نقل قول:نظر من اینست که ما هرکدام موقتا راه خودمان را برویم، من با رویکردی که در این جستار داشتم اکنون تا اندازهی زیادی مخالفم، هر روشی از طرح گفتمان که باعث رنجیدن و موضع دفاعی گرفتن زنان بشود فایدهای نخواهد داشت، ما به همراهی آنها نیاز داریم. بنابراین بجای پیش بردن گفتگوی جاری در اینجا ترجیح میدهم برای مدتی فقط به مطرح کردن مشکلاتی که مردان منحصرا با آنها روبرو هستند و راههای برونرفت از آنها و دستاوردهای تبعیضآمیز فمینیسم در غرب بپردازم تا ببینم چه میشود، اما قطعا در آینده به این بحث باز خواهم گشت.
در مورد کلیت بحث ها توقف رو میپذیرم ولی وقتی مثل این مورد به دانش و تفسیرهای مرتبط به اون میرسیم اختلاف عمیقی داریم و ساکت موندن برام کار سختیه:))
اگر برات مقدوره این یکدونه رو فعلا رها نکن:)
یک نکته ای که شاید بهتر بود در ابتدا میگفتم اینه که از دید من پوچش ناپذیری چیز مردودی نیست(مثل بخش های زیادی از اخلاقیات) و در همون موردی هم که لینک داده بودی اشاره من به مواردی بود که باید علمی باشند،مثل تئوری های اقتصادی:) (نگران نباش همچنان من بسیاری از چیزهایی که فمنیسم مطرح میکنه رو پوچش پذیر میدونم و جا نمیزنم:)) )
Ouroboros نوشته: اسپاگتی به فریادمان برسد، خُب آنوقت مردسالاری به راستی وجود نخواهد داشت، شما در آزمایش خود شکست خوردهاید!
ابطالپذیری یعنی شرایطی را تصور بکنید که فرضیه در آن صحت نداشته باشد، شرایط را به آزمایش بگذارید و نتیجهی اشتباه بگیرید، شما فقط بخش اول را انجام میدهید. اسم این شفافسازی که کردهاید منطق خودرجوع است نه ابطالپذیری: «فرض وجود خدا ابطالپذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات میکند خدا هست».
در مورد پوچش پذیری اشتباه بزرگی کردی،
اینجا رو بخون:)این فرضی هم بهش حمله کردی یک پهلوان پنبه ذهنی هست و ربطی به مدعیات من نداره،من در بحث اخیر مدعی پوچش پذیری بودم در پست های پیشین تلاش کرده بودم اثباتش کنم،امیدوارم تفاوت اثبات شدن و پوچش پذیری رو متوجه باشی:))
ولی ظاهرا گمان کردی من میخوام با پوچش پذیری درستی اونها رو اثبات بکنم نه امکان علمی بودنشون رو:)
نقل قول:شما گویا پُستهای خودتان را نمیخوانید:
نه نمیخونم فقط مینویسمشون:))ولی خب با خوندن پستم متوجه شدم اونی که من نوشتم رو نمیخونی!:))
من"اول اینکه این فرایند فرگشتیک
شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) ) "
من اینجا شروع شدن این فرایند رو توسط مردان انکار کردم در پست های پیشین(
نمونه) هم مکررا این کار رو انجام دادم!
Ouroboros نوشته: لطفا بفرمایید دقیقا کجای «فرایند فرگشتیک شروع شده توسط مردان» مبتنی بر بیولوژی، ژنتیک یا دیرینشناسی انسان است، و استدلالی برآمده از رهیافتی روانشناختی-مردمشناختی از تکامل نیست.
و همچنان در شگفتم که چنین سخنی رو به من نسبت میدی وقتی من صریحا ردش میکنم!:))و الان مطمئن تر شدم که بسیاری از پاسخ هایی که بهت دادم رو احتمالا با دقت نخوندی:)
وقتی من میگم ادعای مردسالارانه بودن یک سیستم حرمسراگونه مثلا در سیل ها احمقانست!آیا دارم از یک دیدگاه غیر بیولوژیک نگاه میکنم؟!ناامید شدم:)
نقل قول:خیر کل روانکاوی، روانشناسی و زیرشاخههای مرتبط با آنها شبهعلمی و مبتنی بر ادعاهای ابطالناپذیر هستند.
مثل اینکه حالا حالاها در تعریف ها به توافق نمیرسیم:)
Method of treating mental disorders that
emphasizes the probing of unconscious mental processes
کل روان کاوی علمی نیست چون راهی برای نشون دادن نادرستی اهمیت ناخوداگاه در درمان اختلالات ذهنی نیست.(البته این پوچش ناپذیری حتی به نتایجش هم قابل تعمیمه)
Scientific discipline that studies mental processes and behaviour in humans and other animals
Literally meaning
"the study of the mind," psychology focuses on both individual and group behaviour
ما یک چیز به نام ذهن رو تعریف کردیم(مثل تعریف جهان فیزیکی در فیزیک) و در حال مطالعش هستیم،روشمون هم علمیه،باقی موارد هم تئوری های روان شناختی هستند پوچش پذیری یا ناپذیری اونها(مثل دانش های دیگه)ربطی به پوچش پذیری مفهوم روان شناسی نداره.
نقل قول:روانپزشکی و عصبشناسی علمی هستند.
درست:)ترکیب گزاره نادرست قبلی با این گزاره های درست کار مخالفت کردن رو سخت تر میکنه:)
نقل قول: البته روانشناسی شاخهای بسیار جدید از دانش بشر است و هنوز جا برای پیشرفت دارد، و پیشرفت هم داشته و خود را هرچند به کندی، به سمت علمیتر شدن میکشاند.
بدبختی اینجاست که اتفاقا اکثر متودها و تئوری های روان شناسی علمی هستند(به جز خودش)ولی باز هم اینجا علمی بودن رو مساوی علمی درست قرار دادی:)تئوری های علمی روان شناسی میتونند نادرست باشند(مثلا به دلیل نوپا بودن احتمالش بیشتره)
Ouroboros نوشته: اما، ادعا دربارهی ریشه داشتن «مردسالاری» و مزیت مردی» در تکامل فارغ از نادرستی آن تا مرز تخیلی بودن، میرود در شاخهی روانشناسی-مردمشناسی فرگشتیکی قرار میگیرد که هنوز در مرحلهی نونهالی و پیشاعلمی هستند و خودشان جای پای محکمی پیدا نکردهاند، نه بخشهای به راستی دانشیک آن که پیشتر ذکر شدهاند. در نتیجه همانطورکه گفتم شما تلاش کردهاید ادعاهای فمینیستی را با جعل کردن مفاهیمی در روانشناسی فرگشتیکی(که البته آنها را هم تحریف کردهاید، هیچ جای روانشناسی قرگشتیکی نمیگوید مردان بطور سیستماتیک اقدام به سرکوب زنها و زنانگی کردهاند)، که خود انباشته از ادعاها و فرضیههای درونتهی و غیرعلمیست اثبات بکنید، یا به عبارت بازهم سادهتر، به ریسمان پارهی بدرد نخوری چنگ زدهاید.
ریسمان پاره رو ول کن و به جاش دست از سر پهلوان پنبه بدبخت بردار، شوالیه جای دیگه وایساده:))خب اونهایی که به نادرستی بهم نسبت دادی ارزش پاسخ دادن نداره(مگراینکه با لینک و منبع نشون بدی من چنین ادعاهایی کردم)
تنها بخشی که واقعا فرض من هست ریشه مردسالاری در فرگشت هست که من آغازش رو در اثر فرگشت میدونم(که اگر پست های قبلی من رو خونده بودی بسیار تکرارش کردم)من هیچ جایی نگفتم ریشه های مردسالاری رو مردان ایجاد کردند بلکه مردان از جایی این فرایند رو آگاهانه ادامه دادند(با رسیدن به ادراک بیشتر آگاهانه بودنش هم بیشتر شده) و تقویتش کردند.
Ouroboros نوشته: مشکل اصلی شما اینست که میخواهید نگرهای ایدئولوژیک را اثبات علمی بکنید، و ایندو باهم آشتیپذیر نیستند زیرا ایدئولوژی با اعلام یک حقیقت خود را بازتعریف میکند،
خیر مشکل اصلی من اینه با مفاهیم غیر علمی و پوچش ناپذیر در جایی که باید علمی باشند سر سازگاری ندارم:)
Ouroboros نوشته: اما سر و کار علم با واقعیت است و هرگز به بازی زبانی «حقایق» وارد نمیشود.
مثل این حقایق؟!"سوال اینست که مردها چه نیازی به کنترل زنان دارند؟ از نظر فرگشتیک به سود مردان است که زنها اشتراکی باشند و انحصارطلبی جنسیتی استراتژیست که فقط به نفع زن خواهد بود. "که به راحتی ESS های دیگه رو نادیده میگیره:))
نقل قول:مشکل فرعیتان هم آنجاست که علاقهی جنونآمیزی به فرسایشی کردن تمام بحثها دارید و پس از آنکه اشکال بخشی از ادعاهایتان نشان داده شد بجای پذیرفتن آنها، میکوشید وانمود بکنید نمونهی جدیدی که ارائه کردهاید و با مدل اصلی/اولی که نقد ما به آن وارد شده متفاوت است، همانیست که از آغاز منظور داشتهاید و با آنکه چیزی یکسره تازه که به نظرتان مشکلزدایی شده است را پیشنهاد کردهاید، نقدی که در آغاز آن ایراد را نشان داده بود بیاعتبار جلوه میدهید. اینکه حاضر نیستید حتی یک وجب عقبنشینی بکنید از عوارض همکلامی زیاد با مسلمانان است.
خب این بخش رسمی نیست بنابراین جز پرداختن به شخص محسوبش نمیکنم:))خب مشکلی فرعی هم احتمالا در اینه که من در سرتاپای پست هات مفاهیمی رو میبینم که باهاشون مشکل دارم و بنابراین بحث ها فرسایشی میشه:)باقیش رو هم نطر شخصی قابل احترامت میدونم ولی ردش میکنم:))
اینکه حاضر نیستم حتی یک لرزش کوانتمی! از چیزهایی که فکر میکنم درست تر هستند عقب نشینی کنم البته گردن مسلمانان بدبخت نباید انداخت:))