نقل قول: پس اعتقاد به مردسالاری در جایگاه شرایط اجتماعی که در آن مردها به نحوی آگاهانه سیستمی را پدید آوردهاند و هنجارهایی را برای حفظ و گسترشش پرداختهاند که در آن زن در برابر پرداخت هزینهای(از شخصیت، فردیت، کیستی، جایگاه اجتماعی، موقعیت خانوادگی و یا ...)به مردان سود برسانند، تحت کنترل آنها باشند و برای بهروزی آنها بکوشند از همان نخستین گام باعث مردستیزی و رسیدن به همان درک غلط بخشی از مشکل دیدن مردها میشود که خود بطور طبیعی به نابرابریهای در جهت مخالف میانجامد.
تحلیل من ناآگاهانه بودن رخداد بود ولی با گذشت زمان این فرآیند از نطر من آگاهانه میشه،پس فرضت لزوما درست نیست.
در راستای اینکه انرژیم تحلیل رفته و سعی کردم پست ها پراکنده نباشه فقط چند جواب کوتاه میدم و صبر میکنم تا مسئله مالی و کار کردن و... روشن بشه:)
نقل قول: مثلا شکی نیست که حجاب نابرابری ِ غیرعادلانه و نامشروعیست که بر زنان روا داشته میشود و هر انسان آزادهای باید بر پاد آن موضع بگیرد، اما برابرنهادهی همان میشود نفقه برای مرد، که چیزیست یکسره ناعادلانه و در ضدیت با حقوق آن مرد. فمینستها مورد دوم را به رسمیت نمیشناسند و همانطورکه «شوالیه نامرده» اینجا ادعا کرد، نفقه را بخشی از دستگاه پرداخته شده جهت کنترل زنان تلقی میکنند، «من خرج شما را میدهم تا کنترلتان بکنم»
البته که نفقه به تنهایی برخلاف حقوق مرد هست ولی وقتی محتوا رو از متن جدا میکنی مفهوم رو هم ناچارا تغییر میدی:)
من گفتم نفقه در کنار ابزارهای کنترل هست و به تعبیری برای تحمل پذیر کردن کنترل،بنابراین تناقضی در این نمیبینم که خود نفقه به تنهایی ضد حقوق مرد باشه.
نقل قول: سوال اینست که مردها چه نیازی به کنترل زنان دارند؟ از نظر فرگشتیک به سود مردان است که زنها اشتراکی باشند و انحصارطلبی جنسیتی استراتژیست که فقط به نفع زن خواهد بود.
بازم که حرف خودتو میزنی:))فرگشت رو فقط میتونی وقتی وارد کنی که حرف از کنش و واکنش های ناخوداگاه باشه و بهت نشون دادم اتفاقا تک همسری یک
ESS هست(توضیحات کامل در ژن خودخواه داوکینز هست)تکرار این حرفت بدون پایه و سند علمی آزاردهنده داره میشه:)
نقل قول:پس این کنترل نه منافع اجتماعی داشته، نه منافع بیولوژیک داشته و نه منافع انتزاعی نسیب مرد میکرده.
از روییک سری فرض اشتباه و با متودولوژی درست به نتایج اشتباه میرسی:)
نقل قول:کنترلی که تا این اندازه هزینهبر بوده و بیش از یک امتیاز نوعی «بار» محسوب میشده و علم کردن آن به عنوان چیزی که به سود مردان است و به زیان زنان عجیب و خندهآورست. (دیدیم که ادعای مشابه من پیرامون حجاب مبنی بر اینکه وجود آن جهت درونجنسی کردن همسرگزینی و تشدید رقابت میان مردان آلفا از طریق نمادینسازی بوده به عنوان چرندبافی بیپایه بدون هیچ دلیلی رد شد، حال آنکه روش طرح آن مشابه متودولوژی محبوب فمینیستها بود)
بنابراین حداقل تحلیل هات رو به جای تحلیل های علمی لطفا نزار:))
باز هم مجبورم از مدل های رادیکال استفاده کنم
واقعا میلی به این همه رادیکالیزه کردن ندارم)
چرا یک ارباب به برده غذا و سرپناه میده؟!فکر میکنم دلایل بیولوژیکیش حداقل روشن باشه،برده باید دووم بیاره.
در اینجا هم بلاخره زن باید دووم بیاره تا فرزندان مشترکشون رو بزرگ کنه،محیط زندگی رو در شرایط مناسبی نگه داره و مرد هم یک لذت جنسی مشترک داره.(ما در مورد شروعش حرف میزنیم)
جالا اگر خودآگاهی رو به وسط بکشیم میتونیم موقتا فرگشت رو نادیده بگیریم، چرا زنان میل به داشتن پارتنرهای بیشتر نداشته باشند؟!:))(ما میدونیم با اینکه مجازات فرگشتیک داره ولی با این حال در دنیای مدرن اثبات شده که تعداد قابل توجهی این روش رو انتخاب میتونند بکنند و بعید میدونم ژن ها توی مدت چند هزار سال اینقدر تغییر کرده باشند!)
به عنوان یک خانم دوست دارم این تاپیک رو به توبره بکشم:)))
اینجوری.....
[ATTACH=CONFIG]1423[/ATTACH]
iranbanoo نوشته: به عنوان یک خانم دوست دارم این تاپیک رو به توبره بکشم:)))
اینجوری.....
[ATTACH=CONFIG]1423[/ATTACH]
من حرفم رو در مورد جنگ و مردها پس میگیریم به قول برتراند راسل انسان ها کلا مستعد جنگ هستند:)))
undead_knight نوشته: من حرفم رو در مورد جنگ و مردها پس میگیریم به قول برتراند راسل انسان ها کلا مستعد جنگ هستند:)))
عه نه حرفتو پس نگیر...:)
من تازه اومده بودم کمکت کنم...:))
undead_knight نوشته: دوما دلیل مخالفتم اینه که این دیدگاه ابطال ناپذیره...
(لینک)
چنین گفت شوالیهی نامرده، رفیق فمینیست ِ ما دربارهی مارکسیسم،
با وجود اعتقاد به تئوری ابطالناپذیر
مردسالاری، تئوری ابطالناپذیر
مزیت ِ مردی و تئوری ابطالناپذیر «
فرهنگ تجاوز».
Ouroboros نوشته: (لینک)
چنین گفت شوالیهی نامرده، رفیق فمینیست ِ ما دربارهی مارکسیسم،
با وجود اعتقاد به تئوری ابطالناپذیر مردسالاری، تئوری ابطالناپذیر مزیت ِ مردی و تئوری ابطالناپذیر «فرهنگ تجاوز».
اینها تعریف هستند حالا شاید تا حد زیادی بشه گفت "فرهنگ تجاوز"به نظر ابطال پذیر نمیاد ولی چه مشکلی در ابطال پذیری اون دو تا دیگه هست؟:))
answer this earthly refutable
post :))
undead_knight نوشته: اینها تعریف هستند حالا شاید تا حد زیادی بشه گفت "فرهنگ تجاوز"به نطر ابطال پذیر نمیاد ولی چه مشکلی در ابطال پذیری اون دو تا دیگه هست؟:))
answer this earthly refutable post :))
پس نگرههایِ فمینیسیم دانشیک و پوچشپذیر هم نیستند, عجب .. ما چجوری پس باید پوچیاشان را بیاشکاریم!؟
نمونه, زنان میگویند ما همیشه خانه بودهایم چون مردان زور میکردهاند, خب اکنون چجوری این را بپوچیم؟
Mehrbod نوشته: پس نگرههایِ فمینیسیم دانشیک و پوچشپذیر هم نیستند, عجب .. ما چجوری پس باید پوچیاشان را بیاشکاریم!؟
نمونه, زنان میگویند ما همیشه خانه بودهایم چون مردان زور میکردهاند, خب اکنون چجوری این را بپوچیم؟
فمنیسم جنبش برابری حقوق مردان و زنان هست،نشون دادن اینکه جاهایی نابرابری وجود داره(بر علیه زن) اینقدر سخت و ابطال ناپذیر به نطر میاد؟!:))حداقل اینکه من تقریبا سعی کردم در اکثر پست هام در دفاع از فمنیسم دیدگاه علمی رو رعایت کنم.
اول اینکه این فرایند فرگشتیک شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) )
در واقع من باور دارم بخشی از زنان اگر همه موقعیت های بیرون از خونه هم در دسترشون باشه ممکن میل به خونه داری داشته باشند(و البته باز هم دیدگاه بعضی فمنیست های دیگه هم هست)
ادعای درست تر به این شکله:مردان زنانی رو که میخواستند در خانه نمونند زور میکردند،هم پوچش پذیره.چطور؟با نشون دادن شواهدی که نافرمانی زنان در این موارد توسط مردان مجازات میشده.
undead_knight نوشته: ادعای درست تر به این شکله:مردان زنانی رو که میخواستند در خانه نمونند زور میکردند،هم پوچش پذیره.چطور؟با نشون دادن شواهدی که نافرمانی زنان در این موارد توسط مردان مجازات میشده.
اینجا چجوری رفتار
برخی مردان در
برخی زمانها به
همه مردان برای
همه زمانهها گسترانیده میشود؟
پادنمونههایِ (نمونههایِ نقض) آن چرا پس پذیرفته نمیشوند؟ میگویند اسلامِ ١٤٠٠ زنستیز بوده,
میگوییم میتراپرستی ٧٠٠٠ ساله زنپرست بوده, چجوری یکی پذیرفتنی است و گسترانیدنی, ولی دومی نه؟
Mehrbod نوشته: اینجا چجوری رفتار برخی مردان در برخی زمانها به همه مردان برای همه زمانهها گسترانیده میشود؟
پادنمونههایِ (نمونههایِ نقض) آن چرا پس پذیرفته نمیشوند؟ میگویند اسلامِ ١٤٠٠ زنستیز بوده,
میگوییم میتراپرستی ٧٠٠٠ ساله زنپرست بوده, چجوری یکی پذیرفتنی است و گسترانیدنی, ولی دومی نه؟
ما فقط اسلام رو نمیگیم،تقریبا کل تاریخ اخیر هزار ساله آسیا و اروپا و شاید آفریقا(چون در مورد آفریقا فعلا دنبال چیزی نرفتم) منظوره نه فقط اسلام عزیز:))
راستش من مطالعات تاریخی زیادی ندارم،آیا اطمینان تاریخی و آگاهی که ما به گذشته های نزدیک تر داریم به همون اندازه 7000 سال پیشه؟!
این آیین میترائسیم در چه مساحتی فراگیری داشته و نشانه هایی که اون رو در برابر فرهنگ های زن ستیز یا مردسالار قرار میده چیا هستند؟