دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتگو پیرامون فمینیسم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53
نادیده گرفتن جنسیت یه جوکه, ما هر حرفی بزنیم و هر کاری کنیم در درجه اول بر مبنای جنسیتمون داوری میشه و این که چه اهداف پنهان و چه انگیزه هایی از گفتن اون حرف یا نظر داریم: "زنان یا اینجوری اند یا اونجوری..."
و بعد باید گشت و شواهدی برای تایید یکی از اون دو نظریه پیدا کرد.
نظر شما, استدلال شما و فکر و عقیده شما همه تحت الشعاع جنسیت هستند. این چیزی هست که ما زنها مدتها سعی کردیم باهاش بجنگیم و مردها هم –گاهی- انکارش می کردند. ولی از بین نرفته و نمیره؛ البته زنها هم به دنبال تایید گرفتن از جنس مخالفند, جوری باشند که مردها بپسندند, همونطور که مردها هستند و این بر همه کارهای ما تاثیر گذاشته...
اما نکته مثبتی که این جنبش حقوق مردان برای من داشت این بود که این فکرهای اهمیت ندادن به جنسیت رو دور بریزم.
ما قبل از هر چیز زن هستیم و "باید" به فکر منافع خودمون باشیم. ما از گروه مردان نیستیم و نمی تونیم با اونها یکی باشیم. شاید خیلی وقتها با اونها همراهی یا همکاری کنیم ولی همیشه قبل از هر چیز متعلق به گروه جدای زنان هستیم. این رو باید بپذیریم.
Angela نوشته: نادیده گرفتن جنسیت یه جوکه, ما هر حرفی بزنیم و هر کاری کنیم در درجه اول بر مبنای جنسیتمون داوری میشه و این که چه اهداف پنهان و چه انگیزه هایی از گفتن اون حرف یا نظر داریم: "زنان یا اینجوری اند یا اونجوری..."
و بعد باید گشت و شواهدی برای تایید یکی از اون دو نظریه پیدا کرد.
نظر شما, استدلال شما و فکر و عقیده شما همه تحت الشعاع جنسیت هستند. این چیزی هست که ما زنها مدتها سعی کردیم باهاش بجنگیم و مردها هم –گاهی- انکارش می کردند. ولی از بین نرفته و نمیره؛ البته زنها هم به دنبال تایید گرفتن از جنس مخالفند, جوری باشند که مردها بپسندند, همونطور که مردها هستند و این بر همه کارهای ما تاثیر گذاشته...
اما نکته مثبتی که این جنبش حقوق مردان برای من داشت این بود که این فکرهای اهمیت ندادن به جنسیت رو دور بریزم.
ما قبل از هر چیز زن هستیم و "باید" به فکر منافع خودمون باشیم. ما از گروه مردان نیستیم و نمی تونیم با اونها یکی باشیم. شاید خیلی وقتها با اونها همراهی یا همکاری کنیم ولی همیشه قبل از هر چیز متعلق به گروه جدای زنان هستیم. این رو باید بپذیریم.

ببینید کسی احترام و اعتبار به شما بدهکار نیست، شما موظفید آنها را بدست بیاورید.
اینکه زنان قادر نیستند فراتر از جایگاه جنسیتی خود به موضوعات بنگرند تقصیر من نیست، جالب آنکه شما آنرا انکار هم نمی کنید(هیچ زنی چنین نمی کند، فقط آنرا توجیه می کنند، که «ما حق داریم» و «این بخاطر لحن زن ستیز شماست» و «مسلم است که در برابر سری سازی زنان موضع دفاعی می گیریم» و ...)، زنی که به راستی بخاطر حساسیت به موضوعاتی که مردان از آن رنج می برند مدافع حقوق مردان شده باشد را ندیده ام، زیرا اگر به راستی از چنان سوراخی آمده باشند، می فهمند که مقدار مشخصی زن ستیزی در این جنبش بدیهی و طبیعی و موجه است، چون از کسی نوکری کشیدن و سپس او را به جرم اربابی محاکمه کردن رذالتی ست که هرکس را به خشم و خروش وامی دارد.

اما چنین چیزی نمی بینیم، آنچه هست مقداری همراهی نیم بند و بسیار شرطی شده است که همواره توام می شود با مقدار زیادی ابراز بیزاری و تبری جستن از «زن ستیزی انباشته در جنبش»، «فلان جایی که برای زنان توهین آمیز است»، «بهمان نقطه ای که احساسات زنان را جریحه دار می کند» و ... شوالیه مرده اینجا به راستی معتقد است که مهملاتی که بهم می بافد حقیقت دارند و «مردسالاری» وجود داشته و مردان «مزیتی» دارند و برای رسیدن به برابری باید زنان را «به سطح مردان» رساند و حاضر است برای اثبات این پایبندی شش مدل پشتک بزند و اگر پای آن افتاد سکس بدون توافق را تجاوز جلوه بدهد، اکنون شما یک زن به من نشان بدهید که در هر موردی(نه فقط حقوق مردان)، حاضر است با چنین سطحی از صداقت فکری «منافع» و «امتیازات» جنسیتی یا غیره ی خود را فدای آنچه حقیقت می پندارد بکند. قادر نخواهید بود. خودتان هم حاضر به انجام آن نیستید. و انگشت شمار(و به راستی انگشت شمار)زنانی مثل سیمون دو بوار که می گفت برای برابری حقیقی میان زن و مرد باید حق خانه ماندن و بچه داری را زن بگیریم زیرا اگر آنرا داشته باشد بی شک انتخابش خواهد کرد، جوک و مچل جمع شده اند و این بخش از نظریه های ایشان مسکوت و ناشنیده مانده و در هیچ کجا میان زنان خریداری نداشته و ندارد.

ما در مرحله ای از تاریخ قرار گرفته ایم که آنچه زنان می کنند یا نمی کنند دیگر نمی تواند برایمان مهم باشد، هرکه باید به راه خودش برود و آسودگی از این نوکری بی مواجب برای مردان بجز با استقلال کامل میسر نخواهد بود. همراه باشید، همراه نباشید، موافق باشید، مخالف باشید، فمینیست باشید، سنتی باشید، برابری طلب باشید یا برتری طلب تفاوتی به حالتان نمی کند. گروهی مردان هستند که بیدار شده اند، آرام آرام به بیداری دیگران کمک می کنند و آنچه شما می خواهید و می کنید و می پسندید برایشان اهمییت ندارد. وقتی سیستم یکسره برپاد شما عمل می کند، تنها راه باقی مانده آنست که آنرا ترک بکنید. من الان مدتی ست که دیگر فعالیتی برای حقوق مردان نمی کنم، چون اعتقادم را به اثربخشی آن از دست داده ام و آنرا هم به نوعی به رسمیت شناختن گفتمان زن محور می دانم، همانطورکه داریوش درباره اصلاح طلبی به درستی اشاره کرد، تلاش برای تغییر سیستم از درون چیزی بجز رسمیت بخشیدن غیرمستقیم به آن نیست.

شما(زنان)یک نژاد جدیدی از مرد تربیت کرده اید و به جان خودتان انداخته اید که با تهدید به ندادن سکس مرعوب نمی شود، از انتخاب نشدن نمی ترسد، حاضر نیست بخاطر دسترسی به مهبل شما باج بدهد و از برچسبها، انگها و تهدیدهای شما ابایی ندارد: مردی که هیچ کنترلی به روی او ندارید. این مردان هر روز دارند بیشتر می شوند و بی اعتنایی آنها به اینکه شما می خواهید چه بکنید بیشتر. باید هم دستپاچه بشوید و اینطور ما را تهدید به «رفتن به آن راه دیگر» بکنید. E402
Ouroboros نوشته: شما(زنان)یک نژاد جدیدی از مرد تربیت کرده اید و به جان خودتان انداخته اید که با تهدید به ندادن سکس مرعوب نمی شود، از انتخاب نشدن نمی ترسد، حاضر نیست بخاطر دسترسی به مهبل شما باج بدهد و از برچسبها، انگها و تهدیدهای شما ابایی ندارد: مردی که هیچ کنترلی به روی او ندارید. این مردان هر روز دارند بیشتر می شوند و بی اعتنایی آنها به اینکه شما می خواهید چه بکنید بیشتر. باید هم بترسید و اینطور ما را تهدید به «رفتن به آن راه دیگر» بکنید.
E41f
من هرکار میکنم نمیتوانم این ترس را در موج سوم فمنیسم نادیده بگیرم. نکته‌ی مهم و جالب این است که این دستاوردِ خود فمنیسم است که مردان را به بازاندیشی و تجدید نظر در رابطه خود با زنان واداشته است. مردان اندک اندک میفهمند که آنچه از لحاظِ جنسی یک زن عرضه میکند به هیچ رو ارزشِ تحملِ این همه رنج و فلاکت را ندارد و نباید به خاطرش ارزشی را به زنان داد. کاری که تا امروز همیشه میکردیم و میکردند. حال تمامِ این دردسرهای جانکاه از قبیلِ رقابت با دیگر مردان، جلبِ توجه و انتخاب شدن توسطِ زنِ مقابل، فراهم کردنِ تمامِ آنچه زن برای ماندن در کنارِ مرد خواستارش است، راضی نگهداشتن او برای خیانت نکردن، رفع تهدیدهای زن برای «کس ندادن» و... اگر بخواهد به داستانسرایی‌ها و جیغ و دادهای فمنیستی نیز مزین شود، دیگر لیوانِ لبریز شده را سرریز کرده و مردان را به سوی استقلال و بی‌اعتناییِ نابودکننده‌ایی سوق میدهد که تا پیش از این زنان تصورش را نمیکردند. از سویی زنان اکنون اندک اندک باید بفهمند که برای کسب هرگونه منزلتِ اجتماعی دیگر نمیتوانند بر روی جذابیت‌های جنسیِ خود تکیه کنند و باید رقابتی با مردان داشته باشند که در آن مردان هیچ ارزشی برای زن بودنِ آنها قائل نیستند ، چنانکه برای مرد بودنِ مردها نیز قائل نبودند(نیستند؟). این نتیجه‌ی غیرمنتظره و البته خواستنی فمنیسم است که در نهایت مردان را به گفتنِ «گورِ پدرِ همه‌تان» وامیدارد و آدم را به یادِ مثلِ «عدو شود سبب خیر» می‌اندازد!
Ouroboros نوشته: ببینید کسی احترام و اعتبار به شما بدهکار نیست، شما موظفید آنها را بدست بیاورید.
اینکه زنان قادر نیستند فراتر از جایگاه جنسیتی خود به موضوعات بنگرند تقصیر من نیست، جالب آنکه شما آنرا انکار هم نمی کنید(هیچ زنی چنین نمی کند، فقط آنرا توجیه می کنند، که «ما حق داریم» و «این بخاطر لحن زن ستیز شماست» و «مسلم است که در برابر سری سازی زنان موضع دفاعی می گیریم» و ...)، زنی که به راستی بخاطر حساسیت به موضوعاتی که مردان از آن رنج می برند مدافع حقوق مردان شده باشد را ندیده ام، زیرا اگر به راستی از چنان سوراخی آمده باشند، می فهمند که مقدار مشخصی زن ستیزی در این جنبش بدیهی و طبیعی و موجه است، چون از کسی نوکری کشیدن و سپس او را به جرم اربابی محاکمه کردن رذالتی ست که هرکس را به خشم و خروش وامی دارد.

اما چنین چیزی نمی بینیم، آنچه هست مقداری همراهی نیم بند و بسیار شرطی شده است که همواره توام می شود با مقدار زیادی ابراز بیزاری و تبری جستن از «زن ستیزی انباشته در جنبش»، «فلان جایی که برای زنان توهین آمیز است»، «بهمان نقطه ای که احساسات زنان را جریحه دار می کند» و ... شوالیه مرده اینجا به راستی معتقد است که مهملاتی که بهم می بافد حقیقت دارند و «مردسالاری» وجود داشته و مردان «مزیتی» دارند و برای رسیدن به برابری باید زنان را «به سطح مردان» رساند و حاضر است برای اثبات این پایبندی شش مدل پشتک بزند و اگر پای آن افتاد سکس بدون توافق را تجاوز جلوه بدهد، اکنون شما یک زن به من نشان بدهید که در هر موردی(نه فقط حقوق مردان)، حاضر است با چنین سطحی از صداقت فکری «منافع» و «امتیازات» جنسیتی یا غیره ی خود را فدای آنچه حقیقت می پندارد بکند. قادر نخواهید بود. خودتان هم حاضر به انجام آن نیستید. و انگشت شمار(و به راستی انگشت شمار)زنانی مثل سیمون دو بوار که می گفت برای برابری حقیقی میان زن و مرد باید حق خانه ماندن و بچه داری را زن بگیریم زیرا اگر آنرا داشته باشد بی شک انتخابش خواهد کرد، جوک و مچل جمع شده اند و این بخش از نظریه های ایشان مسکوت و ناشنیده مانده و در هیچ کجا میان زنان خریداری نداشته و ندارد.

کسی اعتبار و احترام بیخودی از شما نمی خواد و حرفی از احترام و اعتبار نیست.
حرف از نگاه جنسیتی است و داوری شدن بر مبنای جنسیت, و این زنها نیستند که جنسیتی می نگرند, برعکس زنها همیشه در تلاشند که با نگاه جنسیتی مبارزه کنند و کاری کنند که فارغ از جنسیت در مورد اونها قضاوت بشه... ولی این ممکن نیست. وقتی شما "قبل از" دونستن نظر کسی میگید : خب حالا بگو, هر چند به نظر من زنان فلان و تو هم یکی از اونها!!! یعنی این شما هستید که , هم به موضوع و هم به افراد, جنسیتی نگاه می کنید. زنها این جور وقتها بیزار میشن از ادامه گفتگو چون امید دارند حرفها و عقایدشون خارج از چارچوب زن و مرد بودن قضاوت بشه و خیلی در این راه تلاش می کنند اما این تلاشها حداقل تا الان بی فایده بوده.
من منفعت و امتیاز جنسی زیادی واقعا برای زنان سراغ ندارم که بخوام اون رو قربانی کنم, اما هم خودم و هم بسیاری از زنانی که می شناسم مخالف مهریه و نفقه و این چرت و پرتها هستیم. یه جایی در باره حق و مسوولیت نوشته بودید, الان دقیق یادم نیست ولی با کلیت حرفهاتون موافق بودم... هرچند شما گاهی هم معترض میشید که فمینیسم حق زنانی رو که میخوان زندگی سنتی داشته باشند به رسمیت نمی شناسه!
در مقابل مردانی رو که اجازه کار کردن خارج از خونه به زنان نمی دادند یا نمی دن, قربانیان مظلوم سیستم "زن سالارانه" جا می زنید! مردانی که وقتی زنان نمی خواستند از اونها نوکری بکشند حاضر نبودند اربابی رو رها کنند! این هم حتما صداقت فکری ست.
مردهایی مثل شوالیه نامرده هم از نظر من انگشت شمارند, دیدید که اینجا سه چهار روزه همه طرفدار شما و پدافند از حقوق مردان شدند.

Ouroboros نوشته: ما در مرحله ای از تاریخ قرار گرفته ایم که آنچه زنان می کنند یا نمی کنند دیگر نمی تواند برایمان مهم باشد، هرکه باید به راه خودش برود و...
....
عرض شود که که پست من اصلا خطاب به شما مردسالاران زنخوار انجمن نبود, و شما اینجا محوریت ندارید. من خطاب به بانوان انجمن نوشتم و دوست دارم نظر مخالف یا موافق اونها رو در این مورد بدونم بنابراین بهتون اطمینان می دم این که شما می پذیرید یا نمی پذیرید و می ترسید یا نمی ترسید و کلا چه احساسی دارید در این مورد برای من اهمیتی نداره, نه باعث تاسفم هست نه سرخوردگی نه هیچ چیز دیگه, از همه اینها گذشته موضوع ترسناکی هم درش نیست که شما تصور کردید دارم تهدیدتون میکنم! همون جدا کردن راه هست که خودتون فرمودید.
Ouroboros نوشته: همانطورکه داریوش درباره اصلاح طلبی به درستی اشاره کرد، تلاش برای تغییر سیستم از درون چیزی بجز رسمیت بخشیدن غیرمستقیم به آن نیست.
و در مورد اصلاح طلبی... برای ایجاد تغییر راهی به جز انقلاب و یا اصلاح نیست. نمیشه با هر دو تاش مخالف بود و در عین حال سیستم رو هم به رسمیت نشناخت.
Angela نوشته: و در مورد اصلاح طلبی... برای ایجاد تغییر راهی به جز انقلاب و یا اصلاح نیست. نمیشه با هر دو تاش مخالف بود و در عین حال سیستم رو هم به رسمیت نشناخت.
فلسفه اصلاح در جایی مطرح شدنی و قابل بحث است که بخشی از سیستم قابلِ قبول باشد و بتوان با تکیه بر آن، بخش‌های غیرقابل‌قبول را ترمیم نمود ورنه اگر قرار باشد برای پاکسازیِ «نادرستی» خود نیز درگیر روندها و کارکردهای نادرست شویم، در واقع بهتر است کاری نکنیم. مضاف بر این هنگامی که بتوانید از بیرون از سیستم آنرا تغییر دهید یکی از راه‌ها، بی‌اعتنایی و به رسمیت نشناختن است. به خصوص در مورد جنبش‌هایی شبیه به فمنیسم این مورد میتواند کارآ باشد چرا که با پرداختنِ پی‌درپی و مداوم به آن، در واقع در حالِ به رسمیت شناختن و جا انداختنِ گفتمانی از بیخ دروغ و جعلی هستید چنانکه هم‌اکنون نیز واژگانی چون «زن‌ستیز»،«مردسالار» و ... که از واژگانِ کلیدی فمنیسم هستند کاملا جاافتاده هستند.
Dariush نوشته: فلسفه اصلاح در جایی مطرح شدنی و قابل بحث است که بخشی از سیستم قابلِ قبول باشد و بتوان با تکیه بر آن، بخش‌های غیرقابل‌قبول را ترمیم نمود ورنه اگر قرار باشد برای پاکسازیِ «نادرستی» خود نیز درگیر روندها و کارکردهای نادرست شویم، در واقع بهتر است کاری نکنیم. مضاف بر این هنگامی که بتوانید از بیرون از سیستم آنرا تغییر دهید یکی از راه‌ها، بی‌اعتنایی و به رسمیت نشناختن است. به خصوص در مورد جنبش‌هایی شبیه به فمنیسم این مورد میتواند کارآ باشد چرا که با پرداختنِ پی‌درپی و مداوم به آن، در واقع در حالِ به رسمیت شناختن و جا انداختنِ گفتمانی از بیخ دروغ و جعلی هستید چنانکه هم‌اکنون نیز واژگانی چون «زن‌ستیز»،«مردسالار» و ... که از واژگانِ کلیدی فمنیسم هستند کاملا جاافتاده هستند.
با بی اعتنایی چه جوری می تونیم از بیرون سیستم رو تغییر بدیم؟
اگه این جنبش فمینیسم یا هر جنبش دیگه ای خیلی گسترده و قدرتمند و همه گیر شده باشه, نقد و بررسی کردن عیبهای اون - و اصلا بگید رد کلی ماهیت جنبش با ارائه دلیل- مناسبتره یا بی اعتنایی؟
(من فکر کردم منظورتون جمهوری اسلامی هست و با بی اعتنایی و به رسمیت نشناختن میشه جمهوری اسلامی رو عوض کرد)
همیشه نقد کردن و ارائه دلایلِ عبث و مضر بودن، تنها راه ممکن نیستند و شما انتخابی گاها بس کارآ و مفید نیز در اختیار دارید به نام بی‌اعتنایی. در واقع گاه شما میتوانید با بی‌اعتنایی هم از تبلیغِ رایگان برای تفکرِ مقابل پرهیز کنید و هم استدلالهای طرفِ مقابل را چنان ضعیف و بی‌پایه نشان بدهید که ارزشی برای پاسخگویی نداشته باشند. گاه کارکردِ این راهکار بیش از این نیز هست. مثلا در مورد جمهوری اسلامی شما اگر بخواهید با استفاده از قانونِ اساسی جمهوری اسلامی و انتخاباتی که او برگزار میکند تغییری ایجاد کنید، در واقع دارید در بازیِ آنها شرکت میکنید و این یعنی جمهوری اسلامی را به عنوانِ مخاطبِ رسمی خود، به عنوانِ سیستمی که بخشی اصلی از آن را میپذیرید و بخشی جزئی از آن را شایسته اصلاح میدانید، شرایطِ او را برای اصلاح‌طلبی میپذیرید و ... در حالیکه کلیتِ جمهوری اسلامی شر است و باید از اساس برچیده شود. مثلا اگر در انتخابات شرکت کنید برای روی کار آمدنِ یک اصلاح طلب، در واقع تلویحا میگویید که قانونِ اساسی را با ولایت فقیه ، نظامِ اسلامی‌اش، قوانین جزای اسلامی‌اش و... میپذیرید، جمهوری اسلامی را به عنوانِ مجریِ راستین انتخابات میپذیرید، او را شایسته اعتماد میدانید، او را اصلاح‌پذیر میدانید، آنرا با مقداری اصلاحات قابلِ قبول میدانید، شورای نگهبان را به رسمیت میشناسید، رسمِ تنفیذِ حکمِ ریاست جمهوری از سوی رهبر را میپذیرید(که یعنی اراده و آگاهیِ او بر جمهورِ مردم برتری دارد) و... در حالیکه با شرکت نکردن در انتخابات در واقع شما نشان میدهید هیچکدام از مظاهرِ جمهوری اسلامی را نمیپذیرید و به هیچ وجه او را شایسته هیچگونه به رسمیت شناختن نمیدانید.

منظورم از اصلاحِ بیرون از سیستم اصلاحی‌ست که در آن شما بدونِ آنکه در هیچکدام از طرفین درگیر قرار داشته باشید یا خود را درگیر بدانید، بتوانید آنچه نادرست است را به مرجعِ نادرستی (یا طرفِ درگیرِ مقابلش) بنمایانید. در این مورد یکی از راهکارها بی‌اعتنایی است. خیلی از جنبش‌ها با جدی نگرفتن و بی‌اعتنایی از سوی جامعه‌ای که نیاز به توجه‌شان برای تبدیل شدن به یک جنبشِ راستین دارد، عقیم میشوند. شما اگر به طورِ پیوسته به یک پدیده بپردازید در واقع آنرا به رسمیت میشناسید و این کاری‌ست که نیاز دارد قبل از پرداختن به آن قدری سنجیده‌تر تصمیم‌گیری کنید.
Angela نوشته: اگه این جنبش فمینیسم یا هر جنبش دیگه ای خیلی گسترده و قدرتمند و همه گیر شده باشه, نقد و بررسی کردن عیبهای اون - و اصلا بگید رد کلی ماهیت جنبش با ارائه دلیل- مناسبتره یا بی اعتنایی؟
درود،
بی اعتنایی مطلق، چون فمینیسم چیزی بجز طبیعت ایدئولوژیزه شده زن نیست.

Angela نوشته: سی اعتبار و احترام بیخودی از شما نمی خواد و حرفی از احترام و اعتبار نیست.
حرف از نگاه جنسیتی است و داوری شدن بر مبنای جنسیت, و این زنها نیستند که جنسیتی می نگرند, برعکس زنها همیشه در تلاشند که با نگاه جنسیتی مبارزه کنند و کاری کنند که فارغ از جنسیت در مورد اونها قضاوت بشه... ولی این ممکن نیست. وقتی شما "قبل از" دونستن نظر کسی میگید : خب حالا بگو, هر چند به نظر من زنان فلان و تو هم یکی از اونها!!! یعنی این شما هستید که , هم به موضوع و هم به افراد, جنسیتی نگاه می کنید. زنها این جور وقتها بیزار میشن از ادامه گفتگو چون امید دارند حرفها و عقایدشون خارج از چارچوب زن و مرد بودن قضاوت بشه و خیلی در این راه تلاش می کنند اما این تلاشها حداقل تا الان بی فایده بوده.

همینکه می خواهید شما را «جدی» بگیرند و جنسیتتان در بحث مطرح نباشد می شود توقع بی جا برای احترام و اعتبار بیخود. مگر کسی اینجا مرد بودن مرا فراموش می کند و نوشته هایم را فارغ از شناسه ام می خواند که شما چنین توقعی دارید؟ وقتی تنها منافع گروه خودتان را مد نظر قرار می دهید و حاضر نیستید حتی یک قدم به پس بنشینید ذکر اینکه دلیل این رفتار برآمده از تعلق به آن گروه است نمی شود نگاه زن ستیز و جنسیتی، می شود یادآوری ریاکاری و بداخلاقی شما.

Angela نوشته: من منفعت و امتیاز جنسی زیادی واقعا برای زنان سراغ ندارم که بخوام اون رو قربانی کنم, اما هم خودم و هم بسیاری از زنانی که می شناسم مخالف مهریه و نفقه و این چرت و پرتها هستیم. یه جایی در باره حق و مسوولیت نوشته بودید, الان دقیق یادم نیست ولی با کلیت حرفهاتون موافق بودم... هرچند شما گاهی هم معترض میشید که فمینیسم حق زنانی رو که میخوان زندگی سنتی داشته باشند به رسمیت نمی شناسه!
در مقابل مردانی رو که اجازه کار کردن خارج از خونه به زنان نمی دادند یا نمی دن, قربانیان مظلوم سیستم "زن سالارانه" جا می زنید! مردانی که وقتی زنان نمی خواستند از اونها نوکری بکشند حاضر نبودند اربابی رو رها کنند! این هم حتما صداقت فکری ست.
مردهایی مثل شوالیه نامرده هم از نظر من انگشت شمارند, دیدید که اینجا سه چهار روزه همه طرفدار شما و پدافند از حقوق مردان شدند.

«اربابی» وجود ندارد، وقتی نقش جنسیتی ده هزار سال توسط زنان و بخاطر زنان برجسته شده و مورد تاکید قرار گرفته، مسلم است که برای برطرف کردن آن حداقل یک نسل زمان لازم است، که آنهم می بینیم دارد در ایران هم مثل باقی جهان اتفاق می افتد، و برای هر تغییری زنان کافی ست «میان خودشان» به اتفاق تصمیم بگیرند چیزی را نمی خواهند تا آن چیز در دم از اعتبار ساقط بشود و چیز جدیدی جای آنرا بگیرد. پس بله مردی که «اجازه» نمی دهد زنش سر کار برود قربانی سیستمی‌ست که قرنها توسط همه ی عناصر اجمتماعی او را موظف به تامین وسایل رفاه و آسایش زن می کرده. ذهنیت زنانه‌ی شماست(lel)که جهان را خوب و بد و سفید و سیاه می بینید و نمی تواند بفهمد یک قربانی می تواند خودش هم قربانی داشته باشد و اینجا صحرای کربلا نیست که یکی شهید معصوم باشد و یکی یزید خنجرکش.

ما در اینجا، و در تمام دیگر ارکان زندگی به بیدارسازی مردان ادامه خواهیم داد و همین حالا هم که خبری از جنبش مردان نبوده و نیست می‌بینیم مردان باهوشتر به تشخیص خودشان حاضر به گردن انداختن قلاده ی ازدواج نیستند و زیر بار نمی روند، «مدرنها» دولت را بخاطر بد بودن شرایط اقتصادی در اینباره سرزنش می‌کنند و سنتی‌ها از ارزش افتادن نهاد خانواده و مسئولیت‌ناپذیر شدن مردان و ... را، دقیقا مشابه همانچه در غرب و ژاپن و روسیه و ... می‌بینیم، سرزنش کردن همه چیز و همه کس بجز مقصران حقیقی.

Angela نوشته: عرض شود که که پست من اصلا خطاب به شما مردسالاران زنخوار انجمن نبود, و شما اینجا محوریت ندارید. من خطاب به بانوان انجمن نوشتم و دوست دارم نظر مخالف یا موافق اونها رو در این مورد بدونم بنابراین بهتون اطمینان می دم این که شما می پذیرید یا نمی پذیرید و می ترسید یا نمی ترسید و کلا چه احساسی دارید در این مورد برای من اهمیتی نداره, نه باعث تاسفم هست نه سرخوردگی نه هیچ چیز دیگه, از همه اینها گذشته موضوع ترسناکی هم درش نیست که شما تصور کردید دارم تهدیدتون میکنم! همون جدا کردن راه هست که خودتون فرمودید.

ببخشید بانو، اما خُب شما مگر چه چیزی دارید که بخواهید با گرو نگه داشتن آن سیستم را گرسنگی بدهید و در نهایت از پا دربیاورید بجز مهبل‌تان؟ که از آنهم قرنهاست دارید برای فریب مردان و واداشتن آنها به هرکاری که می‌خواهید و کشیدنشان به هر سو که می‌خواهید بهره می‌برید، فمینیسم تنها یکی از اخیرترین و شدیدترین این گردشهاست. آنهم که برای ما ارزشی ندارد. مردان هستند که کل بار این جامعه را بردوش کشیده‌اند و می‌کشند، و ما به آنها می‌گوییم که به هیچدام از این نهادهای ضدمرد که خواستار نابودی آنها هستند وارد نشوند، ازدواج نکنند،‌ تا جایی که می‌توانند وارد رابطه‌ی عاطفی یا جنسی با زنها نشوند، هرگز به زنان کمک نکنند، مسئولیت هیچ زنی را، از مادر و خواهر و دختر گرفته تا دوست‌دختر و معشوق و همسر را به گردن نگیرند، اگر وارد رابطه شدند یک ریال، یک دقیقه و یا یک نفس بیشتر از آنچه زن هزینه کرده، در آن سرمایه‌گذاری نکنند، برای اولین بار در تاریخ بشر منافع گروه خودشان را بالاتر و مهمتر از منافع زنان قرار بدهند، هرگز و تحت هیچ شرایطی به بخشها و فعالیت‌هایی در جامعه که به باقی ماندن دستگاه اجتماعی موجود یا جایگزینی آن با یکی بدتر برای مردها کمک می‌کنند وارد نشوند(انقلاب کردن، وارد ارتش شدن، پلیس شدن و ...)و ...

شما چه می‌کرده‌اید برای ما که می‌خواهید ما را از آن محروم بکنید؟ خرجمان را می‌داده‌اید؟ مسئولیتهای اجتماعی، قانونی، اخلاقی و اقتصادی ما را برعهده داشته‌اید؟ نازمان را می‌کشیده‌اید؟‌ برای سکس خودتان را جلوی ما پرپر می‌کرده‌اید؟ برای همکلاسی‌های مذکرتان که تمام ترم تفریح و عشق می‌کنند و سر امتحان یادشان می‌افتد باید درس می‌خوانده‌اند کلاس خصوصی مجانی برگذار می‌کرده‌اید؟ با ازدواج با یک مرد او را در جایگاه اجتماعی، موقعیت اقتصادی، اعتبار خانوادگی و امکانات زندگی خود شریک می‌کرده‌اید؟‌ بخاطر مردها در جنبش و سمینار و راهپیمایی شرکت می‌کرده‌اید؟ کدامیک از اینها؟ پس چه چیزی دارید که با توقف ارائه‌ی آن بخواهید در این قمار دست بالاتر را که بطور طبیعی در اختیار شماست نگه بدارید بجز همانکه همه‌مان می‌دانیم؟ به یک مرد بجز آنکه می‌دانیم چه چیزی می‌دهید که حالا می‌خواهید ما را از آن محروم بکنید؟ پس شما نمی‌توانید از سیستم بیرون بروید و «به کار خودتان بپردازید» زیرا هرگز درون آن نبوده‌اید و پیش از اینهم همیشه به کار خودتان مشغول شده‌اید و تنها از میوه‌های شیرین و آبدار دستگاه بهره‌ برده‌اید. لابد هفته‌ای شصت ساعت در معدن کار می‌کرده‌اید و آخر هفته همه‌ی دسترنج خود را با شوهرتان تقسیم می‌کرده‌اید و از این به بعد می‌خواهید نکنید؟ می‌دانید چرا تهدیدهای شما اثری ندارند؟ چون خطاب «دگیر میوه‌های تو را نخواهم خورد» از سوی صاحب باغ به باغبان خبری‌ست خوش برای او،‌ نه چیزی دیگر.

شما می‌خواهید راه خودتان را از چه جدا بکنید؟!
من به نمایندگی عده ی کثیری از بانوان از آقایان در خواست میکنم که جان عزیز اسپاگتی انقدر برای زنان فداکاری نکیند.کار نکنید-پول خرج ما نکیند-و کلا رد پای خود را در این اجتماع همه مردانه پاک کنید ببینیم خودمان با این مهبلی که خریداری ندارد میتوانیم روزگار را سپری کنیم یا نه؟گور پدر بزرگوار فمینیست.اما گاهی بعضی حرفها باعث میشود که فکر کنم بعضی دوستان غیر از پشت مانیتور بودن با هیچ دنیایی ارتباط برقرار نکرده اند!!!دهان زنان سرویس میشود در این وضعیت کوفتی تا بتوانند جایی برای خود بازکنند.از طرفی باید مراقب ناز آقایان باشند که مبادا رفتاری کنند تا در نظر حضرات چیپ به نظر نیاید.تازه اگر خیلی زنان خوش شانسی باشند و اسیر یک خانواده ی سنتی نباشند تا برای هر کاری بخواهند جواب پس بدهند.از طرفی هم باید زن بودنشان را فراموش نکنند.بالاخره باید وقتی مردان زحمت کش که بعد از ساعت ها کار در معدن یکتا مقصودشان را زنان تامین کنند.من نمیدام این پدافند شما که رسما شعور مرد ان را زیر سوال میبرد چه قدر ارزشمند است که حاضرید حقایق را به پایش ذبح کنید.بهترین کار در مقابل این برابر خواهی مردانه همان بی اعتنایی و ریشخند است.........
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53