Mehrbod نوشته: 1. آمار هرگز برای فرجامگیری اینچنینی بسنده نمیکند. ما هم قانون برای پدافند از حقوق اکثریت یا توانمند در برابر اقلیت نمیخواهیم!
متوجه نشدم!
Mehrbod نوشته: ما میخواهیم کنار یکدیگر همزیستی آشتیامیز داشته باشیم، اگرنه هیچ دو آدمی روی زمین با یکدیگر یکسان نیستند؛ از روی این نایکسانی، قانون هم از فردا باید لابد به اندازه هوش و توانایی و فرهیختگی و درس خواندگی دیگران کم و زیاد شود!!
سوء تفاهم نشود!
به باور من در جامعه باید قوانینی انعطاف پذیر وجود داشته باشند که هر فردی به نسبت دانش،هوش و خردمندی خود به هر آنچه شایسته اش می باشد،دست یابد. از این رو باید در جامعه برای افراد بهتر،شرایطِ پیشرفتِ بهتری هم فراهم باشد و آنها که ضعیف تر هستند باید حرکتی به خود بدهند نه اینکه جلوی پیشرفت بهترها گرفته شود. اگر جز این باشد، نظام اجتماعی معیوب می باشد.
برای نمونه یکی از اساتید دانشگاهم که دانشِ خوبی برای ارایه داشت؛ با وجودِ شور و علاقه فراوان من و اندکی از همکلاسیانم، چنین استدلال می کرد که باید بر مبنای بیشتر کلاس مفاهیم درسی پیش پا افتاده را آموزش دهد!
Mehrbod نوشته: گفتن این سخنان sexist نیز تا زمانیکه مایه زورچپانی و گرفتن حق و حقوق جنسی نشود نه تنها بد نیست، که بایستگی پرداختن دارد.
آری، تعجب آور است که سکسیست بودن بدون هیچ فرنودِ مناسبی تقبیح می شود؛گویا برابری جنسی حقیقتی نازل شده است!
Mehrbod نوشته: - در ارتباط عاطفی بسیار سبک مغزانه عمل می کنند
نه، چنین چیزی نیست، هر دو در راستای سود خود کار میکنند.
به دیدِ من، در راستای سود خود کار کردن(برای لذت بیشتر) می باشد که با توجه به طبیعتِ آدمی،یعنی غیرقابل اعتماد بودن،کامل نبودن و... ، رفتارهای عاطفی جزم آمیز را مردود می دانم.
البته در این مورد، مردها در نخستین مرتبه(تجربه عشقی) بسیار ضعیف تر عمل می کنند، اما در دید کلی چین ضعفی در زنان بیشتر آروین شده.
Mehrbod نوشته: - ساده و زود باور هستند و اگر این طور نباشند، افریته هستند
نه، در این زمینه من دگرشی ندیدهام. زودباوری و خوشباوری (optimism) یکی از زابهای هنباز میان ما هستند و پیوند ویژهای با زن و مرد ندارد.
خیر مهربد گرامی، زنان در مقابل خیمه شب بازی های رمانتیک و جملاتِ فریبنده عاشقانه، به طورِ شگفتی آوری زود باور و خام شونده هستند. شما که تجربه فراوانی در رابطه با زنان دارید؛ چنین چیزی را درنیافته اید؟!
ضمن اینکه برایم جالب است بدانم بر چه اساس ''زود باوری'' را ذابِ مشترک و عمومی میان آدمیان می دانید!
Unknown نوشته: درست است که اکثر کاربران فعال این انجمن در حال حاضر ظاهرا مرد هستند، اما اگر زنی در این فروم بیاید و این تاپیک را ببیند، مطمئنا برایش زننده خواهد بود.
خوب زننده باشد!
به طور کلی دو حالت برای باورِ من در این جستار محتمل است:
۱- من نگرشی درست پیرامونِ زن ها دارم؛ که در این صورت باید آنها به خودشان بیایند و حقیقت را گرچه مشکل است بپذیرند و تلاش شود ضعف ها و عقب ماندگیهایشان را جبران کنند.
۲- نگرش من اشتباه است؛ که در این صورت با گفتگو پی به اشتباه خود برده و نگرشِ خود را اصلاح خواهم کرد.
Unknown نوشته: پیگیری تفاوتهای زن و مرد از دید علمی و آماری به دید من بجاست، اما تجارب شخصی، هرچند که در قضاوت خود شخص بسیار موثر است، اما برای دیگران آنگونه ارزشی ندارد و زمانی که به چنین قضاوتهای خارج از نورمی منجر شود، بهتر است نزد خود شخص باقی بماند.
من در ابتدا بر اساسِ تجربیات شخصی، نگرشم را بیان کردم و بعضی از دوستان فرنودهای دانشیکِ یکسری از آن ضعف ها را هم آوردند که به گونه ای در جهت تایید نگرش من می باشند.
همچنین این که استقرای ناقص را بر اساسِ گستردگی آروین های خود، به کل تعمیم دهیم؛ خارج از نورم عمل نکرده ایم.
Rationalism Ideology نوشته: در ابتدا قصد داشتم در ادامه این جستار نگارش نمایم، ولی به نگرم ایجاد یک جستار جدید نیکوتر بود.
[SIZE=2]من در گذشته برای زن ها ارزش و کرامت خاصی را درنظر داشتم و همیشه به خاطر نابرابری و ظلم در حق آنها در سرزمین ایران، اندوهگین و معترض بودم. اما مدتی که ارتباط بیشتری با آنها برقرار نمودم و آنها را بیشتر شناختم نگرشم به کلی دگرگون شد!
متاسفانه زن ها را موجوداتی احمق و پست می دانم که دروغ زیبا را به حقیقت ترجیح می دهند و بهترین فایده شان را برای سکس می دانم. تنها در مورد ۵٪ از زنان به عنوان استثنا چنین دیدگاهی ندارم!
دوستانی که می پندارند باور من اشتباه است و می توانند آن را دگرگون کنند،از حضورشان در این جستار استقبال می گردد.
[/SIZE]
به دید من
؛ کسانی پیرامون زنان اینگونه می اندیشند
؛ که هرگز قادر به برقراری رابطه دلخواهشان با جنس مخالف نبوده اند و یا همیشه برای برقراری این رابطه از سوی جنس مخالف طرد می شوند
!
آدم سالم اینگونه نمی اندیشد
؛ مگر عامل مذکور عقده هایتان را اینچنین برانگیخته باشد
!
Rationalism Ideology نوشته: سوء تفاهم نشود!
به باور من در جامعه باید قوانینی انعطاف پذیر وجود داشته باشند که هر فردی به نسبت دانش،هوش و خردمندی خود به هر آنچه شایسته اش می باشد،دست یابد. از این رو باید در جامعه برای افراد بهتر،شرایطِ پیشرفتِ بهتری هم فراهم باشد و آنها که ضعیف تر هستند باید حرکتی به خود بدهند نه اینکه جلوی پیشرفت بهترها گرفته شود. اگر جز این باشد، نظام اجتماعی معیوب می باشد.
برای نمونه یکی از اساتید دانشگاهم که دانشِ خوبی برای ارایه داشت؛ با وجودِ شور و علاقه فراوان من و اندکی از همکلاسیانم، چنین استدلال می کرد که باید بر مبنای بیشتر کلاس مفاهیم درسی پیش پا افتاده را آموزش دهد!
این یکی براستی دورنمای ترسناکی دارد! باید بسیار بیشتر به آن پرداخت.
من به چنین چیزی باور ندارم، خدمات، امکانات و قانون باید تا جای شدنی برای همه یکسان و برابر باشد.
Rationalism Ideology نوشته: آری، تعجب آور است که سکسیست بودن بدون هیچ فرنودِ مناسبی تقبیح می شود؛گویا برابری جنسی حقیقتی نازل شده است!
آری، ولی شگفتآور نیست از سیاستهای multiculturalism و political correctness است که میکوشد همه چیز و همه کس را برابر و یکسان نشان دهد.
Rationalism Ideology نوشته: خیر مهربد گرامی، زنان در مقابل خیمه شب بازی های رمانتیک و جملاتِ فریبنده عاشقانه، به طورِ شگفتی آوری زود باور و خام شونده هستند. شما که تجربه فراوانی در رابطه با زنان دارید؛ چنین چیزی را درنیافته اید؟!
ضمن اینکه برایم جالب است بدانم بر چه اساس ''زود باوری'' را ذابِ مشترک و عمومی میان آدمیان می دانید!
نمیدانم، بدید من یک لاس زدن فریبنده از سوی دختر بیشتر زمانها بهتر کار میکند تا از سوی پسر.
زودباوری و خوشباوری از دید فرگشتیک توجیه میشوند. برای نمونه اگر 100 مرد داشته باشیم که 50 تای آنها ژنهای خوشباوری و risk taknig بالایی
داشته باشند و 50 تای دیگر نه، اگر بگوییم از میان این 50 کس 5 تای آنها یا ده درسد هم در ریسک و قماری که میکنند پیروز
بیرون بیایند، باز چون بیشترین شمار دخترها بسوی آنها کشیده میشوند زادمان پرشمارتری نیز از خود بجا گذاشته و ژن بجا میماند.
در جهان امروز به superstars برای نمونه بنگرید. شاید از میان ده میلیون خواننده تنها هزارتای آنها پیروز و کامیاب شوند، ولی در چنین
جایگاهی آن اندازه کشش جنس مخالف زیاد شده و شانس زادمان بالا میرود که ریسک آن از دید فرگشت نه تنها پذیرفتنی که کارا هم میشود.
از همینرو اگر با اندکی خودآگاهی و نگاه آماری و برآوردانه نگریسه شود، هیچ آدم خردمندی پا درون چنین صنعت یا پیشههای همانندی چون نویسندگی نمیگذارد،
چرا که براستی بمانند قمار مانده و شانس کامیابی بسیار بسیار پایین است. ولی در فربود (واقعیت) میبینیم که آدمهای بسیاری این ریسکها را میکنند و همه چیز خود را هم میبازند!
در جای دیگری که نیز میتوان این را بخوبی دید آمریکا و بیزینسهایی است که روزانه پدید آمده و در گذر چند ماه ورشکسته میشوند. بسیاری از این بیزینسها از
هیچ دیدی شانس پیروزی ندارند، ولی خوشباوری ژنتیکی در سرمایهدارها مایه این میشود که با سادگی همه پول و سرمایهاشان را در این بیزینسها هزینه کنند.
نکته گیرا این است که باز از میان همین بیزینسها بسنده میکند که تنها چند درسد ناچیزی از آنها کامیاب شوند، میبینیم که با Winner Takes it All Effect همه سود را از آن خود کرده و چرخه دوباره تکرار میشود.
پ.ن.
پیک امیر گرامی را هم هنوز باید با دقت بخوانم ببینم چه گفتند.
راستی صحبت از استفاده ابزاری شد،میگم کارکرد فرگشتی تجاوز هم مثل اینکه امروز ثابت شده؟یا اینکه اختلاف نظر هست هنوز بر سرش؟
Russell نوشته: راستی صحبت از استفاده ابزاری شد،میگم کارکرد فرگشتی تجاوز هم مثل اینکه امروز ثابت شده؟یا اینکه اختلاف نظر هست هنوز بر سرش؟
اختلاف نظر که بسیار شدید است!
چیزی که امروز کم و بیش پذیرفته شده اینست که تجاوز ریشهی جنسی دارد، اما از طریق فرهنگ احتمال رخ دادن آن تقویت میشود... جالب است که تنها پس از یک دهه از زمانی که اولین بار این نظر مطرح شد امروز به عنوان اصلی تقریبا پذیرفته شده در دانشگاهها تدریس میشود. من سر و صداهایی که بهوقت انتشار A Natural History of Rape براه افتاد را بخاطر دارم.. فرگشت در جایگاه یک تئوری صد سال یکسر درگیر مبارزه با آفرینشگرایان بوده، و مرتبا تخریب و تکفیر شده.. مدت کوتاهیست که کموبیش دست از سر آن برداشتهاند، و این پیشرفتهای شگفتانگیز به بار آمده. اگر موج دوباره برنگردد و مذهبیون از نو به جان پیشرفتهای علمی نیافتند، شاید در آیندهای بسیار نزدیک(مثلا یک دهه)همهی این تئوریهای جدید اثبات/ابطال بشوند. زیرا از بعد تکنیکی ما توانایی آزمایش آنها را داریم.
لینکهایی که در بالا قرار دادم تئوری جدیدیست پیرامون اینکه گویا حماقت در زنان ویژگیست تحریککننده برای اغلب مردها.
Ouroboros نوشته: لینکهایی که در بالا قرار دادم تئوری جدیدیست پیرامون اینکه گویا حماقت در زنان ویژگیست تحریککننده برای اغلب مردها.
اره خواندم مقداریشون رو تئوری جالبی بود.
البته منظورم از اثبات در بین حیوانات منهی انسان بود که معمولا با جنجال کمتری هم میشه دربارشون صحبت کرد.با دوستان در تاپیک ازدواج درباره اینکه انسان بالاخره تک همسری هست یا چند همسری یک صحبتی کردیم قبلا،من تا اونجا که فهمیدم قبلا که تکهمسری نبوده انسان،این چند قرن مخصوصا در اروپا و جاهایی که اروپا پا گذاشته به سمت تکهمسری رفته،ولی اینکه هر کس در طول زندگیش چندتا شریک داره (لزوما و معمولا همزمان هم نیستند این شرکا) باعث میشه تکهمسری هم نباشه درست از دید زیستشناسی.دونستن نظرت بعنوان پدر زیستشناسی فروم خالی از لطف نیست
Russell نوشته: اره خواندم مقداریشون رو تئوری جالبی بود.
البته منظورم از اثبات در بین حیوانات منهی انسان بود که معمولا با جنجال کمتری هم میشه دربارشون صحبت کرد.
اختلاف نظر اتفاقا بر سر همینست. ده سال پیش اولین بار جنسی بودن تجاوز مطرح شد، و در برابر این ایده قرار گرفت که تجاوز جنسی ناشی از فقر فرهنگی و در جهت «غلبه»ی(dominate)جنسی مرد بر زن است در جوامع مردسالار. امروز مشاهدات و مطالعات بیشتر به سمت همان گزینهی دوم تمایل دارد، با دلیلی متفاوت. برسی تئوری در میان شامپانزهها و بونوبوها نشان داده که هر دو از سکس به عنوان روشی برای غلبه و نشان دادن برتری استفاده میکنند، در میان بونوبوها زنان از سکس برای غلبه به مردان استفاده میکنند، و در جامعهی شامپانزهها یک مرد جوان برای اثبات بلوغ خود و پذیرفته شدن در جمع مردان باید به تکتک مادهها تجاوز بکند. در جوامع امروزی هم بیشتر مردانی که دست به جنایات جنسی میزنند مشکلی پیرامون همین مسئله دارند، اینکه نسبت به زنان احساس حقارت میکنند و اغلب علاوه بر تجاوز از خشونت هم استفاده میکنند(یعنی در درصد بالایی از تجاوزها که الان خاطرم نیست، فقط رابطهی جنسی بدون موافقت طرف مقابل نیستند، بلکه همراه با انواع و اقسام خشونتهای بیش از اندازهی لازم برای آرام کردن قربانی هستند).
پس هماکنون سه باور عمده در اینباره وجود دارد:
تجاوز جنسی محصول مستقیم ارضا نشدن میل جنسی در نرهاست
تجاوز جنسی محصول مستقیم دشواریهای فرهنگی و مردسالاریست
تجاوز جنسی محصول غیرمستقیم میل جنسی و بخاطر اعلام برتریست
Russell نوشته: اره خواندم مقداریشون رو تئوری جالبی بود.
البته منظورم از اثبات در بین حیوانات منهی انسان بود که معمولا با جنجال کمتری هم میشه دربارشون صحبت کرد.با دوستان در تاپیک ازدواج درباره اینکه انسان بالاخره تک همسری هست یا چند همسری یک صحبتی کردیم قبلا،من تا اونجا که فهمیدم قبلا که تکهمسری نبوده انسان،این چند قرن مخصوصا در اروپا و جاهایی که اروپا پا گذاشته به سمت تکهمسری رفته،ولی اینکه هر کس در طول زندگیش چندتا شریک داره (لزوما و معمولا همزمان هم نیستند این شرکا) باعث میشه تکهمسری هم نباشه درست از دید زیستشناسی.دونستن نظرت بعنوان پدر زیستشناسی فروم خالی از لطف نیست
بدن انسان ِ نر تا پایان عمر روزانه بطور متوسط ۱۲۰ تا ۱۶۰ میلیون واحد اسپرم تازه تولید میکند، این یعنی مردان بطور بیولوژیکی به کمیت در وحلهی اول، و کیفیت در وحلهی دوم اهمیت میدهند. بدن انسان ماده اما فقط تا اوایل میانسالی ماهی یک تخمک آزاد میکند، این به چم اینست که کیفیت شریک جنسی برای زنان به مراتب درجات اهمیت بالاتری دارد، به نحوی که نه فقط کمیت را بیمعنا میکند، بلکه اساسا برطبق تئوریهای جدید در ضدیت با آن قرار میگیرد. گذشته از این، شرایط نوزاد انسان نیز نقشی تعیینکننده و کلیدی دارد، بچهی آدمیزاد برای «سالها» به مراقبت والدین نیاز دارد، بسیار ضعیف است و هرگز نمیتواند بدون نگهداری مداوم جان سالم بدر ببرد، و توانایی مادر برای یافتن غذا، فرار از خطرات و... بر اثر این نگهداری مداوم بسیار اندک خواهد بود. این یعنی برجستگی اهمیت کیفیات نر چندبرابر میشود و گرایش ماده به تک همسری نیز افزایش پیدا میکند، چراکه اگر شما بعد از جفتگیری بخواهید جیم بشوید این به معنی مرگ حتمی نوزاد خواهد بود و ...
اگر به عهدهی مردان باشد احتمالا چندهمسری را ترجیح میدهند
اگر به انتخاب زنان باشد احتمالا تکهمسری را ترجیح میدهند
اما هر دو برای نجات یافتن بشر در برهههای گوناگون ِ زمانی-مکانی ضروری بودهاند، تکهمسری بطور پیشفرض، و چند همسری به وقت کم شدن جمعیت یک جنس نسبت به دیگری.
پ.ن: :e405:
آری خوب اینها درست ولی فرزند انسان چند سال بیشتر نیاز به حمایت ندارد (با اینکه در قیاس با سایر حیوانات بطور خارق العاده ای دیر میتواند از خود محافظت کند ولی در عوض خوب بسیار هوشمند است.)
گویا در تعریف بیولوژیک تکهمسری یعنی از اول تا آخر عمر با یک نفر باشی،اینکه مانند بسیاری از جوامع امروزی چندبار ازدواج کنی یا حتی چندین شریک در بازه های مختلف زندگی داشته باشیم میشود چندهمسری عمودی یا یک همچین چیزی که بیولوژیستها فرقی بین آن با چندهمسری همزمان قائل نیستند.
بعد این پیش فرضی تکهمسری رو اندکی توضیح میدی امیر گرامی،من فکر میکردم در مطالعاتی که شده معلوم شده در بیشتر زمین چند همسری رایج هست.در همین خاورمیانه خودمون هم همینطور هست حتی هنوز در خیلی جاها.