزش داشته باشد.
Russell نوشته: حالا که این تاپیک آمد بالا و حرفش شد،امیر جان این نتیجه آخرت در تضاد با کل نوشته است،آن "افزایش" در جمله آخر باید بشود "کاهش" ولی با این ویرایش هم باز منرا گیج میکند.

منظورشان این است که هایپرگمی دختران روزبه روز وخیم‌تر می‌شود، مثل من
که در انتخاب شریک جنسی مبتلا به وسواس شدیدالوصفی شده‌ام و از قضای
آمده زیر زبرگزینی خودم خط کشیده‌ام.

Russell نوشته: من همچنان که میبینم زنان بطرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از مردان به فوتبال علاقه دارند

علاقه به فوتبال شاید، ولی علاقه به ورزشگاه رفتن نه؛ (مگر نمی‌بینید چقدر
اعتراض می‌کنند؟) من یکی از آرزوهای دیرینه‌ام رفتن به استادیوم آزادی و
تماشای بازی‌های پرسپولیس از نزدیک است.
Alice نوشته: نقد باریکی بود، چون این قسمت به دلیل تحصیل بانوان مربوط می‌شود و شما طبق معمول
جوری می‌گویید که آدم پیش خود زنان را انگل‌سان می‌پندارد، آن را اصلاح می‌کنم:

زنان برای بالا بردن نرخ درس نمی خوانند که سر مجلس خواستگاری بگویند : «من فلان
مدرک را دارم، تو نداری پس برو پی کارت» وقتی توقع و نگاه ِ جامعه برای معیشت و تمکین ِ
خانواده یکسره معطوف به مردان است، ( که این نگاه باعث می‌شود مردان بطور ناخودآگاه
بار این توقع را بدوش خود ببینند و آن را به هر نحو ممکنی، در جوانی، برای استقلال ِ مطلق ِ
مالی و توانایی سرویس‌دهی به زن برآورده کنند) قاعدتاً زنان هم با این تفاسیر بین "اشتغال"
و "خانه‌داری" ترجیحاً گزینه ی دوم را گزینش می کنند و مدرک دانشگاهی خودبخود می‌رود
درون ویترین! ( البته نه به دلیل تن‌پروری زنان، من خودم اگر فرزند داشتم بدون هیچ تردیدی تمام
شبانه‌روز در خانه بودم و همه‌ی هستی‌ام را وقف تربیت درست و دقیق او می‌کردم)
پس از آن هم چون ویترین زنان پربار می‌شود، طبیعتاً «نرخ» نیز بالا می‌رود. پس دختران درس
نمی‌خوانند که بر قیمت و بهای خودشان بیفزایند، این فرایندی‌ست ناخودانگیخته، ناشی از
انتظارات و تعاملات اجتماعی.

دانشگاه یک نهاد پراکنش قدرت در جامعه است، یعنی از طریق ورود به آن، تمکین از اصولی که شما را به اجرای آنها موظف می‌کند و طی کردن مراحلی بسیار نمادین و آئینی، جایگاه اجتماعی شما را در جامعه‌ای یکسره پرداخته شده توسط این نهاد ارتقاء می‌دهد. کسی که پا به این محیط می‌گذارد تماما از این موضوع مطلع است، و اساسا هدف نهایی(نه الزاما تنها هدف)او از ورود به آن طی این مراحل و رسیدن به نقطه‌ی پایان و برخورداری از موقعیتی‌ست که این «تحصیل» برای او فراهم آورده. اکنون بیایید به برسی فاکتورهایی بپردازیم که جایگاه زن/مرد را در هرم اجتماعی قدرت مشخص می‌کنند. معیارها، انگیزه‌های پنهان در پس این معیارها و آثاری که بر سوژه بجا می‌گذارند برای زن و مرد در این بازی بسیار متفاوت هستند اما بنای ساختمان به یک شکل پی‌ریزی شده، و در آن ۱.هایپرگمی زن/مرد، ۲.نیازهای زن/مرد و ۳.عوامل فرهنگی موثر بر تربیت شخصیتی فردی و اجتماعی زن/مرد سکان‌داران این کشتی و تعیین‌کننده‌ی نهایی جایگاه شخص در این هرم هستند. برای مثال هایپرگمی یک مرد ایرانی معطوف است به زن جوان‌تر و زیباتر از خودش، نیاز او عبارت است از نیازی عاطفی، نیاز روزمره و .. و عوامل فرهنگی موثر بر سلیقه‌ی جنسی او مثلا یکی زیبا پنداشتن صورت گرد، یا قشنگ دیدن لبهای افراطی سرخ شده، یا دوست‌داشتنی دیدن بینی سربالاست(که افزوده‌ی جدیدی‌ست). اکنون زنی که دارای بیشترین ویژگی‌های مرتبط با یکی از این فاکتورها باشد، بیشترین نمره مثبت را دریافت می‌کند و جایگاه او در هرم قدرت بالاتر خواهد بود.

اکنون ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زنان دائم مشغول مشاهده‌ی سبک زندگی و عادات و حالات بالاترین طبقات و سطوح این هرم از طریق تلویزیون و سینما و اینترنت و ... هستند. مرتبا مردان نوک هرم را می‌بینند، و از زندگی زنانی که توانسته‌اند این مردان را «به چنگ» بیاورند و خدمات آنها را در اختیار بگیرند مطلع شده‌اند. طبق قانون طلایی «PUA»، «هیچ زنی شما را انتخاب نمی‌کند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد»، یعنی هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، می‌تواند مطمئن باشد که بهترین گزینه‌ به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود(البته استثنای زنان ترشیده و افسرده و ... هست که به نوعی «رضایت» می‌دهند و می‌روند با مردان همسطح خودشان، اما ربطی به بحث ما ندارند). رقابت در شرایطی که زن مورد بحث بطور دائم در حال تماشای سبک زندگی بهترین‌های جامعه و جهان است برای هر مردی غیرممکن خواهد بود، استانداردهای زنان به شدت غیر واقع بینانه و بدون عنایت به این اصل است که تعداد مردان نوک قله بسیار محدود و تقاضا برای آنها بسیار زیاد است، بنابراین زن در مقطعی از تکامل جوامع بشری که به سطح بسیار بالای زندگی طبقات اجتماعی/اقتصادی بالاتر از همان ِ خودش پی می‌برد، بلادرنگ تصمیم می‌گیرد به هر روش ممکن اقدام به صعود از نردبان اجتماعی و رسیدن به میوه‌های واقعا آبدار و خوشمزه بورزد. اینست دلیل پستانهای باد شده، دماغ‌های بریده، باسنهای تقلبی، آمار درخواست طلاق ۷۵٪ از «میوه‌های گندیده‌ی زیر درخت» که زن تازه پس از گاز زدن فهمیده چه کلاهی بر سرش رفته و ... یعنی دقیقا همان واکنشی که مردها به محض دریافتن قوانین بازی از خود نشان دادند.

و نیز همینست دلیل حضور زنان در دانشگاه‌ها، زیرا چنانکه گفته شد دانشگاه نهادی‌ست بنا شده برای پخش نظام‌مند و کنترل‌شده‌ی قدرت به تناسب پایبندی و خدمتی که شما به دستگاه اجتماعی موجود می‌کنید(یا تضمین آنرا می‌دهید). پرستیژی که با «آقای دکتر» و «خانم مهندس» شدن می‌آید عارضه‌ی کناری و ناخواسته‌ و ثانویه‌ی ادامه‌ تحصیل نیست، دلیل وجودی آنست، اگرنه «تحصیل علم» حقیقی از چنین بورکراسی هیولاواری یکسر بی‌نیاز است و بسیاری از روابطی که در این دستگاه یکسره بمتنی سادومازوخیسم کلامی و احتراماتی عمیقا کاذب تنها از طریق همین درک و بازشناسی دانشگاه در مقام یک چرح گوشت برای تقسیم کردن لاشه‌ی دانش به توله‌های با ادب ممکن است. هدف اعلام/تصور شده‌ی زن از ادامه تحصیل خیلی چیزها می‌تواند باشد، اما استفاده‌ای که در نهایت از آن خواهد برد چیزی بجز استفاده‌ای ویترینی نیست، نوع برخوردی هم که با آن دارند باز بجز این نیست. «خود به خود» اینجا یعنی «نه بدلیل انتخاب زن»، که باز همان تلاش کهن برای تقصیرزدایی از زن و فرافکنی زیست انگلی زن لیسانسه از خرجی شوهرش است به دیگران.

به هر حال انگیزه‌ی حقیقی یا خیالی یا پنهانی زن از حضور در دانشگاه هرچه که باشد، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کند که زن تحصیل‌کرده تحت هیچ شرایطی حاضر نیست با مرد تحصیل‌نکرده ازدواح بکند، و مرد تحصیل‌کرده هم در دیگر عرصه‌ها(همچون جیب گشاد)کم می‌آورد و در پایان روز ماشین هایپرگمی او ۹۰٪ مردها را بطور خودکار «رد می‌کند» و ۱۰٪ باقی‌مانده که «واقعا خواستنی» هستند هم او را نمی‌خواهند زیرا فاقد ویژگی‌های جسمانی لازم همچون جوانی و زیبایی خارق العاده برای جذب آلفاها بصورت طبیعی‌ست. در نتیجه، خانم مهندس می‌ماند و حوضش، یا شوهر بتای بدبختی که هرقدر هم جان بکند تا با معیارهای غیرممکن خانم هماهنگ بشود باز پورش و بنز و بی‌ام‌و یا دکتری و فوق دکتری و فوق ابر پرفسورا ندارد.
Alice نوشته: منظورشان این است که هایپرگمی دختران روزبه روز وخیم‌تر می‌شود، مثل من
که در انتخاب شریک جنسی مبتلا به وسواس شدیدالوصفی شده‌ام و از قضای
آمده زیر زبرگزینی خودم خط کشیده‌ام.
آنکه بله و من هم گفتم احتمالا اشتباه سهوی بوده،سخن من این است که در یک پاراگراف بالاتر،امیر گرامی از میزان تاثیر مدرک در موفقیت با زنان مثال میزند و اینکه زنان حاظر نیستند با کمتر از مدرک خود باشند و از طرف دیگر آن جمله نقل شده در نتیجه عکس آنرا میگوید.
Russell نوشته: دوستان این داستان حظور بانوان در ورزشگاه‌ها در ایران را تا چه حد مرتبط با این اشغال فضای مردانه که بحثش دراینجا شد میدانند؟
در همان اروپا هم مثلا تفاوت آشکاری هست بین حظور زنان در لیگ ایتالیا و بوندسلیگا.
من همچنان که میبینم زنان بطرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از مردان به فوتبال علاقه دارند و این بحث‌ها بیشتر به همان محدودیت فوق العاده بودن دختر و پسر در کنار هم بنظرم برمیگردد تا اینکه ربط به هیجان و ورزش داشته باشد.

همه در راستای اشغال فضای مردانه است، ذات محیطی که در آن حضور زنان ممنوع است ضدزن و سکسیست و تبعیض‌آمیز جلوه داده می‌شود(بی‌آنکه سرنوشت یا تحلیل مشابهی در انتظار همانهای زنانه باشد)بدون کوچکترین عنایتی به میزان خواست حقیقی زنان. زنان حق دارند وارد محیط شما بشوند، اما همزمان حق دارند فضای امن خودشان را هم نگاه بدارند.
Russell نوشته: حالا که این تاپیک آمد بالا و حرفش شد،امیر جان این نتیجه آخرت در تضاد با کل نوشته است،آن "افزایش" در جمله آخر باید بشود "کاهش" ولی با این ویرایش هم باز منرا گیج میکند.
*کاهش. E40bE40dE056
در نیوزلند قانون این هست که زن نمیتواند تجاوز کند! حالا اصلا تجاوز به مرد را ول کنید ، یک زن مثلا وقتی‌ به زور یک دیلدو را در آلت جنسی‌ یک زن دیگر بگذارد ، خوب یعنی‌ تجاوز محسوب نمی‌شه؟Suspicious
نمونه‌ای از استاندارد دوگانه پیرامون فضای انحصاری و امن جنسیتی:
BBC News - Arizona debates transgender access to public toilets
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53